The Manner of Financial literacy education and its Effect on the Decrease of Consumerism among Primary school Students in the City of Kashan

Document Type : Original Article

Authors

1 M.A. in Curriculum planning, Department of Educational Sciences, Faculty of Humanities, University of Kashan, Kashan, Iran

2 Assistant Professor of Curriculum planning, Department of Educational Sciences, Faculty of Humanities, University of Kashan, Kashan, Iran

Abstract

The present study has been conducted to investigate the effect of education financial literacy on the reduction of consumerism in second-grade primary school female students in the city of Kashan. It is among applicative studies and has been conducted following the quasi-experimental method and using Solomon four-group design. According to the research method, 60 students were selected in four groups of fifteen. Financial literacy education course was administered for both experimental groups after administering the pretest on the first experimental group and the first control group, and finally the posttest was administered for all four groups. The data collection instrument in pretest and posttest included the behavior observation checklist which assessed the student’s consumption behavior by the parents in six areas of stationary, toys, food, energy, hygienic-cosmetics and clothes and also a researcher-made test which assessed the students’ financial literacy according to GISS method in four areas of spending, saving, investing and giving. The findings reveal that education financial literacy through GISS method has had significant effect on the reduction of consumerism in primary school students and the mean scores of consumptions have reduced in all areas. Furthermore, the consumption reduction was significant in the areas of food, energy, and hygienic-cosmetics. Moreover, the score of financial literacy shows a dramatic increase in the experimental group in the posttest and it shows that the financial literacy can be taught from the childhood. Therefore, education financial literacy can be an effective suggestion to solve the issue of the students’ consumerism.
 
 

Keywords


در طول تاریخ، نیاز و مصرف یاران همیشگی نوع بشر بوده‌اند؛ چون انسان موجود نیازمندی است و برای تأمین نیازهای خود راهی جز مصرف‌کردن ندارد؛ ولی امروزه مصرف بیشتر از مقدار نیاز به پدیده‌ای تبدیل شده است که از آن با عنوان «مصرف‌گرایی نوین[1]» تعبیر می‌شود. در گذشته انسان‌ها با توجه به نیازی که داشتند، اقدام به تولید می‌کردند و از تولیدات خود بهره‌مند می‌شدند و اگر مازادی داشتند، آن را با کالاهای دیگر به ‌شکل پایاپای مبادله می‌کردند. با پیدایش پول شکل مبادلات تغییر کرد. با وجود این، اگرچه میزان مصرف‌کردن در بین افراد جامعه متفاوت بود و هرکس متناسب با شأن و امکانات خود مصرف می‌کرد، همیشه اصلی در مصرف رعایت می‌شد و آن «مصرف براساس نیاز» بود (انصاری، 1389).

با شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری در غرب اشاعۀ مصرف‌ و فرهنگ مصرف‌گرایی رواج یافت. از آنجا که سرمایه‌داران می‌دانستند، منفعت و سود بیشتر وابسته به فروش بیشتر است و فروش بیشتر جز با مصرف زیاد به دست‌ نمی‌آید، اقتصاد مصرفی و مصرف‌گرایی را ترویج کردند (باکاک[2]، 1381).

امروزه پدیدۀ مصرف‌گرایی همه‌گیر شده است و کودکان نیز از این امر مستثنا نیستند و مصرف‌گرایی در نوع پوشاک، خوراک، لوازم‌التحریر و اسباب‌بازی آنان مشاهده می‌شود. این سؤال که چگونه متربیان به سلاحی مجهز می‌شوند که خود به ارزش کالاها، خدمات و منابع پی ببرند تا در هنگام مصرف، حسابگرانه و با احتیاط اقدام به مصرف کنند و به اندازۀ نیاز از آنها بهره‌مند شوند، دغدغۀ پژوهشگران بوده است؛ به همین دلیل پژوهشگران مطالعاتی در زمینۀ مدیریت مصرف و مصرف‌گرایی انجام دادند و دریافتند که توجه به اهمیت مدیریت مصرف و سواد مالی موضوعی است که در طول سالیان گذشته مدنظر برنامه‌ریزان اجتماعی و اقتصادی کشورهای پیشرفته قرار داشته است و برای پیاده‌سازی آن سیاست‌گذاری‌های هدفمندی را در ساحت نظام آموزشی و فرهنگی مهیا کرده‌اند (پیغامی و تورانی،1390). به‌عنوان نمونه سازمان اقتصادی و توسعه[3] در گزارش سال 2018 خود بیان می‌کند: «در دهه‌های اخیر کشورها و اقتصادهای در حال ظهور و توسعه‌یافته نگران سطح سواد مالی شهروندان خود به‌خصوص جوانان هستند. عواملی همچون کاهش سیستم رفاهی عمومی و خصوصی، تغییر جمعیت و پیرشدن جمعیت در بسیاری از کشورها، افزایش پیچیدگی و گسترش خدمات مالی جوانان را با تصمیمات مالی متعددی روبه‌رو می‌کند؛ درنتیجه سواد مالی در عصر حاضر در سطح جهانی به‌عنوان یک مهارت ضروری زندگی به شمار می‌آید». همین سازمان سواد مالی را این‌گونه تعریف می‌کند: «سواد مالی دانش و فهم مفاهیم و ریسک‌های مالی، داشتن انگیزه و مهارت‌های مالی و اطمینان از اینکه از این مهارت‌ها و دانش‌ها به‌منظور تصمیم‌گیری ﻣﺆثر در گسترۀ وسیعی از زمینه‌های مالی استفاده خواهد شد تا رفاه مالی افراد و جامعه افزایش یابد و امکان مشارکت در زمینه‌های اقتصادی زندگی فراهم گردد» (سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، 2012). به بیان دیگر، سواد مالی همان دانش مالی و داشتن انگیزۀ کافی برای به‌کارگیری این دانش در زمینه‌های مالی است. درنهایت، فرد به کمک دانش و نگرش مهارت کافی را برای مشارکت در زمینه‌های اقتصادی کسب می‌کند و به رفاه مالی منجر خواهد شد؛ درنتیجه موضوعاتی از قبیل مصرف ‌بهینه، تناسب دخل‌وخرج، پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و کارآفرینی در حوزۀ سواد مالی قرار می‌گیرند.

بعد از روشن‌شدن اهمیت سواد مالی، چگونگی آموزش‌دادن آن مطرح می‌شود. در برخی از کشورها محتوای سواد مالی در سایر دروس مانند ریاضی، علوم ‌اجتماعی، اقتصاد، سیاست و اقتصادخانه گنجانده شده و سواد مالی به‌صورت تلفیقی با سایر دروس آموزش داده می‌شود. در برخی دیگر از کشورها، سواد مالی به‌عنوان یک واحد درسی مستقل و جدا از سایر دروس در نظر گرفته شده است. به هر حال، چه سواد مالی به‌عنوان درسی مستقل در نظر گرفته شده یا اینکه در قالب سایر دروس آموزش داده شود، نظام‌آموزشی نیازمند الگویی است که در هر پایۀ تحصیلی چارچوبی را برای محتوای سواد مالی آن پایه ترسیم کند تا با ایجاد رویکردی منسجم و برنامه‌ریزی‌شده عناصر برنامۀ درسی تعیین و محتوا مشخص شود (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، 1398).

 

یکی از روش‌هایی که در حال حاضر در مدارس آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به‌صورت کلاس‌های فوق ‌برنامه به کودکان آموزش داده می‌شود، روشی است که از سوی فیلپس[4] (2010) با عنوان «بخشش[5]، سرمایه‌گذاری[6]، پس‌انداز[7] و خرج‌کردن[8]» مطرح شده است و به‌اختصار به آنGISS  می‌گویند (کیناس[9]، 2017). این الگو به نسبت الگوهای دیگر آموزش سواد مالی را به‌سادگی مهارت‌های سواد مالی که یک کودک قادر است، آن را درک کند و در زندگی روزمره به کار گیرد، آموزش می‌دهد و از ارائۀ مباحث پیچیدۀ اقتصادی مانند ریسک، بیمه و سود مرکب برای کودکان اجتناب می‌کند. در این الگو به دانش‌آموزان یاد می‌دهند که پول توجیبی یا درآمد خود را به چهار بخش تقسیم کنند. سپس درصدی از آن را تحت عنوان «بخشش» برای کمک به دیگران یا خرید هدیه برای دوستان قرار دهند؛ زیرا انسان موجودی اجتماعی است و دوست دارد، در طول سال هدایایی به مناسبت‌های مختلف برای دیگران تدارک ببیند. علاوه بر این، بخش دیگری از پول را برای «سرمایه‌گذاری» اختصاص می‌دهند. سرمایه‌گذاری پول مشابه پس‌انداز پول است و تنها تفاوت این است که از سرمایه‌گذاری کسب درآمد می‌کنند. برای سرمایه‌گذاری دانش‌آموزان باید اهداف مالی (خاص، قابل‌اندازه‌گیری، قابل‌دستیابی، واقع‌گرایانه و با زمان محدود) داشته باشند؛ همچنین بخشی از پول را برای «پس‌انداز» قرار می‌دهند. درحقیقت پس‌انداز، کنارگذاشتن مقداری پول برای رسیدن به اهداف مهم در آینده است. بهتر است، هدف از پس‌انداز روشن باشد تا دانش‌آموزان درک کنند که اگرچه خرج‌نکردن پول لذتی به همراه ندارد، رسیدن به هدفشان به کمک پس‌انداز برای آنها جذاب خواهد بود و در مواقع اضطراری به‌جای گرفتن قرض یا وام می‌توانند از پس‌انداز خود استفاده کنند. درنهایت، دانش‌آموزان قادر هستند، بخش باقی‌مانده از پول را برای برآوردن نیازها و خواسته‌هایشان تحت عنوان «خرج‌کردن» مصرف کنند (آقازاده، 1394).

از سوی دیگر، در ایران نیز به تربیت اقتصادی دانش‌آموزان اهمیت داده شده است. به‌طوری که یکی از ساحت‌های تربیت سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، تربیت اقتصادی و حرفه‌ای است که شامل 1. درونی‌سازی ارزش‌های اصیل دینی و اخلاقی در زمینۀ اقتصادی و حرفه‌ای مانند ارزش کار و تلاش، کسب حلال، پرهیز از اسراف و تبذیر؛ 2. توجه به شکل‌گیری و توسعۀ الگوی مصرف مبتنی بر نظام معیار اسلامی؛ 3. توجه به کارآفرینی؛ 4. توجه به کسب شایستگی‌های عام پیش‌نیاز رشد حرفه‌ای و اقتصادی؛ 5. تأکید بر کسب شایستگی‌های اخلاقی در بهره‌گیری از طبیعت در چارچوب نظام اسلامی؛ 6. کسب شایستگی‌های مناسب در متربیان به‌منظور حل مسائل فردی و گروهی آنها در ارتباط با خانواده، جامعه و محیط کار (وزارت آموزش‌وپرورش،1390) است؛ بنابراین با وجود توجه به تربیت اقتصادی و حرفه‌ای در سند تحول بنیادین، خلأ آموزش‌های مرتبط با تربیت اقتصادی در کتب درسی سال‌های اولیۀ ابتدایی مشاهده می‌شود. پژوهشگران علاوه بر کتب درسی، به بررسی کتاب‌های داستان موجود در بازار نیز توجه کردند و دریافتند، در ایران دو مؤسسه به نام‌ مفتاح (سال تأسیس:1394) و آکادمی هوش مالی (سال تأسیس :1396) در زمینۀ تربیت اقتصادی و سواد مالی فعالیت دارند و در این باب کتاب‌های متعددی منتشر کرده‌اند؛ از این رو، پژوهشگران سعی کردند، در اقدامی نوآورانه با بررسی تألیفات این دو مؤسسه و مواد آموزشی و کتب سواد مالی سایر کشورها در چارچوب الگوی GISS محتوایی بومی شوند و فضایی مناسب برای کودکان فراهم کنند تا سواد مالی را به‌صورت مجزا از سایر دروس به دانش‌آموزان آموزش دهند. به این منظور پژوهشگران از دانش‌آموزان پایۀ دوم دورۀ ابتدایی بهره گرفتند؛ زیرا دانش‌آموزان پایۀ دوم مهارت خواندن و نوشتن و شمارش اعداد را کسب کرده‌اند، حروف الفبا را می‌شناسند و قادرند، بسیاری از فعالیت‌های یادگیری دورۀ آموزشی سواد مالی را به‌تنهایی انجام دهند.

پژوهش حاضر درصدد است، با برگزاری یک دورۀ‌ آموزشی سواد مالی به روش GISS پاسخی برای این پرسش بیابد که آیا آموزش سواد مالی به روش مذکور به بهبود کاهش مصرف‌گرایی منجر می‌شود؟

نقشۀ مفهومی این پژوهش در شکل (1) آورده شده است.

 

شکل 1: نقشۀ مفهومی پژوهش

 

بررسی ادبیات و سوابق موضوع موردمطالعه یکی از مراحل مهم در هر پژوهش علمی است که موجب جلوگیری از دوباره‌کاری می‌شود. در این قسمت پژوهش‌های داخلی و خارجی مرتبط با این موضوع آورده شده است:

ربیعی و محبی ‌امین (1388) در پژوهش خود به تحلیل محتوای کتاب‌های دورۀ ابتدایی براساس میزان توجه و اقبال کتاب‌های درسی به موضوع الگوی مصرف توجه کردند که بیشترین فراوانی ﻣﺆلفه‌های الگوی مصرف در کتاب‌های درسی دورۀ ابتدایی مربوط به ﻣﺆلفۀ آب و کمترین فراوانی مربوط به ﻣﺆلفۀ البسه بود و به ﻣﺆلفه‌های زمان، وسایل اضافی و لوازم‌التحریر کم توجه شده‌ بود.

موسایی (1388) در پژوهشی با عنوان «نقش فرهنگ بر الگوی مصرف» دریافته است که مهم‌ترین مسئله برای تغییر الگوی مصرف، فرهنگ‌سازی و داشتن برنامه‌ریزی منسجم و طولانی برای نهادهای متولی فرهنگ‌سازی مانند خانواده، مدرسه، دانشگاه، رسانه‌ها و دولت است.

اسمی و همکاران (1389) پژوهشی در رابطه با تماشای آگهی‌های تبلیغاتی تلویزیون با الگوی ‌مصرف در کودکان و نوجوانان تهرانی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که بین میزان تماشای آگهی‌های بازرگانی تلویزیون و میزان استفاده از «مواد خوراکی»، «لوازم و وسایل» و «مکان‌های خدماتی و تفریحی» رابطۀ مثبت وجود دارد؛ همچنین با افزایش میزان تماشای آگهی‌های آموزشی تلویزیون میزان رفتار «صرفه‌جویی و رعایت مسائل ایمنی و مقررات راهنمایی و رانندگی» افزایش یافته است.

رحمانی (1391) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطۀ تماشای آگهی‌های آموزشی تلویزیونی در زمینۀ مصرف صحیح برق با اخذ رفتارهای به کاهش مصرف برق منجرشده» دریافت که دیدن آگهی‌های آموزشی، دانش، نگرش و عملکرد کودکان دبستانی شهر آبادان را درخصوص مصرف صحیح برق افزایش می‌دهد و باعث اخذ رفتارهای کاهش مصرف برق در دانش‌آموزان دبستانی می‌شود.

چابکی (1391) در پژوهش خود با عنوان «رابطۀ تماشای تلویزیون با الگوی مصرف دختران دانشجو» تأثیر تلویزیون را بر انتخاب و خرید کالا روی 240 نفر از دانشجویان دانشگاه ‌الزهرا بررسی کرد. نتایج حاکی از آن بود که بین مدت تماشای تلویزیون و خرید مواد خوراکی، پوشاک، کالاهای فرهنگی، هدیه، لوازم بهداشتی دانشجویان رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشته است.

فیض‌الله‌‌زاده (1395) در پژوهش خود با استفاده از الگوی [10]ADDIE به تعیین اثربخشی آموزش اصلاح الگوی ‌مصرف بر دانش، نگرش و رفتار صرفه‌جویی دانش‌آموزان توجه کرد. نتایج حاصله بیانگر آن بود که آموزش اصلاح الگوی مصرف بر حیطه‌های شناختی، عاطفی و رفتاری دانش‌آموزان تأثیر مثبت داشت. به‌گونه‌ای که با آموزش در دانش‌آموزان نگرش مثبت در رابطه با اصلاح الگوی ‌مصرف ایجاد می‌شود و به تبع آن رفتار دانش‌آموزان را برای بهبود مصرف متأثر می‌کند.

در پژوهش‌های سلیمی‌پور ندوشن (1392)، لویمی (1396)، روشندل و همکاران (1397)، قادری رهقی و خندان علمداری (1399) نشان داده شده است که میزان سواد مالی دانش‌آموزان کمتر از حد انتظار است و برنامۀ درسی تربیت اقتصادی کارآمدی لازم را نداشته و تأکید بر سواد مالی و اقتصادی در محتوای برنامه درسی ضروری است.

وایلند کرچ[11] (2014) در پژوهشی با هدف «اثربخشی آموزش سواد مالی برای کودکان مدرسۀ ابتدایی» دریافت که اگرچه آموزش سواد مالی برای کودکان مدارس ابتدایی دانش ‌مالی را ارتقا می‌دهد، تغییری در نگرش‌های مالی ایجاد نمی‌کند.

گراورهولز[12] و همکاران (2015) مطالعه‌ای با عنوان «آموزش دربارۀ مصرف و پایداری» انجام داده‌اند. این پژوهش، یک تمرین تجربی مبتنی بر برنامۀ ‌درسی است که به‌منظور تشویق تغییرات رفتاری در عادات مصرف دانشجویان دانشگاه ارائه شده است. در این پژوهش پروژۀ «خریدنکردن» را توصیف کرده‌اند که در آن دانشجویان از خرید اقلام غیرضروری برای مدت‌زمانی مشخص خودداری کرده و سپس به بیان تجربیات دانشجویان در قالب فایل‌های نوشتاری (پست‌های گفت‌وگوی آنلاین و گزارش‌های کوتاه) توجه کردند. داده‌های جمع‌آوری‌شده از 89 دانشجو ازنظر کیفی و کمی بررسی شده است. ازنظر کیفی اطلاعاتی که مربوط به تغییر در الگوی مصرف بود، کدگذاری شد و ازنظر کمی در پایان دوره پرسشنامه‌ای دربارۀ انگیزۀ دانشجویان برای کاهش مصرف به کار گرفته شد. یافته‌ها نشان‌دهندۀ آن بود که دانشجویان بینش عمیق‌تری نسبت‌به مصرف‌گرایی خود پیدا کردند، عادت مصرف دانشجویان تغییر کرد و انگیزۀ آنها برای کاهش مصرف با این تمرین ساده برانگیخته شد.

هیل و آسارتا[13] (2015) در مقالۀ خود با عنوان «دوران کودکی در معرض خطر: چگونه مصرف‌گرایی بر هویت کودک و جوان اثرگذار است» اذعان کردند، همان‌طور که نسل‌های کودکان در فرهنگ‌های مصرفی اجتماعی‌ می‌شوند، دوران کودکی آنان نیز آن‌قدر کوتاه می‌شود که به‌سختی به یاد آورده خواهد شد تا آنجا که هویت کودکان به‌طور جدایی‌ناپذیری با یک شرکت در ارتباط است و رسانه‌ها به‌صورت تدریجی و مداوم با پخش تبلیغات روزانه ذهن کودکان را درگیر کرده‌اند. این تغییر چشمگیر به یک بازار رقابتی شدید برای جلب توجه کودکان منجر شده است و بازاریابان آرم‌های خود را به ذهن کودکانی که حتی هنوز خواندن نمی‌دانند، تحمیل می‌کنند.

مینگازووا[14] (2018) در پژوهشی کیفی تحت عنوان «آنالیز اکتشافی مصرف کودکان و پروژه‌های هویت» دریافت که کودکان دارای هدف هستند و روابط معناداری با مارک‌های تجاری در سنین پایین‌تر دارند، نسبت‌به آنچه تحقیقات موجود نشان می‌دهد و این روابط برای زندگی اجتماعی و شخصی آنان مهم است.

ساری[15] و همکاران (2020) در پژوهش خود با عنوان «تأثیر سواد مالی و پول توجیبی بر رفتار مصرف‌کنندۀ دانشجویان دانشگاه محمدیۀ سوراکارتا» دریافتند که رفتار مصرفی تحت تأثیر کمبود سطح دانش سواد مالی دانشجویان و مقدار پول‌توجیبی قرار گرفته است که هر ماه از والدین دریافت می‌کنند. در این پژوهش 1. اثر سواد مالی بر رفتار مصرفی دانشجویان؛ 2. اثر کمک‌هزینه بر رفتار مصرفی دانشجویان؛ 3. اثر سواد مالی و کمک‌هزینه بر روی رفتار مصرفی دانشجویان بررسی شده است. پژوهشگران دریافتند، آن دسته از دانشجویانی که کمک‌هزینۀ کمتری دریافت کردند، نگرش‌ها و رفتار مصرفی بهینه‌تری دارند و بالعکس، آن دسته از دانشجویانی که کمک‌هزینۀ بیشتری دریافت کردند، نگرش‌ها و رفتار اسراف گرایانه‌تری دارند؛ همچنین دانشجویانی که سطح سواد مالی خوبی دارند و کمک‌هزینۀ کمی دریافت کردند، به‌خوبی مسائل مالی خود را مدیریت می‌کنند. به‌علاوه، پژوهشگران زیادی ازجمله روشندل و همکاران (1397)، قندهاری (1397)، کامرون و همکاران (2013)، باتی و همکاران (2015) سواد مالی را امری قابل‌آموزش می‌دانند.

 با توجه به آنچه گذشت، خلأ موضوع حاضر در بین این سوابق به چشم می‌خورد. با عنایت به این موضوع که بیشتر مطالعات بومی صورت‌گرفته دربارۀ سواد مالی تنها به بیان اهمیت سواد مالی یا سنجش سواد مالی فراگیران توجه کرده، در این پژوهش تأثیر آموزش سواد مالی بر رفتار مصرفی فراگیران سنجیده شده و از این منظر بدیع است. در راستای اهداف پژوهش حاضر، فرضیه‌های زیر مطرح می‌شود:

  • آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌ لوازم‌التحریر در بین دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.
  • آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌ اسباب‌بازی در بین دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.
  • آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف خوراکی در بین دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.
  • آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌ انرژی در بین دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.
  • آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌ وسایل بهداشتی-آرایشی در بین دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.
  • آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌ پوشاک در بین دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.
  • آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌گرایی دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.

 

روش پژوهش

ماهیت پژوهش، کاربردی و از حیث روش، کمی[16] و از نوع شبه ‌آزمایشی[17] است؛ زیرا پژوهشگر امکان انتخاب تصادفی را از بین جامعۀ پژوهش ندارد و با دانش‌آموزان دو کلاس خود شکل‌گرفته در ارتباط است. در این تحقیق از بین انواع طرح‌های گوناگون پژوهش‌های شبه ‌آزمایشی از طرح چهارگروهی سولومون[18] استفاده شده است. مزیت اصلی طرح این است که نشان‌دهندۀ آن است که آیا تغییرات متغیر وابسته تنها براثر مداخلۀ آزمایشی (دورۀ آموزشی سواد مالی) است یا اینکه پیش‌آزمون هم در کنار مداخلۀ آزمایشی باعث تغییر در متغیر وابسته شده است (گال و همکاران، 1391). در طرح چهارگروهی سولومون، گروه‌ها در قالب دو گروه آزمایش و دو گروه گواه شکل می‌گیرند. دو گروه آزمایش (گروه 1 و 2) عمل ‌آزمایشی را که همان برگزاری دورۀ سواد مالی است، دریافت می‌کنند؛ ولی گروه‌های گواه (گروه 3 و4) عمل آزمایشی را دریافت نمی‌کنند. علاوه بر این، تنها یک گروه از گروه‌های آزمایش (گروه 1) و یک گروه از گروه‌های گواه (گروه 3) پیش‌آزمون دارند. در پایان از تمام گروه‌ها پس‌آزمون گرفته می‌شود. مراحل اجرای پژوهش در شکل (2) نشان داده شده است.

شکل 2: مراحل اجرای پژوهش

 

جامعۀ آماری این پژوهش را کلیۀ دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. در این پژوهش چهار گروه پانزده نفره مشارکت داشتند. به عبارت دیگر، حجم نمونه در این پژوهش 60 نفر است. در طرح‌های شبه آزمایشی هرچه مشابهت بین گروه‌ها بیشتر باشد، اعتماد بر روایی نتایج نیز بیشتر است (خوی‌نژاد، 1393)؛ بنابراین در راستای مشابهت هرچه بیشتر گروه‌ها سعی شد، آزمودنی‌ها از بین دانش‌آموزان پایۀ دوم از یک مدرسه دولتی انتخاب شوند و ازلحاظ سن، جنس، شرایط و امکانات آموزشی، طبقه و پایگاه اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی تجانس کافی داشته باشند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل چک‌لیست مشاهدۀ رفتار و دو آزمون سواد مالی است که در ادامه توضیحاتی پیرامون آنها ارائه می‌‌شود:

  • چک‌لیست مشاهدۀ رفتار:

این چک‌لیست برای سنجش میزان مصرف دانش‌آموزان در شش حیطۀ لوازم‌التحریر، اسباب‌بازی، خوراکی، انرژی، وسایل بهداشتی- آرایشی و پوشاک از سوی پژوهشگران طراحی‌ شده و شامل هشت سؤال مربوط به اطلاعات جمعیت‌شناختی و 22 گویه در پنج طیف لیکرت (همیشه، بیشتر اوقات، گاهی‌ اوقات، به‌ندرت و هیچ‌گاه) است که از سوی اولیا دو بار (قبل از شروع و پایان دورۀ آموزشی) پاسخ داده شد.

  • پیش‌آزمون:

 پیش‌آزمون شامل 17 سؤال است که برای سنجش سواد مالی دانش‌آموزان طراحی‌ شده است. در همۀ سؤال‌ها گزینۀ «نظری ندارم»، لحاظ شده است تا اگر دانش‌آموزان پاسخ سؤالی را نمی‌دانستند، این گزینه را علامت بزنند. سؤال‌های آزمون با توجه به دورۀ آموزشی GISS در چهار حیطۀ خرج‌کردن، پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و بخشش طراحی و تدوین شده است.

  • پس‌آزمون:

سؤالات پس‌آزمون متناظر با پیش‌آزمون و تغییرات جزئی مانند تغییر در اسامی، رقم‌ها و تعداد گزینه‌های سؤال روی آن صورت گرفته است.

روایی چک‌لیست مشاهدۀ رفتار و آزمون‌ها به‌منظور قوت‌‌بخشیدن به ابزار اندازه‌گیری چندین بار به رؤیت متخصصان رسید و بعد از اعمال دیدگاه‌ها تأیید شد. برای محاسبۀ ضریب ‌پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. با توجه به نتایج ضریب آلفای کرونباخ (905/0)، چک‌لیست مشاهدۀ رفتار پایایی مطلوبی دارد.

از اولین اقداماتی که محققان انجام دادند، تلاش برای انتخاب محتوای مناسب آموزش سواد مالی برای کودکان بود. به این منظور با توجه به روش GISS و بررسی منابع بومی موجود، از بستۀ آموزشی تربیت اقتصادی برای کودکان مؤسسۀ مفتاح استفاده شد. این بسته شامل کتاب کار کودک (کتاب اقتصادیار)، راهنمای والدین و هفت کتاب داستان کودک است که با توجه به الگوی انتخابی در این پژوهش (GISS) کتاب‌هایی انتخاب شدند که تنها مؤلفه‌های «پس‌انداز، سرمایه‌گذاری، بخشش و تدبیر خرج» را داشتند. منبع دیگر برای محتوای دورۀ آموزش سواد مالی، مجموعۀ 17 جلدی کتاب‌ داستان‌های آکادمی هوش ‌مالی است که برای آموزش سواد مالی ویژۀ سنین 6 تا 9 سال است که با توجه به الگوی انتخابی پژوهش کتاب‌هایی انتخاب شدند که تنها مؤلفه‌های (GISS) را داشتند. براساس محتوای مشخص‌شده چک‌لیست مشاهدۀ رفتار و پیش‌آزمون طراحی شد، در اختیار متخصصان قرار گرفت و پس از تأیید هماهنگی‌های لازم برای اجرای پژوهش انجام شد. نظر کادر مدرسه برای اجرا این بود که با توجه به شیوع بیماری کرونا و برگزاری کلاس‌ها در فضای مجازی، اطلاع‌رسانی‌ها و برگزاری پیش‌آزمون و پس‌آزمون هم حداکثر به‌صورت مجازی باشد؛ از این رو، پژوهشگران جلساتی برای اطلاع‌رسانی و ارائۀ توضیحات به اولیا در فضای مجازی در پخش زندۀ برنامۀ شاد به‌طور جداگانه برای اولیای گروه آزمایش و گواه برگزار کردند. در دو هفتۀ آخر اسفندماه برگه‌های پیش‌آزمون و چک‌لیست مشاهدۀ رفتار به‌همراه پیک نوروزی توزیع شد. با پیگیری‌های متعدد پژوهشگران بعد از دریافت پاسخ‌ چک‌لیست‌ها و پیش‌آزمون‌ها پژوهشگر با همکاری اولیا هر روز حدود یک ساعت اضافه بر ساعات درسی با دانش‌آموزان گروه آزمایش به‌صورت برخط (در محیط واتساپ) کلاس داشت و دورۀ سواد مالی را در قالب داستان‌خوانی، دیدن فیلم، خاطره‌گویی، پرسش و پاسخ و روش سقراطی، بارش فکری، واحد کار و حل تمرینات مختلف در 25 جلسه به آنان آموزش ‌داد. در پایان دوره لازم بود، پس‌آزمون اجرا ‌شود. برای اینکه اجرای پس‌آزمون که مقارن با پایان سال تحصیلی بود، خاطره‌انگیز و جذاب باشد، پژوهشگران تصمیم گرفتند، با همکاری اولیا جشنی با رعایت پروتکل‌های بهداشتی برگزار کنند؛ همچنین علاوه بر اجرای پس‌آزمون، در راستای پرورش مهارت سواد مالی یک بازارچه از محصولات و دست‌سازه‌های دانش‌آموزان تهیه شد.‌ درنهایت، از خانواده‌ها و دانش‌آموزان به‌خاطر شرکت در این دوره قدردانی و به رسم یادبود هدیه‌ای به دانش‌آموزان داده شد. از بین 30 پاسخ ارسالی گروه گواه، چهار پاسخ مخدوش بود و سرانجام 26 پاسخ نیز از گروه گواه به ثبت رسید.

از آنجا که رعایت مسائل اخلاقی در تمامی مراحل پژوهش امری ضروری است، در این پژوهش نیز ملاحظه‌های اخلاقی رعایت شده است؛ ازجمله اینکه قبل از اجرای پژوهش دانش‌آموزان و اولیا از هدف پژوهش اطلاع پیدا کرده و با رضایت آگاهانه در پژوهش شرکت کردند و امکان انصراف از تحقیق در هر زمان که شرکت‌کنندگان اراده می‌کردند، به آنها داده شده بود.

 

 

 

یافته‌ها

در این قسمت ابتدا سواد مالی و میزان مصرف‌گرایی دانش‌آموزان به تفکیک چهار گروه گزارش داده می‌شود. سپس فرضیه‌های پژوهش با استفاده از آزمون‌های آماری ازجمله t دو نمونه‌ای مستقل، رگرسیون خطی و تحلیل کوواریانس تحلیل می‌شود.

الف) سواد مالی آزمودنی‌ها

همان‌گونه که در جدول (1) آمده است، مجموع نمره‌های سواد مالی دانش‌آموزان دختر موردمطالعه در پیش‌آزمون و قبل از شروع آموزش در گروه آزمایش دوم برابر 07/12 و مجموع نمره‌های سواد مالی در پس‌آزمون گروه آزمایش دوم برابر 86/18 است؛ همچنین مجموع نمره‌های سواد مالی در گروه آزمایش اول در پس‌آزمون برابر 07/19 به دست آمده است.

در بررسی گروه گواه نتایج نشان‌دهندۀ آن است که مجموع نمره‌های سواد مالی دانش‌آموزان دختر موردمطالعه در پیش‌آزمون گروه گواه دوم برابر 53/8 و مجموع نمره‌های سواد مالی در پس‌آزمون گروه گواه دوم برابر 38/10 است؛ به‌علاوه، مجموع نمره‌های سواد مالی در گروه گواه اول در پس‌آزمون برابر 31/11 به دست آمده است؛ همان‌طور که مشاهده می‌شود، تغییرات در مرحلۀ پیش‌آزمون و پس‌آزمون گروه گواه در متغیر سواد مالی ناچیز است.

 

جدول 1: یافته‌های توصیفی نمره‌های پیش‌آزمون و پس‌آزمون سواد مالی و ابعاد آن

گروه

 

 

سواد مالی

(نمرۀ کل)

پس‌انداز

خرج کردن

سرمایه‌گذاری

بخشش

گروه آزمایش اول

پیش‌آزمون

میانگین

-

-

-

-

-

انحراف معیار

-

-

-

-

-

پس‌آزمون

میانگین

07/19

93/3

40/8

00/4

73/2

انحراف معیار

798/0

258/0

736/0

0/0

457/0

گروه آزمایش دوم

پیش‌آزمون

میانگین

07/12

40/3

67/4

47/2

53/1

انحراف معیار

98/1

736/0

397/1

743/0

639/0

پس‌آزمون

میانگین

86/18

93/3

33/8

00/4

60/2

انحراف معیار

990/0

258/0

723/0

0/0

507/0

گروه گواه اول

پیش‌آزمون

میانگین

-

-

-

-

-

انحراف معیار

-

-

-

-

-

پس‌آزمون

میانگین

31/11

31/2

53/4

38/2

07/2

انحراف معیار

250/1

854/0

967/0

650/0

759/0

گروه گواه دوم

پیش‌آزمون

میانگین

53/8

46/2

46/2

76/1

84/1

انحراف معیار

436/2

776/0

198/1

926/0

987/0

پس‌آزمون

میانگین

38/10

69/2

00/4

92/1

76/1

انحراف معیار

55/1

751/0

408/0

640/0

599/0

 

 

ب) میزان مصرف‌گرایی آزمودنی‌ها

همان‌گونه که در جدول (2) آمده است، متوسط مصرف‌گرایی دانش‌آموزان دختر موردمطالعه در پیش‌آزمون و در گروه آزمایش دوم برابر 04/2 و متوسط مصرف‌گرایی در پس‌آزمون گروه آزمایش دوم برابر 59/1 است. به‌علاوه، متوسط مصرف‌گرایی در گروه آزمایش اول در پس‌آزمون برابر 80/1 به دست آمده است.

در بررسی گروه گواه نتایج نشان‌دهندۀ آن است که متوسط مصرف‌گرایی دانش‌آموزان دختر موردمطالعه در پیش‌آزمون گروه گواه دوم برابر 95/1 و متوسط مصرف‌گرایی در پس‌آزمون گروه گواه دوم برابر 00/2 است؛ همچنین متوسط مصرف‌گرایی در گروه گواه اول در پس‌آزمون برابر 01/ 2 به دست آمده است؛ همان‌طور که مشاهده می‌شود، تغییرات در مرحلۀ پیش‌آزمون و پس‌آزمون گروه گواه در متغیر مصرف‌گرایی ناچیز است.

 

جدول 2: یافته‌های توصیفی نمره‌های پیش‌آزمون و پس‌آزمون مصرف‌گرایی و ابعاد آن

گروه

پیش‌آزمون

 

مصرف‌گرایی

(نمرۀ کل)

مصرف لوازم‌التحریر

مصرف اسباب‌بازی

مصرف خوراکی

مصرف انرژی

مصرف وسایل آرایشی

مصرف پوشاک

گروه آزمایش اول

پیش‌آزمون

میانگین

-

-

-

-

-

-

-

انحراف معیار

-

-

-

-

-

-

-

پس‌آزمون

میانگین

80/1

74/1

09/2

44/1

03/2

49/1

98/1

انحراف معیار

594/0

545/0

921/0

514/0

839/0

615/0

057/1

گروه آزمایش دوم

پیش‌آزمون

میانگین

04/2

38/2

04/2

69/1

30/2

62/1

76/1

انحراف معیار

562/0

002/1

754/0

635/0

714/0

602/0

648/0

پس‌آزمون

میانگین

59/1

96/1

711/1

44/1

67/1

42/1

42/1

انحراف معیار

266/0

618/0

501/0

498/0

548/0

444/0

344/0

گروه گواه اول

پیش‌آزمون

میانگین

-

-

-

-

-

-

-

انحراف معیار

-

-

-

-

-

-

-

پس‌آزمون

میانگین

01/2

33/2

80/1

04/2

21/2

15/2

62/1

انحراف معیار

595/0

807/0

734/0

918/0

641/0

118/1

675/0

گروه گواه دوم

پیش‌آزمون

میانگین

95/1

85/1

74/1

82/1

32/2

89/1

00/2

انحراف معیار

672/0

864/0

654/0

715/0

943/0

108/1

769/0

پس‌آزمون

میانگین

00/2

89/1

72/1

74/1

38/2

95/1

92/1

انحراف معیار

712/0

907/0

590/0

783/0

008/1

043/1

759/0

 

قبل از بررسی فرضیه‌های مدنظر پژوهش، ابتدا باید به بررسی نرمال‌بودن توزیع متغیرهای موردمطالعه توجه شود تا معلوم شود که باید از چه روشی (پارامتری یا ناپارامتری) برای آزمون فرضیه‌های پژوهش استفاده کرد؛ بنابراین برای بررسی نرمال‌بودن توزیع متغیرهای اصلی تحقیق از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف استفاده شده است. مقدار p نمرۀ کل مربوط به آزمون کلموگروف- اسمیرنوف (200/0) بیشتر از 05/0 است؛ بنابراین نرمال‌بودن متغیرها تأیید می‌شود.

در ادامه با توجه به اینکه طرح چهارگروهی سالمون با این فرضیه مطرح می‌شود که پیش‌آزمون اثر تصادفی متفاوتی در گروه‌های آزمایش و گواه می‌گذارد، ابتدا این ادعا بررسی می‌شود تا در صورت صحت ادعا راهکاری مناسب اتخاذ شود؛ بنابراین در ابتدا این فرضیه بررسی می‌شود که آیا تفاوت معناداری بین مقدار مصرف‌گرایی گروه‌های آزمایش اول و دوم در پس‌آزمون وجود دارد یا خیر؟

 

جدول 3: شاخص‌های توصیفی نمره‌های مصرف‌گرایی در پس‌آزمون گروه‌های آزمایش

انحراف معیار

میانگین

تعداد

گروه‌ها

 

594/0

80/1

15

1

مصرف‌گرایی

(نمرۀ کل)

266/0

59/1

15

2

 

در جدول (3) مشاهده می‌شود که میانگین مصرف‌گرایی دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی در دو گروه آزمایش پس از آموزش سواد مالی اندکی متفاوت است. حال برای آزمون معناداری تفاوت به‌دست‌آمده از نتایج جدول زیر استفاده می‌شود.

 

جدول 4: نتایج آزمون t مستقل برای نمرۀ مصرف‌گرایی پس‌آزمون گروه‌های 1 و 2

 

آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانس‌ها

آزمونt  برای مقایسۀ میانگین‌ها

فاصلۀ اطمینان 95 درصد

 

F

سطح معناداری

آمارۀ t

درجۀ آزادی

سطح معناداری

اختلاف میانگین

پایین

بالا

برابری واریانس‌ها

576/10

003/0

261/1

28

218/0

212/0

132/0-

556/0

نبودِ برابری واریانس‌ها

 

 

261/1

408/19

222/0

212/0

139/0-

563/0

 

براساس نتایج جدول (4) و با توجه به اینکه سطح معناداری مربوط به آزمون لوین با فرض برابری واریانس‌ها کمتر از 05/0 است، فرض برابری واریانس‌ها پذیرفته نمی‌شود و مقدار آزمون t (261/1) برای متغیر مصرف‌گرایی با سطح معناداری بیشتر از 05/0 گویای آن است که میانگین مصرف‌گرایی بین دو گروه دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی در پس‌آزمون گروه‌های آزمایش که یک گروه بدون پیش‌آزمون و دیگری با داشتن پیش‌آزمون بوده است، تفاوت معناداری با یکدیگر ندارد (05/0p >).

 در ادامه، این فرضیه بررسی می‌شود که آیا تفاوت معناداری بین مقدار مصرف‌گرایی گرو‌ه‌های آزمایش و گواه در پیش‌آزمون وجود دارد یا خیر؟

 

جدول 5: شاخص‌های توصیفی نمره‌های مصرف‌گرایی پیش‌آزمون گروه‌های 2 و 4

انحراف معیار

میانگین

تعداد

گروه‌ها

 

562/0

04/2

15

2

مصرف‌گرایی

(نمرۀ کل)

672/0

95/1

13

4

 

در جدول (5) مشاهده می‌شود که میانگین مصرف‌گرایی دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی در پیش‌آزمون دو گروه آزمایش و گواه قبل از آموزش اندکی متفاوت است. حال برای آزمون معناداری تفاوت به‌دست‌آمده از نتایج جدول (6) استفاده می‌شود.

جدول 6: نتایج آزمون t مستقل برای نمره مصرف‌گرایی پیش‌آزمون گروه‌های 2 و 4

 

آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانس‌ها

آزمونt  برای مقایسۀ میانگین‌ها

فاصلۀ اطمینان 95 درصد

 

F

سطح معناداری

آمارۀ t

درجۀ آزادی

سطح معناداری

اختلاف میانگین

پایین

بالا

برابری واریانس‌ها

016/0

900/0

354/0

26

727/0

082/0

397/0-

562/0

نبودِ برابری واریانس‌ها

 

 

349/0

549/23

730/0

082/0

406/0-

571/0

 

براساس نتایج جدول (6) و با توجه به اینکه سطح معناداری مربوط به آزمون لوین با فرض برابری واریانس‌ها بیشتر از 05/0 است، فرض برابری واریانس‌ها پذیرفته می‌شود و مقدار آزمون t (354/0) برای متغیر مصرف‌گرایی با سطح معناداری بیشتر از 05/0 گویای آن است که میانگین مصرف‌گرایی دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی در دو گروه گواه و آزمایش در پیش‌آزمون تفاوت معناداری با یکدیگر ندارد (05/0 p >)؛ بنابراین انتخاب گروه‌ها تصادفی بوده است.

 

فرضیۀ پژوهش: آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌گرایی در حیطۀ لوازم‌التحریر، اسباب‌بازی، خوراکی، انرژی، وسایل بهداشتی- آرایشی و پوشاک دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان تأثیر معنادار دارد.

به‌منظور بررسی فرضیه‌های پژوهش، آزمون تحلیل کوواریانس یک‌متغیره به کار گرفته شده است که ابتدا مفروضه‌های کوواریانس برای شش حیطۀ مصرف‌گرایی (مصرف لوازم‌التحریر، اسباب‌بازی، خوراکی، انرژی، وسایل بهداشتی- آرایشی و پوشاک) بررسی شد. نتایج  نشان‌دهندۀ آن است که مفروضه‌های خطی‌بودن همبستگی بین متغیر پیش‌آزمون و پس‌آزمون در هر شش حیطه p<0/05 بوده، همگنی واریانس مصرف‌گرایی بین گروه آزمایش و گواه یکسان و همگنی شیب رگرسیون موردتأیید است؛ بنابراین امکان استفاده از تحلیل کواریانس برای هر شش حیطه مهیاست.

 

 

جدول 7:  نتایج تحلیل کوواریانس مصرف‌گرایی گروه‌های آزمایش و گواه

سطح معناداری

اندازۀ اثر

F

میانگین مجذورات

درجۀ آزادی

مجموع مجذورات

منبع تغییر

متغیر

000/0

338/0

533/27

659/14

1

659/14

پیش‌آزمون

مصرف لوازم‌التحریر

184/0

032/0

811/1

964/0

1

964/0

گروه

 

 

 

532/0

54

751/28

خطا

000/0

471/0

087/48

212/24

1

212/24

پیش‌آزمون

مصرف اسباب‌بازی

466/0

010/0

538/0

271/0

1

271/0

گروه

 

 

 

504/0

54

189/27

خطا

001/0

187/0

402/12

796/5

1

796/5

پیش‌آزمون

مصرف خوراکی

018/0

099/0

944/5

768/2

1

768/2

گروه

 

 

 

467/0

54

238/25

خطا

000/0

261/0

144/19

478/11

1

478/11

پیش‌آزمون

مصرف انرژی

036/0

079/0

609/4

271/0

1

271/0

گروه

 

 

 

600/0

54

427/32

خطا

015/0

106/0

370/6

303/4

1

303/4

پیش‌آزمون

مصرف وسایل بهداشتی-آرایشی

009/0

119/0

316/7

943/4

1

943/4

گروه

 

 

 

676/0

54

483/36

خطا

000/0

321/0

504/25

402/15

1

402/15

پیش‌آزمون

مصرف پوشاک

726/0

002/0

124/0

075/0

1

075/0

گروه

 

 

 

604/0

54

611/32

خطا

000/0

400/0

087/48

064/ 11

1

064/ 11

پیش‌آزمون

مصرف‌گرایی

039/0

077/0

498/ 4

384/1

1

384/1

گروه

 

 

 

308/0

54

619/16

خطا

 

با توجه به نتایج جدول (7) و مقدار سطح معناداری مشاهده می‌شود که در موارد مصرف‌ خوراکی، انرژی و وسایل بهداشتی-آرایشی، آموزش سواد مالی به روش GISS بر کاهش مصرف‌گرایی مؤثر بوده و این تأثیر معنادار است
(05/0 p <)؛ درنتیجه در موارد مصرف لوازم‌التحریر، اسباب‌بازی و پوشاک با وجود تأثیر آموزش سواد مالی بر کاهش میزان مصرف‌گرایی دانش‌آموزان، این تأثیر معنادار نیست (05/0p>). ضریب اندازۀ اثر نشان‌دهندۀ آن است که (9/9 درصد در خوراکی، 9/7 درصد در انرژی و 9/11 درصد در وسایل بهداشتی-آرایشی) تفاوت دو گروه مربوط به مداخلۀ آزمایشی است.

همچنین با توجه به نتایج جدول (7) و مقدار سطح معناداری مشاهده می‌شود که تفاوت گروه آزمایش و گواه ازلحاظ متغیر مصرف‌گرایی در سطح معناداری 039/0معنادار است؛ بنابراین می‌توان این‌گونه بیان کرد که به‌طور کلی آموزش سواد مالی به روش GISS تأثیر معناداری بر کاهش مصرف‌گرایی دانش‌آموزان دختر پایۀ دوم ابتدایی شهرستان کاشان (05/0p<) داشته است. افزون بر این، ضریب اندازۀ اثر نشان‌دهندۀ آن است که 7/7 درصد تفاوت دو گروه مربوط به مداخلۀ آزمایشی است.

 

بحث و نتیجه‌گیری

در این قسمت با توجه به یافته‌ها به تبیین فرضیه‌ها در شش حیطۀ مصرف (لوازم‌التحریر، اسباب‌بازی، خوراکی، انرژی، بهداشتی – آرایشی و پوشاک) توجه می‌شود.

  • نتایج تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها در رابطه با لوازم‌التحریر نشان‌دهندۀ آن بود که آموزش‌ سواد مالی اگرچه باعث کاهش مصرف دانش‌آموزان شده است؛ ولی معنادار نبوده و لازم است، برای اصلاح رفتار مصرفی دانش‌آموزان بیشتر به این مقوله توجه شود. این یافته‌ها با بخشی از نتایج پژوهش ربیعی و محبی ‌امین (1388) هماهنگ است؛ زیرا از یافته‌های آن پژوهش، کم‌بودن میزان توجه و فراوانی مؤلفۀ مصرف بهینۀ لوازم‌التحریر در کتب درسی دورۀ ابتدایی است و لازم است، در کتاب‌های درسی به‌عنوان یکی از منابع فرهنگ‌سازی بیشتر به این مقوله توجه شود. یافته‌های فرضیۀ حاضر با یافته‌های وایلند کرچ (2014) ناهمسو است؛ زیرا در یافته‌های آن پژوهش عنوان شده است، آموزش سواد مالی تنها دانش مالی دانش‌آموزان را زیاد می‌کند و تغییری در بعد نگرشی و رفتاری ایجاد نمی‌شود؛ ولی یافته‌های پژوهش حاضر حاکی از کاهش میانگین نمرۀ مصرف لوازم‌التحریر در اثر آموزش سواد مالی است و این تغییر در رفتار دانش‌آموزان محسوب می‌شود.
  • یافته‌های دیگر نشان‌دهندۀ آن بود که آموزش سواد مالی باعث کاهش رفتار مصرفی در زمینۀ اسباب‌بازی در بین دانش‌آموزان شده است. هرچند این کاهش معنادار نبوده است. یافته‌های پژوهش حاضر با یافته‌های هیل و آسارتا (2015) و مینگازووا (2018) هم‌خوان است؛ زیرا در آن پژوهش نیز بین برند‌های تجاری و مصرف کودکان ارتباط معناداری دیده شده و این ارتباط بر روی زندگی شخصی و اجتماعی آنان نیز اثرگذار است.
  • از نتایج دیگر این پژوهش، به کاهش چشمگیر و معناداری اشاره می‌شود که آموزش سواد مالی بر مصرف خوراکی در بین دانش‌آموزان داشته است. در پژوهش چابکی (1391) ارتباط معنادار و مثبتی بین میزان تماشای تلویزیون و تأثیرپذیری از تلویزیون در انتخاب خوراکی‌ها در بین دختران دانشجو وجود دارد. این یافته‌ها هم‌راستا با پژوهش حاضر است. در تبیین این یافته‌ها گفته می‌شود، یکی از بهترین بسترها برای آموزش اصلاح الگوی مصرف، آموزش‌وپرورش است. فرهنگ‌سازی بهینه مصرف‌کردن که از کودکی آغاز شود، در دوران جوانی به یک ارزش تبدیل شده و به‌تدریج درون جامعه نهادینه می‌شود. در این بین نقش دختران به‌عنوان مادران آیندۀ این مرزوبوم اهمیت بسزایی دارد. ادارۀ امور منزل، جهت‌گیری و نوع هدف‌گذاری در مصرف خوراکی‌ها، وسایل، امکانات و خدمات و تشخیص نیازهای اصلی و خواسته‌های خانواده، بیشتر بر عهدۀ بانوان است؛ بنابراین آموزش سواد مالی دانش‌آموزان به‌خصوص برای دختران سودمند است.
  • همچنین در مصرف انرژی نیز کاهش چشمگیر و معنادار در رفتار مصرفی دانش‌آموزان دیده می‌شود. این پژوهش با یافته‌های تحقیق رحمانی (1391) هماهنگ است؛ زیرا در آن پژوهش تأثیر تماشای آگهی‌های آموزشی بر دانش، نگرش و رفتار دانش‌آموزان دبستانی معنادار و مثبت ارزیابی شده است.
  • در قسمت تحلیل داده‌ها اثر آموزش سواد مالی بر کاهش معنادار مصرف‌ وسایل بهداشتی- آرایشی در بین دانش‌آموزان دختر دیده شد. این نتایج با یافته‌های پژوهش اکبری و همکاران (1394) هماهنگ است؛ زیرا از یافته‌های آن پژوهش به تأثیر معنادار متغیرهای مصرف‌گرایی و تنوع‌طلبی با میزان استفاده از لوازم آرایشی اشاره می‌شود.

در تبیین این یافته‌ها گفته می‌شود، یکی از نکاتی که دانش‌آموزان در آموزش سواد مالی می‌آموزند، این است که در هنگام خرید مواد بهداشتی- آرایشی تنها با توجه به ضروریات و نیازها اقدام به خرید کنند و مواردی چون چشم و ‌هم‌چشمی، تجمل‌گرایی و مدگرایی با آموزش‌های سواد مالی منافات دارد.

  • در رابطه با پوشاک، آموزش‌ سواد مالی باعث کاهش مصرف دانش‌آموزان شده است. اگرچه معنادار نبوده است. در پژوهش ربیعی و محبی ‌امین (1388) کمترین فراوانی در کتب درسی راجع به اصلاح الگوی مصرف در مقولۀ البسه بوده و لازم است، بیشتر به این مقوله توجه شود. از این منظر پژوهش ربیعی و محبی‌امین هماهنگ با پژوهش حاضر است.

در تبیین این یافته‌ها گفته می‌شود، با وجود اینکه میانگین مصرف پوشاک در بین دانش‌آموزان در اثر آموزش سواد مالی کاهش یافته، این ارتباط معنادار نبوده است. شاید بتوان موارد زیر را از دلایل نبودِ معناداری این ارتباط دانست. وجود تبلیغات رسانه‌ها و فضای مجازی که مخاطبان را به خرید بیشتر تشویق می‌کند، خرید اینترنتی که خریدی آسان و در دسترس است، وجود حس زیبادوستی و تنوع‌طلبی دختران که باعث می‌شود، در خرید بیشتر از نیاز به خواسته‌‌هایشان توجه کنند.

  • درمجموع، آموزش سواد مالی بر کاهش مصرف‌گرایی دانش‌آموزان تأثیر مثبت و معنادار داشته است. این یافته‌ها با پژوهش اسمی و همکاران (1389) هم‌خوانی دارد؛ زیرا در آن پژوهش نیز بین تماشای آگهی‌های آموزشی تلویزیون و میزان رفتار صرفه‌جویی رابطۀ مثبت و معناداری دیده شده است؛ همچنین یافته‌های پژوهش حاضر با تحقیق فیض‌الله‌زاده (1395) هم‌سو است؛ زیرا در آن پژوهش نیز آموزش اصلاح الگوی مصرف بر حیطه‌های شناختی، عاطفی و رفتاری دانش‌آموزان تأثیر مثبت داشته است. به‌طوری که آموزش اصلاح الگوی ‌مصرف، مولد نگرشی مثبت در بین دانش‌آموزان شده و به تبع آن رفتار دانش‌آموزان را برای بهینه‌سازی مصرف سوق داده است. علاوه بر این، نتایج پژوهش حاضر با تحقیق گراورهولز و همکاران (2015) هم‌راستا و هماهنگ است؛ زیرا آنان نیز دریافتند که با تمرین تجربی «خرید نکردن» دانشجویان نسبت‌به مصرف‌گرایی خود بینش عمیق‌تری پیدا کردند و آنان برای کاهش مصرف باانگیزه‌تر شدند. به‌علاوه، نتایج پژوهش حاضر با قسمتی از نتایج تحقیق ساری و همکاران (2020) هم‌راستاست؛ زیرا یافته‌های آنان نیز نشان‌دهندۀ آن بود که دانشجویانی که از سطح سواد مالی خوبی برخوردارند و کمک‌هزینۀ کمی دریافت می‌کنند، به نسبت دانشجویانی که سطح سواد مالی خوبی ندارند و کمک‌هزینۀ کمی دریافت می‌کنند، بهتر توانسته‌اند، مسائل مالی و رفتار مصرفی خود را مدیریت کنند؛ همچنین یافته‌های پژوهش حاضر با مطالعات انجام‌شده درخصوص اینکه سواد مالی را امری قابل‌آموزش می‌دانند، هم‌خوانی دارد. پژوهش‌هایی مثل روشندل و همکاران (1397)، قندهاری (1397)، کامرون و همکاران (2013)، باتی و همکاران (2015).

در تبیین این یافته‌ها گفته می‌شود، انتخاب بهترین و اقتصادی‌ترین روش بهره‌برداری از منابع همیشه دغدغۀ اندیشمندان و محققان بوده است. راهکارهای ارائه‌شده در این زمینه بیشتر در قالب بایدها و نبایدهای مصرف بوده که با توجه به گسترۀ وسیع موضوع مصرف لازم است، فرد هنگام مصرف‌کردن طیف وسیعی از بایدها و نبایدها را در نظر بگیرد و سپس اقدام به مصرف کند. نتیجۀ این امر آشفتگی و سوء مدیریت مصرف در حیطه‌های مختلف است. گواه این سخن انتشار گزارش‌های ملی و جهانی فراوان در زمینۀ سرانۀ مصرف‌ اقلام مختلف توسط شهروندان ایرانی است که بالاتر از سرانۀ مقدار جهانی است. در این پژوهش سعی شده است، با نگاهی متفاوت به موضوع مصرف‌گرایی توجه شود. مبنای فکری فرضیۀ پژوهش بر این بود که وقتی دانش‌آموزان توانایی و مهارت کافی داشته باشند تا دخل‌وخرج خود را به‌خوبی مدیریت کنند، مصرف‌گرایی را مذموم شمرده و مغایر با منافع خود می‌بینند. درنهایت، با تأیید فرضیۀ پژوهش، نقش و اثر آموزش سواد مالی بر کاهش مصرف‌گرایی محرز شد.

با توجه به یافته‌های پژوهش پیشنهادهای زیر ارائه می‌شود:

  • با توجه به اینکه در پژوهش حاضر نتایج حاکی از آن است که آموزش سواد مالی بر کاهش مصرف‌گرایی تأثیر معنادار دارد، توصیه می‌شود، برنامه‌ریزان درسی و مؤلفان کتب درسی در طراحی و تدوین برنامۀ درسی سواد مالی که از یک سو متناسب با الگوی اقتصاد مقاومتی و ارزش‌ها و ظرفیت‌های ملی- اسلامی و از سوی دیگر، متناسب با ظرفیت‌ها و ویژگی‌های رشد دانش‌آموزان باشد، توجه بیشتری کنند.
  • در صورتی که آموزش سواد مالی منسجم بوده و استمرار و مداومت داشته باشد، روی تمام حیطه‌های مصرف تأثیر می‌گذارد. به عبارت دیگر، « اثر در استمرار است»؛ بنابراین توصیه می‌شود، برنامه‌ریزان درسی یا تحت یک واحد درسی مستقل یا به‌صورت تلفیق در دروس دیگر عناصر تربیت اقتصادی و اجزای آن را به‌صورت منسجم و هماهنگ در تمام پایه‌های تحصیلی بگنجانند.
  • معلمان به‌عنوان مجریان برنامۀ درسی تربیت اقتصادی و عناصر اصلی در آموزش سواد مالی و اقتصادی لازم است، غیر از اینکه با مفاهیم سواد مالی آشنا باشند، اهمیت و ضرورت مصرف بهینه را درک کنند و خود معتقد و عامل به مصرفی صحیح و به دور از اسراف و تبذیر باشند؛ زیرا دانش‌آموزان از رفتار و منش معلمان الگو می‌گیرند.
  • مفاهیم سواد مالی برای اینکه از حیطۀ دانش به نگرش و تغییرات دائمی در رفتار تبدیل شوند، نیاز به حمایت و همکاری والدین دارند. در صورتی ‌که والدین ضرورت و اهمیت آموزش‌های سواد مالی را درک کنند، به دستاوردهای بزرگی خواهند رسید.

 

تشکر و قدردانی

در پایان از تمام کسانی که در اجرای این پژوهش پژوهشگران را یاری رساندند، تشکر و قدردانی می‌شود.

 

 

[1] . New Consumerism

[2].  Bocock

[3] . Organization for Economic Co-operation and Development -OECD

[4] . Philips

[5].  Give

[6].  Invest

[7].  Save

[8].  Spend

[9] . Keinath

[10].  Analysis, Design, Development, Implementation, Evaluation (ADDIE)

[11] . Wayland kirsch

[12].  Grauerholz

[13] . Hill & Asarta

[14] . Mingazov

[15] . Sari

[16] . Quantitative Research

[17] . Quasi-experimental

[18] . Solomon Four-Group Design

اسمی، رضا، سعدی‌پور، اسماعیل و اسدزاده، حسن. (1389). رابطۀ تماشای آگهی‌های تبلیغاتی تلویزیون با الگوی ‌مصرف در کودکان و نوجوانان تهرانی. فصلنامۀ پژوهش‌های ارتباطی، 61، 17، 117 -93.
آقازاده، محرم. (1394). سواد مالی برای کودکان. تهران: مرآت.
اکبری، محمد، بوستانی، داریوش و زیدآبادی، الهام. (1394). بررسی عوامل مؤثر بر میزان استفادۀ دانشجویان دختر از لوازم آرایش. زن در فرهنگ و هنر، 7، 4، 453 -437.
انصاری، نصرالله. (1389). اسلام و مصرف‌گرایی نوین. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
باکاک، رابرت. (1381). مصرف، ترجمۀ خسرو صبوری. تهران: نشر شیرازه.
پیغامی، عادل و تورانی، حیدر. (1390). نقش برنامۀ درسی اقتصاد در برنامۀ تعلیم و تربیت رسمی و عمومی دنیا، ارائۀ یک برنامۀ عمل برای یک برنامۀ درسی مغفول. فصلنامۀ نوآوری‌های آموزشی، 37، 9،52-3.
چابکی، ام‌البنین. (1391). رابطۀ تماشای تلویزیون با الگوی مصرف دختران دانشجو. فصلنامۀ فرهنگی- تربیتی زنان و خانواده، 21، 7، 75 -51.
خوی‌نژاد، غلامرضا. (1393). روش‌های پژوهش در علوم تربیتی(ویراست 2). تهران: انتشارات سمت.
ربیعی، مهدی و محبی امین، سکینه. (1388). تحلیل محتوای کتاب‌های درسی دورۀ ابتدایی برحسب سازۀ الگوی مصرف (با تأکید بر آیات و روایات). فصلنامۀ فرهنگی-دفاعی زنان و خانواده، 16، 5، 142 -113.
رحمانی، نسرین. (1391). اثربخشی آگهی‌های آموزشی تلویزیونی (اثرات آگهی‌های مربوط به مصرف برق بر رفتار کودکان دبستانی و عوامل جمعیت‌شناختی مؤثر). پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران.
روشندل، آرمان، امیری، هادی و طغیانی، مهدی. (1397). سواد مالی و ضرورت سنجش آن در نظام نوین آموزشی؛ مطالعۀ موردی شهرستان شهرضا. رویکردهای نوین آموزشی، 27، 13(1)، 67-86.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی. (1398). آموزش سواد مالی در اروپا: روندها و پیشرفت‌های اخیر. مترجم محمدرضا سیمیاری. تهران: قدیانی.
سلیمی‌پور ندوشن، مهدی. (1392). سواد مالی دانش‌آموزان مقطع متوسطه. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد.
صابریان مشهدی، ریحانه. (1396). بررسی تأثیر سواد مالی معلمان بر عملکرد آنها در تدریس مباحث مالی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. مؤسسۀ آموزش عالی غیردولتی- غیرانتفاعی عطار.
طغیانی، مهدی و پیغامی، عادل. (1395). تعلیم و تربیت اقتصادی (جلد اول). تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
فیروزیان، اطهر و گویا، زهرا. (1397). راه سواد مالی از سواد ریاضی می‌گذرد. رشد آموزش ریاضی، 131، 36 (2)، 33 -28.
فیض‌الله‌زاده، زینب. (1395). اثربخشی آموزش اصلاح الگوی مصرف بر دانش، نگرش و رفتار صرفه‌جویی دانش‌آموزان با استفاده از الگوی ADDIE. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز.
قادری رهقی، مجید و خندان علمداری، صابر. (1399). ارائۀ چارچوبی برای استقرار نظام پیوسته سواد مالی از طریق سنجش سواد مالی در مدارس متوسطۀ تهران، فصلنامۀ علمی - ‌پژوهشی کارافن، 17 (3)، 271 -255.
قندهاری، آزاده. (1397). طراحی الگوی مطلوب برنامۀ ‌درسی تربیت اقتصادی برای دورۀ اول ابتدایی در جمهوری اسلامی ایران. رسالۀ دکترا. دانشگاه تربیت مدرس.
گال، مردیت، بورگ، والتر و گال، جویس. (1391). روش‌های تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روان‌شناسی (جلد دوم). مترجمان: احمدرضا نصر و دیگران. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
گویا، زهرا، فیروزیان، اطهر و غلام‌آزاد، سهیلا. (1398). ارتقای سواد مالی و تصمیم‌گیری مالی از طریق برنامۀ ‌درسی ریاضی مدرسه‌ای، فصلنامۀ مطالعات برنامۀ درسی ایران، 54، 14، 36 -1.
لویمی، حسن. (1396). بررسی وضعیت سواد مالی دانش‌آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز و ارائۀ راهکارهایی برای ارتقای آن. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه ایلام.
موسایی، میثم. (1388). نقش فرهنگ بر الگوی مصرف. فصلنامۀ علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی. 34، 9، 150 -125.
موسسه آکادمی هوش مالی. (1397). مجموعه کتاب‌های منتخب آموزش سواد مالی به کودکان پیش‌دبستانی و دورۀ اول دبستان. تهران: انتشارات قدیانی.
مؤسسۀ مفتاح. (1397). بستۀ اقتصادیار کوچک ویژۀ سنین 6 تا 9 سال. اصفهان: مفتاح حکیم.
وزارت آموزش‌وپرورش. (1390). سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش. https://sccr.ir/Files/6609.pdf  تاریخ انتشار 5/7/1390
Batty, M., Collins, J. M., & Odders‐White, E. (2015). Experimental evidence on the effects of financial education on elementary school students' knowledge, behavior, and attitudes. Journal of Consumer Affairs49(1), 69-96.
Cameron, M. P., Calderwood, R., Cox, A., Lim, S., & Yamaoka, M. (2014). Factors associated with financial literacy among high school students in New Zealand.International Review of Economics Education16, 12-21.
Grauerholz, L., Bubriski-McKenzie, A., & Jacques, J. R. (2015). teaching about consumption and sustainability,  Transformative Dialogues: Teaching & Learning Journal,8(2),1-15.
Hill, A. T., & Asarta ,C. J. (2015). Gender and student achievement in personal finance: Evidences from keys to financial success, University of DELAWARE, Alfred Lerner College of Business &Economics.
Keinath, S. (2017). save, spend, share, invest: four ways to use your mony. Michigan Stste University Extension.com. www.canr.msu.edu/news/save_spend_share_invest_four_ways_to_use_your_money_part_1
Mingazova, D. (2018). An axploraty analysis of children's consumption and identity projects. PHD thesis. University of East London.
Organization for Economic Co-operation and Development. (2012). PISA 2012 financial literacy framework. Retrieved from http://www.oecd.org/finance/financialeducation/PISA2012FrameworkLiteracy.pdf
Organization for Economic Co-operation and Development. (2018). OECD/INFE Toolkit for Measuring Financial Literacy and Financial Inclusion. Retrieved from http://www.oecd.org/finance/financial-education/measuringfinancialliteracy.htm
Phillips, N. (2010). The Zela Wela Kids: Build a Bank. Authorouse publications.
Sari, D.E, Tiara Narimo, S., & Saputra, R.C.(2020).The effect of financial literacy and pocket money on consumer behavior of Universities Muhammadiyah Surakarta (Ums) students, International  Journal of Scientific &Technology Research,9(2), 4235-4237.
Wayland Kirsch, Schuyler. (2014). An analysis of the efficacy of financial literacy education for elementary school children. For the degree master of arts in economics, california state university, fullerton.