Investigation of the Relation between Group Conformity of Isfahan High School Students and their Personality Attributions

Document Type : Original Article

Authors

University of Isfahan

Abstract

  The Purpose of Present research was to investigate the relation between group conformity of Isfahan high school students and their personality attributions” Statistical population of the study were al students at girls high schools of Isfahan in academic year 2007-2008, among whom 180 students were selected randomly as study sample. To collect data four different questionnaires were used. Collected data were analyzed using correlation and regression methods. Finding showed that among personality factors related to group conformity Self_steem with 0.37 , external locus of control with 0.22, hardiness with 0.21 and internal locus of control with 0.13 explain the group conformity of Isfahan high school students.

Keywords


مقدمه

همنوایی گروهی[1] یکی از انواع نفوذ اجتماعی[2] است. منظور از نفوذ اجتماعی آن است که دیگران می‌کوشند به شیوه‌های مختلف ما را وا دارند به دلخواه آنان فکر، احساس و رفتار کنیم. متقابلاً ما نیز درصدد تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و رفتار آنان بر می‌آییم (سیالدینی و گلدشتاین[3]، 2004). همنوایی گروهی را تغییر در رفتارها یا باورهای فرد در نتیجه فشار غیرمستقیم افراد گروه یا جامعه (سیالدینی و گلدشتاین، 1995) و یا تغییر در رفتار و عقاید شخص در نتیجه اعمال فشار واقعی یا خیالی از طرف فرد یا گروهی دیگر از مردم تعریف کرده‌اند (ارونسون[4]، ترجمه شکر کن، 1383).

همرنگ دیگران شدن در دو سطح اتفاق می‌افتد: اگرفرد فقط در رفتار آشکار یا ظاهری (مثل پوشش، هماهنگی‌های کلامی و الگوهای رفتاری در ابعاد مختلف) به علل متفاوت، خود را با دیگران همنوا سازد، می‌گوییم همنوایی گروهی در سطح رفتار اتفاق افتاده است. این پذیرش که در سطح رفتار آشکار فرد ایجاد می‌شود، با عنوان پذیرش بیرونی (عمومی) نام برده می‌شود، اما اگر در همنوایی گروهی با دیگران، تغییری ایجاد شود که باورها و افکار فرد گسترش پیدا کند، آنگاه می‌توان از آن به عنوان تغییر در باورها یاد کرد.این نوع پذیرش که در سطح باورها رخ داده، از آن به عنوان پذیرش درونی (خصوصی) نام برده می‌شود (لطفی، 1373؛تاکانو وسوگون[5] ، 2008).

زمان آغاز مطالعات تجربی در زمینه این پدیده به دهه 1930 بر می‌گردد. در این سال‌ها یکی از روان شناسان اجتماعی ترک تبار، به نام «مظفر شریف»، آزمایشی درباره این موضوع انجام داد. وی به مطالعه فرایند شکل گیری هنجارهای اجتماعی علاقه‌مند بود و می‌خواست بداند که این هنجارها چگونه در یک گروه یا جامعه شکل می‌گیرند. او برای این منظور از آزمودنی‌های خود خواست در اتاقی کاملاً تاریک بنشینند و دامنه تغییر حرکتی یک نقطه نورانی را تعیین کنند. وی در این آزمایش از نوعی خطای ادراکی به نام «اثر خود جنبشی»[6] بهره می‌گرفت. این نقطه نورانی در واقع حرکتی نداشت، اما از آنجا که هیچ‌گونه چاره جویی برای داوری درباره غیر متحرک بودن آن وجود نداشت، افراد آن را متحرک احساس می‌کردند. شریف آزمودنی‌ها را در موقعیتی گروهی گرد هم می‌آورد و از آنان می‌خواست، داوری‌های خود را در جمع با صدای بلند اعلام کنند. در جلسات متعددی که به صورت گروهی برگزار شد، برآوردهای آزمودنی‌ها تدریجاً به هم نزدیک شد و آنان در نهایت به اتفاق نظری در ارزیابی، خود دست یافتند (آذربایجانی و دیگران، 1382).

 اما آنچه توجه روان‌شناسان اجتماعی و عامه مردم را به این پدیده بیش از پیش معطوف ساخت، پژوهشی بود که اَش[7] (1959) انجام داد. او معتقد بود که در موقعیت مطالعه «شریف»، افراد به این علت با نظر جمع همنوا شده اندکه در مورد پاسخ صحیح، ابهام کاملی وجود داشته است. وی اذعان داشت، در چنین موقعیتی طبیعی است که افراد از دیگران به عنوان مرجع داوری خود استفاده کنند، اما آیا افراد در صورتی که از درستی رأی یا داوری خود مطمئن باشند، باز هم تسلیم نظر دیگران خواهند شد؟  اَش برای یافتن پاسخ سؤال خود، موقعیتی آزمایشی ترتیب داد و از شرکت کنندگان خواست به تعدادی سؤال مربوط به ادراک دیداری پاسخ دهند: مثلاً دو ورق کاغذ که در یکی از آنها، یک خط عمود و در دیگری، سه خط عمود با اندازه‌های مختلف رسم شده بود، به آزمودنی‌ها نشان داد و ازآنان خواست معین کنند، کدام یک از این سه خط از جهت طول مساوی با خط اصلی است. در جلسه آزمایش، افراد دیگری (معمولاً 6 تا 8 نفر) نیز حضور داشتند که در واقع همدستان پژوهشگر بودند، ولی آزمودنی واقعی از چگونگی موقعیت آنان اطلاعی نداشت. این افراد قبل از آزمودنی واقعی به سوال‌ها پاسخ می‌دادند، ولی در برخی موارد (12 سؤال از 18 سؤال) پاسخ همه آنها اشتباه بود و مثلاً خطی را که به وضوح با خط اصلی متفاوت بود، به عنوان پاسخ صحیح بر می‌گزیدند. در چنین موقعیتی، وقتی نوبت به پاسخ دهی آزمودنی واقعی می‌رسید، وی دچار شک و تردید می‌شد (آیا بدون توجه به نظر دیگران، آنچه را که پاسخ صحیح است، انتخاب کند یا پاسخی را بر گزیند که اکثر اعضای گروه پذیرفته اند؟). در آزمایش‌های اَش، بیش از 76 درصد شرکت کنندگان، دست کم در یک مورد با جمع همنوا شدند (زمانی و همکاران، 1370).

از این رو، سؤال اساسی این است که چرا افراد همنوایی گروهی می‌کنند؟در متون نظری روان‌شناسی اجتماعی، با توجه به آزمایش‌های شریف و اَش، دو دلیل عمده همنوایی گروهی را «همنوایی گروهی اطلاعاتی[8]» و «همنوایی گروهی هنجاری[9]» ذکر کرده‌اند.  گاهی افراد به این علت با دیگران همنوایی گروهی می‌کنند که معتقدند، رأی جمع بر رأی آنان ترجیح دارد. در این صورت گفته می‌شود که همنوایی گروهی اطلاعاتی رخ داده است (در آزمایش شریف، مبهم بودن موقعیت باعث همنوایی گروهی آزمودنی‌ها شد).گاهی نیز همنوایی گروهی فرد با دیگران برای گریز از پیامدهای منفی یا وصول به نتایج مثبت آن است. در این صورت گفته می‌شود که همنوایی گروهی هنجاری صورت گرفته است (آزمایش اَش).

       باند[10] (2005) در پژوهشی با روش فراتحلیل، درزمینه همنوایی گروهی به این نتیجه رسید که همنوایی وقتی خود را به شکل نفوذ هنجاری نشان می‌دهد که شرکت کنندگان چهره به چهره بایکدیگر روبه‌رو شوند و به پاسخ‌های عمومی تمایل داشته باشند، درحالی‌که نفوذ اطلاعاتی در مواقعی وجود دارد که شرکت کنندگان به صورت خصوصی پاسخ دهند و یا به طور غیر مستقیم بااکثریت روبه‌روشوند. همچنین او در پژوهش خود تاثیر اندازه گروه را در همنوایی بررسی کرده ومعتقد است که افزایش تعداد افراد باعث افزایش همنوایی می‌گردد. به عبارت دیگر، دلیل همنوایی گروهی را از موقعیت آزمایش، ویژگی‌های شخصیتی آزمودنی‌ها و یا ترکیبی از این دو ناشی دانسته‌اند(بارون و برن[11]،  2004 ، اسلوان[12] وهمکاران، 2009).

از مجموع ویژگی‌های شخصیتی مرتبط با همنوایی گروهی، عزت نفس، سرسختی روان شاختی و جایگاه مهار بیشتر مطالعه شده است. این خصوصیات در حیطه ویژگی‌های کم دامنه شخصیت مطالعه می‌شوند. منظور از ویژگی‌های کم دامنه شخصیت، نظریه‌های محدود شخصیت است که عکس نظریه‌های بزرگ شخصیت چون فروید و یونگ است و بیشتر به بررسی ‌شخصیت می‌پردازند تا درمان. به عبارت دیگر، چون بعضی از روان شناسانی که شخصیت را مطالعه می‌کنند، احساس می‌کنند که هیچ نظریه‌ای جامع نیست و شاید هم هیچ نظریه‌ای نمی‌تواند جامع باشد، لذا پیشنهاد می کنند که برای رسیدن به درک کاملتری از شخصیت نیاز داریم که تعدادی نظریه جداگانه وضع کنیم که هر کدام گستره تناسب محدودی داشته باشد. این نظریه‌های حیطه محدود هرکدام بر یک وجه محدود و باریک شخصیت تاکید خواهند ورزید. محدود کردن هدف یا تمرکز تحقیق اجازه خواهد داد که حیطه انتخاب شده با جامعیت بیشتر بررسی شود تا هنگامی که سر و کار ما با کل شخصیت باشد(فیست و فیست، 1386).

ارونسون (1383)، مولیس[13] و مک کینلی (1987)، آلوارو[14] و کرانو (1996)، باهلر[15] و گریفین (1994) و جیتن[16] وهمکاران (2006) به رابطه عزت نفس آزمودنی‌ها با همنوایی گروهی اشاره نموده اند. یافته‌های پژوهشی آنان حاکی از آن است که افرادی که عزت نفس کمتری دارند، خیلی بیشتر به فشار گروه تن درمی دهد تا کسانی که عزت نفس بیشتری دارند (بارون و برن، 2004؛ سیالدینی و گلدشتاین، 2004؛ ریسن[17] ، 2005؛ برآن و شافر[18] ، 2010). این پژوهش‌ها نشان دادند که افراد دارای عزت نفس بالا کمتر با دیگران همنوایی گروهی می‌کنند.

 کوباسا[19] (1988) طی مطالعاتی که در خصوص بررسی رابطه سرسختی روان شناختی با سایر متغیر‌ها انجام داده، دریافته است که افراد سرسخت در مقابل شرایط فشارآور روانی مقاومت بیشتری دارند). افراد سرسخت احساس مسؤولیت و هدفمندی قوی دارند (‌تعهد‌)‌‌، بر رویدادها احساس تسلط ‌می‌کنند (کنترل‌) و دگرگونی‌ها را مایه بالندگی می‌دانند، نه تهدید (‌مبارزه جویی‌).  در این ارتباط، بارگر[20] (1979) طی آزمایشی به این نتیجه دست یافت که کسانی در مقیاس کنترل شخصی نمره بالاتری داشتند، کمتر تحت تأثیر اعمال نفوذ همدستان خود قرار گرفتند تا کسانی که نمره پایین‌تری داشتند. همچنین، یافته‌های پژوهشی پریس لین[21]، لیم پرتو باوئر(2000)، کن ورتی[22] و میلر (2001) مدی[23] و همکاران (2002)، سیالدینی و گلدشتاین (2004) و مدی وهمکاران (2006) نیز به رابطه همنوایی گروهی با مؤلفه‌های سرسختی روان شناختی(تعهد، کنترل و مبارزه جویی) اشاره کرده است.

یافته‌های پژوهشی بایوند[24] و مک دونالد (1971)، سینگ[25] (1984)، بوند[26] و اسمیت (1996)، رایت، سلف و جاستیس[27] (2000)، کال گرن، رنو و سیالدینی[28]  (2000)، سیالدینی و گلدشتاین (2004) و مایکل[29] و همکاران[30] (2008) به رابطه بین جایگاه مهار آزمودنی‌ها و همنوایی گروهی اشاره کرده است. آنها در پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیدند که میزان همنوایی گروهی در افراد دارای جایگاه مهار بیرونی، بیشتر از افراد دارای جایگاه مهار درونی است.

در تحقیقی دیگر، جیتن وهمکاران (2006)، تحت عنوان«چه هنگام افراد گروه تحت تاثیر همرنگی قرار می‌گیرند» بیان کردند، عواملی مانند پایین بودن شرایط اقتصادی- اجتماعی، عزت نفس واعتماد به نفس پایین و موقعیت ابراز نظر در این راستا مؤثرند؛ به این صورت که مثلاً دانش‌آموزان مقاطع پایین(راهنمایی) در حضور جمع بیشتر از دانش‌آموزان مقاطع بالاتر (دبیرستان)همنوایی دارند. بررسیها و تحقیقات نشان می‌دهد که همرنگی نقش قالبی جنسی وانتظارات از دو جنس زن ومرد می‌تواند درهمنوایی اثرگذار باشد (اسمایلر[31]، 2005؛ جیتن وهمکاران، 2006، تاکانو وسوگون، 2008؛ ریدی و همکاران[32]، 2009). در پژوهش دیگری که گرانیه[33] (2009) انجام داد به این نتیجه رسید که نقش قالبی جنسی در درونی سازی و همنوایی قوانین ترافیکی و رفتارهای پر خطر مؤثراست. به این صورت که زنان بیشتر از مردان درونی سازی و همنوایی دارند.

با توجه به یافته‌های پژوهشی فوق، مسأله اساسی پژوهش، بررسی رابطه بین همنوایی گروهی و ویژگی‌های کم دامنه شخصیتی، چون عزت نفس، سرسختی روان شناختی و جایگاه مهار دانش آموزان دختردوره متوسطه شهر اصفهان بوده است. بدین منظور، فرضیه‌های زیر بررسی شده‌اند:

1- بین همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با عزت نفس آنان رابطه وجود دارد.

2- بین همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با سرسختی روان‌شناختی آنان رابطه وجود دارد.

3- بین همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با جایگاه مهار بیرونی آنان رابطه وجود دارد.

4- بین همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با جایگاه مهار درونی آنان رابطه وجود دارد.

5- بین همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با ترکیب خاصی از ویژگی‌های شخصیتی آنان رابطه وجود دارد.


روش پژوهش

با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش حاضر، طرح پژوهشی مورد استفاده همبستگی بوده است. به عبارت دیگر، پژوهش حاضر از جمله بررسی‌های همبستگی چند متغیری است که طی آن به مطالعه رابطه ویژگی‌های شخصیتی با همنوایی گروهی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان و تعیین سهم نسبی هر کدام از عوامل شخصیتی در تبیین همنوایی گروهی پرداخته شده است.

جامعه، نمونه و روش نمونه‌گیری: جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی87-86  بوده که با بهره‌گیری از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای (شهر اصفهان 5 ناحیه دارد، از هر ناحیه دو دبیرستان  دخترانه به تصادف انتخاب و از هر دبیرستان به تصادف یک کلاس سوم انتخاب شد) تعداد 180 نفر نمونه از بین آنان با توجه به واریانس مطالعات قبلی برآورد، انتخاب بررسی شده‌اند.

ابزارهای جمع آوری داده ها:در پژوهش حاضر از چهار ابزار به شرح ذیل استفاده شده است:

1- مقیاس همنوایی گروهی ال-72: این مقیاس توسط لطفی (1372) برای دانش آموزان دوره متوسطه ساخته شده است.این مقیاس دارای 47 ماده در طیف لیکرت است که به صورت 0، 1، 2 و 3  نمره‌گذاری می‌شود. روایی سازه مقیاس به روش همگرایی (همبستگی مقیاس همنوایی گروهی با مقیاس حمایت اجتماعی) بررسی وضریب همبستگی 57/0 بین این دو مقیاس گزارش شده است. روایی محتوایی نیز از سوی صاحب نظران تایید و ضریب پایایی این مقیاس به شیوه بازآزمایی 94/0 گزارش شد. در پژوهش حاضر ضریب پایایی به روش آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد.

2- پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت[34]: این پرسش نامه توسط کوپر اسمیت (1976) ساخته شد ودارای 58 ماده است که دارای پاسخ بلی وخیر است. شیوه نمره گذاری این مقیاس به صورت صفر ویک است. ضریب پایایی این پرسش نامه در تحقیق کوپر اسمیت وهمکاران (1976، به نقل از نیسی وهمکاران، 1384) که از روش بازآزمایی استفاده کرده بودند؛ بین 70/0 تا  88/0 محاسبه شد. در پژوهش حاضر ضریب پایایی این پرسش نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر با 78/0 محاسبه گردید.

3- مقیاس سرسختی روان شناختی[35] : این مقیاس توسط کیامرثی (1376) ساخته شد و دارای 27 ماده است. هر ماده دارای چهار گزینه هرگز، به ندرت، گاهی اوقات و اغلب اوقات است و به ترتیب  با نمره‌های 0، 1، 2 و 3 مشخص می‌شوند. ضریب پایایی این مقیاس در مطالعه کیامرثی (1376)که با استفاده از روش بازآزمایی محاسبه شده بود، برابر با 84/0 گزارش شده است. ضریب روایی این مقیاس نیز به روش ملاکی 55/0 گزارش شده  است. در پژوهش حاضر ضریب پایایی به شیوه آلفای کرونباخ برابر با 82/0 به دست آمد.

4- پرسشنامه جایگاه مهار[36]: در این پژوهش از پرسش نامه جایگاه مهار راتر استفاده شد. این مقیاس یک پرسش نامه خود سنجی است که شامل 29 ماده است و هر ماده دوجمله به صورت الف وب است که جایگاه مهار درونی و بیرونی را اندازه‌گیری می‌نماید. حسن زاده (1378) پایایی این مقیاس را بر روی دانش‌آموزان دبیرستانی با استفاده از روش بازآزمایی 84/0 گزارش نموده است. در پژوهش حاضرضریب پایایی به روش آلفای کرونباخ 86/0 به دست آمد.

روش‌های تجزیه و تحلیل داده‌ها:به منظور تعیین رابطه بین همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با متغیر‌های شخصیتی (عزت نفس، سرسختی روان شناختی و جایگاه مهار) از ضرایب همبستگی و آزمونهای معناداری آن و همچنین، برای تعیین همبستگی  هر یک از متغیرهای پیش بین (سه عامل شخصیتی) در تبیین متغیر ملاک ( همنوایی گروهی) از آزمون استنباطی رگرسیون چندگانه استفاده شده است.

یافته‌های پژوهش

در این قسمت، ابتدا میانگین وانحراف معیار متغیرهای پژوهش وسپس ضرایب همبستگی و رگرسیون به شیوه گام به گام ارائه شده است.

 

جدول شماره1:  میانگین وانحراف معیار حداقل وحداکثر نمره‌های مربوط به متغیرهای پژوهش

 شاخصهای آماری

متغیرها

میانگین

انحراف معیار

حداقل نمره

حداکثر نمره

همنوایی گروهی

عزت نفس

سرسختی روان شناختی

جایگاه مهار درونی

جایگاه مهار بیرونی

123

02/38

08/41

5/7

5/8

49/8

25/5

72/7

5/1

5/2

39

18

25

2

3

140

48

57

10

9

 

نتایج جدول 1میانگین وانحراف معیار حداقل وحداکثر نمره‌های مربوط به متغیرهای پژوهش را نشان می‌دهد.

 

جدول شماره 1:  ضرایب همبستگی همنوایی گروهی با ویژگی‌های شخصیتی

 (عزت نفس، سرسختی روان‌شناختی و جایگاه مهار) دانش آموزان

ردیف

متغیر

ضریب همبستگی

سطح معناداری

1

عزت نفس

533/0-

001/0

2

سرسختی روان‌شناختی

489/0-

001/0

3

جایگاه مهار بیرونی

197/0

008/0

4

جایگاه مهار درونی

356/0-

001/0

 

نتایج به دست آمده از تحلیل داده‌های پژوهش در ارتباط با فرضیه‌های اول تا چهارم پژوهش، (جدول شماره دو) بیانگر آن است که:

بین همنوایی گروهی دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان با عزت نفس آنان، همبستگی منفی معنی دار در سطح 001/0P  وجود دارد.

بین همنوایی گروهی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان با سرسختی روان‌شناختی آنان، همبستگی منفی معنی دار در سطح 001/0P  وجود دارد.

بین همنوایی گروهی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان با جایگاه مهار بیرونی آنان همبستگی منفی معنی دار در سطح 001/0P  وجود دارد.

بین همنوایی گروهی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان با جایگاه مهار درونی آنان همبستگی منفی معنی دار در سطح 001/0P  وجود دارد.

به منظور بررسی فرضیه پنجم پژوهش{ترکیبی از هر کدام از متغیر‌های پیش بین (عزت نفس، سرسختی روان‌شناختی، جایگاه مهار بیرونی و درونی) در تبیین متغیر ملاک (همنوایی گروهی)} از رگرسیون چندگانه استفاده شده است.

جدول شماره 3: آزمون رگرسیون بین متغیرهای پیش بین (سه عامل شخصیتی)

و متغیر ملاک(همنوایی گروهی)

مدل

R چندگانه

R2

F

سطح معنا داری

متغیر ها

533/0

284/0

526/70

001/0

 

ادامه جدول شماره 3:  آزمون رگرسیون بین متغیرهای پیش بین (سه عامل شخصیتی)

و متغیر ملاک (همنوایی گروهی)

متغیر

B

Beta

t

سطح معنا داری

عزت نفس

77/0-

371/0-

66/4-

001/0

جایگاه مهار بیرونی

502/0

219/0

61/3

001/0

سرسختی روان‌شناختی

537/0-

214/0-

71/2-

001/0

جایگاه مهار درونی

308/0-

128/0-

97/1-

007/0

مقدار ثابت

227/131

-

356/18

049/0

 

        تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می‌دهد که بین ترکیبی از متغیرهای پیش بین ومتغیر ملاک همبستگی معناداری وجود دارد (533/0 R= و 001/0=P). همچنین، ضریب تعیین 284/0 بوده است. این ضریب نشان می‌دهد که متغیر‌های شخصیتی (عزت نفس، سرسختی روان شناختی و جایگاه مهار) در تعامل با یکدیگر می‌توانند 4/28 درصد از متغیر ملاک (همنوایی گروهی) را تبیین نمایند. ضرایب استاندارد بتا و مدل رگرسیون نیز نشان می‌دهد که عزت‌ نفس با همنوایی گروهی (371/0- Beta= و 001 /0=P)، جایگاه مهار بیرونی با همنوایی گروهی (219/0Beta= و 01 /0=P)، سرسختی روان‌شناختی با همنوایی گروهی (214/0- Beta= و 001/0=P) و جایگاه مهار درونی با همنوایی گروهی
 (128/0- Beta=  و 001 /0=P) همبستگی معناداری داشته اند.

 

جدول شماره 4:  ضرایب همبستگی همنوایی گروهی با مولفه های سرسختی

روان شناختی (تعهد، کنترل و مبارزه جویی) دانش آموزان

ردیف

متغیر

ضریب همبستگی

سطح معنا داری

1

تعهد

47/0-

001/0

2

کنترل

42/ 0-

001/0

3

مبارزه جویی

20/0-

014/0

 

نتایج جدول 4 نشان می‌دهد بین مؤلفه‌های سرسختی روان شناختی (تعهد، کنترل و مبارزه‌جویی)  با همنوایی گروهی دانش آموزان همبستگی منفی وجود دارد.

 

بحث و نتیجه‌گیری

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین همنوایی گروهی دانش آموزان دختردوره متوسطه شهر اصفهان با ویژگی‌های شخصیتی آنان انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد بین همنوایی گروهی و عزت نفس دانش آموزان دوره دختر متوسطه شهر اصفهان همبستگی منفی وجود دارد؛ یعنی دانش‌آموزانی که دارای عزت نفس پایین بودند، دارای همنوایی گروهی بالاتری بودند. یافته‌های پژوهش تأییدی دیگر بر نتایج تحقیقات اورنسون (ترجمه شکر کن، 1383)، مولیس و مک کینلی (1987)، آلوارو و کرانو (1955)، باهلر و گریفین (1994) وجیتن وهمکاران (2006)  است. این پژوهشگران اظهار داشته اند، افرادی که عزت نفس کمتری دارند، خیلی بیشتر به فشار گروهی تن در می‌دهند تا آنهایی که عزت نفس بیشتری دارند. از نتایج پژوهش چنین استنباط می‌شود افراد دارای عزت نفس بالا در موقعیت‌های گروهی، مقاومت بیشتری از خود نشان می‌دهند و به سادگی با نظر دیگران همرأی نمی‌شوند.

همچنین، نتایج نشان داد بین سرسختی روان شناختی و همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان همبستگی منفی وجود دارد؛ یعنی آزمودنی‌هایی که دارای ویژگی شخصیتی سرسختی روان‌شناختی بالا بودند، همنوایی گروهی کمتری داشتند. یافته‌های حاصل از پژوهش با نتایج مطالعات کوباسا (1988)، بارگر و کوپر (1979)، مدی و همکاران (2002) و مدی و همکاران (2006) همسو است. کوباسا (1988) با استفاده از نظریه‌های وجودی در شخصیت، سرسختی روان‌شناختی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف می‌کند که از مؤلفه‌های تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است. این افراد قادر به کنترل و یا تأثیرگذاری بر روی حوادث هستند و به سختی به همنوایی گروهی تن در می‌دهند. همچنین، نتایج نشان داد بین مولفه های  سرسختی روان شناختی (تعهد کنترل و مبارزه جویی) و همنوایی گروهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان همبستگی منفی وجود دارد. در تبیین این نتایج می توان گفت که تعهد: احساس تعهد‌‌، دلبستگی یا عجین شدن با آنچه فرد انجام می‌دهد‌‌، نخستین مؤلفه سرسختی محسوب می‌شود. احساس تعهد در واقع‌‌، نقطه مقابل ‌«‌بیگانگی از خود» است. فرد با احساس تعهد بالا‌‌، معنا‌‌، ارزش‌‌، اهمیت و هدفمندی خود‌‌، تحصیل‌‌، خانواده‌‌، زندگی و دنیا را دریافته است.

فرد از خود بیگانه‌‌، ارتباط خود را با دیگران‌‌، فعالیت‌ها و رخدادهای پیرامون از دست داده است. از انجام یا روبه‌رو شدن با آنها‌‌ لذت نمی‌برد و آنها را بی معنا و بی ارزش می‌داند (‌کیامرثی و دیگران‌‌، 1377‌). آن دسته از دانش آموزانی که در زمینة تعهد قوی هستند، بیشتر خود را درگیر ‌می‌کنند تا اینکه در مقابل مشکلات خود را عقب بکشند. درک این موضوع بهترین روشی است که تجربیات پرتنش را ارزشمند می‌سازد. به عبارت دیگر، دانش‌آموز با تعهد بالا‌‌، احساس مسؤولیت بالایی دارد، خود را مسؤول انتخاب‌ها‌‌، عقاید و رفتارهای خود می‌داند و به یک نوعی انسجام (‌یکپارچگی‌) و نزدیکی با خود و دنیای پیرامون دست می یابد و به آسانی در برابر شرایط ناخوشایند دچار فروپاشی نمی‌شود.

کنترل بر رویدادهای زندگی‌‌، مؤلفه دوم سرسختی به شمار می‌رود. احساس کنترل‌‌، در واقع‌‌، نقطه مقابل ‌«‌ناتوانی» است. فرد با احساس کنترل بالا‌‌، به تلاش و عمل بیش از شانس اهمیت می‌دهد. فرد ‌«‌ناتوان» بر این باور است که رویدادهای مثبت و منفی زندگی با تلاش‌ها و رفتارهای او رابطه ای ندارد و رویدادها فراتر از توان اوست(‌شکرکن‌‌، 1374‌).

مبارزه جویی یا طبیعی دانستن تغییرات مؤلفه سوم سرسختی است.مبارزه جویی در واقع نقطه مقابل ‌«‌احساس خطر یا ناامنی» است. افراد با چالش بالا‌‌، تغییر و تحول را قانون ثابت زندگی ‌می‌دانند. فرد با احساس عدم امنیت بر این باور است که تغییرات‌‌، امنیت و آرامش او را بر هم‌‌ می‌زند و مانع رشد و حرکت او می‌شود. آن دسته از افرادی که در زمینه مبارزه جویی قوی هستند، بر این باورند که انجام یک عمل در سایة آسایش‌‌، امنیت و روزمرگی به دست نمی‌آید، بلکه آنها به رشد مداوم از طریق آنچه از تجربیات مثبت و منفی زندگی می‌آموزند، نیاز دارند.

نتایج پژوهش نیز نشان داد همنوایی گروهی با جایگاه مهار بیرونی، همبستگی مثبت و با جایگاه مهار درونی همبستگی منفی دارد. یافته‌های حاصل از پژوهش با نتایج تحقیقات بایوندو و مک دونالد (1971)، سینگ (1984)، وندلو و برانزمن (1995) ومایکل و همکاران (2008) همسوست؛ بدین ترتیب که افراد دارای ویژگی جایگاه مهار بیرونی بیشتر از افراد دارای جایگاه مهار درونی با دیگران همنوایی می‌کنند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داده‌اند که افراد دارای جایگاه مهار درونی در موقعیت‌های فشار گروهی یا موقعیت‌های تصمیم گیری بیشتر تأمل می‌کنند.

یافته‌های پژوهش‌های مذکور و پژوهش حاضر، حاکی از این است که وجود ویژگی‌های شخصیتی چون عزت نفس، سرسختی روان‌شناختی وجایگاه مهار درونی، باعث ظهور هویت فردی، استقلال در قضاوت و عدم همنوایی گروهی یا مقاومت در برابر فشار گروهی و نفوذ دیگران می‌‌شود و در موقعیت‌های همنوایی گروهی، علاوه بر توجه به موقعیت، باید به ویژگی‌های شخصیتی افراد نیز توجه نمود. در این خصوص بسیاری از پژوهش‌ها نشان داده‌اند درهمنوایی گروهی  نقش قالبی جنسی وانتظارات از دو جنس زن ومرد می‌تواند درهمنوایی اثر گذار باشد و دختران رفتارهای مطلوب اجتماعی و قوانین را بهتر با جامعه همنوایی می‌کنند( اسمایلر، 2005؛ جیتن وهمکاران، 2006؛ تاکانو و سوگون، 2008؛ ریدی و همکاران، 2009؛ گرانیه 2009).

روان شناسان اجتماعی، از جمله ارونسون برای همنوایی گروهی دو علت ذکر می‌کنند: اول اینکه رفتار دیگران ممکن است شخص را متقاعد سازد که قضاوت اولیه او اشتباه بوده است؛ دلیل دیگر این که ممکن است وی مایل باشد که از نتیجه گروه احتراز جوید (از قبیل طرد شدن ومورد ریشخند و تمسخر قرار گرفتن)یا از آن کسب پاداشی کند (از قبیل دوستی ومقبولیت). بنابراین، به نظر می‌رسدکه رفتارافراد در آزمایش اش ودر آزمایش‌های مشابه دیگر، به خاطر کسب پاداش یا پرهیز از تنبیه بوده است. از بین متغیرهای شخصیتی مورد مطالعه، متغیرهایی چون عزت نفس، سرسختی روان شناختی و مکان کنترل درونی، دارای بیشترین همبستگی در پیش‌بینی همنوایی گروهی در نمونه مورد بررسی بوده اند.



[1]- conformity

[2]- social influence

[3]- Cialdini & Goldstein

[4]- Aronson

[5]- Takano & Sogon

[6]- autokine

[7]- Asch

[8]- informational group conformity

[9]- normative group conformity

[10]- Bond

[11]- Baron & Byrne

[12]- Sloan  

[13]- Mullis & Mckinley

[14]- Alvaro & Crano

[15]- Buehler & Griffin                                                                                                                      

[16]- Jetten

[17]- Reysen

[18]- Brown &  Schaefer

[19]- Kobosa

[20]- Burger

[21]- Prislin, limpert & Bauer

[22]- Kenworthy & Miller          

[23]- Maddi

[24]- Biond & Machdonald

[25]- Sing

[26]- Bond & Smith

[27]- Wright, Self& Justice

[28]- Kallgren, Reno & Cialdini

[29]- Michael

[30]- Michael

[31]- Smiler

[32]- Reidy et al.

[33]- Granié

[34]- Coopersmith selfesteem qustionaire

[35]- Psychological Hardiness Scale

[36]- Ahwaz Locous of Control - ALOC

آذربایجانی، مسعود و دیگران (1382). روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی. تهران انتشارات سمت.
ارونسون، الیوت (1383). روان‌شناسی اجتماعی. ترجمه حسین شکرکن. تهران: انتشارات رشد.
زمانی، رضا و همکاران (1370). پژوهشی در مورد اکثریت متفق بر اقلیت واحد: آزمایش اش. مجله پژوهش‌های روان شناختی، دوره اول شماره 1 و 2، ص15-4.
فیست، جی؛ فیست گریگوری جی. (1386). نظریه‌های شخصیت. ترجمه یحیی سید محمدی: نشر روان.
لطفی، حمید (1373) بررسی رابطه منبع کنترل و حمایت اجتماعی یا همنوایی گروهی اجتماعی. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی داشگاه علامه طباطبایی.
کیامرثی آذر. (1376). ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش سرسختی روان‌شناختی و بررسی رابطه آن با تیپ شخصیتی الف، کانون مهار، عزت نفس و عملکرد تحصیلی. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
نیسی، عبدالکاظم، شهنی ییلاق، منیجه، فراشبندی، افسانه (1384). بررسی رابطه ساده وچندگانه متغیر‌های عزت نفس، اضطراب عمومی، حمایت ادراک شده و سرسختی روانشناختی با اضطراب اجتماعی دختران دانش آموزان پایه اول دبیرستانهای شهرستان آبادان. مجله علوم تربیتی وروانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 12، ص 36-25.
Alwaro, E. M., & Crano, W.D. (1996). Cognitive responses to minority–based communications: Factors that underlie minority influence. British Journal of Social psychology, 34, 105-121.
Baron, R & Byrne , D. (2004). Social Psychology. New Yourk: Allyn & Baconinc.
Baron, K. S. Vandello ,U.A., & Brunsman. B. (1996). The forgotten variable in conformity research: Impact of task importance on social influence. Journal of Personality and Social Psychology, 71, 915-927.
Biondo, J., & Machdonald, J. R .(1971). Internal–External locus of control and response to influence attempts, Journal of Personality. 39 , 407 -419.
Bond, R. (2005). Group size and  sonformity: Group Processes Intergroup Relations.8 (4) 331–354.
Bond, R., & Smith, P. B. (1996). Culture an Conformity: A meta – analysis of studies using Asch’s (1952,1956) Line Judyment Task. Psychological Bulletin, 119 , 11– 27.
Brown, A., & Schaefer, A. (2010). The effects of conformity on recognition judgments for emotional stimuli. Acta Psychologica, 133, 38–44.
Buehler, R,. & Griffin, D. (1994). Change – of – meaning effects in conformity and dissent: Observing construal processes over time. Journal of Personality and Social psychology, 67 , 984-996.
Burger,J.M., & Cooper, H. (1979). The desirability of control. Journal of Motivation and Emotion, 3,3& -393.
Cialdini, R. B., & Goldstein, N. J. (2004). Social influence: Compliance and conformity. Annual Review of Psychology, 55, 591-621.
Granie, M. A. (2009). Effects of gender, sex-stereotype conformity, age and internalization on risk-taking among adolescent pedestrians. Journal of  Safety Science, 10 (5), 371–388.
Jetten, J, Hornsey, M., & Adarves-Yorno, I. (2006). When Group Members Admit to Being Conformist: The Role of Relative Intragroup Status in Conformity. Personality and Social Psychology Bulletin, 32. 2,162-173.
Kallgren, C. A, Reno, R. R., & Cialdini, R. B. (2000). A focus theory of normative conduct: when norms do and do not effect beha vior. Personality and Social Psychology Bulletin, 26 ,1002 – 1012.
Kenworthy, J. B., & Miller, N. (2001). Perceptual asymmetry in cons ensus estimates of majority and minority members. Journal of Personality and Social Psychology, 80 , 597-612.
Kobasa, D. M. (1988). The hardly personality. Journal of Personality and Social Psychology, 42, 313 – 312.
Maddi, S. R., Brow, M., Khoshaba, D. M., & Vaitkus, M. (2006). The relationship of hardiness and religiosity in depression and anger. Consulting Psychology Journal, 58, 148-161.
Maddi, S. R, Khoshaba, D. M, Harvey, R. H, Lu, J. H., & Persico, M. (2002). The personality construct of hardiness, II: Relationships with measures of psychopathology and personality. Journal of Research in Personality, 36, 72-85.
Michael, R. Welch,.M. Tittle,.C,. Yonkoski ,J,. Meidinger, N Grasmick.A. (2008). Social integration, self-control, and conformity. Journal of  Quant Criminol, 24,73–92.
Mullis, R.L., & Mckinley, K. (1987). Relation between adolescent gender role orientation, self- esteem and social conformity. This paper presented at the annul Conference of the National Councialon family relation. 49 th. Atianta. GA November.
Prislin, R, Limbert, W. M., & Bauer, E. (2000). From malority to minority and vice versa: the asymmetrical effects of losing and gouning majority position with in a group. Journal Personality and Social Psychology, 79 , 385 – 397.
Reidy.D, Sloan,C., & Zeichner, A. (2009). Gender role conformity and aggression: Influence of perpetrator and victim conformity on direct physical aggression in women. Personality and Individual Differences, 46. 231–235.
Reysen, M. (2005). The effects of conformity on recognition judgments. Memory, 13, 87–94.
Singh, R. P. (1984). Experimental verifi cation of locus of control as related to conformity behavior. Journal of Psychology Studies, 29 (1) , 64-67.
Sloan, P, Berman, M,. .Hill, V., & Bullock,J. (2009). Group Influences on Self-Aggression: Conformity and Dissenter Effects. Journal of Social and Clinical Psychology, 28, (5), 535-553.
  Smiler, A. (2005). Development of the conformity to feminine norms inventory.  Sex Roles, 52, 417–435.
Smith, E. R , Macki , D. M. (1995). social psychology. New York: Worth  Pablishers.
Takano,U., & Sogon,S. (2008). Are  Japanese  more Collectivistic  than  Americans? Examining Conformity in In-Groups and the Reference-Group Effect. Journal of Cross-Cultural Psychology, 39,237-251
Wright, D. B, Self, G., & Justice, C. (2000). Memory conformity: Exploring misinformation effects when presented by another person. British Journal of Psychology, 91, 189–202.