Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D, University of Shiraz
2 Library and Information Sciences lecturer, Payame Noor University of Isfahan
Abstract
Keywords
مقدمه
روابط انسانی در مدیریت دهههای اخیر جایگاه ویژهای پیدا کرده است. این امر در محیطهای دانشگاهی به دلیل تمرکز بیشتر بر روی فعالیتهای ذهنی از یک سو و در کتابخانهها به دلیل استفاده کاربران از کتابخانه و بهرهگیری از دانش موجود از سوی دیگر، دارای اهمیت فراوان است. این بهرهگیری ممکن نیست، مگر آنکه مراجعهکننده بتواند ذهن خود را متمرکز کند و به موضوع تحقیق خود بپردازد. در صورتی که محیط کتابخانه این امکان را برای مراجعهکننده فراهم نیاورد، حاصل کار غیر از اتلاف وقت چیز دیگری نخواهد بود (خدیوی، 1383).
کتابخانة دانشگاهی برای برخی دانشجویان محل امنی برای تحقیق و مطالعه به شمار میآید، اما برای برخی دیگر زمینههای اضطراب را ایجاد میکند، به طوری که میتواند در استفاده موفقیتآمیز آنها از کتابخانه تأثیر سوء بگذارد. این اضطراب اولیه در استفاده از کتابخانه، میتواند منشأ ایجاد اضطراب بیشتر برای دانشجویان باشد و به استفاده غیرمفید از کتابخانه منجر شود (ملون[1]، 1986).
اضطراب کتابخانهای از منظر رابینویتز[2] (2004) با موارد زیر میتواند مشخص شود:
1- دستپاچگی یا سردرگمی به دلیل اندازة کتابخانه؛
2- عدم آگاهی از جایی که میتوان کتاب و سایر منابع را در آنجا پیدا کرد؛ از نحوه سازماندهی و نظم کتابخانه اطلاع ندارد؛
3- فقدان اعتماد نسبت به نحوهی انجام وظایف محوله؛
4- احساس بیکفایتی (من تنها کسی هستم که نمیدانم)؛
5- تردید در درخواست کمک (من میدانم این سؤالی که میخواهم بپرسم، بیمعنا است).
مهمترین پژوهشها در روند تکامل نظریهی اضطراب کتابخانهای به شرح زیر است:
برای نخستین بار سوآپ و کتزر[3] (1972، به نقل از خدیوی، 1383) با استفاده از شیوههایی از قبیل برقراری ارتباط، انجام مصاحبه و مشاوره در زمینة علوم کتابداری و به منظور کشف علت عدم تقاضای کمک دانشجویان از کتابدار پژوهشی انجام دادند. یافتهها نشان داد از 41% افراد دارای سؤال هنگام استفاده از کتابخانه، 65% تمایل به درخواست کمک از کتابدار نداشتهاند. از آنجا که این بررسی اولین تحقیقی است که در پی شناسایی دانشجویانی است که به عللی در استفاده از کتابخانه دچار نگرانی میشوند، اولین قدم پژوهشی در زمینه اضطراب کتابخانهای است.
مطالعة گسترده و جامع ملون (1986)نشان داد حداقل 75 درصد دانشجویان کارشناسی هنگامی که برای اولین بار به انجام پژوهش در کتابخانه نیاز پیدا میکنند، اشکالی از اضطراب کتابخانهای را تجربه میکنند. عدم درخواست کمک از کتابدار، عدم درخواست کمک از همدورهایها به علت ترس از بروز ناکفایتی و فقدان مهارت و احساس سرافکندگی ناشی از این ناتوانی از جمله نکات حاصل از این بررسی بود.
انجام این مطالعه توسط ملون وی را بر آن داشت تا نظریهای را با عنوان «نظریة اضطراب کتابخانهای» ارائه دهد. وی برای اولین بار اصطلاح اضطراب کتابخانهای را به ثبت رساند. استفاده از واژة اضطراب در تحقیق ملون به تمایز اضطراب و ناامیدی[4] منجر شد و مفهومی کاملاً متمایز را نشان داد.
بنابراین، اضطرابکتابخانهای به یک احساس یا موقعیت ناخوشایندی برمیگردد که دانشجویان هنگام استفاده از کتابخانه یا زمانی که قصد استفاده را دارند، تجربه میکنند. بر طبق عقیدة ملون احساسات مربوط به اضطراب از اندازة نسبی کتابخانه، عدم آگاهی دربارة محل مواد، تجهیزات و منابع کتابخانه، نحوة آغاز کردن پژوهشکتابخانهای و یا چگونگی پیش بردن و ادامه دادن آن، ریشه میگیرد (جیائو و آنوگبوزی[5]، 1999).
گام مهم بعدی در زمینة پژوهش در اضطراب کتابخانهای توسط باستیک (1992) برداشته شد. وی پنج مقدمة کلی اضطراب کتابخانهای را تحت عناوین «موانع مربوط بهکارکنان[6]»، «موانع محرک[7]»، «راحتی با کتابخانه[8]»، «آگاهی از کتابخانه[9]» و «موانع ماشینی[10]» تشخیص داد. با ارائة این طبقهبندی و معیار اضطراب کتابخانهای به منظور شناسایی و سنجش کمی این پدیده برای نخستین بار، باستیک توانست گام مهمی در ارتباط با پژوهش در این زمینه بردارد؛ زیرا مطالعات انجام شده در گذشته از نوع کیفی بودند (کلولاند[11]، 2004).
موانع مربوط به کارکنان به درک دانشجویان نسبت به اینکه کتابداران و سایر کارکنان کتابخانه در مراجعان ایجاد ترس میکنند و پذیرا نیستند، همچنین افرادی بسیار مشغول بوده، فرصت کمک کردن به مراجع را ندارند، برمیگردد. دانشجویان دارای این برداشتها سطح بالایی از اضطراب کتابخانهای را از خود نشان میدهند.
برخی دلایل برای دانشجویان در مورد پذیرا نبودن کتابداران برای کمک ممکن است شامل مواردی، از قبیل کتابداران غیردوستانه (نامهربان)، برخی تجارب بد مربوط به گذشته(مددکار نبودن کتابدار)، تمایل نداشتن دانشجویان به احمق جلوه نمودن، عدم توانایی دانشجویان در برقراری ارتباط با رسانههای چاپی، برخورد نامناسب کتابدار با مراجعان کنجکاو و ناآشنا، کافی نبودن برنامههای گرایشی کتابخانه، عدم توانایی کتابدار در پاسخگویی به سؤالهای مراجع به علت تلاش نکردن برای آموزش و افزایش اطلاعات خود و در نهایت ترس از به کارگیری فنآوری جدید باشد(پاتریک[12]، 2004).
موانع محرک از احساسات دانشجویان از بیکفایتی آنها در استفاده از کتابخانه ریشه میگیرد.
احساس راحتی با کتابخانه، با این نکته در ارتباط است که دانشجویان چقدر کتابخانه را امن، خوشایند و غیر تهدیدآمیز درک میکنند.
آگاهی نسبت به کتابخانه به این موضوع برمیگردد که دانشجویان احساس میکنند چقدر با کتابخانه آشنا هستند.
و سرانجام موانع ماشینی به احساساتی که نتیجة اعتماد دانشجویان به تجهیزات ماشینی کتابخانه است، برمیگردد. به نظر میرسد آنهایی که در استفاده از این تجهیزات مشکل دارند، اضطراب بیشتری را تجربه میکنند (جیائو و آنوگبوزی، 1998).
پس از طراحی مقیاس اضطراب کتابخانهای توسط باستیک پژوهشهای متعددی توسط محققان دیگری با استفاده از این مقیاس انجام شد که در بین آنها،جیائو و آنوگبوزی دو محقق پرتلاش در این زمینه هستند.
مرور پژوهشهای داخل کشور نشان میدهد تازمان انجام این بررسیدر ایران پژوهشی در رابطه با بررسی پدیدة اضطراب کتابخانهای و سنجش میزان آن صورت نگرفته است، تنها موارد مرتبطی که در این زمینه یافت شد، به شرح زیر است:
جوکار و معتمدی (1381) در پژوهش خود تحت عنوان «میزان کمکیابی دانشجویان دانشگاه شیراز از کتابدار در انجام تحقیقات کتابخانهای» به این نتیجه دست یافتند که از میان 6/72 درصد افراد مورد مطالعه که در انجام تحقیقات خود، احساس نیاز به کمک داشتهاند، تنها 25 درصد به کتابداران مراجعه نمودهاند. سایرین علت عدم مراجعة خود به کتابداران را، عدم توانایی و تخصص کتابدار در کمک کردن دانستهاند. همچنین امکان دارد خودداری از درخواست کمک از کتابداران ناشی از اضطراب کتابخانهای دانشجویان باشد.
خدیوی (1383) در مقالهای توصیفی به مرور پژوهشها و مطالعات انجام شده در زمینة اضطراب کتابخانهای و نیز اهمیت این پدیده پرداخت. وی به ضرورت انجام پژوهش در این زمینه در ایران اشاره نمودند.
خدیوی، عابدی و شعبانی (1385) طرح پژوهشی خود را با عنوان «اضطراب دانشجویان دانشگاههای اصفهان در استفاده از منابع کتابخانهای و منابع الکترونیکی» به انجام رساندند که اخیراً (پس از انجام پژوهش حاضر) برخی از نتایج این بررسی چاپ شده و مقالات دیگر در دست بررسی است. به همین علت، از نتایج آن در این بررسی استفاده نشده است.
در خارج از کشور نیز مطالعات متعددی (فلیوتساس[13]، 1992؛ژوزف[14]، 1991؛ کالتو[15]، 1988، 1991؛ کوپر اسمیت[16]، 1987؛ مک و بروکز[17]، 1995؛ ملون، 1986، 1988؛ منشینگ[18]، 1987؛ زانر[19]، 1979، به نقل از آنوگبوزی و جیائو، 1998) در رابطه با رفتارهای یادگیری دانشجویان ایالات متحده در کتابخانه انجام شده است. حاصل این مطالعات بیانگر سطوح بالایی از اضطراب کتابخانهای و متعاقباً علایمی، از قبیل تفسیر اشتباه دستورالعملهای جستوجو، عدم درخواست کمک و رها کردن جستوجوی منابع اطلاعاتی بوده است.
مطالعة جیائو، آنوگبوزی و لیختن اشتاین[20] (1996) در بین 493 دانشجو نشان داد، جوانان، مردان، افرادیکه زبان انگلیسی زبان غیربومی آنهاست و دارای سطوح بالای موفقیت دانشگاهی (علمی) بوده، نیمه وقت یا تمام وقت کار میکنند و کسانی که به طور مکرر به کتابخانه مراجعه نمیکنند و نیز دانشجویان سطوح بالاتر (سوم و چهارم) بیشترین سطح اضطراب کتابخانهای را تجربه میکنند. محققان فوق، خوشایند و جذاب نمودن کتابخانه و دوستانه و حرفهای بودن کتابداران را توصیه نمودند.
همچنین نتایج بررسی جیائو، آنوگبوزی و لیختن اشتاین (1996) در پژوهش مشابهی که توسط جیائو و آنوگبوزی (1997) انجام گرفت، تأیید گردید.
آنوگبوزی (1997) در پژوهشی جدید در رابطه با رفتارهای پژوهشی دانشجویان کارشناسی دریافت که اضطراب کتابخانهای میتواند به عنوان عاملی ناتوانکننده، نوشتن طرحهای پژوهشی و نیز تکمیل برنامههای مقطع کارشناسی را دشوار سازد.
آنوگبوزی و جیائو (1998) برای بررسی رابطة بین رهیافهای پژوهشی دانشجویان و اضطراب کتابخانهای، رابطة بین اولویتهای یادگیری و عوامل اضطراب کتابخانهای را مطالعه نمودند. تحلیل نتایج نشان داد که اولاً: 13 اولویت محیطی یادگیری زیر با یک یا تعداد بیشتری از این عوامل رابطه داشتند: اولویت اختلال، گرایش مقاومت، مسؤولیت، ساختار، گرایش همتا (قرین)[21]، گرایش اقتدار، گرایش ادراکی چندگانه، گرایش بصری، گرایش بساوشی (لامسهای)، گرایش حس حرکت عضلانی[22]، اولویت بامداد، اولویت عصرگاهی، و اولویت تحرک[23] و ثانیاً: قوة تحرک بیشترین ارتباط را با اضطراب کتابخانهای داشت.
به دنبال آن، جیائو و آنوگبوزی (1998) در بررسی خود در زمینه تأثیر کمالگرایی[24] بر اضطراب کتابخانهای دریافتند دانشجویان کمالگرا سطوح بالاتری از اضطراب را در ارتباط با موانع محرک، راحتی با کتابخانه و موانع ماشینی، نسبت به همردههای غیرکمالگرای خود تجربه میکنند.
آنوگبوزی و جیائو (1998) در بررسی خود در زمینة وجود یا عدم رابطه بین اضطراب کتابخانهای و سبکهای یادگیری، گزارش دادند که دانشجویان دارای اضطراب کتابخانهای ساختار را دوست دارند، خودانگیخته و فاقد مقاومت هستند، به علاوه، بیشتر متمایل به دریافت اطلاعات به سبک بصری هستند تا سبکهای بساوشی یا جنبشی.
به علاوه، آنوگبوزی و جیائو (1999) همچنین در بررسی خود راجع به رابطة بین هفت بعد خودادارکی و اضطراب کتابخانهای، به این نتیجه دست یافتند که دانشجویان پایینترین سطح خودادراکی مربوط به مهارت تحصیلی درک شده، توانایی عقلانی درک شده و پذیرش اجتماعی درک شده و بالاترین سطح اضطراب کتابخانهای را در ارتباط با موانع محرک و راحتی با کتابخانه دارند.
جیائو و آنوگبوزی (1999 الف، به نقل از جیائو و آنوگبوزی، 1999 ب) ضمن اشاره به وجود همبستگی میان مهارت مطالعه و اضطراب کتابخانهای، دریافتند که دانشجویان کارشناسی دارای بالاترین سطح اضطراب کتابخانهای، عادتهای مطالعاتی نامناسبی از خود بروز میدهند. برای مثال برنامة مطالعة مشخص و در عین حال منعطف برای مطالعة موضوعات خاص ندارند.
جیائو و آنوگبوزی (1999 ب) در بررسی رابطة بین اضطراب کتابخانهای و اضطراب خصیصه[25] به این نتیجه رسیدند که این نوع اضطراب رابطة معناداری با هیچکدام از ابعاد اضطراب کتابخانهای ندارد و به عنوان یک پدیدة منحصر به فرد و مستقل باید جدی تلقی شود.
جیائو و آنوگبوزی (2001) در بررسی تجربی رابطة بین عادتهای خاص مطالعه و اضطراب کتابخانهای دریافتند این احتمال وجود دارد که دانشجویانی که رفتارهای یادگیری نامناسبی انتخاب میکنند سطوح بالاتری از اضطراب را تجربه کنند.
از مطالعه جرابک، مایر و کردیناک[26] (2001) چند شرط برای کارکنان کتابخانه و روشی که آنها با استفاده کنندگان تعامل برقرار میکنند، میتوان استخراج کرد: به کارگیری شیوهای پیشگستر از جانب کارکنان کتابخانه جهت اعلام آمادگی و دسترسپذیری، توجه به فنآوری به عنوان یک عامل بنیادین مرتبط با تماس بین فردی و هشیاری نسبت به علایم اضطراب کتابخانهای. در این صورت امکان کمک مؤثرتر کارکنان به کاربران کتابخانه فراهم میشود.
مطالعة دیگر جیائو و آنوگبوزی (2002) در زمینه ارتباط نمرات اضطراب کتابخانهای باستیک و مقیاس استقلال متقابل[27] در دانشجویان نشان داد که دانشجویان دارای بالاترین نمرة مشارکتی، سطوح پایینتری از اضطراب کتابخانهای را دارند.
براون، وینگارت، جانسون و دانس[28] (2004) در پژوهش خود دریافتند که برنامههای گرایشی کتابخانه میتواند به طور معناداری سطح اضطراب کتابخانهای و نیز موانع موجود در زمینهی پیشرفت دانشگاهی را کاهش دهد.
آنوگبوزی و جیائو (2004) به همراه باستیک، مدلی از اضطراب کتابخانهای مبتنی بر فرایند سواد اطلاعاتی به نام مدل ای. یی. ام.[29] یا متوسط انتظار اضطراب ارائه دادند. از جمله نتایج این مطالعه که هدف آن بررسی تأثیر اضطراب کتابخانهای بر بروندادهای آموزشی بود، مشاهده رابطه منفی اضطراب کتابخانهای با عملکرد پژوهش و رابطه مثبت آن با خود ادراکی است.
انوار، کانداری و قلاف[30] (2004) در دانشگاه کویت پژوهشی با عنوان «کاربرد مقیاس اضطراب کتابخانه ای باستیک بر روی دانشجویان کارشناسی زیست شناسی دانشگاه» بر اساس مدل اصلاحشدهای از مقیاس اضطراب کتابخانهای باستیک انجام دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به تغییراتی که در محیط کتابخانه نسبت به سالیان قبل رخ داده و نیز تفاوت در فرهنگهای و محیطهای مختلف، مقیاسباستیک نیاز به تغییر و اصلاح دارد.
دمات[31] (2005) در پژوهش خود به اهمیت آموزش کتابخانه به عنوان یک جزء مهم در برنامههای توسعه برای دانشجویان جدید الورود دانشکده که خطرپذیری بالا دارند و نیز معرفی برنامههای سواد اطلاعاتی برای این دانشجویان اشاره نمود.
مرور ادبیات پژوهش، بویژه پژوهشهای اولیه انجام گرفته در خصوص علتیابی این مسأله که دانشجویان نیازمند به کمک در امور پژوهشی خود از کتابداران کمک نمیگیرند، وجود و اهمیت پدیدة اضطراب کتابخانهای را روشن میسازد. اضطراب کتابخانهای زمانی به وجود میآید که دانشجویی برای برآورده ساختن نیاز اطلاعاتی خود، بویژه در زمینة انجام یک کار تحقیقی به کتابخانه مراجعه کند و متوجه شود که توانایی کافی برای استفاده از کتابخانه و انجام آن را ندارد. تعریف و مطالعه این نوع اضطراب و ایجاد محیط مناسب برای کاهش آن از مسائل مهمی است که برای کتابدارانیکه با دانشجویان مضطرب برخورد میکنند، و به طور کلی مدیران کتابخانهها، مطرح میشود.
اضطراب کتابخانهای میتواند در طول تحصیل دانشجو زیانبار باشد و مطالعات نشان داده است که حتی بر اعتماد به نفس آنها تأثیر داشته است. کتابداران دانشگاهی اگر از این مسائل آگاهی داشته باشند، میتوانند به دانشجویانی که نشانههایی از اضطراب را بروز میدهند، بهتر کمک کنند. بررسی و شناخت وضعیت این پدیده در کتابخانههای ایران، بخصوص که تاکنون مطالعهای در این زمینه در کشور ما انجام نشده است، اهمیت هر چه بیشتر این پژوهش را مشخص میسازد.
با توجه به مشکلات مختلفی که در ارتباط با کتابخانههای دانشگاهی ایران و مراجعان آنها وجود دارد، مثل ابراز احساس نارضایتی آنها از کتابخانه و خدمات آن، عدم درخواست کمک آنها از کتابداران و ارتباط احتمالی این مشکلات با پدیدة اضطراب کتابخانهای، مسأله اصلی و اولیه پژوهشگران در پژوهش حاضر این است که آیا اساساً اضطراب کتابخانهای در کتابخانههای دانشگاهی ایران نیز وجود دارد یا خیر؟ و میزان این اضطراب چه میزان است؟ همچنین میزان اضطراب در جنسیتهای متفاوت، مقاطع تحصیلی متفاوت، رشتههای متفاوت (کتابداری و غیرکتابداری) و کاربران متفاوت (از لحاظ استفاده از کتابخانه قبل از ورود به دانشگاه) متفاوت است یا خیر؟ در نتیجه، هدف پژوهش تشخیص میزان اضطراب کتابخانهای و مقایسة آن بر اساس متغیرهای ذکر شده است. شایان ذکر است که هدف از مقایسه اضطراب در دو مورد اخیر (رشته و کاربران متفاوت) این است که آیا میزان اضطراب در افرادی که از نوعی آموزش در رابطه با کتابخانه و استفاده از آن برخوردار بودهاند و یا آنهایی که قبل از ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده میکردهاند و با محیط آن آشنا بودهاند، در مقایسه با گروه مقابل اختلاف معناداری دارد یا خیر؟ طبیعی است مسائل مختلف دیگری دراین زمینه مطرح میگردد که خود پژوهشهای جامع دیگری را میطلبد و محقق به برخی از مهمترین آنها در بخش پیشنهادها اشاره نموده است.
با توجه به مسائل ذکر شده، پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به سؤالهای زیر است:
1- میزان اضطراب کتابخانهای در نمونة مورد پژوهش بر اساس پنج نقطة بدون اضطراب، اضطراب پایین یا خفیف، اضطراب متوسط، اضطراب بالا، و اضطراب شدید چقدر است؟
2-آیا بین میزان اضطراب کتابخانهای در زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد؟
3- آیا بین میزان اضطراب کتابخانهای در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد تفاوت معناداری وجود دارد؟
4- آیا بین میزان اضطراب کتابخانهای در رشتههای کتابداری و غیرکتابداری اختلاف معناداری وجود دارد؟
5- آیا بین میزان اضطراب کتابخانه ای در افرادی که قبل از ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده میکردهاند و آنهایی که استفاده نمیکردهاند، اختلاف معناداری وجود دارد؟
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش: روش علی- مقایسهای است که بدین منظور سیاهة اصلاحشدهای بر اساس مقیاس اضطراب کتابخانهایباستیک بین نمونه پژوهش توزیع شد.
جامعة آماری:جامعة پژوهش را دانشجویان دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی در دو مقطع کارشناسی (علوم کتابداری و اطلاعرسانی، کودکان استثنایی، آموزش دبستانی و پیش دبستانی، مدیریت آموزشی، روانشناسی بالینی و تربیت بدنی) و کارشناسی ارشد (علوم کتابداری و اطلاع رسانی، کودکان استثنایی، تاریخ فلسفه تعلیم و تربیت، مدیریت آموزشی، روانشناسی تربیتی، روانشناسی بالینی) تشکیل میدادند که 1033 نفر بودند.
روش نمونهگیری: تصادفی طبقهای است و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است که حاصل این محاسبه برابر 285 نفر است. از میان این تعداد، محقق موفق به گردآوری 278 پرسشنامه گردید که برابر با 54/97 درصد تعداد فوق است و این درصد قابل توجه است. از میان پاسخدهندگان پرسشنامهها به ترتیب 6/85 و 4/14 درصد را مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، 7/22 و 3/77 درصد را مردان و زنان و 4/85 و 6/14 درصد را رشتههای غیرکتابداری و کتابداری تشکیل میدهند. همچنین 8/17 درصد قبل از ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده نمیکردهاند و 2/82 درصد استفاده میکردهاند.
ابزار گردآوری دادهها: از پرسشنامهای شامل مقیاس اضطراب کتابخانهای اصلاح شده حاوی 37 گزاره و سؤالهای جمعیتشناختی مانند جنس و مقطع استفاده شد. شایان ذکر است که مقیاس اصلی حاوی 43 گزاره بود که گزارههایی که به کتابخانههای ایران ارتباط نداشت، حذف گردید. همچنین بر اساس نظر کارشناسان گزارهای در ارتباط با عوامل فیزیکی اضافه شد. در نهایت 38 گزاره حاصل شد که یک گزاره نیز بر اساس آزمون کرونباخ و تحلیل عامل حذف گردید.
پایایی مقیاس:برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که حاصل آن 85/0=α را نشان داد. نتایج این آزمون نشان داد که اگر گزارة شمارة 18 حذف گردد، پایایی مقیاس به 90/0=α افزایش مییابد. همچنین نتایج آزمون تحلیل عامل نیز نشان داد این مورد هیچگونه همخوانی با عاملهای به دست آمده ندارد، در نتیجه پژوهشگران آن را حذف نمودند.
روایی مقیاس: برای تعیین روایی محتوا و روایی صوری از نظرات متخصصان و صاحبنظران (طراح مقیاس اصلی، متخصصان رشته کتابداری و اطلاع رسانی و سایر رشتهها) استفاده شد. این مرحله شامل ترجمة مقیاس، حذف اقلام نامربوط و افزودن گزینهای در رابطه با عوامل فیزیکی به مقیاس اصلی بود. برای تعیین روایی سازه از آزمون تحلیل عامل (مؤلفه های اصلی) استفاده شد. بر اساس نتایج این آزمون 37 گزارة مربوط به مقیاس اضطراب کتابخانه ای به پنج عامل احساس ناکفایتی، شناخت (آگاهی) نسبت به کتابخانه، پذیرا بودن کارکنان، اعتماد کتابخانهای، و محدودیتهای کتابخانه تقسیمبندی گردید. نتایج حاصل از رگرسیون خطی مرحله به مرحله نشان داد که به ترتیب عاملهای پذیرا بودن کارکنان، محدودیتهای کتابخانه، اعتماد کتابخانهای، احساس ناکفایتی و شناخت کتابخانه، بیشترین تا کمترین تأثیر را در ایجاد اضطراب کتابخانهای داشتند و در مجموع این مقیاس را صد در صد تبیین نمودند. بنابراین، مقیاس به دست آمده و عوامل تشکیل دهندة آن با صفت اضطراب کتابخانهای مطابقت لازم را داشت.
تجزیه و تحلیل دادهها: برای پاسخگویی به پرسش اول پژوهش در زمینة تعیین میزان اضطراب نمونة مورد پژوهش از آمار توصیفی (جدول و توزیع فراوانی) و برای پاسخ گویی به سایر پرسشهای پژوهش از آمار استنباطی (آزمون تی مستقل) استفاده شد.
یافتهها
پرسش اول پژوهش:میزان اضطراب در نمونة مورد پژوهش بر اساس پنج نقطة بدون اضطراب، اضطراب پایین یا خفیف، اضطراب متوسط، اضطراب بالا و اضطراب شدید چقدر است؟
همانطور که جدول 1 نشان داده است، به ترتیب حدود 5/6، 3/26، 6/40، 9/20 و 8/5 درصد نمونه بدون اضطراب، دارای اضطراب پایین یا خفیف، اضطراب متوسط، اضطراب بالا و اضطراب شدید بودهاند.
جدول 1: توزیع فراوانی میزان اضطراب در نمونه مورد پژوهش
درصد |
فراوانی
|
نمونه پژوهش میزان اضطراب |
5/6 |
18 |
بدون اضطراب(5) |
3/26 |
73 |
اضطراب پایین یا خفیف(4) |
6/40 |
113 |
اضطراب متوسط(3) |
8/20 |
58 |
اضطراب بالا(2) |
8/5 |
16 |
اضطراب شدید(1) |
100 |
278 |
جمع |
پرسش دوم پژوهش: آیا بین میزان اضطراب کتابخانهای در زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد؟
نتایج حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد که میانگین اضطراب کتابخانهای در زنان بالاتر از مردان است، لیکن با توجه به سطح معناداری 536/0 در فاصله اطمینان 95/0 این اختلاف معنادار نیست(05/0 (P>. دادههای حاصل از این آزمون در جدول 2 نشان داده شده است.
جدول 2: نتایج حاصل از آزمون تی مربوط به مقایسه میزان اضطراب کتابخانهای بین زنان و مردان
سطح معناداری |
انحراف استاندارد |
میانگین |
تعداد |
شاخصها جنسیت |
536/0 |
01/1 |
86/2 |
215 |
زن |
84/0 |
94/2 |
61 |
مرد |
پرسش سوم پژوهش:آیا بین میزان اضطراب کتابخانهای در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد تفاوت معناداری وجود دارد؟
با توجه به نتایج حاصل از آزمون تی مستقل که در جدول 3 نیز نشان داده شده است، میانگین اضطراب کتابخانهای در دانشجویان کارشناسی ارشد بالاتر از دانشجویان کارشناسی بوده است و این اختلاف در فاصله اطمینان 95/0 و با توجه به سطح معناداری 032/0 معنادار است(05/0 (P<.
جدول 3: نتایج حاصل از آزمون تی مربوط به مقایسه میزان اضطراب کتابخانهای بین
مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد
سطح معناداری |
انحراف استاندارد |
میانگین |
تعداد |
شاخصها مقطع |
032/0
|
98/0 |
88/2 |
238 |
کارشناسی |
90/0 |
23/3 |
39 |
کارشناسی ارشد |
پرسش چهارم پژوهش:آیا بین میزان اضطراب کتابخانهای در رشتههای کتابداری و غیرکتابداری اختلاف معناداری وجود دارد؟
همانطور که دادههای جدول 4 نیز نشان داده است، مطابق با نتایج حاصل از آزمون تی مستقل، میانگین اضطراب کتابخانهای در دانشجویان کتابداری بالاتر از دانشجویان غیرکتابداری بوده و این اختلاف با توجه به سطح معناداری 006/0 معنادار شده است(01/0 (P<.
جدول 4: نتایج حاصل از آزمون تی مربوط به مقایسه میزان اضطراب کتابخانهای
بین رشتههای کتابداری و غیرکتابداری
سطحمعناداری |
انحراف استاندارد |
میانگین |
تعداد |
شاخصها رشته |
006/0 |
93/0 |
31/3 |
41 |
کتابداری |
97/0 |
86/2 |
237 |
غیرکتابداری |
پرسش پنجم پژوهش: آیا بین میزان اضطراب کتابخانهای در افرادی که قبل از ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده میکردهاند و آنهایی که استفاده نمیکردهاند، اختلاف معناداری وجود دارد؟
نتایج حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد گرچه میانگین اضطراب کتابخانهای در افرادی که قبل از ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده نمیکردهاند، بالاتر است، لیکن این اختلاف با توجه به سطح معناداری 169/0 معنادار نیست(05/0 (P>. این نتایج در جدول 5 نشان داده شده است.
جدول 5: نتایج حاصل از آزمون تی مربوط به مقایسه میزان اضطراب کتابخانهای بین افرادی که قبل ار ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده میکردهاند و آنهایی که استفاده نمیکردهاند.
سطح معناداری |
انحراف استاندارد |
میانگین
|
تعداد
|
شاخصها وضعیت استفاده از کتابخانه قبل از ورود به دانشگاه |
169/0 |
99/0 |
89/2 |
222 |
بله |
92/0 |
10/3 |
48 |
خیر |
بحث و نتیجهگیری
یافتههای این پژوهش نشان داد که حدود 6/40 درصد نمونه دارای اضطراب متوسط و 7/26 درصد دارای اضطراب بالا و شدید بودهاند. هر چند که میانگین کلی اضطراب نمونه (93/2) بیانگر اضطراب متوسط بود، لیکن درصد قابل توجهی از نمونه دارای اضطراب متوسط به بالا بودند و این به مثابة زنگ خطری برای مدیران و کارکنان کتابخانهتلقی میشود تا در صدد برطرف کردن عوامل ایجادکنندة اضطراب کتابخانهای در بین مراجعان کتابخانه باشند. با توجه به شرایط نه چندان مساعد کتابخانه در زمان انجام این پژوهش و نارضایتی مراجعان (به طوری که در پیشنهادها و انتقادات خود در پاسخنامهها ذکر کردهاند) به نظر میرسد این وضعیت در ایجاد اضطراب کتابخانهای تأثیر بسزایی داشته، نتایج حاصل شده دور از انتظار نبود. بررسی دقیقتر با استفاده از آمار توصیفی نشان داد که میانگین اضطراب در دو عامل کارکنان و محدودیتهای کتابخانه بالاتر از بقیة عوامل بود. عوامل دیگر؛ یعنی اعتماد کتابخانهای، احساس ناکفایتی و شناخت کتابخانه در ردههای بعدی قرار گرفتند و این نتایج حاکی از آن است که باید با تمرکز بر دو عامل نخست، در صدد رفع نواقص موجود در این زمینه برآمد تا میزان اضطراب مراجعان کتابخانه کاهش یابد.
یکی از مشکلاتی که همواره در مورد کارکنان کتابخانهها مطرح است، آشنا نبودن آنها به اخلاق حرفهای و عدم آموزش کافی در این زمینه است. این مسأله میتواند نحوه ارائه خدمات و کیفیت آن را در تمامی بخشهای کتابخانه تحت تأثیر قرار دهد و حتی اگر کارکنان سعی کنند خدمات بهینهای را ارائه کنند و دانش لازم را نیز در این زمینه داشته باشند، اما تصویر مراجع از کتابخانه و خدمات آن تصویر مثبتی نباشد، بر ذهنیت وی در این زمینه تأثیرگذار خواهد بود؛ چنانکه به طور خاص در زمینه کتابخانه مورد بررسی در پژوهش حاضر، این نقص هم از منظر محققان به چشم میخورد و هم نمونه مورد پژوهش در بخش پیشنهادها و انتقادات، پرسشنامهها به نوعی عدم رضایت در زمینه کارکنان و چگونگی برخورد و نیز ارائه خدمات توسط آنها اشاره داشتند. برای مثال، آنها به اندازةکافی برای مراجعان وقت صرف ننموده و توجه کافی به درخواستهای آنها نداشتهاند و مسائلی از این قبیل. همانطور که نتیجه پژوهش جوکار و معتمدی (1381) نیز نشان داد، از بین 6/72 درصد دانشجوی نیازمند به کمک در انجام تحقیقات خود، تنها 25 درصد به کتابداران مراجعه نمودهاند و دانشجویان دلیل عدم مراجعه خود را نداشتن توانایی و تخصص کتابدار در کمک کردن دانستهاند. این مسأله میتواند علت عدم اعتماد دانشجویان به کتابدار باشد و نوعی اضطراب کتابخانهای ایجاد کند.
نواقص مربوط به عوامل فیزیکی در کتابخانه و سایر محدودیتهای موجود در کتابخانه، نظیر فقدان راهنماهای فیزیکی و آموزشی لازم در بخشهای مختلف کتابخانه را نیز نمیتوان نادیده گرفت. با توجه به گزینههای مربوط به مقیاس اضطراب کتابخانهای، بالا بودن اضطراب، بویژه در مورد دو عامل فوق (پذیرا بودن کارکنان و محدودیتهای کتابخانه) دور از ذهن نبود.
گرچه عوامل دیگر که بیشتر به خود مراجع و ذهنیت وی از خود، از جوانب مختلف (توانایی در استفاده از کتابخانه، شناخت از کتابخانه و ...) برمیگردد، در ردههای بعدی قرار داشت، لیکن این عوامل نیز میتواند در عدم آموزش کافی دانشجویان جدیدالورود در زمینه استفاده از کتابخانه و آشنا ساختن آنها با این محیط چگونگی استفاده از بخشهای مختلف آن و سایر عوامل بیرونی ممکن ریشه داشته باشد تا عوامل درونی خود مراجع؛ زیرا که اولاً به احتمال قوی و همانطور که به طور بارزتری مطالعه جیائو و آنوگبوزی (1999) نشان داده است، اضطراب خصیصه (صفات روانی) رابطه معناداری با هیچیک از پنج بعد اضطراب کتابخانهای ندارد و به عنوان پدیدهای مستقل است و ثانیاً اکثر افراد نمونه مورد پژوهش حاضر اشاره داشتند که اساساً از چنین آموزشهایی برخوردار نبودهاند یا در صورت برخورداری نیز آنها را کافی نمیدانستند. یافتههای پژوهش براون و دیگران (2004) نیز این نکته را نشان داد که مراجعانی که از برنامههای گرایشی برخوردار نبودند، اضطراب کتابخانهای بالایی را تجربه نمودند و وجود برنامههای گرایشی کتابخانه توانست به طور معناداری سطح اضطراب کتابخانهای و نیز موانع موجود در زمینه پیشرفت دانشگاهی را کاهش دهد.
به علاوه، طبق یافتههای این پژوهش، بین میزان اضطراب کتابخانهای در زنان و مردان اختلاف معناداری مشاهده نشد. مرور ادبیات پژوهش نشان داد که در مواردی که رابطه بین متغیر اضطراب کتابخانهای و جنسیت سنجیده شده است بجز تعدادی اندک، یا بین این دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشته است یا مردان به صورت معناداری اضطراب بیشتری نسبت به زنان داشتهاند (برای مثالجیائو، آنوگبوزی و لیختن اشتاین،1996؛ انوار، کانداری و قلاف، 2004). با توجه به متفاوت بودن بافت فرهنگی محیط کشور ایران با محیط سایر کشورهای مورد مطالعه و نوپا بودن این موضوع پژوهشی در ایران، شاید تنها تبیینی که بتوان بیان نمود، منحصر به فرد بودن اضطراب کتابخانهای به عنوان پدیدهای مستقل از خصوصیات روانی و جنیست افراد باشد. طبیعی است برای روشنتر شدن مسأله تحقیقات بیشتری در ایران باید انجام گردد.
در مورد مقایسة میزان اضطراب بین دو مقطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد، همان طور که نتایج نشان داد، میزان اضطراب در مقطع کارشناسی ارشد نسبت به مقطع کارشناسی افزایش معناداری داشته است. گرچه انتظار میرفت در این مقطع به دلیل مراجعات بیشتر و در نتیجه آشنایی و آگاهی بیشتر دانشجویان نسبت به کتابخانه و استفاده از آن میزان اضطراب کاهش یابد، لیکن شاهد افزایش معنادار اضطراب بودیم. به منظور روشنتر شدن نتایج، تحلیل بیشتری بر دادههای پژوهش انجام شد و این مقایسه در بین هر یک از عوامل ایجادکنندة اضطراب به صورت جداگانه انجام گرفت. یافتهها نشان داد که اختلاف میانگین برای عوامل احساس ناکفایتی، شناخت کتابخانه و محدودیتهای کتابخانه معنادار نیست، لیکن در زمینة دو عامل پذیرا بودن کارکنان و اعتماد کتابخانهای میزان اضطراب در مقطع کارشناسی ارشد به صورت معنادار بالاتر بود.
همانطور که در پیشینة پژوهش اشاره شد، بخشی از نتایج مطالعة جیائو، آنوگبوزی و لیختن اشتاین (1996) نشان داد که افرادی که زبان انگلیسی، زبان بومی آنها نیست و دانشجویان با سطوح بالای موفقیت دانشگاهی که نیمه وقت یا تمام وقتکار میکنند، بیشترین سطح اضطراب کتابخانهای را تجربه میکنند. همچینن مطالعة مشابه جیائو و آنوگبوزی (1997) نیز نشان داد افرادی که زبان بومیشان انگلیسی نیست و افرادی که دورههای نسبتاً حجیم و مشکل درسی دارند، دارای اضطراب کتابخانهای بالایی هستند. به دنبال آن مطالعة جیائو و آنوگبوزی (1998) نشان داد که دانشجویان کمالگرا نسبت به همردههای غیرکمالگرای خود اضطراب کتابخانهای بیشتری را تجربه میکنند. به علاوه، بحث جالب توجه دیگری که در برخی پژوهشهای خارج از کشور مورد مطالعه قرار گرفته است، بحث اضطراب پژوهشی و آماری بوده است که ناشی از طرحها و رسالههای مشکل پژوهشی دانشجویان است و این مورد در دانشجویان کارشناسی ارشد با توجه به ضرورت در ارائه چنین طرحهایی و به دنبال آن افزایش نیاز آنها به اطلاعات موجود در منابع کتابخانه و استفاده از آن اضطراب کتابخانهای آنها را افزایش داده است. در یک نتیجهگیری کلی، در مورد این پرسش میتوان گفت که عواملی چون تفاوت خاص نیازهای اطلاعاتی دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و افزایش حجم تکالیف و دروس مقطع بالاتر، نیاز به مطالعه منابع انگلیسی زبان و نیز انجام جست و جوهای پیچیده در این منابع، بویژه در منابع الکترونیکی، وجود طرحهای دشوار پژوهشی و احتمالاً حس کمالگرایی خاصی که در دانشجویان این مقطع وجود دارد باعث افزایش معنادار اضطراب کتابخانهای در این گروه شده است. همچنین با توجه به معناداری این اضطراب در عوامل پذیرا بودن کارکنان و اعتماد کتابخانهای و ارتباط خاص گزارههای عوامل فوق با اخلاق حرفهای کتابداران و نیز احساس اعتماد مراجعان به محیط، کارکنان و خدمات کتابخانه در جهت رفع نیازهای آنها به نظر میرسد دانشجویان کارشناسی ارشد که نیازهای متنوعتر و بیشتری به کتابخانه دارند و انتظار بیشتری هم از کتابداران و کتابخانه دارند، کتابداران را درک نکردهاند و حس اعتماد مثبتی هم به کتابخانه نداشتهاند و این احتمالاً ضعف کتابخانه را در ارائه خدمات پیشرفتهتر به گروه نیازمندتر به اطلاعات نشان میدهد. این گروه با مطرح ساختن نیازهای پیچیدة خود و به تبع، نگرش خود در زمینة عکسالعمل کتابخانه و کتابدار برای رفع این نیازها، در مقابل گروه کارشناسی که به احتمال زیاد نیاز اکثر آنها در حد امانت گرفتن یک کتاب مشخص یا مطرح ساختن سؤالهای آسانتر است. عرصة گستردهتری را برای قضاوت در مورد کتابخانه فراهم میسازند.
نتیجة جالب توجه دیگر در این پژوهش این بود که میزان اضطراب در میان دانشجویان رشتة کتابداری به طور معناداری بالاتر از میزان اضطراب در رشتههای غیرکتابداری بود. در این زمینه نیز این اختلافها به تفکیک عوامل به صورت دقیقتر تحلیل گردید و دقیقاً مشابه با یافتههای مربوط به پرسش سوم پژوهش (مقایسة مقاطع) میزان اضطراب در زمینة دو عامل پذیرا بودن کارکنان و اعتماد کتابخانهای به صورت معناداری مقدار بالاتری از خود نشان داد. برای تحلیل دقیقتر این نتایج پیشنهادها و انتقادات کتبی و شفاهی نمونه بررسی شد. دانشجویان کتابداری نگرش منفی و نارضایتی خاصی را به کتابخانه و کتابداران ابراز نمودهاند. همانطور که برخی از آنها نیز بیان کردهاند، وظایف و مسؤولیتها و اخلاق حرفهای مربوط به یک کتابدار که آنها در دوره تحصیل خود مطالعه نموده و فرا گرفتهاند و شرایطی را که محیط یک کتابخانه باید داشته باشد، در کتابخانه خود مشاهده ننمودهاند و نتیجه این آگاهی و قضاوت دقیق که حاصل آن نارضایتی و نگرش منفی آنها است، باعث افزایش معنادار اضطراب در آنها نسبت به گروههای غیرکتابداری شده است. در این زمینه پیشنهاد میشود پژوهشهای بیشتری در نمونههای مشابه انجام شود. همچنین پژوهشی در زمینه رابطه اضطراب کتابخانهای و میزان رضایت از کتابخانه و خدمات آن انجام شود تا نتایج روشنتری به دست آید، چرا که در مطالعات خارج از کشور نیز پژوهشی که به مقایسه اضطراب کتابخانهای در دو گروه رشتههای کتابداری و غیر کتابداری بپردازد و نیز رابطه بین میزان رضایت از کتابخانه و اضطراب کتابخانهای را بررسی کند، مشاهده نشد.
همچنین در پژوهش اخیر بین اضطراب کتابخانهای افرادی که قبل از ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده نمودهاند و آنهایی که استفاده نکردهاند، اختلاف معناداری مشاهده نشد. در حقیقت هدف از مطرح ساختن و تحلیل چنین پرسشی، بررسی تأثیر مراجعه دانشجویان به کتابخانه و آشنایی قبلی آنها با این محیط، در میزان اضطراب کتابخانهای آنها در دانشگاه بود. با این که میزان اضطراب در بین افرادی که قبل از ورود به دانشگاه از کتابخانه استفاده میکردهاند کمتر است، اما این اختلاف معنادار نبود.
این نتیجه احتمالاً به علت جو بسیار متفاوت کتابخانههای مدارس و کتابخانههای عمومی و با کتابخانههای دانشگاهی، پایین بودن سطح امکانات این کتابخانهها و استاندارد نبودن آنها، عدم آموزش کافی دانشآموزان در زمینة استفاده از کتابخانهها و نیز متفاوت بودن نیازهای دوران مدرسه و دبیرستان با نیازهای دورههای دانشگاهی است. در مجموع، با توجه به پژوهش اخیر به نظر میرسد که افزایش تعداد دفعات استفاده از کتابخانه و آشنایی بیشتر با آن نتوانسته است در کاهش اضطراب کتابخانهای مؤثر واقع شود؛ همان طور که میزان اضطراب در بین دانشجویان کارشناسی ارشد و حوزة کتابداری که به نظر میرسد ارتباط بیشتری با کتابخانه دارند نیز کاهش نیافته است. این نتایج نوعی بازنگری کلی در مدیریت انواع مختلف کتابخانهها از سطوح پایین تا بالاتر و در نظر گرفتن نیازهای انواع مراجعان آنها، همچنین توجه به ارتقای نیروی انسانی کارآمدپ و حرفهای، امکانات بهینه، فضای مساعد و ... را گوشزد میکند. طبیعی است دستیابی به نتایج صریحتر، مطالعات بیشتر و دقیقتری را میطلبد.
پیشنهادها
به طور کلی و با توجه به پژوهشهایی که در خارج از کشور انجام شده است، اضطراب کتابخانهای به عوامل متعددی، چون خود ادراکی، سبکهای یادگیری، سواد اطلاعاتی و اضطراب کامپیوتری ارتباط داشته است. با توجه به این نکات و نیز این که ما در پژوهش حاضر این متغیرها را بررسی ننمودیم و همچنین با توجه به یافتههای جالب توجه این پژوهش، پیشنهاد میشود پژوهشهای دیگری در ارتباط با موارد ذکر شده انجام شود. مسلماً با تکرار پژوهش در کشور ایران به نتایج صریحتری دست خواهیم یافت و نیز تصمیمگیری برای رفع مسائلی که مانع استفادة بهینة استفادهکنندگان کتابخانه از منابع آن میشود، آسانتر خواهد شد. سایر پیشنهادهای پژوهشگران به شرح زیر است:
- آموزش کارکنان کتابخانه برای کسب مهارتهای ارتباطی، فراگیری اخلاق حرفهای؛ به طوریکه به بهترین نحو با مراجعان تماس داشته، نیازهای آنان را برآورده سازند.
- کوشش در جهت رفع محدودیتهای موجود در کتابخانه، نظیر آموزش نحوة استفاده از تجهیزات کتابخانه و ارائه دستور العملهای لازم در این زمینه، نصب راهنماهای آموزشی لازم در کتابخانه، برگزاری دورههای آموزشی برای آشنایی دانشجویان با قوانین و آییننامههای کتابخانه و تفهیم آن به دانشجویان و نیز آشنا کردن کاربر با محیط کتابخانه.
- فراهم کردن امکانات و تجهیزات بیشتر و بهتر برای مراجعان کتابخانه و تلاش در جهت رفع مسائل فنی و فیزیکی کتابخانه؛ زیرا که یکی از عوامل ایجاد کننده اضطراب کتابخانهای محدودیتها و نواقص فنی و فیزیکی کتابخانه است.
- انجام پژوهشهای دیگری در این زمینه با جوامع آماری مختلف و مقایسه نتایج حاصله با پژوهش کنونی و همان گونه که اشاره شد:
- سنجش رابطة میان اضطراب کامپیوتری و اضطراب کتابخانهای؛
- سنجش نقش آموزش کاربران در میزان اضطراب کتابخانهای؛
- سنجش تأثیر آموزش کتابداران در میزان اضطراب کتابخانهای دانشجویان؛
- سنجش میزان رضایت کاربران از کتابخانه با میزان اضطراب کتابخانهای آنها؛
- سنجش رابطهی بین تنوع و پیچیدگی نیازهای اطلاعاتی و تکالیف علمی، بویژه تدوین طرحها و رسالههای پژوهشی با میزان اضطراب کتابخانهای؛
- سنجش میزان شناخت از وظایف کتابخانهها با میزان اضطراب کتابخانهای.
[1]. Mellon
[2]. Rabinowitz
[3]. Swope & Katzer
[4]. frustration
[5]. Jiao & Onwuegbuzie
[6]. barriers with staff
[7]. affective barriers
[8]. comfort with library
[9]. knowledge with library
[10]. mechanical barriers
[11]. Cleveland
[12]. Patrick
[13]. Fliotsos
[14]. Joseph
[15]. Kuhlthau
[16]. Kupersmith
[17]. Mech & Brooks
[18]. Mensching
[19]. Zahner
[20]. Lichtenstein
[21]. peer orientation
[22]. ninesthetic
[23]. mobility
[24]. perfectionism
[25]. trait anxiety
[26]. Jerabec, Meyer & Kordinak
[27]. interdependence scale
[28]. Brown, Weingart, Johnson & Dance
[29]. Anxiety Expectation Mediation (AEM)
[30]. Anwar, Kandari & Qallaf
[31]. Demmot