Document Type : Original Article
Authors
1 PhD Student in Educational Management, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Mohaghegh Ardabili University, Ardabil, Iran.
2 Master of Educational Research, Faculty of Education Sciences and Psychology, Mohaghegh Ardabili University, Ardabil, Iran.
3 Professor, Department of Educational Sciences, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Mohaghegh Ardabili University, Ardabil, Iran.
Abstract
Keywords
یکی از جنبههای جالب توجه آموزش که موقعیت مطلوب یادگیری را فراهم میکند، روش آموزش است. پژوهشهای پیشین نشان میدهند مهمترین متغیر مؤثر در فرایند آموزش روش آموزش آموزگار است که مبتنی بر سازماندهی مطالب درسی، استفاده از نظریههای یادگیری و همچنین، کاربرد فنون گوناگون آموزش در کلاس درس است (Goldberg et al., 2021). یادگیری[1] مهمترین رویداد زندگی است و بدون آن هیچ چیز معنا و مفهوم پیدا نمیکند؛ اما آنچه راهگشا و کلید حل مشکلات پیش روی یادگیرندگان است، یادگیری معنادار[2] است.
یادگیری معنادار روش دیگر آموزشی است که آزوبل (Ausubel, 1963) تدوین کرد و یکی از الگوهای خانوادۀ اطلاعاتپردازی است که پژوهشهای بسیار روی آن انجام شدهاند و برای تشکیل ساخت شناختی دانشآموزان و معنادار کردن یادگیری به کار میرود(Kostiainen et al., 2018; Angela, 2014) . نظریۀ یادگیری آزوبل بر این باور است که دانش قبلی دانشآموزان باارزش است؛ به طوری که آنها میتوانند ساختارهای ذهنی را با استفاده از نقشههای مفهومی به عنوان ابزاری به کار ببرند که امکان پی بردن و کشف مجدد دانش جدید را فراهم میکند (Rego et al., 2023). طبق نظریۀ آزوبل، تغییراتی که در سازۀ شناختی در نتیجۀ یادگیری رخ میدهد، اساس یادگیری است. بر اساس این نظریه، ساختار شناختی هر فرد در قالب یک هرم فرضی تحقق مییابد که در آن کلیترین پرسشها و مفاهیم در رأس هرم قرار دارند و مفاهیم و مطالب کمتر کلی و جامع در وسط هرم قرار دارند. معنا در نظریۀ آزوبل جایگاهی مهم دارد. عناصر معنادار به عناصری که قبلاً آموختهاند پیوند میخورند؛ در حالی که عناصر غیرمعنادار یا عناصری که به شیوۀ طوطیوار آموخته شدهاند، بدون ارتباط با یکدیگر در ذهن پراکنده و انباشته میشوند؛ بنابراین، اگر یادگیرنده بتواند مطالب جدید را به مطالبی که قبلاً یاد گرفته است پیوند دهد، یادگیری او معنادار است. معلم باید بکوشد تا در آموزش مطالب مختلف بین آنچه میخواهد آموزش دهد و آنچه یادگیرندگان از قبل آموختهاند نوعی رابطۀ معنادار برقرار کند (سیف، 1401).
هدف آموزش آماده کردن دانشآموزان برای زندگی است؛ نه فقط برای انتقال دانش واژگانی، بلکه برای توسعۀ مهارتهای قرن بیستویکم که به موفقیت در بازار کار منجر میشود (Chu et al., 2021). بهجای آموزش سنتی، استفاده از روشهای جایگزین توصیه میشود که دانش واژگانی را به دانش شرطی تبدیل میکنند، انتقال دانش را ممکن میکنند، استفاده از دانش را برای راهحلهای روزمره تسهیل میکنند و در نتیجه، مهارتهای قرن بیستویکم (تفکر تحلیلی، فراشناخت، تفکر انتقادی، حل مسأله، ارتباط مشارکتی، مهارتهای خلاقیت) را توسعه میدهند. در تدریس سنتی، معلم اطلاعات را به صورت سخنرانی منتقل میکند، دانشآموزان معمولاً شرکتکنندگان منفعل هستند و یادداشتبرداری میکنند؛ در حالی که بحث گروهی یا تمرین در طول درس نادر است. در نتیجۀ این عدم فعالیت، توجه دانشآموزان بهراحتی منحرف میشود، آنها مطالب درسی را به طور عمیق پردازش نمیکنند، بین اطلاعات ارائهشده ارتباط برقرار نمیکنند و بر اساس ایدههای اصلی نتیجهگیری نمیکنند (Oderinu et al., 2020; Lodhiya & Brahmbhatt, 2019; Zhang et al., 2020; Lo & Hew, 2020). اتصال بین مطلب جدید آموختهشده به واسطۀ برنامۀ درسی مدون نظام آموزشی با مطالب آموختهشدۀ قبلی یادگیری معنادار را برای یادگیرنده به همراه خواهد داشت. از سویی دیگر، در راستای نیل به یادگیری معنادار نقش تفکر یادگیرنده در فرایند یادگیری غیرقابل انکار است. همانطور که مطرح شد، موفقیت هر نظام آموزشی به توانایی افراد آن در تحلیل و تصمیمگیریهای متفکرانه بستگی دارد؛ به گونهای که فرد بتواند نسبت به مشکلات پیرامونش حساس باشد، بیندیشد و انتقاد کند (Fong et al., 2017).
پاول و الدر تفکر انتقادی را هنر ارزیابی فرآیندهای شناختی، فرآیندی با هدف بهبود مستمر، خودنظارتی، کنترل و اصلاح تعریف کردند (Paul & Elder, 2019). تفکر انتقادی از تعدادی تواناییهای شناختی و تمایلات عاطفی تشکیل شده است (Ennis, 2018; Haber, 2020) ؛ بنابراین، نه فقط مجموع مهارتها، بلکه تمایل به استفاده از آن مهارتها را نیز شامل میشود. توانایی تفکر انتقادی در رابطه با یک موضوع مشخص مستلزم دانش آن موضوع و تمایل به استفاده از مهارتهای تفکر است (Ennis, 2018 Halpern & Sternberg, 2020;). بُعد شناختی شامل مهارتهای تفکر انتقادی مانند تحلیل، تبیین، تفسیر، استقراء، استنتاج و تشخیص مفروضات است(Abrami et al., 2008; Haber, 2020; Davies & Barnett, 2015). میتوان شش مهارت شناختی کلی را برجسته کرد: تفسیر، تحلیل، ارزیابی، نتیجهگیری، توضیح و خودتنظیمی. دیویس و بارنت مهارتهای شناختی تفکر انتقادی را در چهار گروه طبقهبندی کردند (Davies & Barnett, 2015). مهارتهای تفکر در سطح پایین شامل تفسیر، تبیین و تشخیص مفروضات، مهارتهای تفکر در سطح بالاتر شامل تجزیهوتحلیل و ترکیب و مهارتهای پیچیده شامل استقراء، استنتاج و مهارتهای فراشناختی در بالاترین سطح قرار دارند. مهارتهای پیچیده و فراشناختی تفکر انتقادی نیازمند فعالسازی فرآیندهای شناختی سطح بالاتر و همچنین، استفادۀ آگاهانه از مهارتهای شناختی سطح پایین و بالا و آگاهی فراشناختی هستند (Magno, 2010; Lukitasari et al., 2019; Amin et al., 2020; Mohseni et al., 2020). گرایشهای تفکر انتقادی حالتهای عاطفی از عادات هستند و مهارت نیستند. گرایش شامل مجموعهای از نگرشها و آمادگی روانشناختی برای تفکر انتقادی است (Davies & Barnett, 2015 Haber, 2020;). این عادات فکری را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. میتوان دربارۀ مؤلفههای شناختی (تحلیل، تفکر سیستماتیک)، مؤلفههای شخصیت (اعتمادبهنفس، بلوغ شناختی) و مؤلفههای انگیزشی (ذهن باز، حقیقتجویی، کنجکاوی) صحبت کرد (Cui et al., 2021). ذهن باز به عنوان تمایل، به معنای گشودگی نسبت به ایدههایی که ما با آنها مخالف هستیم و تفکر از دیدگاههای مخالف است (As'ari et al., 2019; Chen et al., 2020; Cui et al., 2021; Haber, 2020; Moattari et al., 2014) تمایل حقیقتجویانه برای هدف گرفتن بهترین درک از یک موقعیت (As'ari et al., 2019) مبنایی برای بهکارگیری مهارتهای تفکر انتقادی مانند استنتاج، ارزیابی، توضیح، تفسیر، امکان تصمیمگیری عینیتر و دقیقتر است (As'ari et al., 2019; Chen et al., 2020; Cui et al., 2021; Noone & Seery, 2018; Rauscher & Badenhorst, 2020). در تفکر انتقادی، فرد مسأله را به بخشهایی تقسیم میکند، پاسخهای خود را به طور جداگانه بررسی میکند تا ببیند چقدر با کل مطابقت دارد و به دنبال خطاها و مشکلات در حین حل مسأله میگردد. از سوی دیگر، تمایل به تفکر سیستماتیک (ترتیب، سازماندهی، برجسته کردن اطلاعات و توانایی تمرکز بر اطلاعات) در این نوع تفکر نیز وجود دارد (Chen & et al., 2020 Cui & et al., 2021; Maharani & et al., 2019;). مطالعات متعدد تفاوتهای جنسیتی را در مهارتها و تمایلات تفکر انتقادی بررسی کردهاند؛ اما نتایج بسیار متفاوت است.
بیشتر معلمان دلسوز، موفق و علاقهمند به دنبال روشها، ایدهها و راهحلهای جدید هستند تا یادگیری را برای فراگیران جذابتر و مؤثرتر کنند. چالشی که معلمان با آن روبهرو هستند این است که چگونه نظریههای جدید و ایدههای خوب را به کار گیرند. برای جذابیت و مقبولیت بیشتر مواد آموزشی و برطرف کردن نیازهای آموزشی و همچنین، نیازهای فردی فراگیران، باید از مدل طراحی آموزشی (که متناسب با موقعیت و موضوع تدریس ما باشد) استفاده کنیم. طراحی آموزشی[3] ابزاری برای تدریس و آموزش است و باعث میشود مواد آموزشی مؤثر و کارآمد باشند (قاسمی سامنی و همکاران، 1399). طراحی شامل عوامل بسیار است که ممکن است در اجرای یک طرح آموزشی تأثیرگذار باشند (Smith & Ragan, 2005). دربارۀ طراحی آموزشی تعاریفی متعدد وجود دارند؛ بنا بر تعریف ریگلوت، طراحی آموزشی «دانش و اطلاعاتی است که فعالیتهای آموزشی برای بهینهسازی پیامدهای مطلوب مانند پیشرفت تحصیلی و تأثیر آن را تجویز میکنند» (Reigeluth, 1983). در تعریفی دیگر، ریزر و دمپسی طراحی آموزشی را به این صورت ارائه کردهاند: «به عنوان یک فرآیند سیستماتیک تعریف میشود که برای توسعۀ برنامههای آموزشی به صورت منسجم و قابلاعتماد استفاده میشود» (Reiser & Dempsey, 2007). طراحی آموزشی شرایطی را فراهم میآورد تا تمامی عناصری که در فرایند آموزش و یادگیری حضور دارند به نحو مطلوب در کنار یکدیگر قرار گیرند؛ از این رو، طراحی آموزشی به عنوان یک فعالیت اساسی در راستای دستیابی به اهداف آموزشی نقشی مهم را ایفا میکند (Morrison et al., 2019).
از آنجا که آموزش و یادگیری در فرآیند تربیت ضرورتی ویژه دارد، طراحی آموزشی نیز از جایگاهی ویژه و ممتاز برخوردار است (عبدلی و همکاران، 1398). این الگوها و نمودارهای طراحی آموزشی هستند که فرآیند طراحی آموزشی را مؤثر میکنند. الگوهای طراحی آموزشی میتوانند به عنوان یک نقشۀ راه و راهنمای حل مشکلات آموزشی باشند (Reigeluth, 2013). الگوهای طراحی آموزشی نقشۀ کار یا طرح از پیش تعیینشدۀ فعالیتهایی هستند که طراح آموزشی در شرایط متفاوت از آن پیروی میکند تا به نتایج مدنظر دست یابد. الگوهای مختلف طراحی آموزشی بر اساس دیدگاههای مختلف دربارۀ تعریف یادگیری، چگونگی یادگیری و اهداف مهم یادگیری شکل گرفتهاند (وحدانی اسدی، 1400). در حوزۀ طراحی آموزشی شاهد الگوهای مختلف طراحی آموزشی هستیم که طراحان را در موقعیتهای مختلف کمک میکنند (Gustafson & Branch, 2002). از طرف دیگر، با مطرح و پذیرفته شدن یافتههای جدید در زمینۀ یادگیری و آموزش، این الگوها بازنگری میشوند تا چنین پیشرفتهایی را لحاظ کنند. تحولات در قرن بیستویکم نیاز به کسب مهارتهای پیچیده مانند حل مسأله، استدلال (علمی)، تصمیمگیری، خلاقیت، نوآوری و تفکر انتقادی توسط دانشآموزان را افزایش داده است (Van Merriënboer & Kirschner, 2017). نمونههای بسیار از مدلهای طراحی آموزشی موجود هستند که برای آموزش یادگیری مهارتهای پیچیده ساخته شدهاند: کارآموزی شناختی[4] (Collins et al., 1988)، چهارمت[5] (McCarthy, 1996)، رویدادهای آموزشی[6] (Andre, 2013)، حل مسألۀ مشارکتی[7] (Nelson, 1999)، سازندهگرایی و محیطهای یادگیری سازندهگرایی[8] (Jonassen, 1999)، یادگیری به وسیلۀ انجام دادن[9] (Schank et al., 1999)، رویکردهای چندگانۀ درک و فهم[10] (Gardner, 1999)، میراث ارزشمند[11] (Schwartz et al., 1999) و مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای[12] (Van Merriënboer et al., 2002).
طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) در ابتدا توسط ون مرینبوئر[13] و همکاران در اوایل دهۀ 1990 برای طراحی برنامههای آموزشی برای مهارتها پیچیده ارائه شد (Frerejean et al., 2019). نظریههای یادگیری که مدل 4C-ID بر اساس آنها استوار است، نظریۀ بار شناختی[14] - جان سوئلر[15] و نظریۀ مایر[16] در یادگیری چندرسانهای هستند (Melo, 2018). دیدگاه نظری مدل 4C-ID این است که آموزش مهارت پیچیده باید با اصولی هدایت شود که یادگیری و انتقال یادگیری را تقویت کند (Wade et al., 2020). مدل 4C-ID دارای پایه و اساس قوی در پژوهشها است و قبلاً در انواع مختلف پژوهشها استفاده شده است (Mulders, 2022). مدل چهارمؤلفهای بیان میکند برنامههای آموزشی را همیشه میتوان در قالب چهار مؤلفۀ مرتبط با یکدیگر توضیح داد.
این مدل چهار مؤلفۀ اصلی را برای هر تکلیف یادگیری پیشنهاد میکند:
وظایف یادگیری: فعالیتهای یادگیری هستند که تجربههای یادگیری عملی و آزمایشگاهی را پیشنهاد میکنند. این فعالیتها در رابطه با مشکل واقعی مرتبط با حوزۀ یادگیری/تدریس تصور میشوند که برای دستیابی به راهحل به مهارتها، شایستگیها و نگرشها نیاز دارند. هدف، پیشنهاد فعالیتهایی برای یادگیری تجربی به منظور انتقال شایستگیهای آموختهشده در یک محیط واقعی است. تکالیف یادگیری منفرد دارای تنوع زیاد و ساختارهایی متفاوت هستند که متضمن راهحلهای متفاوت هستند. طراحی آموزشی باید تکلیف یادگیری را با افزایش تدریجی دشواری تعریف کند؛ یعنی از سطح ساده به دشوار سازماندهی شوند. وظایف یادگیری، عینی، معتبر و معنادار در زندگی واقعی هستند که فراگیران را با تمام مهارتهای تشکیلدهندۀ یک مهارت پیچیده روبهرو میکنند (Sweller et al., 1998). مؤلفۀ وظیفۀ یادگیری به گونهای مدلسازی شده است که یادگیرندگان را در حل معنادار مسأله درگیر کند (Wade et al., 2020).
اطلاعات پشتیبان: نشاندهندۀ منابع یادگیری است که در طول یک فرآیند یادگیری یا بلافاصله قبل از آن به منظور ایجاد زمینۀ مناسب نشان داده شده است. این مرحله شامل دادههایی است که ممکن است برای دانشآموز با هدف مدیریت حل مسأله، توضیح و استدلال مهم باشد. دانشآموزان برای پیشرفت در تکالیف یادگیری یا راهحلهای پیشرفتۀ آنها به اطلاعات پشتیبان نیاز دارند که اجازۀ ایجاد ارتباط بین وظایف مختلف یادگیری را میدهد. مؤلفۀ اطلاعات پشتیبانی زیرمؤلفۀ وظیفۀ یادگیری است و شامل درک مفهومی، استدلال اطلاعات جدید، حل مسأله و ارزیابی شناختی است (Van Merriënboer et al., 2002). این اطلاعات برای کار مفید روی تکالیف یادگیری، پل ارتباطی بین آنچه یادگیرندگان از قبل میدانند و آنچه باید بدانند را ایجاد میکند. این اطلاعات پشتیبان است که شکاف بین دانشآموزان و آنچه را که برای توسعۀ مهارتهای پیچیدهای که در حال یادگیری هستند باید بدانند، پر میکند. اطلاعات پشتیبان به یادگیرندگان کمک میکند تا روابطی معنادار بین عناصر ارائهشدۀ جدید و دانش قبلی خود برقرار کنند. اطلاعات پشتیبان اطلاعاتی است که معلمان معمولاً آن را «نظریه» مینامند (Melo, 2018).
اطلاعات رویهای: برای اجرای وظایف معمول بسیار مهم است. با استفاده از این اطلاعات دانشآموزان میتوانند رویههای بازگشتی را انجام دهند و مهارتهای خود را بهبود بخشند. اطلاعات رویهای یک ابزار توضیحی برای یک مشکل مشخص بسیار مهم است. این اطلاعات پیشنیاز یادگیری و انجام جنبههای معمول وظایف یادگیری است. این اطلاعات فقط در لحظهای که به آن نیاز است نمایش داده میشود و به همین دلیل به آن اطلاعات «در زمان» (TIJ)[21] نیز گفته میشود.
تمرین خردهوظیفهها: خردهوظیفهها یک دارایی اختیاری هستند. این مرحله نشاندهندۀ فعالیتهایی است که بخشی از شایستگیهای ویژه را آموزش و ابعاد مختلف مهارتهای پیچیده را پوشش میدهد. تمرینهای خردهوظیفه ممکن است خودکار شوند و برای اجرای وظایف یادگیری پیچیده مورد نیاز هستند. این تمرینها زمانی پیشنهاد میشوند که دانشآموز یک روال مشخص را بداند. همچنین، این تمرینها میتوانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به یک تکلیف یادگیری مشخص کمک کنند. این تمرین یک نوع استفادۀ معمولی برای ایجاد مهارتهای مکرر در درون وظایف یادگیری است. در مدل چهارمؤلفهای، مؤلفههای یک و دو به طراحی تمرین و مؤلفههای سه و چهار به طراحی اطلاعات مربوط هستند (Van Merriënboer et al., 2002).
طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) از اهمیت بسیار برخوردار است. این روش آموزشی این امکان را به دانشآموزان میدهد تا به طور فعال در فرآیند یادگیری شرکت کنند و به صورت معنادار اطلاعات را جذب کنند. اهمیت این روش آموزشی در یادگیری معنادار این است که به دانشآموزان این امکان را میدهد تا با مباحث آموزشی ارتباط برقرار کنند و به صورت فعال در فرآیند یادگیری شرکت کنند. این روش آموزشی از روشهای سنتی که بیشتر بر اساس حفظ و تکرار اطلاعات هستند، متمایز است و به دانشآموزان این امکان را میدهند تا با اندیشیدن و تفکر انتقادی مشکلات را ارزیابی کنند؛ در نتیجه، طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) ون مرینبوئر در بهبود یادگیری معنادار و تفکر انتقادی دانشآموزان اهمیت بسیار دارد و باید در فرآیند آموزش و پرورش به عنوان یک روش مؤثر واقعی به کار گرفته شود. این روش آموزشی به دانشآموزان این امکان را میدهد تا مهارتهای لازم برای موفقیت در زندگی روزمرۀ خود را کسب کنند و به طور کامل آمادۀ ورود به جامعه شوند. در همین راستا، نتایج پژوهش حسینزاده و همکاران نشان داد طراحی آموزش بر اساس مدل یادگیری پیچیده (4C-ID) باعث بهبود نتایج یادگیری، تفکر انتقادی و تعامل آگاهانه با رسانهها شد (Hosseinzadeh et al., 2023). آرنالدو در پژوهش خود نشان داد بهکارگیری استفاده از مدل 4C-ID در ماژولهای فیزیک الکترونیکی (e-PMs)[22] موجب بهبود یادگیری معنادار در میان دانشجویان آکادمی نظامی فیلیپین[23] میشود (Arnaldo, 2023). نجفینژاد مشیزی و همکاران (1400) به این نتیجه رسیدند که دانشآموزانی که در معرض آموزش مجازی به روش چندرسانهای طراحیشده مبتنی بر الگوی چهارمؤلفهای (4C-ID) ون مرینبوئر قرار گرفتند، نسبت به آن دسته از دانشآموزانی که به روش سنتی آموزش دیدند، در میزان یادگیری و انگیزش تحصیلی افزایش و برحسب بار شناختی کاهش نشان میدهند. نتیجه گرفته میشود که میتوان از آموزش چندرسانهای مبتنی بر الگوی چهارمؤلفهای (4C-ID) ون مرینبوئر برای افزایش یادگیری و انگیزش تحصیلی دانشآموزان و بهبود شرایط آموزش از راه دور بهره برد. در پژوهشی دیگر، ساجدیراد و همکاران (1400) معتقد بودند نتایج پژوهش به طراحی الگویی منجر شد که شامل هفت بُعد (تحلیل و ارزیابی، روحیۀ نقد، خلاقیت، مهارتهای زندگی، تفکر انتقادی، عزت نفس و یادگیری) بود. نتایج در بخش کمی پژوهش نشان داد الگوی طراحیشده موجب افزایش مهارتهای انتقادی و تفکر انتقادی دانشآموزان شده است. احمدی و همکاران (1398) به این نتیجه رسیدند که استفاده از مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای برای یادگیری موضوعهای پیچیده با موفقیت همراه بوده است. پوستما و وایت نیز معتقد بودند مدل 4C-ID میتواند عملاً برای مدیریت بار شناختی در طول تمرینهای تکراری به کار رود. این مدل همچنین پیشبینیهایی را برای بازخورد شناختی پس از ارزیابی به منظور حذف تصورات غلط دربارۀ محتوا و توسعۀ راهبردهای شناختی یادگیرنده فراهم میکند (Postma & White, 2015). مرادی و همکاران (1392) به این نتیجه رسیدند که بهکارگیری شیوههای جدید آموزشی سبب میشود تا دانشآموزان به طور عمیق تفکر کنند، چگونه یاد گرفتن را بیاموزند و به یادگیرندگانی همیشگی تبدیل شوند. لیم و همکاران در پژوهش خود به دنبال این بودند که در شرایط تمرین کلکار که بر اساس مدل 4C-ID ون مرینبوئر بود، یادگیرندگان از ابتدا با کل مهارت پیچیده آشنا شوند و موظف بودند تا در طول واحد آموزشی یک سری کارهای کلی را تمرین کنند. نتایج نشان داد گروه تمرین کلکار در آزمون یادگیری و آزمون انتقال به طرزی جالب توجه بهتر از گروه تمرین جزءکار عمل کرد. دلیل مؤثر بودن الگوی چهارمؤلفهای در یادگیری موضوعهای پیچیده را میتوان این گونه بیان کرد که الگوی آموزشی چهارمؤلفهای از ده مرحله استفاده میکند و هر مرحله با سطح یادگیری زبانآموز تطبیق داده میشود و در صورت لزوم، اطلاعات پشتیبانی و کمکآموزشی ارائه میشود (Lim et al., 2009). همچنین، در ابتدای درس، اهداف درس مشخص میشوند و برای دستیابی به این اهداف از وظایف واقعی استفاده میشود و بر راهبردهای تدریس تأکید میشود و محتوای دوره به طور مناسب سازماندهی میشود که این امر امکان یادگیری عمیقتر و پایدارتر را فراهم میکند (دهقانزاده و همکاران، 1394). بنا بر آنچه مطرح شد و با توجه به ادبیات و پیشینۀ پژوهشی که بررسی شد، پرسش پژوهش حاضر به شرح زیر است:
آیا آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) بر تفکر انتقادی و یادگیری معنادار دانشآموزان پایۀ ششم اثربخش است؟
روش پژوهش
با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) بر یادگیری معنادار و تفکر انتقادی بود و از نتایج پژوهش میتوان به طور مستقیم استفاده کرد، پژوهش از منظر هدف کاربردی بود. همچنین، پژوهش حاضر از نظر ماهیت کمی و از نظر روش اجرا نیمهآزمایشی پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه کنترل و آزمایش بود. جامعۀ آماری پژوهش کلیۀ دانشآموزان پایۀ ششم شهرستان اردبیل بودند. بر اساس جدول کوهن[24]، با اندازۀ اثر 4/0، توان آزمون 8/0، تعداد متغیر پنهان (مجموع متغیرهای مستقل و وابسته) 3 و تعداد متغیرهای آشکار (مجموع پرسشهای پرسشنامه) 59، دستکم حجم نمونه 40 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی در دسترس، این تعداد دانشآموز از دو کلاس 20نفری پایۀ ششم شهرستان اردبیل انتخاب شدند. از دانشآموزان یک کلاس 20 نفر به عنوان گروه کنترل و از دانشآموزان کلاس دیگر نیز 20 نفر به عنوان گروه آزمایش گزینش شدند. متغیر مستقل آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) بود و متغیرهای وابسته یادگیری معنادار و تفکر انتقادی بودند. پروتکل آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) در 10 مرحله معرفی شده است و هدف آن طراحی صحیح دورههای آموزشی است (Van Merriënboer & Kirschner, 2017). هر یک از مؤلفههای مدل 4C-ID (وظایف یادگیری، اطلاعات پشتیبان، اطلاعات رویهای، تمرین خردهوظیفه) متعلق به مرحلهای مشخص از طراحی است:
این چهار مرحله بیانگر مراحل ضروری برای طراحی آموزشی تا یادگیری پیچیده هستند. بین این مراحل، شش مرحلۀ اختیاری وجود دارند که در صورت نیاز میتوان آنها را اجرا کرد. مراحل 2 و 3 به مؤلفۀ «وظایف یادگیری» اشاره دارند. این مؤلفه نشاندهندۀ ستون فقرات دورۀ آموزشی است. مرحلۀ 2 «کلاسهای کار توالی[25]» نامیده میشود و هدف آن سازماندهی و طبقهبندی تکالیف مختلف یادگیری در مؤلفهها، از سادهتر به دشوارتر است. مرحلۀ 3 به نام «تعیین اهداف عملکرد[26]» اجازه میدهد تا استانداردهایی را برای ارزیابی عملکرد معین تعریف کنید. از این طریق امکان ارزیابی نتایج یادگیری و دریافت بازخورد مناسب فراهم میشود. مراحل 4 و 5 به مؤلفۀ «اطلاعات پشتیبان» اشاره دارند و منابعی را به عنوان داربست برای دانشآموز فراهم میکنند تا شکاف مربوط به وظایف یادگیری را پر کند. اگر منابع یادگیری بهخوبی توسعه یافته باشند، این دو مرحله اجرا نمیشوند. اگر مطالب یادگیری به عنوان اطلاعات پشتیبان جدید باشد، این مراحل ممکن است برای تعریف مناسب تجزیهوتحلیل عمیق مدلهای ذهنی اکتسابی و راهبردهای شناختی مفید باشند (Van Merriënboer & Kester, 2014). نتایج تجزیهوتحلیل مراحل 5 و 6 عناصر طراحی اطلاعات پشتیبانی را فراهم میکند. مرحلۀ 5 «تحلیل راهبردهای شناختی[27]» نامیده میشود و تعریف میکند که یادگیرندگان چگونه میتوانند وظایف یادگیری را انجام دهند و چگونه یک کار مشخص را در یک زمینۀ ویژۀ دانش حل کنند. مرحلۀ 6 «تحلیل مدلهای ذهنی[28]» نام دارد. این مرحله روشی برای نزدیک شدن به تکالیف یادگیری را شرح میدهد و اجازۀ اتخاذ یک رویکرد فراشناختی را در رابطه با مدلهای ذهنی مرتبط با تکلیف دانشآموزان میدهد. مراحل 8 و 9 در مؤلفۀ «اطلاعات رویهای» قرار میگیرند و در صورت لزوم باید در زمان انجام کار آموزشی بهموقع انجام شوند؛ مانند مؤلفۀ قبلی، اگر منابع یادگیری در دسترس باشند، این دو مرحله ضروری نیستند. مرحلۀ 8 «تجزیهوتحلیل قواعد شناختی[29]» نامیده میشود که در آن، طراح جفتهای شرطی - عملی را که رفتارهای معمول را مدیریت میکنند، مشخص میکند. مرحلۀ 9 «تجزیهوتحلیل دانش پیشنیاز[30]» نام دارد که روی استفادۀ صحیح از قواعد شناختی درست مربوط به شایستگیهای قبلی آموختهشده توسط دانشآموزان کار میکند. مرحلۀ نهایی که «تمرین خردهوظیفه» نام دارد، وظایف اضافی ندارد و نشاندهندۀ آخرین کار است. مرحلۀ 10 نیز فعالیتهای اضافی را با هدف ارائۀ سطحی بسیار بالا از اطمینان در اجرای یک کار تکراری طراحی میکند (Van Merriënboer & Kirschner, 2017).
جدول 1: مدل چهارمؤلفهای و 10 مرحلۀ آن (اقتباس از Van Merriënboer & Kirschner, 2017)
Table 1: The Four-Component Model and Its 10 Steps (Adapted from Van Merriënboer & Kirschner, 2017)
مراحل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) |
ده مرحله برای یادگیری |
|
1. طراحی وظایف یادگیری |
وظایف یادگیری |
2. کلاسهای کار توالی |
3. تعیین اهداف عملکرد |
|
|
4. طراحی اطلاعات پشتیبان |
اطلاعات پشتیبان |
5. تحلیل راهبردهای شناختی |
6. تحلیل مدلهای ذهنی |
|
|
7. طراحی اطلاعات رویهای |
اطلاعات رویهای |
8. تجزیهوتحلیل قواعد شناختی |
9. تجزیهوتحلیل دانش پیشنیاز |
|
تمرین خردهوظیفهها |
10. طراحی فعالیتهای اضافی |
با توجه به اینکه برای متغیر یادگیری معنادار پرسشنامهای استاندارد وجود نداشت، پژوهشگر بر اساس چارچوبهای نظری، یک پرسشنامۀ پژوهشگرساخته را در این راستا طراحی کرد. بر اساس دیدگاه بلوم[31]، یادگیری از سه بخش شناختی، عاطفی و مهاری شکل گرفته است. بخش شناختی شامل دانش، درک، کابرد، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی و بخش عاطفی نیز شامل علاقه و انگیزۀ یادگیری، همکاری در کلاس و نگرش نسبت به یادگیری است. همچنین، بخش مهارتی نیز شامل کاربرد ابزارها و وسایل، ترسیم و مدلسازی و دقت در انجام فعالیتهای علمی است. با توجه به این ابعاد، پرسشنامهای 26پرسشی طراحی شد که گزینههای آن به صورت لیکرتی (1: کاملاً مخالفم تا 5: کاملاً موافقم) بودند و میزان یادگیری معنادار دانشآموزان پایۀ ششم را در دو درس ریاضی و علوم تجربی بررسی میکردند. توضیحات پرسشنامۀ پژوهشگرساخته در جدول (2) آمده است.
جدول 2: طراحی پرسشنامۀ پژوهشگرساختۀ یادگیری معنادار برای دو درس ریاضی و علوم تجربی بر اساس دیدگاه بلوم
Table 2: Design of the Researcher-Made Questionnaire on Meaningful Learning for Two Subjects (Mathematics and Science) Based on Bloom's Taxonomy
رویکرد |
ابعاد |
شماره |
پرسشها |
شناختی |
دانش |
1 |
من میتوانم فرمولهای ریاضی را بهخوبی به یاد بیاورم. |
2 |
من میتوانم به راحتی مفاهیم پایهای ریاضی را از حفظ بیان کنم. |
||
3 |
من میتوانم بهخوبی نام لایههای زمین را به خاطر بیاورم. |
||
4 |
من قادر هستم مراحل شکستگی زمین را از حفظ بگویم. |
||
درک |
5 |
من میتوانم تفاوت بین اشکال هندسی مختلف را توضیح دهم. |
|
6 |
من مفهوم تقسیم اعداد کسری را بهخوبی درک کردهام. |
||
7 |
من مفهوم نیرو و انرژی را بهخوبی درک کردهام و میتوانم آن را توضیح دهم. |
||
8 |
من میتوانم بهسادگی تفاوت بین مواد جامد، مایع و گاز را توضیح دهم. |
||
کاربرد |
9 |
من میتوانم از فرمولهای مساحت و محیط در حل مشکلات روزمره استفاده کنم. |
|
10 |
من در حل مسائل ریاضی که به زندگی روزمره مرتبط است، مشکلی ندارم. |
||
11 |
من میتوانم مفاهیم علوم تجربی را برای توضیح پدیدههای طبیعی در زندگی روزمره استفاده کنم. |
||
12 |
من قادر هستم از اصول علمی برای توضیح علتهای پدیدههای جوی استفاده کنم. |
||
تحلیل |
13 |
من میتوانم مراحل حل یک مسئلۀ ریاضی را تجزیهوتحلیل کنم و توضیح دهم که چگونه به جواب رسیدهام. |
|
14 |
من میتوانم روابط بین اعداد و الگوهای ریاضی را بهخوبی تحلیل کنم. |
||
15 |
من میتوانم اجزای اصلی یک آزمایش علمی را شناسایی و مراحل آن را تحلیل کنم. |
||
16 |
من میتوانم علت و معلول برخی از تغییرات در محیط را تحلیل کنم و توضیح دهم. |
||
ترکیب |
17 |
من میتوانم با استفاده از مفاهیم ریاضی یک مسئلۀ جدید طراحی کنم. |
|
18 |
من میتوانم مسائل ریاضی پیچیدهتر را با ترکیب چند فرمول و روش مختلف حل کنم. |
||
ارزشیابی |
19 |
من میتوانم راهحلهای مختلف مسائل ریاضی را ارزیابی کنم و بهترین را انتخاب کنم. |
|
20 |
من توانایی دارم تا درستی یا نادرستی یک جواب ریاضی را بررسی و دلایل خود را بیان کنم. |
||
عاطفی |
علاقه و انگیزۀ یادگیری |
21 |
من علاقهمند هستم که مسائل جدید ریاضی را یاد بگیرم و آنها را حل کنم. |
همکاری در کلاس درس |
22 |
من دوست دارم در فعالیتهای گروهی درس علوم تجربی شرکت کنم و با دیگران همکاری کنم. |
|
نگرش نسبت به یادگیری |
23 |
من احساس میکنم یادگیری ریاضی و علوم تجربی میتواند در زندگی روزمرۀ من مفید باشد. |
|
مهارتی |
کاربرد ابزارها و وسایل |
24 |
من میتوانم بهدرستی از وسایل آزمایشگاهی (مانند میکروسکوپ یا ترازو) در درس علوم تجربی استفاده کنم. |
ترسیم و مدلسازی |
25 |
من میتوانم بهراحتی شکلهای هندسی یا نمودارهای علمی را با دقت رسم کنم و آنها را توضیح دهم. |
|
دقت در انجام فعالیتهای علمی |
26 |
من میتوانم با دقت مراحل انجام یک آزمایش علمی را دنبال و نتایج آن را ثبت کنم. |
به منظور اعتبارسنجی و هنجاریابی این پرسشنامه، پرسشنامهها به 384 نفر از دانشآموزان پایۀ ششم شهر اردبیل توزیع شدند. با توجه به اینکه آمار تعداد دقیق حجم جامعۀ آماری (برای اعتباریابی پرسشنامۀ یادگیری معنادار) که دانشآموزان پایۀ ششم بودند در دسترس نبود، از ماکسیمم حجم نمونۀ فرمول کوکران که تعداد 384 است استفاده شد. روش نمونهگیری برای اعتباریابی این پرسشنامه از نوع غیرتصادفی در دسترس بود. پایایی پرسشنامۀ حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و روایی آن با استفاده از روایی سازه (روایی همگرایی و واگرایی) تعیین شد. تجزیهوتحلیل یافتهها با استفاده از نرمافزار SPSS-24، Lisrel8.80 و Smart Pls3 انجام شد. آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، میانگین واریانس استخراجشده و ضریب تعیین خردهمقیاسهای پرسشنامۀ یادگیری معنادار در جدول زیر آورده شدهاند.
جدول 3: میزان آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، میانگین واریانس استخراجشده و ضریب تعیین خردهمقیاسهای پرسشنامۀ پژوهشگرساختۀ یادگیری معنادار
Table 3: Cronbach's Alpha, Composite Reliability, Average Variance Extracted (AVE), and Coefficient of Determination for the Subscales of the Researcher-Made Meaningful Learning Questionnaire
خرده مقیاسها |
آلفای کرونباخ |
پایایی ترکیبی (C.R) |
میانگین واریانس استخراجشده (AVE) |
ضریب تعیین (R2) |
اهداف شناختی |
909/0 |
921/0 |
503/0 |
941/0 |
اهداف عاطفی |
745/0 |
826/0 |
612/0 |
309/0 |
اهداف مهارتی |
759/0 |
861/0 |
674/0 |
376/0 |
با توجه به نتایج حاصل از جدول (3)، پایایی هر سه خردهمقیاس بیشتر از 7/0 است و پایایی خود پرسشنامه نیز 903/0 است و در حد ایدهآل و مطلوب خود است. پایایی ترکیبی همۀ مقولهها نیز بیشتر از 7/0 و بیشتر از میانگین واریانس استخراجشده (AVE)[32] است که نشان از روایی همگرایی دارد. همچنین، میانگین واریانس استخراجشده (AVE) برای همۀ خردهمقیاسها بیشتر از 5/0 است که نشان از تأیید دوبارۀ روایی همگرایی پرسشنامه دارد. به منظور بررسی روایی واگرایی نیز از روش فورنل - لارکر[33] استفاده شد. نتایج معیار فورنل - لارکر به شرح جدول (4) بود.
جدول 4: نتایج آزمون فورنل - لارکر به منظور بررسی روایی واگرایی پرسشنامۀ پژوهشگرساختۀ یادگیری معنادار
Table 4: Results of the Fornell-Larcker Test for Assessing the Discriminant Validity of the Researcher-Made Meaningful Learning Questionnaire
خرده مقیاس |
اهداف شناختی |
اهداف عاطفی |
اهداف مهارتی |
AVE |
اهداف شناختی |
709/0 |
|
|
503/0 |
اهداف عاطفی |
296/0 |
782/0 |
|
612/0 |
اهداف مهارتی |
326/0 |
362/0 |
820/0 |
674/0 |
با توجه به اطلاعات جدول (4)، جذر AVE هر سازه از ضرایب همبستگی آن سازه با سازههای دیگر بیشتر شده است که قابل قبول بودن روایی تشخیصی مدل اندازهگیریشده را نشان میدهد. در روند تحلیل عامل تأییدی، نخست لازم است تا روایی سازه مطالعه شود تا مشخص شود نشانگرهای انتخابشده برای اندازهگیری سازههای مدنظر خود از دقت لازم برخوردار هستند. با توجه به نتایج، پایایی ترکیبی، میانگین واریانس استخراجشده (AVE) و همچنین، تکنیک فورنل - لارکر روایی سازۀ الگو (روایی همگرایی و روایی واگرایی) تأیید شدند. به منظور برازش مدل کلی از مدل معادلات ساختاری[34] در فضای Lisrel 8.8 استفاده شد. شاخصهای مطلق، تطبیقی و مقتصد به شرح جدول زیر بودند.
جدول 5: نتایج شاخصهای برازش پرسشنامۀ پژوهشگرساختۀ یادگیری معنادار
Table 5: Results of Fit Indices for the Researcher-Made Meaningful Learning Questionnaire
شاخص برازش |
نوع شاخص |
نقطۀ برش |
مقدار |
وضعیت |
Chi-Square/df |
مقتصد |
5> |
01/4 |
مطلوب |
CFI |
تطبیقی-تطبیقی |
9/.≤ |
95/0 |
مطلوب |
IFI |
فزاینده-تطبیقی |
9/.≤ |
95/0 |
مطلوب |
RFI |
نسبی-تطبیقی |
9/.≤ |
92/0 |
مطلوب |
NFI |
هنجارشده-تطبیقی |
9/.≤ |
92/0 |
مطلوب |
RMSEA |
مقتصد |
10/.< |
089/0 |
مطلوب |
با توجه به اطلاعات جدول (5)، همۀ شاخصهای مطلق، تطبیقی و مقتصد مدل مطلوب بودند و همگی تأیید شدند. در شکل (1)، ارتباط متغیرهای پژوهش بر اساس ضرایب استاندارد و همچنین در شکل (2)، مقدار آمارۀ t برای مدل کلی پژوهش نشان داده شده است.
شکل 1: مدل کلی پرسشنامۀ یادگیری معنادار بر اساس ضرایب استاندارد
Figure 1: General model of the meaningful learning questionnaire based on standard coefficients
شکل 2: مدل کلی پرسشنامۀ یادگیری معنادار بر اساس آمارۀ t
Figure 2: General model of the meaningful learning questionnaire based on the t-statistic
با توجه به نتایج بهدستآمده از دو شکل بالا، تمامی مسیرها معنادار هستند (تمامی مسیرها بیشتر از مقدار بحرانی 16/0 در حالت ضرایب استاندارد هستند) و مقادیر T Value نیز در بازۀ بحرانی 96/1- تا 96/1+ قرار نگرفتهاند. پس، تمامی مسیرها معنادار هستند و مدل پرسشنامۀ یادگیری معنادار دارای برازش مناسب است. برای سنجش تفکر انتقادی نیز از پرسشنامۀ تفکر انتقادی ریکتس (2003)[35] استفاده شد. این پرسشنامۀ استاندارد شامل 33 ماده و سه خردهمقیاس است. آزمودنی در یک مقیاس لیکرت 5درجهای پاسخ میدهد. ریکتس (Ricketts, 2003) به منظور هنجاریابی این پرسشنامه آن را بر روی 60 نفر از آزمودنیها اجرا کرد. ضریب اعتبار خردهمقیاسهای این پرسشنامه به این شرح گزارش شد: خلاقیت 75/0، بالیدگی 57/0 و تعهد 86/0. همچنین، دریکوندی (1393) ضریب اعتبار این مقیاس را 91/0 گزارش کرد. یافتههای پژوهش حاضر در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه شدهاند. در بخش توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای وابسته (یادگیری معنادار و تفکر انتقادی) برای پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه آزمایش و کنترل گزارش شدند و در بخش استنباطی، پیشفرضهای آماری بررسی شدند و سپس به پرسش پژوهش پاسخ داده شد. تجزیهوتحلیل پرسش پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (Mancova) انجام شد.
یافتههای پژوهش
قبل از بررسی آمار توصیفی و پرسشهای پژوهش، لازم به توضیح است که دو گروه آزمایش و کنترل همگن بودهاند. به منظور همگنی دو گروه، متغیرهای جمعیتشناختی مهمی مانند سن، جنسیت، سطح تحصیلی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی دانشآموزان که میتوانستند به عنوان عوامل مزاحم و متغیرهای کنترل نقش ایفا کنند، مورد توجه قرار گرفتند و دانشآموزان به نحوی انتخاب شدند که این عوامل در هر دو گروه به طور یکسان و همسان در نظر گرفته شدند. همچنین، پیش از استفاده از آزمونهای استنباطی از آزمون لوین نیز برای بررسی برابری واریانسها و همگنی دو گروه استفاده شد. پرسشهای پیشآزمون در نیمسال اول تحصیلی و پرسشهای پسآزمون در نیمسال دوم تحصیلی توزیع شدند تا آشنایی دانشآموزان با پرسشهای پرسشنامهها نیز کنترل شود. به منظور بررسی یافتههای توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد متغیرها گزارش شدند که نتایج آنها به شرح جدول (6) بود.
جدول 6: یافتههای توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) متغیرهای وابسته (یادگیری معنادار و تفکر انتقادی)
Table 6: Descriptive Findings (Mean and Standard Deviation) of Dependent Variables (Meaningful Learning and Critical Thinking)
متغیر |
مرحله |
گروه |
|||
آزمایش |
کنترل |
||||
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
||
یادگیری معنادار |
پیشآزمون |
850/30 |
507/13 |
950/26 |
739/6 |
پسآزمون |
800/38 |
049/8 |
250/25 |
656/6 |
|
تفکر انتقادی |
پیشآزمون |
250/71 |
746/32 |
600/98 |
332/43 |
پسآزمون |
150/97 |
651/31 |
200/93 |
696/38 |
با توجه به اطلاعات جدول (6)، در گروه آزمایش میانگین یادگیری معنادار و تفکر انتقادی افزایشی جالب توجه پیدا کرده است. در گروه کنترل نیز، میانگین یادگیری معنادار و تفکر انتقادی کاهش جزئی داشته است. یافتههای توصیفی حاکی از آن است که در دو گروه آزمایش و کنترل نتایج عکس هم هستند؛ به صورتی که مقدار تغییرات گروه آزمایش فاحش و جالب توجه ولی مقدار تغییرات گروه کنترل جزئی بود. یافتههای توصیفی حاکی از آن است که آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) یادگیری معنادار و تفکر انتقادی دانشآموزان پایۀ ششم شهرستان اردبیل را بهبود بخشیده است. به منظور بررسی معناداری یا عدم معناداری تغییرات از آزمونهای استنباطی استفاده شد. پیش از بررسی پرسش پژوهش، پیشفرضهای آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (Mancova) بررسی شدند که نتایج آنها به شرح جداول زیر بود.
جدول 7: نتایج آزمون لوین در رابطه با همگنی واریانس متغیرهای وابسته (یادگیری معنادار و تفکر انتقادی)
Table 7: Results of Levene's Test for Homogeneity of Variances of Dependent Variables (Meaningful Learning and Critical Thinking)
متغیر |
F |
درجه آزادی 1 |
درجه آزادی 2 |
سطح معناداری |
یادگیری معنادار |
513/1 |
1 |
38 |
226/0 |
تفکر انتقادی |
083/0 |
1 |
38 |
775/0 |
برای بررسی پیشفرض همگنی واریانسها از آزمون لوین استفاده شد. در جدول (7) مشاهده میشود مقدار آمارۀ F برای یادگیری معنادار (513/1) و تفکر انتقادی (083/0) در سطح کمتر از 5 صدم معنادار نیست (05/0<sig)؛ از این رو، پیشفرض برابری واریانسها در تمامی متغیرها تأیید میشود.
جدول 8: نتایج آزمون امباکس[36] در رابطه با برابری ماتریس کوواریانس
Table 8: Results of the M-Box Test for Equality of Covariance Matrices
آزمون امباکس |
F |
درجهآزادی 1 |
درجهآزادی 2 |
سطح معناداری |
070/2 |
651/0 |
3 |
000/259920 |
582/0 |
هدف از بررسی این پیشفرض، آزمودن برابری ماتریسهای کوواریانس مشاهدهشدۀ متغیرهای یادگیری معنادار و تفکر انتقادی در بین گروههای آزمایش و کنترل است. برای بررسی این پیشفرض از آزمون امباکس استفاده شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، مقدار آزمون امباکس 070/2 بود؛ مقدار F نیز برابر 651/0 بود که این مقدار معنادار نبود (05/0<sig)؛ بنابراین، پیشفرض برابری ماتریس کوواریانس مشاهدهشدۀ متغیرهای یادگیری معنادار و تفکر انتقادی در بین گروههای آزمایش و کنترل تأیید میشود و میتوان از آزمون کوواریانس چندمتغیری (Mancova) استفاده کرد.
جدول 9: نتایج آزمونهای چندمتغیری برای بررسی معناداری اثر عضویت گروهی متغیرهای پژوهش
Table 9: Results of Multivariate Tests for Assessing the Significance of Group Membership Effects on Research Variables
اثر |
آزمون |
مقدار |
F |
درجهآزادی فرضیه |
درجهآزادی خطا |
سطح معناداری |
گروه (پسآزمون) |
اثر پیلایی |
848/0 |
349/97 |
2 |
35 |
001/0 |
لامبدای ویلکز |
152/0 |
349/97 |
2 |
35 |
001/0 |
|
اثر هتلینگ |
563/5 |
349/97 |
2 |
35 |
001/0 |
|
بزرگترین ریشۀ روی |
563/5 |
349/97 |
2 |
35 |
001/0 |
بر اساس نتایج بهدستآمده از آزمونهای چندمتغیری برای بررسی معناداری اثر عضویت گروهی و با توجه به سطح معناداری بهدستآمده، بین دو گروه آزمایش و کنترل، دستکم در یکی از متغیرهای وابستۀ یادگیری معنادار و تفکر انتقادی در دو مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون تفاوتی معنادار وجود دارد (05/0>sig). بررسی دقیقتر این تفاوت در جدول (10) مشخصشده است.
جدول 10: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای بررسی اثر آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) بر یادگیری معنادار و تفکر انتقادی
Table 10: Results of Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA) for Evaluating the Effect of 4C-ID Instructional Design Model on Meaningful Learning and Critical Thinking
منبع |
متغیرها |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
آمارۀ F |
سطح معناداری |
مجذور اتا |
گروه |
یادگیری معنادار |
122/1090 |
1 |
122/1090 |
400/73 |
001/0 |
671/0 |
تفکر انتقادی |
361/6926 |
1 |
361/6926 |
498/125 |
001/0 |
777/0 |
|
خطا |
یادگیری معنادار |
667/534 |
36 |
582/14 |
|
|
|
تفکر انتقادی |
877/1986 |
36 |
191/55 |
|
|
|
|
مجموع |
یادگیری معنادار |
000/44933 |
40 |
|
|
|
|
تفکر انتقادی |
000/409973 |
40 |
|
|
|
|
با توجه به مقادیر F برای پسآزمون یادگیری معنادار (400/73) و تفکر انتقادی (498/125)، گزارش شده است که سطح معناداری آنها کوچکتر از 5 صدم است (05/0sig<). همچنین، گزارشهای مربوط به مجذور اتا حاکی از آن است که اثر آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) میتواند 67 درصد از یادگیری معنادار و 77 درصد از تفکر انتقادی دانشآموزان پایۀ ششم شهرستان اردبیل را پیشبینی کند. در نهایت، استنباط میشود آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) بر یادگیری معنادار و تفکر انتقادی دانشآموزان پایۀ ششم شهرستان اردبیل اثربخش بوده است.
بحث و نتیجهگیری
اساس هر یادگیری پایدار ایجاد و تثبیت صحیح ساختار شناختی ذهن یادگیرنده است. میتوان گفت ایجاد و تثبیت صحیح ساختار شناختی مبنای ثابت اهداف آموزشی در مدلها، نظامها و روشهای مختلف آموزشی در دنیا بوده است. یکی از عناصر مهم در فرآیند ایجاد و تثبیت ساختار یادگیری پیوند دانش جدید با مفاهیمی است که از قبل در ساختار فرد وجود دارند. یادگیری معنادار در آموزش دانشآموزان پایۀ ششم ابتدایی به آنها کمک میکند تا مفاهیم را به زندگی روزمره و تجربههای خود مرتبط کنند که این امر باعث درک عمیقتر و حفظ بهتر مطالب میشود. این روش یادگیری پایدار و کاربردیتر را ترویج میدهد و انگیزۀ دانشآموزان را برای مشارکت فعال در فرآیند یادگیری افزایش میدهد. همچنین، به آنان کمک میکند تا تفکر انتقادی و مهارتهای حل مسأله را توسعه دهند. ارتقای یادگیری معنادار باعث میشود دانشآموزان مفاهیم را عمیقتر درک کنند و آنها را به زندگی واقعی و مشکلات پیچیده مرتبط کنند. این روش به آنها کمک میکند تا از حفظ صرف فاصله بگیرند و اطلاعات را تحلیل و ارزیابی کنند که اساس تفکر انتقادی است؛ در نتیجه، دانشآموزان توانایی پیدا میکنند تا با نگاهی پرسشگرانه به مسأله نگاه کنند و راهحلهایی خلاقانه ارائه دهند.
با توجه به توانایی تفکر انتقادی، فرد قادر است برای خود رابطهای مشترک بین آموزش و زندگی واقعی خود ایجاد کند؛ بنابراین، زمانی که تفکر انتقادی با یادگیری معنادار همراه شود، فرآیند یادگیری بهبود مییابد و اطلاعات بهخوبی درک و در زندگی عملی میشوند. تفکر انتقادی در دانشآموزان پایۀ ششم ابتدایی به معنای توانایی تحلیل، ارزیابی و تفسیر اطلاعات به صورت منطقی است. این مهارت به آنها کمک میکند تا در مواجهه با مسائل مختلف پرسش مطرح کنند، دیدگاههای متفاوت را در نظر بگیرند و استدلالهای خود را به طور مستدل بیان کنند. توسعۀ تفکر انتقادی در این سن پایهای را برای تصمیمگیری بهتر و حل مشکلات پیچیدهتر در آینده فراهم میآورد.
اساتید و معلمان تلاش میکنند تا آموزش باکیفیت را به دانشآموزان خود ارائه دهند و زمانی زیاد را صرف ایجاد محیطی کنند که نیازهای دانشآموزان را برآورده کند. طراحی آموزشی به عنوان یک رشتۀ علمی که زیرمجموعهای از حوزۀ فناوری آموزشی است، تلاش میکند فرصتهای یادگیری متناسب با فراگیران را فراهم کند و با ایجاد تجربههای یادگیری معنادار، زیربنای ایجاد یادگیری مؤثر را فراهم کند. طراحی آموزشی چهارمؤلفهای نیز در همین راستا تلاش میکند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) بر یادگیری معنادار و تفکر انتقادی بود.
نتایج تحلیل نشان داد مهارت تفکر انتقادی دانشآموزانی که با مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) آموزش دیده بودند، در مقایسه با همتایان خود که این آموزش را دریافت نکرده بودند، تفاوتی معنادار دارد. این یافته با نتیجۀ پژوهشهای پوستما و وایت (2015)، لیم و همکاران (2009)، حسینزاده و همکاران (2023)، ساجدیراد و همکاران (1400) و احمدی و همکاران (1398) همخوانی دارد. در تبیین این رابطه، میتوان گفت تفکر انتقادی و مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) ارتباطی نزدیک با یکدیگر دارند. تفکر انتقادی به مهارت تحلیل و ارزیابی اطلاعات مرتبط با یک مسأله و توانایی ارائۀ دیدگاههای ویژه و نقادانه برای حل مسأله اشاره دارد. از سوی دیگر، مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) یک مدل آموزشی است که به صورت سیستماتیک و ترکیبی برای طراحی و ارائۀ آموزش با توجه به عملکرد و هدف مشخص توسعه داده شده است. در مدل چهارمؤلفهای، تفکر انتقادی به عنوان یک مهارت کلیدی در پرورش تواناییهای تحلیلی و انتقادی دانشجویان شناخته شده است. این مهارت به دانشجویان کمک میکند تا بتوانند ارتباط بین اطلاعات را درک و نتیجهگیریهایی منطقی و دقیق را ارائه کنند؛ این در حالی است که مدل چهارمؤلفهای همچنین به طراحان آموزشی کمک میکند تا آموزشهایی را طراحی کنند که تواناییهای تحلیلی و انتقادی را در دانشجویان تقویت کنند. طراحان آموزش با استفاده از مدل چهارمؤلفهای میتوانند تمرینها، وظایف و فعالیتهای آموزشی را به گونهای طراحی کنند که ارتباطی زیاد با تفکر انتقادی داشته باشند. برای مثال، میتوان تمرینهایی که نیازمند تحلیل و بررسی دقیق اطلاعات هستند را در طرح درسهای تفکر انتقادی قرار داد تا باعث تقویت تواناییهای تحلیلی و انتقادی دانشجویان شوند. همچنین، با سازماندهی و ترتیببندی معیارها، دانشجویان را ترغیب کرد تا بتوانند دیدگاههای خود را برای حل مسأله مطرح کنند و از طریق تفکر انتقادی به راهحلهایی خلاقانهتر و نوآورانهتر برسند؛ در نتیجه، تفکر انتقادی و مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) هر دو به تقویت یکدیگر کمک میکنند و در کنار یکدیگر میتوانند به طراحی و ارائۀ آموزشهایی که بر تواناییهای تحلیلی و انتقادی دانشجویان تأکید دارند، کمک کنند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد بهکارگیری مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) در فرآیند آموزشی دانشآموزان موجب افزایش میزان یادگیری معنادار دانشآموزان پایۀ ششم ابتدایی میشود. این یافته با نتایج پژوهشهای آرنالدو (2023)، نجفینژاد مشیزی و همکاران (1400) و مرادی و همکاران (1392) همسو است. در تبیین این یافته، میتوان گفت مدل چهارمؤلفهای (4C-ID) به عنوان یک فرایند طراحی آموزشی قدرتمند، بهبود و افزایش یادگیری معنادار را تسهیل میکند. رابطۀ بین یادگیری معنادار و مدل چهارمؤلفهای (4C-ID) آموزشی به این صورت است که در مدل چهارمؤلفهای یادگیری معنادار بهبود مییابد و به آموزشهایی که دارای محتوای غنی و جذاب هستند کمک میکند. این مدل با ارائۀ محتوای فعال و تعاملی، فرآیندهای عقلانی مانند تحلیل و انتقاد را تقویت میکند. در مدل چهارمؤلفهای، دانش ضروری برای یادگیری به دانشآموزان ارائه میشود. معلم باید محتوا را با دقت انتخاب کند تا به افزایش کیفیت و بهبود یادگیری معنادار کمک کند. همچنین، تمرکز بر روی فعالیتهای عملی و عملکردهای کاربردی قرار میگیرد. دانشآموزان باید توسط تمرین کردن تکالیف و وظایف واقعی، فرصتی برای تکامل خود و اشتباه کردن و یادگیری از آنها داشته باشند. با توجه به این توضیحات، میتوان گفت مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID)، با وجود اینکه رویکردی مختص یادگیری معنادار است، کیفیت یادگیری و تفهیم دانشآموزان را بهبود میبخشد. این مدل با استفاده از روشهای فعال، تعاملی و سازماندهیشده، شرایطی مناسب را برای ایجاد یادگیری معنادار در دانشآموزان فراهم میکند. در نهایت، با توجه به یافتههای حاصل از پژوهش، پیشنهادهای کاربردی زیر برای توسعۀ کاربست آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفهای (4C-ID) پیشنهاد میشوند.
با توجه به اثربخشی این مدل در پایۀ ششم، میتوان پیشنهاد داد این مدل در پایههای دیگر تحصیلی نیز به کار گرفته شود. به ویژه برای پایههای بالاتر که در آنها پیچیدگی مباحث آموزشی افزایش مییابد، این مدل میتواند به تقویت مهارتهای شناختی پیچیده مانند تحلیل، ترکیب و ارزشیابی کمک کند.
یکی از عوامل کلیدی در موفقیت هر روش آموزشی، آموزش معلمان است. میتوان برنامههایی را برای آموزش معلمان به منظور استفاده از این مدل طراحی کرد. این آموزشها میتوانند شامل کارگاهها و دورههای آموزشی باشند که به معلمان نشان میدهند چگونه از عناصر مختلف مدل 4C-ID برای طراحی واحدهای درسی خود استفاده کنند.
فناوریهای آموزشی مانند پلتفرمهای یادگیری آنلاین، شبیهسازیها و نرمافزارهای آموزشی میتوانند به اجرای بهتر این مدل کمک کنند. استفاده از فناوری برای شبیهسازی وظایف یادگیری و ارائۀ اطلاعات «در لحظه» میتواند به افزایش اثربخشی این روش در آموزش کمک کند.
یکی از پیشنهادهای کاربردی برای اثربخشی بیشتر این مدل این است که به دانشآموزان فرصتهایی بیشتر برای مشارکت فعال در فرآیند یادگیری داده شوند. برای مثال، از روشهای یادگیری تعاملی مانند بحثهای گروهی، پروژههای پژوهشی و فعالیتهای گروهی استفاده شود تا دانشآموزان بتوانند مهارتهای تفکر انتقادی خود را بیشتر تقویت کنند.
آموزش مبتنی بر مدل 4C-ID میتواند با تشویق دانشآموزان به یادگیری خودتنظیمگر، آنها را در مسیر موفقیت بیشتر قرار دهد. دانشآموزان باید بتوانند با نظارت و پشتیبانی معلمان، به طور مستقل برنامههای یادگیری خود را تنظیم و وظایف خود را مدیریت کنند. این رویکرد میتواند به رشد تفکر انتقادی و یادگیری عمیقتر کمک کند.
یکی از راهکارهای مهم ترویج همکاری میان مدارس و خانوادهها است. والدین میتوانند در خانه با پشتیبانی از فعالیتهای یادگیری کودکان خود، تأثیری مثبت بر روند یادگیری داشته باشند؛ بنابراین، آموزش و آگاهی والدین در زمینۀ روشهای تفکر انتقادی و یادگیری معنادار میتواند به تسریع موفقیت دانشآموزان کمک کند.
این پیشنهادها میتوانند به بهبود کاربرد مدل 4C-ID در محیطهای آموزشی مختلف و تقویت یادگیری و تفکر انتقادی دانشآموزان کمک کنند.
سپاسگزاری
بدین وسیله از تمامی افرادی که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند، تشکر و قدردانی میشود.
تعارض منافع
این مقاله فاقد هرگونه تعارض منافع بوده است.
[1] learning
[2] meaningful learning
[3] instructional design
[4] cognitive apprenticeship
[5] 4-mat
[6] instructional episodes
[7] collaborative problem solving
[8] constructivism and constructivist learning environments
[9] learning by doing
[10] multiple approaches to understanding
[11] star legacy
[12] 4C-ID (four component instructional design model)
[13] Van Merriënboer
[14] cognitive load theory
[15] John Sweller
[16] Mayer
[17] learning task
[18] supportive information
[19] procedural information
[20] part-task practice
[21] Just in Time
[22] Electronic physics modules
[23] Philippines
[24] Cohen
[25] sequence task classes
[26] set performance objectives
[27] analyze cognitive strategies
[28] analyze mental models
[29] analyze cognitive rules
[30] analyze prerequisite knowledge
[31] Bloom
[32] Average variance extracted
[33] Fornell-Larcker
[34] Structural equation modeling
[35] Ricketts Critical Thinking Questionnaire
[36] M-Box