When is Problem-based Learning More Effective? A Meta- analysis

Document Type : Original Article

Authors

1 Assistant Professor, Allame Tabatabaee University, Tehran. Iran

2 M.A. in Elementary Education, Allame Tabatabaee University, Tehran. Iran

Abstract

Problem-based Learning as an active and constructive teaching method in the educational system, drew the attention of researchers in recent decades and many studies have been conducted to evaluate its effectiveness that have reported mixed results. Therefore, this meta-analysis was performed in order to achieve more accurate judgement about the effectiveness of PBL. The study population included all studies that has been conducted since 1384 which measured the effect of PBL on student performance that are available in databases.  The evaluation is based on inclusion and exclusion criteria, 27 studies were selected and were analyzed using the software CMA2. By performing the sensitivity analysis in order to remove biased published studies, 73 effect sizes remained. The combination effect sizes of fixed and random models are 774/0 and 723/0. This means that PBL is moderately effective. Based on the analysis of moderator variables revealed that PBL is more effective on skills, in university classroom and compared to traditional methods.

Keywords


مقدمه

به کار بردن مسئله به عنوان نقطة تمرکز یادگیری، ایده­ای است که با الگوی یادگیری مسئله­محور (PBL)[1] حمایت شده است. بنابر این الگو، یادگیری در حین حل­کردن یک مسئلة اصیل و معنادار ایجاد می­شود. درحالی­که، فرض اصلی روش­های سنتی آموزش این است که دانش­آموزان ابتدا باید بر محتوا مسلط شوند تا بتوانند آنچه را یادگرفته­اند در حل مسئله به­کار گیرند. منطق این شیوة آموزشی متأثر از دو نظریة معاصر دربارة یادگیری است: یادگیری موقعیتی[2] و     شاگردی­شناختی[3] (جاناسن[4]، 2011).

دربارة روش حل مسئله برداشت­های متفاوتی وجود دارد: به عقیدة مور[5] (2009)، روش حل مسئله، برخلاف روش اکتشافی[6]، بیشتر بر فرایند بررسی مسئله تأکید دارد تا به دست­آوردن یک راه­حل صحیح. به عبارت دیگر، یادگیری        مسئله­محور یا یادگیری پژوهشی[7] الگویی است برای بررسی مسئله­ها و راه­حل­ها که مراحلی الگوریتمی و تکرارشونده را شامل می­شود. مراحلی مانند تعریف مسئله، بارش فکری، جست­وجو و تولید ایده­ها، مشخص­کردن معیار و تعیین محدودیت­ها، بررسی احتمالات، انتخاب یک روش، توسعة یک طرح پیشنهادی، ساخت یک مدل یا نمونة آزمایش و درنهایت آزمودن و ارزشیابی. به اعتقاد تاکمن و مانتی[8] (2010)، براساس اینکه در آموزش بر چه گام­هایی تأکید است، سه شیوة یادگیری مسئله­محور وجود دارد: 1) پژوهش هدایت­شده[9] (شامل مرحلة تعریف مسئله و تصمیم­گیری برای چگونه بررسی­کردن آن) 2) پژوهش تعدیل­یافته[10] (شامل تعریف مسئله و بررسی روش گردآوری اطلاعات دربارة آن) 3) پژوهش باز[11] (شامل تعریف مسئله و طراحی روش­هایی برای کسب اطلاعات). 

باتوجه­به این دیدگاه، روش حل مسئله به­معنای طی­کردن گام­های حل مسئله در آموزش برای رسیدن به راه­حل تلقی می­شود که بهتر است آن را آموزش به شیوة حل مسئله نامید. چنین نگرشی نسبت به کاربرد حل مسئله در آموزش، به احتمال زیاد، بر نظریة شاگردی­شناختی تکیه دارد. شاگردی­شناختی فرایندی است که یادگیرندگان در کنار افراد خبره­تر مراحل کار را می­آموزند و به­تدریج درگیری آنها در فعالیت شناختی افزوده می­شود. از این طریق، یادگیرندگان هم چگونه عمل کردن تکلیف و حل­کردن مسئله را و هم چگونه فکرکردن به مسئله را یاد می­گیرند (امرود[12]، 2012).

اما میشرا[13] (2007) PBL را نه یک روش آموزشی گام­به­گام تعریف می­کند و نه نوعی یادگیری اکتشافی که به­منظور کشف راه­حل طراحی می­شود؛ بلکه آن را تکنیکی معرفی می­کند که مسئله­ها همچون یک بافت انگیزشی برای یادگیری اصیل و موقعیتی نقش ایفا می­کنند. هدف این فرایند کاربرد اطلاعات است نه حفظ حقایق. در این روش مهارت­های لازم برای کاربرد اطلاعات ازپیش­آموخته نیز در حین فرایند یادگیری رشد می­یابد؛ در یک موقعیت اصیل دانش­آموزان با یک مسئله مواجه می­شوند (مانند یک فیلم، مقالة تخصصی یا اخبار روزنامه). آنها در گروه­های کوچک شروع به­ کار می­کنند، ایده­ها و دانش موجود مربوط به مسئله را سامان­دهی کرده و تلاش­شان تعریف ماهیت مسئله است، دربارة راه‌حل­های ممکن بحث کرده و در صورت نیاز اطلاعات جدید جمع­آوری می­کنند و مجدد گرد هم می­آیند و دانش تازه را به اشتراک  می­گذارند؛ سپس راه­حل تولید می­کنند و اگر نیاز باشد فرایند را تکرار می­کنند تا مسئله به­طور رضایت­بخشی حل شود.

بنابراین دیدگاه دوم، مسئله­ها یک موقعیت یادگیری ایجاد می­کنند که دانش پیشین یادگیرنده را فعال می­سازد و آنها را برای درگیرشدن در فرایند یادگیری برمی­انگیزانند. یادگیری مسئله­محور عنوان مناسبی برای این دیدگاه دربارة جایگاه مسئله در فرایند یاددهی-یادگیری است که با نظریة یادگیری موقعیتی سازگارتر است. یادگیری موقعیتی یا شناخت موقعیتی نظریه­ای است برگرفته از رویکرد سازنده­گرای شناختی مبنی­بر اینکه یادگیری به موقعیتی وابسته است که در آن رخ می­دهد و نمی­تواند از آن جدا شود (اگن و کاوچاک[14]، 2009). بنابراین، موقعیت واقعی بافتی است که یادگیرنده باید در آن مسئله­ای معنادار را با استفاده از تنوعی از مهارت­ها و دانش حل کند (هانگ[15]، 2002) و هرچه تکلیف حل مسئله به زندگی واقعی نزدیک­تر باشد، یادگیری معنادارتر است (اسنومن، مک کوان و بیلر[16] 2009).

 اتخاذ کدام دیدگاه دربارة جایگاه حل مسئله در فرایند آموزش اثربخشی بیشتری را به همراه خواهد داشت؟ کاربرد الگوی حل مسئله به عنوان گام­های منظم آموزش یا استفاده از آن به عنوان یک موقعیت انگیزشی در آغاز فرایند یادگیری به­منظور فعال­سازی دانش پیشین و حفظ درگیری یادگیرنده؟

اگرچه روش حل مسئله در معنای دوم، یعنی یادگیری مسئله­محور(PBL)، یک روش آموزشی مشهور است، اثربخشی آن بسیار جای بحث دارد؛ زیرا این سؤال مطرح می­شود که آیا درگیرشدن یادگیرندگان در فعالیت حل مسئله در شروع فرایند یادگیری و بدون دریافت دروندادی از برنامة درسی اثربخش است؟

ویجنیا[17] (2016) با استفاده از نظریة بار شناختی[18] (CLT) به این پرسش پاسخ می­دهد. طبق نظریة بار شناختی، یادگیرندگان مبتدی به راهنمایی و آموزش واضحی دربارة مفاهیم و روش­ها نیاز دارند و پس از اینکه یادگیرندگان دانش تخصصی کسب کنند، این راهنمایی­ها می­تواند در مراحل بعدی آموزش کاهش یابد. پژوهشگرانCLT  استدلال می­کنند ظرفیت حافظة کاری برای سروکار داشتن با اطلاعاتِ تازه­یادگرفته­شده محدود است و حل مسئله بدون داشتن دانش پیشین کافی، ممکن است به صرف زمان و تلاش ذهنی زیاد در فعالیت­هایی منجر می­شود که شاید آنچنان با یادگیری مرتبط نباشد. آنها پیشنهاد می­کنند بهتر است مبتدی­ها با مثال­های حل­شده مواجه شوند و دربارة چگونه حل کردن مسئله آموزش گام­به­گام دریافت کنند (ون گوگ، کستر و پاس[19]، 2011).

پژوهشگران از هردو سوی بحث شواهدی برای ادعای خود یافته­اند که البته این نتایج متناقض، درک یافته­های هر کدام را دشوار می­سازد. به اعتقاد ویجنیا (2016)، اغلب مطالعاتی که دربارة تفاوت در کاربرد حل مسئله در CLT و PBL انجام شده است، میزان راهنمایی آموزشی ارائه­شده در فرایند یاددهی-یادگیری را مقایسه کرده­اند؛ درحالی­که، تفاوت اصلی بین این دو استراتژی در هدف و نوع فعالیت مربوط به حل مسئله است. هدف اصلی آموزش در پژوهش‌های CLT کسب دانش تخصصی است. بنابراین، درگیرشدن در فعالیت حل مسئله فقط زمانی اثربخش خواهد بود که به یادگیری روش­های جدید حل مسئله بینجامد. فعالیت مربوط به حل مسئله در این بافت نیز شامل یافتن راه­حل برای مسائل متداول براساس شواهد و اطلاعات ارائه شده است. توضیحات، نوع مسئله­ها و فعالیت یادگیری لازم برای مواجهه با آنها در این دو شاخة پژوهشی متفاوت است؛ در CLT مسائل باید حل شوند و لازمة آن یادگیری روش صحیح حل مسئله است، اما در PBL مسئله­ها نقش انگیزشی دارند تا یادگیرنده را برای یادگیری بعدی آماده کنند.

طرفداران PBL ادعا می­کنند یادگیری مسئله­محور به توسعة مهارت­های اجتماعی، تفکر و فعالیت گروهی منجر    می­شود و از این طریق کیفیت یادگیری بهبود می­یابد، اما مطالعات پژوهشی همیشه مؤید این ادعا نبوده­اند. در اغلب   پژوهش­ها، گروهی از یادگیرندگان که PBL را تجربه کرده­اند، در کسب دانش در کوتاه­مدت کمتر یا مشابه گروه آموزش سنتی و سخنرانی­محور بوده­اند، اما در یادآوری دانش در درازمدت، غالباً نتایج PBL به­طور معناداری بهتر بوده است (کاپن و کوهن[20]، 2004؛ یو و اشمیت[21]، 2009).

براساس نتایج فراتحلیل دوکی، سگرز، واندن بوسچ و گیجبل[22] (2003)، اندازة اثر الگوی PBL در ابزار سنجشیِ بیشتر متمرکز بر بازشناسیِ دانش، منفی بوده، اما در ابزار متمرکز بر کاربرد دانش، اندازة اثر مثبت بوده است. فراتحلیل نیومن (2003) نیز برتری یادگیری مسئله­محور را در روش­های مطالعه و رضایت دانشجویان اعلام کرد. با این حال، مرور گستردة گیجبل، دوکی، واندن بوسچ و سگرز (2005) بر 40 گزارش منتشرشده بین سال­های 1976 تا 2000، اثربخشی این شیوه را بر حیطة دانش نشان می­دهد؛ زمانی که سطوح دانش بر اصول تأکید دارد، یعنی درک و پیوند مفاهیم و کاربرد ساختار دانش.

فراتحلیل­هانگ، جانسن و لیو[23] (2008) حاکی از اثربخشی یادگیری مسئله­محور بر موارد زیر است: یادآوری دانش در درازمدت، کاربرد دانش، انتقال مهارت­های حل مسئله به موقعیت­های حرفه­ای و شخصی، مهارت خودتنظیمی و یادگیری مادام­العمر. پس از آن، استروبل و بارنولد[24] (2009) با انجام فراترکیبی بر چندین گزارش فراتحلیل دربارة اثربخشی PBL، نتیجه گرفتند: هنگامی که هدف فرایند آموزش یادآوری دانش در درازمدت یا کسب مهارت­های عملکردی است، یادگیری مسئله­محور اثربخش­تر از روش سنتی خواهد بود؛ اما زمانی که هدف کسب و یادآوری دانش در کوتاه­مدت است، معمولاً اثربخشی کمتری برای PBL انتظار می­رود.

گزارش فراتحلیل شاین و کیم[25] (2013) بر این مطالعات، بیان­کنندة کارآمدی این شیوة تدریس درزمینة رضایت دانشجویان، بهبود آموزش بالینی و کارآموزی و همچنین توسعة مهارت­های حرفه­ای پزشکی است. کانگ[26] و همکاران (2014) نیز به­طور تخصصی­تری پژوهش­های مربوط به تفکر انتقادی را بررسی کردند و طبق اندازة اثرهای به­دست­آمده، نتیجه گرفتند PBL بر همة خرده­مقیاس­های تفکر انتقادی اثربخش است.

پژوهش در زمینة یادگیری مسئله­محور در ایران نیز پیشینة نسبتاً گسترده­ای دارد و نتایج مختلفی گزارش شده است؛ اما تاکنون فراتحلیلی به­منظور یکپارچه­سازی آنها انجام نشده است. بنابراین هدف مقالة حاضر بازنگری و ترکیب یافته‌های پژوهش­های انجام­شده دربارة ارزیابی اثربخشی یادگیری مسئله­محور و دستیابی به نتایج واحد و برآورد اندازة اثر است. مروری بر عناوین پژوهشی در این زمینه نشان می­دهد اثربخشی یادگیری مسئله­محور در دوره­های مختلف آموزشی- از ابتدایی تا دانشگاه - و در موضوعات درسی مختلف بررسی شده است. در اغلب این پژوهش­ها اثربخشی یادگیری مسئله­محور را در مقایسه با روش سنتی آموزش سنجیده­اند و برخی مطالعات نیز با دیگر روش­های فعال مانند روش پرسش و پاسخ، یادگیری اکتشافی، آزمایشگاهی و بحث گروهی مقایسه کرده­اند. معیار این سنجش نیز بازده­های مربوط بر هر سه حیطة یادگیری (دانش، نگرش و مهارت) بوده است. با نظر به این تنوع در مطالعات مربوطه، پاسخگویی به سوالات زیر محور این فراتحلیل است:

1- آیا طبق پژوهش­های انجام­شده، یادگیری مسئله­محور روشی اثربخش است؟

2- آیا اثربخشی یادگیری مسئله­محور بر حیطه­های مختلف یادگیری (دانش، نگرش و مهارت) تفاوت معناداری دارد؟

3- آیا اثربخشی یادگیری مسئله­محور در سطوح مختلف آموزشی (ابتدایی، متوسطه و دانشگاه) تفاوت معناداری دارد؟

4- آیا اثربخشی یادگیری مسئله­محور در مقایسه با روش­های مختلف یادگیری (سنتی و فعال) تفاوت معناداری دارد؟

 

روش پژوهش

برای پاسخگویی به پرسش­های پژوهش دربارة اثربخشی یادگیری مسئله­محور از روش فراتحلیل استفاده شده و برای ترکیب نتایج عددی مطالعات پژوهشی گردآوری­شده، اندازة اثرها محاسبه شده است. باتوجه­به اینکه پژوهش­های مربوط به یادگیری مسئله­محور ازنوع آزمایشی و شبه­آزمایشی بود، از شاخص d برای تعیین اندازة اثر استفاده شد. مراحل فراتحلیل حاضر طبق خلعتبری (1387) و هومن (1392)، عبارت­اند از: تعریف متغیرهای مدنظر، جست­وجوی پایگاه­های اطلاعاتی، گردآوری گزارش­های پژوهشی، محاسبة حجم اثر برای هر مطالعه، ترکیب اندازة اثرهای کلیة مطالعات و پاسخگویی به سؤالات پژوهش.

جامعة آماری تمام مطالعاتی بود که درزمینة تأثیر یادگیری مسئله­محور بر بازده­های یادگیری از سال 1384 تاکنون در کشور انجام شده است. برای دستیابی به پژوهش­های مدنظر، در پایگاه­های اطلاعاتیMagiran- Irandoc- Noormagas- Sid  با کلیدواژه­های مرتبط با یادگیری مسئله­محور، جست­وجو انجام گرفت. در نتیجة این جست­وجو، 42 گزارش پژوهشی جمع­آوری شد و از این بین 27 پژوهش که از ملاک­های زیر برخوردار بودند، برای نمونة تحقیق انتخاب شدند:

1-   بررسی متغیرهای مدنظر مانند یادگیری مسئله­محور و روش­های دیگر تدریس در یک مطالعه؛

2-   ارائة اطلاعات واضح و کافی دربارة روش، تحلیل­های آماری و یافته­های در گزارش پژوهش؛

3-   منتشرشده در قالبی معتبر مانند مقالة علمی- پژوهشی، پایان­نامه و رسالة تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا.

 

یافته­ها

از مجموع 27 پژوهش دربارة اثربخشی یادگیری مسئله­محور، 83 اندازة اثر به دست آمد؛ اما ازآنجاکه در فراتحلیل احتمال زیادی هست که مسئلة سوگیری انتشار وجود داشته باشد؛ یعنی نتایج تحقیقات دارای معناداری مثبت، بیش از سایر پژوهش­ها مورد توجه قرار گیرد و یافته­های آنها منتشر شود و اثرات آزمایش­ها دست بالا برآورد شوند؛ بنابراین برای ارزیابی و تشخیص مطالعات پرت (مطالعاتی که سوگیری انتشار دارند)، از نمودار قیفی استفاده می­شود که پراکندگی میانگین اثر تحقیقات را حول محور میانگین نشان می­دهد و نامتقارن بودن این نمودار بر وجود سوگیری انتشار دلالت دارد (ایگر، اسمیت و آلتمن، 2001، نقل از قربانی­زاده و نانگیر، 1393). در این فراتحلیل برای مواجهه با سوگیری انتشار از نمودار قیفی (شکل­های 1 و 2) و شاخص N امن از تخریب استفاده شد.

 

شکل 1. نمودار قیفی تورش انتشار پژوهش های اولیه قبل از تحلیل حساسیت

-2.0

-1.5

-1.0

-0.5

0.0

0.5

1.0

1.5

2.0

0.0

0.2

0.4

0.6

0.8

 

 

 

-9

-8

-7

-6

-5

-4

-3

-2

-1

0

1

2

3

4

5

6

7

8

9

0.0

0.2

0.4

0.6

0.8

 

 

شکل 2. نمودار قیفی تورش انتشار پژوهش های اولیه بعد از تحلیل حساسیت

در نمودار قیفی محور افقی نمایانگر اندازة اثرها و محور عمودی خطای معیار است. در شکل 1 مشاهده می­شود که بعضی از اندازة اثرها فاصلة بسیار زیادی از میانگین دارند؛ ازاین­رو برای شناسایی مطالعات نامتقارن و مسئله­دار و حذف آنها، تحلیل حساسیت در دو گام انجام و درمجموع 10 اندازة اثر حذف شد و نمودار قیفی شکل 2 به دست آمد. سپس تحلیل­های بعدی براساس همین اندازة اثرهای نهایی انجام گرفت. جدول 1 مشخصات و اندازة اثر هر یک از پژوهش­های مطالعه­شده در این فراتحلیل را نشان می­دهد.

 


جدول 1: مشخصات و اندازة اثر پژوهش­های مطالعه­شده در فراتحلیل

نام پژوهشگر و تاریخ انتشار

روش تدریس مقایسه­شده

متغیرهای وابسته

اندازة اثر

معناداری

1) آزادبخت، لیلا؛ حقیقت­دوست، فهیمه؛ و اسماعیل زاده، احمد (1389)

تدریس سخنرانی

آگاهی از درس

مهارت عملی

778/0

760/0

009/0

010/0

2) ادیب نیا، اسد؛ مهاجر، یحیی؛ و شیخ پور، سکینه (1392)

تدریس کاوشگری

مهارت­های حل مسئله

جهت­یابی مثبت مسئله

جهت­یابی منفی مسئله

حل منطقی مسئله

شیوة تکانشگر

شیوة اجتنابی

850/0

236/0-

863/0

674/0

390/0

352/0

002/0

363/0

0001/0

011/0

134/0

176/0

3) احمدپور، زهرا (1377)

تدریس متداول

میزان یادگیری

778/0

001/0

4) احدی، فاطمه و سلیمانی، محسن (1393)

تدریس با ارائة مثال آموزشی حل­شدة کامل

بار شناختی حین مطالعه

بار شناختی حین آزمون

081/0

007/0

743/0

977/0

5) احمدی و عبدالملکی (1392)

تدریس سنتی

خلاقیت

عملکرد تحصیلی

عملکرد در حوزة دانش

عملکرد در حوزة نگرش

عملکرد در حوزة مهارت

571/1

293/1

528/1

329/1

293/0

0001/0

0001/0

0001/0

0001/0

258/0

6) اسلامی­زاده، نوروزی لرکی، نصری (1391)

تدریس سنتی

مهارت حل مسئله

فعالیت گروهی

548/0

543/0

043/0

041/0

7) امامی­ریزی؛ حقانی و یوسفی (1393)

تدریس سنتی

تدریس با بازی

پیشرفت تحصیلی

530/0

138/0-

099/0

622/0

8) حسن­آبادی؛ مادرشاهیان، و خزاعی، (1392)

تدریس معمول

جست­وجوی منابع علمی یادگیری

رضایت از تدریس

378/0

306/0

167/1

102/0

185/0

0001/0

9) حیدری فارفار، (1385)

تدریس سنتی

خلاقیت

836/0

001/0

10) خزائی (1384)

تدریس سنتی

پیشرفت تحصیلی

نگرش به درس

یادآوری

303/0

259/0

097/0

86/0

841/0

582/0

11) خطیبان و سنگستانی (2014)

تدریس سنتی

نگرش

صلاحیت

684/0

103/1

005/0

0001/0

12) زارعی (1390)

تدریس آزمایشگاهی

یادگیری

نگرش به درس

815/0-

228/0

0001/0

835/0

13) سعادتمند؛ سیف نراقی؛ شریعتمداری؛ و نادری (1380)

روش سنتی

یادگیری درس اجتماعی

یادگیری درس ریاضی

نگرش به درس اجتماعی

یادآوری اجتماعی

یادآوری ریاضی

خود پنداره تحصیلی در اجتماعی

خودپنداره تحصیلی در ریاضی

937/1

585/1

586/1

370/1

540/1

503/1

249/1

0001/0

0001/0

0001/0

0001/0

0001/0

0001/0

0001/0

14) شاهعلی­زاده؛ دهقانی؛ بنی­هاشمی و رحیمی (1394)

تدریس مرسوم

یادگیری

خلاقیت

045/1

289/1

700/0

001/0

15) صالحی؛ کی­کاووسی آرانی و صفرنواده (1394)

پرسش و پاسخ

گرایش به تفکر انتقادی

177/0

646/0

16) عاشوری و صفاریان (1393)

تدریس سکوسازی

تدریس سنتی

پیشرفت تحصیلی

190/1-

181/0

003/0

621/0

17) علی­پور (1392)

تدریس سنتی

پیشرفت تحصیلی

خودانگیزی

نگرش

خلاقیت

990/1

107/1

707/0

086/0

0001/0

003/0

046/0

804/0

18) غلامی و همکاران (2014)

تدریس سخنرانی

مهارت تفکر انتقادی

آگاهی فراشناختی

425/0

127/0

060/0

779/0

19) فرهادی (1390)

تدریس متداول

پیشرفت تحصیلی

436/1

0001/0

20) فروغی ابری و گل­محمدی شورکی، (1379)

تدریس سنتی

پیشرفت تحصیلی

پیشرفت تحصیلی در شهر

پیشرفت تحصیلی در روستا

484/0

355/0

701/0

012/0

193/0

012/0

21) فشارکی؛ اسلامی؛ مقیمیان و آذربرزین (1389)

روش سخنرانی

خودکارآمدی

427/0

161/0

22) کرمی­پور (1390)

درس افزار آموزشی

 

تدریس سنتی

پیشرفت تحصیلی

خلاقیت

پیشرفت تحصیلی

خلاقیت

23/0

743/0

102/1

830/0

940/0

016/0

001/0

008/0

23) موسوی، وحید (1394)

تدریس متداول

یادگیری

982/0

001/0

24) مهدی­زاده؛ کرمانیان؛ ایروانی؛ مرکزی مقدم؛ و شایان (1386)

سخنرانی

یادگیری

801/0

015/0

25) مهری­نژاد و شریفی (1384)

تدریس سنتی

 

 

 

 

ارزشیابی براساس شاخص­های پژوهشگرانه

نگرش به پژوهشگری

دانش پژوهشگری در علوم

فعالیت پژوهشگری در علوم

دانش پژوهشگری در جغرافیا

فعالیت پژوهشگری در جغرافیا

نگرش به پژوهشگری

دانش پژوهشگری در علوم

فعالیت پژوهشگری در علوم

دانش پژوهشگری در جغرافیا

فعالیت پژوهشگری در جغرافیا

380/0

955/0

249/1

153/0

058/1

027/0

606/0-

351/1

107/1-

625/0

210/0

003/0

0001/0

611/0

001/0

925/0

040/0

0001/0

0001/0

035/0

26) نجفی هزارجریبی (1387)

روش تدریس سنتی

پیشرفت تحصیلی ریاضی

پیشرفت تحصیلی علوم

یادآوری علوم

102/1

750/0

952/1-

0001/0

0001/0

0001/0

27) نوبهار (1390)

بحث گروهی

یادگیری

یادداری

338/0

219/0

194/0

399/0

 

 


جدول 2: اندازة اثرهای ترکیبی مربوط به اثربخشی یادگیری مسئله­محور

مدل

تعداد اندازة اثر

اندازة اثر ترکیبی

خطای معیار

فاصلة اطمینان

95%

مقدار Z

مقدار P

حد بالا

حد پایین

ثابت

73

774/0

027/0

828/0

721/0

402/28

000/0

تصادفی

73

723/0

094/0

907/0

540/0

720/7

000/0

                 

 

در پاسخ به سؤال اول پژوهش، نتایج جدول 2 نشان می­دهد اندازة اثرهای ترکیبی پژوهش­ها را بعد از تحلیل حساسیت نشان می­دهد. همان­طور که مشاهده می­شود، اندازة اثر ترکیبی پژوهش­ها در مدل ثابت 774/0 و در مدل تصادفی 723/0 است که هردو ازلحاظ آماری معنادار هستند (در سطح 01/0). این مقدار اندازة اثر، طبق شاخص d کاهن[27] نشان­دهندة اثربخشی متوسط یادگیری مسئله­محور است.

برای تعیین مدل نهایی فراتحلیل، میزان ناهمگونی برآوردهای اثر با استفاده از آماره Q کوکران و مجذور I ارزیابی شد؛ به­طوری­که شاخص Q برای 73 اندازة اثر با درجة آزادی 42 برابر با 130/791 محاسبه شد که معنادار است (در سطح 01/0). نتایج مجذور I نیز نشان داد که 899/90 درصد از پراکنش موجود در نتایج واقعی است و ناشی از وجود متغیرهای تعدیل­کننده است. براساس هردو شاخص، فرض صفر تأیید شده است؛ یعنی مطالعات ناهمگون هستند و متغیرهای تعدیل­کننده در اثربخشی یادگیری مسئله­محور نقش معناداری دارند. بنابراین، مدل تصادفی به عنوان مدل فراتحلیل انتخاب شد.

باتوجه­به ناهمگونی اندازه­های اثر، گام بعدی جست­و­جوی متغیرهای میانجی یا تعدیل­کننده است که می­تواند تغییرپذیری اندازه­های اثر را تبیین کند. با مروری بر پژوهش­های اولیه سه متغیر تعدیل­کننده را می­توان در نظر گرفت:    حیطه­های یادگیری، دورة تحصیلی و روش تدریس.

1)  حیطة یادگیری: ازآنجاکه نوع متغیر وابسته در پژوهش­های اولیه در این فراتحلیل متفاوت هستند، می­توان آنها را در ذیل سه حیطة دانش، مهارت و نگرش قرار داد. بنابراین نتایج پژوهش­ها براساس حیطه­های یادگیری به عنوان متغیر تعدیل­گر متمایز شدند و اندازه­های اثر ترکیبی برای هرکدام محاسبه شد.

 

جدول 3: اندازة اثر ترکیبی تأثیر یادگیری مسئله­محور بر حیطه­های دانش، مهارت و نگرش

   بازده یادگیری

   تعداد اندازة اثر

   مقدار اندازة اثر

     خطای معیار

مقدار Z

مقدار P

دانش

33

714/0

116/0

172/6

001/0

مهارت

26

974/0

240/0

052/4

001/0

نگرش

14

497/0

195/0

545/2

011/0

 

براساس یافته­های مربوط به سؤال دوم پژوهش در جدول 3، اندازة اثر ترکیبی حیطه­های دانش، مهارت و نگرش      به­ترتیب 714/0، 974/0 و497/0 است که این مقادیر معنادار هستند (در سطح 01/0). همچنین مشاهده می­شود که بیشترین اندازة اثر مربوط به حیطة مهارت و کمترین اندازة اثر مربوط به حیطة نگرش است و طبق ملاک کاهن، اندازة اثر حیطه­های دانش و نگرش متوسط و حیطة مهارت بزرگ ارزیابی می­شوند. بنابر نتایج تحلیل واریانس یک­راهه، تفاوت بین اندازة اثر سه حیطة یادگیری با مقدارF  برابر با 443/0معنادار نیست.

2)  دورة تحصیلی: پژوهش­های یادگیری مسئله­محور ازلحاظ جامعة پژوهش متفاوت هستند و گسترة آن شامل ابتدایی، متوسطه و دانشگاه است. بر این اساس، نتایج پژوهش­ها براساس دورة تحصیلی، به­عنوان متغیر تعدیل­گر متمایز شدند و اندازه­های اثر ترکیبی برای هر کدام محاسبه شد.

 

جدول 4: اندازة اثر ترکیبی تأثیر یادگیری مسئله­محور براساس دورة تحصیلی

دوره تحصیلی

تعداد اندازة اثر

مقدار اندازة اثر

خطای معیار

مقدار Z

مقدار P

ابتدایی

20

541/0

202/0

682/2

007/0

متوسطه

35

705/0

110/0

388/6

001/0

دانشگاه

18

977/0

234/0

173/4

001/0

 

یافته­های مربوط به سؤال سوم پژوهش در جدول 4 نشان می­دهد اندازة اثر ترکیبی در دورة ابتدایی، متوسطه و دانشگاه به­ترتیب 541/0، 705/0 و977/0 است که این مقادیر ازلحاظ آماری معنادار هستند (در سطح 01/0). همچنین مشاهده می­شود که بیشترین اندازة اثر مربوط به دانشگاه و کمترین اندازة اثر مربوط به دورة ابتدایی است و بنابر ملاک کاهن، اندازة اثر در دورة ابتدایی و متوسطه در سطح متوسط و در دانشگاه بزرگ ارزیابی می­شود. براساس نتایج تحلیل واریانس یک­راهه، تفاوت بین اندازة اثر سه حیطة یادگیری با مقدار F برابر با 606/0معنادار نیست.

3)  روش تدریس: اثربخشی یادگیری مسئله­محور در مقایسه با روش­های تدریس مختلف بررسی شده است که قابل گروه­بندی به دو دسته هستند: روش­های سنتی؛ که با عناوین سخنرانی، معلم­محور، روش متداول و روش سنتی مطرح شده­اند و روش­های فعال؛ که شامل روش پرسش و پاسخ، یادگیری اکتشافی، آزمایشگاهی و بحث گروهی است. بنابراین نتایج پژوهش­ها براساس روش تدریس به­عنوان سومین متغیر تعدیل­گر متمایز شدند و اندازه­های اثر ترکیبی برای هر کدام محاسبه شده است.

 

جدول 5: اندازة اثر ترکیبی تأثیر یادگیری مسئله­محور براساس روش تدریس

روش تدریس

تعداد اندازة اثر

مقدار اندازة اثر

خطای معیار

مقدار Z

مقدار P

روش سنتی

53

933/0

098/0

526/9

001/0

روش­های فعال

20

172/0-

156/0

101/1-

271/0

 

براساس جدول 5، در پاسخ به سؤال چهارم پژوهش می­توان گفت اندازة اثر ترکیبی در روش سنتی 933/0 بوده که ازلحاظ آماری معنادار است (سطح 01/0) و بنابر ملاک کاهن، بزرگ ارزیابی می­شود و در روش­های فعال 172/0- بوده که معنادار نیست، کوچک و منفی است. گفتنی است که مقادیر d در مواردی گروه آزمایشی باشد مثبت و در مواردی که به سود گروه کنترل باشد، منفی می­شود (هومن، 1392) و در این تحلیل منظور از گروه کنترل روش­های فعال تدریس است. براساس نتایج آزمون T مستقل، تفاوت بین دو اندازة اثر با مقدار T برابر با 32/5 معنادار است (سطح01/0).


بحث و نتیجه­گیری

نتیجه­گیری در خصوص اثربخشی یادگیری مسئله­محور هدف اصلی این فراتحلیل بود. برای نیل به این هدف، چهار سؤال پژوهشی طراحی شد که با محاسبه، ترکیب و مقایسة ­اندازة اثرهای به­دست­آمده از مطالعات اولیه، پاسخ سؤالات به شرح زیر مشخص شد:

پاسخ سؤال اول: براساس معناداری اندازة اثر ترکیبی به­دست­آمده در مدل­های ثابت و تصادفی، یادگیری      مسئله­محور بر بهبود یادگیری در حد متوسط مؤثر است. اغلب فراتحلیل­های مانند گیجبل و همکاران (2005) و دوکی و همکاران (2003)، اندازة اثرهای بالایی را برای PBL گزارش کرده­اند. البته این پژوهشگران متذکر شده­اند که این اندازة اثرها همیشه یکسان نبوده و متغیرهای تعدیل­کننده­ای وجود دارند که تغییرپذیری آنها را تبیین می­کند. به همین دلیل، در فراتحلیل حاضر نیز سه­دسته متغیر تعدیل­کننده پیش­بینی شد که در سؤالات بعدی بررسی شدند.

پاسخ سؤال دوم: براساس یافته­ها، PBL بر هر سه حیطة دانش، نگرش و مهارت تأثیر معناداری دارد. متغیرهایی مانند مهارت تحصیلی، مهارت حل مسئله، کارگروهی، جست­وجوی منابع، مهارت پژوهشگری و خلاقیت، ازجمله متغیرهایی هستند که در مطالعات اولیة این فراتحلیل ارزیابی شده­اند و در حیطة مهارت قرار می­گیرند و PBL بیشترین تأثیر را بر این حیطه داشته است. در دستة دوم متغیرهایی مانند پیشرفت تحصیلی، میزان یادگیری، یادآوری محتوا و ماندگاری دانش ارزیابی شدند که در حیطة دانش جای می­گیرند و PBL تأثیر متوسط بر آنها داشته است. درنهایت، متغیرهایی هستند مانند نگرش به درس، خودپندارة تحصیلی، خودانگیزی، رضایت از درس، خودکارآمدی و عزت نفس که در حیطة نگرش محسوب می­شوند و PBL بر این حیطه در سطح متوسط اما کمتر از دو حیطة دیگر تأثیر داشته است.

اغلب فراتحلیل­ها ازجمله دوکی و همکاران (2003)، گیجبل و همکاران (2005) و فراترکیب استروبل و بارنولد (2009) اثربخشی PBL را بر ماندگاری دانش، کاربرد دانش و مهارت­های عملکردی زیاد ارزیابی کردند؛ درحالی­که از تأثیر کم و گاه منفی بر بازشناسی دانش و یادآوری دانش در کوتاه­مدت در مقایسه با روش سنتی خبر دادند. فراتحلیل نیومن (2003) نیز تأثیر PBL بر متغیرهای رضایت از مدرسه و نگرش مثبت به درس را تأیید می­کند.

پاسخ سؤال سوم: برمبنای نتایج تحلیل آماری، بیشترین اندازة اثر مربوط به اجرای PBL در سطح دانشگاه و پس از آن در سطح آموزش متوسطه است و کمترین اندازة اثر مربوط به آموزش ابتدایی است. به عبارت دیگر، با افزایش سطح آموزش یا پایة تحصیلی مخاطبان PBL بر اثربخشی این شیوة آموزشی افزوده شده است. بنابر استدلال پژوهشگران CLT، یادگیرندگان مبتدی به آموزش و راهنمایی واضح دربارة اجرای روش­های حل مسئله نیاز دارند؛ درنتیجه اجرای روش حل مسئله بدون دریافت آموزش یا داشتن دانش پیشین کافی، غیراثربخش خواهد بود و به صرف زمان و تلاش ذهنی زیادی منجر خواهد شد. این درحالی است که دانشجویان به­دلیل برخورداری از دانش تخصصی­تر، بهتر می­توانند از فرایند حل مسئلة پیچیده و بدون ساختار در الگوی PBL بهره ببرند.

پاسخ سؤال چهارم: براساس یافته­ها، هرگاه اثربخشی PBL با روش­های سنتی مانند سخنرانی مقایسه شده باشد،  اندازة اثر مثبت و بزرگ حاصل شده است و در پژوهش­هایی که با دیگر روش­های فعال تدریس مانند روش یادگیری اکتشافی، آزمایشگاهی و یا بحث گروهی مقایسه شده، اندازة اثر کم و گاه منفی مشاهده شده است. با نظر به این نتایج، یادگیری مسئله­محور روشی بسیار برتر نسبت به روش­های سنتی تدریس است؛ اما از روش­های فعال دیگر بهتر نیست و تأثیر مساوی یا کمتری بر متغیرهای وابسته داشته است.

این یافته­ها تأییدی است بر اثربخشی PBL در مقایسه با روش تدریس سنتی بر هر سه حیطة یادگیری و در همة سطوح آموزش، به­ویژه زمانی که مهارت و کاربرد دانش به­عنوان فرآوردة یادگیری سنجیده می­شود؛ اما چرا و چگونه PBL اثربخش است؛ به عبارت دیگر، چگونه یادگیری فراگیران در این فرایند بهبود می­یابد؟ یو و گاه (2016) با بررسی تعدادی مطالعة توصیفی و طبیعت­گرا دربارة فرایند PBL سعی می­کنند به این سؤال پاسخ دهند: ازجمله، پژوهش     ویسچرز-پلیجرز[28] و همکاران (2004) است که تعاملات مشارکتی دانش­آموزان را در سه گام فرایند PBL یعنی تحلیل مسئله[29]، یادگیری خودگردان[30] و گزارش­دهی[31] تحلیل کردند. آنها دریافتند فعالیت گسترش و تعمیم و ساخت مشترک هردو در حین گام­های حل مسئله رخ می­دهد؛ اما فعالیت بسط و تعمیم فراوانی کمتری از ساخت مشترک داشت. این پژوهشگران در مطالعة تعقیبی دیگری در سال 2006 نشان دادند که چگونه پرسش­ها، استدلال­ها و تقابلات بین گروه یادگیرندگان زمینه­ساز دو فعالیت بسط و تعمیم و ساخت مشترک دانش می­شود. هملو-سیلور و باروز[32] (2008) نیز با بررسی گفتگوهای دانش­آموزان و معلمان راهنما در ضمن ساخت مشارکتی دانش دریافتند که کاربرد سؤالات فراشناختیِ بازپاسخ عامل مهمی در تسهیل تعاملات شفاهی و بحث گروهی در کلاس PBL است.

دالمن، اسکیمت و گیجسلرز[33] (1995) گام دوم فرایند حل مسئله یعنی یادگیری خودگردان را مهم­ترین عامل موفقیت PBL می­دانند؛ زیرا شرکت­کنندگان در پژوهش آنها در کاربرد مباحثِ تولیدشده در این گام بهتر بودند. پژوهش ­هارک، دلمان، ولفگانگ، و واندر ولوتن[34] (1999) نیز تأیید دیگری بود بر نقش مرحلة یادگیری خودگردان در اثربخشی PBL. این پژوهشگران در یک مدل علّی تأثیر متقابل متغیرهای درون­داد (کیفیت مسئله، عملکرد راهنما و دانش پیشین یادگیرنده)، متغیرهای فرایند (کارکرد گروه و زمان صرف­شده در مرحلة یادگیری خودگردان) و برون­داد یادگیری را در گام­های حل مسئله نشان دادند. طبق این مدل، کیفیت مباحث یادگیری که در گام تحلیل مسئله تولید می­شود، بر میزان کاربرد این دانش در مرحلة بعدی یعنی یادگیری خودگردان تأثیر دارد. این افزایش کاربرد یادگیری نیز سبب بهبود کیفیت پژوهش یعنی تولید دانشی با توضیح عمیق­تر می­شود که عمق بحث در مرحلة گزارش­دهی را متأثر می­سازد و درنهایت به پیشرفت یادگیری دانش­آموز می­انجامد.

یو و اشمیت (2009) تعاملات شفاهی یادگیرندگان در کل چرخة PBL را تحلیل و گزارش کردند که سه نوع فعالیت یادگیری در این تعاملات رخ می­دهد: یادگیری مشارکتی، یادگیری خودگردان و یادگیری سازنده. البته با فراوانی متفاوت: 3/53 درصد رویدادهای مشاهده­شده ازنوع مشارکتی، 2/27 درصد ازنوع خودگردان و 7/15 درصد ازنوع سازنده. آنها نتیجه گرفتند که یادگیری مشارکتی ویژگی مهم روش حل مسئله است. با این حال، پیز و کاهن[35] (2011) هیچ تفاوت معناداری بین عملکرد دانش­آموزان گروه حل مسئلة مشارکتی و گروه انفرادی مشاهده نکردند و نتایج هر دو گروه پژوهش آنها به­طور معناداری از گروه گواه بهتر بود. بر این اساس آنها استدلال کردند مؤلفة اثربخش و کلیدی PBL درگیری با مسئله است که وجه مشترک هر دو گروه آزمایشی بود نه مشارکت گروهی.

با نگاهی بر مطالعات پژوهشی مرورشده دربارة تبیین متغیرهای مؤثر در موفقیت یادگیری مسئله­محور، این نتیجه حاصل می­شود که روابط متوالی و تأثیر متقابل گام­های حل مسئله و همچنین وجود ویژگی­هایی مانند مشارکت گروهی، مطالعة خودگردان و ساخت دانش در فرایند PBL است که اثربخشی آن را تضمین می­کند؛ هرچند که برای دستیابی به تحلیل­های دقیق­تر دربارة عملکرد این شیوة برتر آموزشی به پژوهش­های کیفی نیاز است تا ساخت­وسازهای پنهان آن را آشکار کند.

باتوجه­به نتایج این فراتحلیل پیشنهاد می­شود برای کاربرد مؤثرتر روش یادگیری مسئله­محور در آموزش موارد زیر در نظر گرفته شود:

1)    تأکید بر کاربرد دانش و کسب مهارت­های عملکردی به عنوان اهداف آموزش در کلاس PBL.

2)    هماهنگ­سازی سطح پیچیدگی موقعیت مسئله با سطح تخصص یادگیرندگان و ارائة آموزش ویژه و راهنمایی برای یادگیرندگان مبتدی و کاهش تدریجی این حمایت­ها همگام با پیشرفت یادگیرندگان.

3)    استفادة همزمان از دیگر روش­های فعال تدریس در کلاس PBL  به منظور بهره مندی از مزایای آنها.

 

 

احدی، فاطمه و سلیمانی، محسن. (1393). مقایسة تأثیر دو روش تدریس به شیوة ارائة مثال آموزشی حل­شدة کامل و ارائة مثال به شیوة حل­شدة ناقص بر بار شناختی دانشجویان در درس زبان تخصصی پزشکی. مجلة ایرانی آموزش در علوم پزشکی، 14(4)، 291-302.
احمدپور، زهرا. (1377). بررسی تأثیر روش حل مسئله بر میزان یادگیری دانش­آموزان دورة متوسطه در درس روانشناسی. پایان­نامة کارشناسی ارشد رشتة تکنولوژی آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکدة روانشناسی و علوم تربیتی.
احمدی، غلامعلی و عبدالملکی، شوبر. (1392). بررسی تأثیر الگوی حل مسئله بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی
دانش­آموزان در درس شیمی. مجلة مطالعات آموزش و یادگیری، 5 (1)،  1-21.
ادیب­نیا، اسد؛ مهاجر، یحیی و شیخ­پور، سکینه. (1392). مقایسة تأثیر روش تدریس حل مسئله با روش تدریس کاوشگری بر مهارت­های حل مسئلة اجتماعی دانش­آموزان دختر در درس علوم اجتماعی پایة پنجم ابتدایی. پژوهش در برنامه­ریزی درسی،36، 63-78.
اسلامی­زاده، سجاد؛ نوروزی لرکی، فرزانه و نصری، صادق. (1391). تدریس به روش حل مسئله براساس نظریة شونفیلد و سنجش میزان اثربخشی آن. نشریة علمی­پژوهشی فناوری آموزش، 7(1)، 55-63.
امامی­ ریزی، کبری؛ حقانی، فریبا و یوسفی، علیرضا .(1393). مقایسة تأثیر آموزش به روش بازی و روش حل مسئله و روش سنتی بر پیشرفت تحصیلی مفهوم تقسیم در ریاضی دانش­آموزان سوم ابتدایی. مطالعات روان­شناسی تربیتی، 18، 21-40.
آزادبخت، لیلا؛ حقیقت­دوست، فهیمه؛ و اسماعیل­زاده، احمد. (1389). مقایسة تدریس به روش آموزش بر مبنای حل مسئله و سخنرانی به­منظور آموزش درس رژیم درمانی 1 به دانشجویان رشتة تغذیه. مجلة ایرانی آموزش در علوم پزشکی (ویژه­نامة  توسعة آموزش)، 10(5)، 1093 - 1101.
حسن­آبادی، محسن؛ مادرشاهیان، فرح و خزاعی، سهیلا. (1392). تأثیر تدریس مبتنی بر شواهد با رویکرد حل مسئله بر جست­وجوی منابع علمی، شناخت اصول سلامت و رضایت از تدریس. راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، 6(4)، 201-208.
حیدری فارفار، علی­اکبر. (1385). تعیین تأثیر روش آموزش حل مسئله بر خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر کلاس سوم راهنمایی شهرستان مراغه. پایان­نامة کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز، دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی.
خزائی، کامیان. (1384). مقایسة تأثیر روش تدریس حل مسئله با روش سنتی در درس فیزیک بر میزان پیشرفت تحصیلی، نگرش­های آموزشی و میزان یادآوری. فصل­نامة پژوهش در برنامه­ریزی درسی، 6، 80-59.
خلعتبری، جواد. (1387). آمار و روش تحقیق. تهران: پردازش.
زارعی، صغری. (1390). مقایسة تأثیر روش­های تدریس آزمایشگاهی و حل مسئله بر میزان یادگیری و نگرش دانش‌آموزان نسبت به یادگیری در درس علوم تجربی پایة پنچم ابتدایی در شهرستان شیروان. پایان­نامة دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکدة روان­شناسی و علوم تربیتی.
سعادتمند، زهره؛ سیف نراقی، مریم؛ شریعتمداری، علی؛ و نادری، عزت­الله. (1380). مقایسة تأثیر روش تدریس حل مسئله با روش سنتی در دروس اجتماعی و ریاضی بر میزان پیشرفت تحصیلی، نگرش­های آموزشی و میزان یادآوری دانش آموزان کلاس پنجم دبستان شهر تهران. فصل­نامة دانش و پژوهش در روان­شناسیکاربردی، 37، 39-64.
شاهعلی­زاده، محمد؛ دهقانی، سجاد؛ بنی­هاشمی، سیدکاظم و رحیمی، علی. (1394). طراحی و اجرای تلفیقی آموزش الگوی حل مسئله با اصول سازنده­گرایی و بررسی تأثیر آن بر یادگیری و تفکر خلاق. فصل­نامة ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، 5(3)، 83-117.
صالحی، لیلی؛ کی­کاووسی آرانی، لیلا و صفرنواده، مریم. (1394). مقایسة روش­های آموزشی یادگیری مبتنی­بر حل مسئله و پرسش و پاسخ ازنظر گرایش دانشجویان بهداشت محیط به تفکر انتقادی. دوماهنامة علمی- پژوهشی راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، 8(1)، 35-42.
عاشوری، جمال و صفاریان، محمدرضا. (1393). مقایسة روش­های تدریس سکوسازی، حل مسئله و سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضی. فصل­نامة آموزشی و ارزشیابی، 26، 88-75.
 
علی­پور، رؤیا. (1392). بررسی اثربخشی آموزش مباحث فشار و حالت‌های ماده با رویکرد حل مسئله بر پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان. پایان­نامة کارشناسی ارشد، رشتة آموزش فیزیک، دانشکدة علوم دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی.
فروغی ابری، احمدعلی و گل محمدی شورکی، شهین. (1379). تأثیر حل مسئله بر پیشرفت درس ریاضی (1) دانش‌آموزان نظام جدید متوسطه. دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی، شماره 3، 18-9.
فرهادی، صدیقه. (1390). بررسی و مقایسة روش تدریس حل مسئله طبق روش دیویی و روش تدریس متداول در دورة ابتدایی بر پیشرفت تحصیلی درس تعلیمات اجتماعی دانش­آموزان دختر پایة پنجم شهر تهران. پایان­نامة کارشناسی ارشد، رشته آموزش ابتدایی، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکدة روانشناسی و علوم تربیتی.
فشارکی، محمد؛ اسلامی، محمد؛ مقیمیان، مریم؛ و آذر برزین، مهرداد. (1389). تأثیر تدریس به روش سخنرانی و سخنرانی همراه با یادگیری مبتنی­بر مسئله بر خودکارآمدی دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی نجف­آباد. مجلة ایرانی آموزش در علوم پزشکی، 10(3)، 262-268.
قربانی­ زاده، وجه الله و نانگیر، سید طه حسن. (1393). راهنمای کاربردی فراتحلیل با نرم­ افزار Cam2. تهران: جامعه­ شناسان.
کرمی­پور، ابراهیم. (1390). تعیین تأثیر روش آموزش حل مسئله و درس­افزار آموزشی بر رشد خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان. پایان­نامة کارشناسی ارشد رشتة روانشناسی تربیتی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی، دانشکدة علوم انسانی.
موسوی، وحید. (1394). مقایسة اثربخشی روش تدریس حل مسئله و بدیعه­پردازی در یادگیری درس علوم تجربی پایة ششم ابتدایی در مدارس پسرانة مشکین­شهر. پایان­نامة کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکدة         روان­شناسی و علوم تربیتی.
مهدی­زاده، مهدی؛ کرمانیان، فاطمه؛ ایروانی، شاهرخ؛ مرکزی مقدم، نادر و شایان، شهرام. (1386). مقایسة دو روش سخنرانی و یادگیری بر اساس حل مسئله در آموزش آناتومی اندام به دانشجویان پزشکی سال اول. مجلة آموزش در علوم پزشکی، 7(2)، 379 -388.
مهری­نژاد، ابوالقاسم و شریفی، حسن پاشا. (1384). بررسی اثربخشی تدریس به شیوة حل مسئله و ارزشیابی براساس شاخص­های پژوهشگرانه در پرورش روحیة پژوهشگری. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، فصل­نامة نوآوری آموزشی، 4(4)، 9-37.
نجفی هزارجریبی، حبیب الله. (1387). بررسی و مقایسة تأثیر روش تدریس حل مسئله با روش تدریس سنتی در علوم تجربی و ریاضیات بر پیشرفت تحصیلی و یادآوری دانش­آموزان کلاس سوم راهنمایی مدارس دولتی شهر بهشر و ارائة الگوی عملی. پژوهش­های تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد، شمارة 14.
نوبهار، فائزه. (1390). مقایسة تأثیر دو روش تدریس بحث گروهی و حل مسئله بر میزان یادگیری و یادداری درس تعلیمات اجتماعی دانش­آموزان دختر پایة پنجم شهرستان اسفراین. پایان­نامة کارشناسی ارشد آموزش و پرورش دبستان، دانشگاه علامه طباطبائی.
هومن، حیدرعلی. (1391). راهنمای عملی فراتحلیل در پژوهش علمی. تهران: سمت.
Capon, N., & Kuhn, D. (2004). What's so good about problem-based learning. Cognitive Instruction, 22(1), 61–79.
Dochy, F., Segers, M., Van den Bossche, P., & Gijbels, D. (2003). Eff ects of problem-based learning: a meta-analysis. Learning and Instruction, 13, 533–568.
Dolmans, D., Schmidt, HG. & Gijselaers, WH. (1995). The relationship between student-generated learning issues and self-study in problem-based learning. Instructional Science, 22(4), 251–267.
Eggen, P., & kauchak, D. (2009). Educational psychology: Windowws on classroom (8th ed). NJ: Merrill, Prentice-Hall.
Gholami, M. & colleague. (2016). Comparing the effects of problem-based learning and the traditional lecture method on critical thinking skills and metacognitive awareness in nursing students in a clinical care nursing course. Nurse Education Today, 45, 16-21.
Gijbels, D., Dochy, F., Van den Bossche, P., & Segers, M. (2005). Eff ects of problem-based learning: A meta-analysis from the angle of Assessment. Review of Educational Research, 75(1), 27-61.
Hmelo-Silver, C. E. & Barrows, H. S. (2008). Facilitating collaborative knowledge building. Cognitive Instruction, 26(1), 48–94.
Hung, D. (2002). Situated cognition and problem-based learning: Implications for learning and instruction with technology. Journal of Instructional Learning Research, 13(4), 393-414.
Jonassen, D. H. (2011). Learning to solve problems. London and New York: Routledge.
Khatiban, M., Sangestani, G. (2014). The effects of using problem-based learning in the clinical nursing education on the student`s outcomes in Iran. Nurse Education in practice, 14, 698-703.
Kong, L-N & colleagues. (2014). The effectiveness of problem-based learning on development of nursing student’s critical thinking: A systematic review and meta-analysis. International journal of Nursing Studies, 51, 458-469.
Mishra, R. C. (2007). Teaching styles. New Delhi: APH.
Moore, K. D. (2009). Effective instructional strategies from theory to practice. US: SAGE publications.
Newman, M. (2003). Special report 2: A pilot systemetic review and meta-analysis on the effectiveness of problem based learning. UK. Middlesex University.
Ormrod, J. E. (2012). Essentials of educational Psychology: Big ideas to guide effective teaching (3th ed). Boston: Pearson.
Pease, M. A & Kuhn, D. (2011). Experimental analysis of the effective components of problem-based learning. Science Education, 95(1), 57–86.
Shin, I- S, Kim, J-H. (2013). The effect of problem-based learning in nursing education: A meta-analysis. Advances in Health Science Education,18 (5),1103–1120.
Snowman, J., McCown, R. & Biehler, R. (2009). Psychology applied to teaching (12th ed). USA: Wadsworth. 
Strobel, J., Barneveld, A. (2009). When is PBL more effective? A meta-synthesis of meta-analyses comparing PBL to conventional classrooms. Inter disciplinary Journal of Problem-Based Learning, 3(1), 4-18.
Tuckman, Bruce. W. & Monetti, David. M. (2010). Educational psychology. USA: Wadsworth.
Van Gog, T., Kester, L, & Paas, F. (2011). Effects of worked examples, example-problem, and problem-example pairson novices learning. Contemporary Education Psychology, 36, 212–218.
Vanden Hurk, M. M, Dolmans, D, Wolfhagen, I, & Vander Vleuten C. P. M. (2001). Testing a causal model for learning in a problem-based curriculum. Advances in Health Science Education, 6(2), 141–149.
Visschers-Pleijers, A. J., Dolmans, D., Wolfhagen, I. H. & Vander Vleuten, C. P. (2004). Exploration of a method to analyze group interac-tions inproblem-basedlearning. Medicen Teaching, 26(5), 471–478.
Wijnia, L. (2016). Problem with problems in problem-based learning: Difference between problem explaning versus problem solving. Health Professions Education, 2, 59-60.
Yew, E. H. J & Goh, K. (2016). Problem-based learning: An overview of its process and impact on learning. Health Professions Education, 2, 75–79.
Yew, E. H. J, Schmidt, H. G. (2009). Evidence for constructive, self-regulatory, and collaborative processes in problem-based learning. Advances in Health Science Education, 14(2), 251–273.