Document Type : Original Article
Authors
1 PhD student of Education, Faculty of Education and psychology, shahid Beheshti University, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Education, Faculty of Education and psychology, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
3 Assistant Professor, Department of Education, Faculty of Education and psychology, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
4 Professor, Department of psychology, Faculty of Education and psychology, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
امروزه به رویکرد یادگیرندهمحور توجه شده است که بر تعامل یادگیرنده با محتوا، همتایان، مدرس و ساخت دانش تأکید دارد؛ هرچند هنوز تدریس یکطرفه که فقط متمرکز بر انتقال محتوای آموزشی است، طرفدارانی دارد و آن را روشی مؤثر میدانند (موساند و ون آلست[1]، 2017). با وجود این، رویکرد یادگیرندهمحور که سرشار از تعامل است و بر پویایی محیط یادگیری تأکید دارد (لی و هانافین[2]، 2016)، در سراسر جهان راهبردی مثبت و موفق در فرایند یادگیری محسوب میشود (متیکا و گیتس[3]، 2010)؛ بنابراین تعامل، عاملی کلیدی در فرایند یادگیری است که صرفنظر از اینکه از ابزارهای فناورانه در محیط آموزشی استفاده شود یا نه، بهوسیلۀ تعامل، یادگیری بهبود مییابد (توافیک[4] و همکاران، 2017). سؤال اصلی و عملیاتی این است که چگونه میتوان تعامل (تعامل یادگیرنده با محتوا، همتایان، مدرس) ایجاد کرد؟ به دلیل اهمیت تعامل در فرایند یادگیری، پاسخ این سؤال نقشی کلیدی دارد؛ زیرا بدون تعاملهای یادگیری، تجربۀ یادگیری شکل نخواهد گرفت (نیسا و لولیتاساری[5]، 2022). در این پژوهش، روشهای ایجاد تعامل و ویژگیهای آن بررسی میشود. مهمترین ویژگی متمایزکنندۀ این پژوهش با سایر پژوهشهای مرتبط این است که با رویکردی کیفی، بررسی مبانی نظری و تجارب متخصصان، بهدنبال ارائۀ راهکارهای کاربردی برای ایجاد تعامل و مشارکت هرچه بیشتر دانشجویان در فرایند یادگیری است.
ایدۀ اصلی تعامل، ریشه در اندیشۀ جان دیویی دارد؛ بهطوری که او یادگیری را بازسازی مداوم تجربه و ساخت دانش از طریق یک تجربه میداند (گریسون[6] و همکاران، 2012). اگرچه ارائۀ تعریف روشن و دقیق از مفهوم تعامل به دلیل چندوجهیبودن آن، کمی دشوار است، نسبتبه این تعریف پذیرش عمومی وجود دارد و تعامل رخداد و رویدادی دوجانبه و دوطرفه است که دستکم نیازمند دو شیء و دو اقدام است. تعامل وقتی رخ میدهد که این دو شیء یا اقدام بر یکدیگر اثر بگذارد (اندرسون[7]، 2003). مور[8] سه نوع تعامل را در یادگیری طبقهبندی کرده است و پس از مطرحکردن تعامل مدرس_دانشجو، دانشجو_دانشجو و دانشجو_محتوا، اینگونه بیان کرد که منظور از تعاملهای بین دانشجو و محتوا، فعالیتهایی است که منجر به تغییر درک، نگرش یا ساختار شناختی در ذهن دانشجو میشود. تعاملهای دانشجو_دانشجو و مدرس_دانشجو از طریق بحث و گفتگو شکل میگیرد و تعاملهای دانشجو_محتوا را تسهیل میکند (ارتمر[9] و همکاران، 2011).
به این تعاملها سالهاست بهعنوان عاملی ضروری در آموزش حضوری و الکترونیکی توجه میشود. پژوهشهای متعددی دربارۀ ماهیت تعامل و رابطۀ انواع تعامل و نتایج یادگیری انجام شده است (جاکسیمویچ[10] و همکاران، 2015). شواهد پژوهشی نشاندهندۀ آن است که تعاملهای مؤثر، باعث موفقیت تحصیلی و دانشگاهی دانشجویان میشود (موساند و ون آلست، 2017). گریسون[11] و همکاران (2005) معتقدند همانطور که در محیطهای یادگیری سنتی نیز تغییر رویکرد بهسمت یادگیرندهمحور است و یادگیرنده نقش اصلی را ایفا میکند، تعامل یادگیرنده در محیطهای یادگیری الکترونیکی نیز بسیار مهم است (توافیک و همکاران، 2017)؛ حتی نتایج نشاندهندۀ آن است که اختلال در تعاملهای یادگیری منجر به کاهش انگیزۀ دانشجویان، سرخوردگی آنها و زیادشدن نرخ ترک کلاسها میشود (سزاری و همکاران[12]، 2021).
با توجه به دیدگاه دیویی، تجربۀ یادگیری همیشه در اثر تعامل بین یک فرد و آنچه در محیط فرد شکل گرفته است، حاصل میشود (گریسون و همکاران، 2012). یک محیط یادگیری واقعی، وقتی محقق میشود که یک رویکرد تعاملی باکیفیت در محیط یادگیری ایجاد شود. این تعامل باکیفیت باید بهگونهای طراحی شود تا از اهداف یادگیری حمایت کند (قدیر و همکاران[13]، 2018). با وجود اینکه تعامل، جزء اصلی و ضروری فرایند یادگیری است، هر تعاملی منجر به افزایش یادگیری نخواهد شد (وو و ریوز[14]، 2007)؛
بنابراین ایجاد روشهایی برای مشارکت و تعامل دانشجو با محتوا، مدرس و سایر دانشجویان بهخودیخود سودمند نیست، بلکه این مشارکت و تعامل باید ویژگیهایی داشته باشد تا یادگیری محقق شود. فراهمکردن فرصتی برای تعامل دانشجویان با دیگران (مدرس و دانشجو) و محتوا به این معنا نیست که دانشجویان خودشان باید از این تعاملها استفاده کنند یا اینکه اگر دانشجویان در تعامل باشند پس بهحتم یادگیری اثربخش رخ خواهد داد؛ بنابراین دستیابی به یادگیری اثربخش نیازمند شکلدهی شرایط مطلوب برای تعامل است. تعامل هدفمند، متمرکز و هدایتکننده چیزی فراتر از ایجاد فضا و فرصتی است که در آن فقط تعامل وجود داشته باشد؛ به همین دلیل، چرایی و چگونگی رخدادن تعامل و مشارکت در فرایند یاددهی_یادگیری باید بهطور ویژه مدنظر قرار گیرد (آبرامی و همکاران[15]، 2012).
با وجود انجام پژوهشهای مختلف دربارۀ اهمیت و تأثیر تعامل در یادگیری (اینسانگ و همکاران 2002؛ لااو و همکاران[16]، 2017؛ قدیر و همکاران، 2018؛ لین و همکاران[17]، 2022)، نقش تعیینکنندۀ کیفیت تعاملها در تجارب یادگیری و رضایت دانشجویان در آموزشهای حضوری و الکترونیکی (کانوکا[18]، 2011)، خلأ پژوهشی در شناسایی و تحلیل اقدامها و فعالیتهای تعاملی در فرایند یاددهی_یادگیری دیده میشود. به بیان دیگر، با اینکه انواع تعامل، از سوی صاحبنظران مختلف شناسایی، طبقهبندی و تأثیر هر یک از این تعاملها در یادگیری و مشارکت دانشجویان بررسی شده، بهطور دقیق و روشن روشهای ایجاد تعامل و ویژگیهای تعامل مؤثر در فرایند یادگیری شناسایی نشده است؛ حتی در جدیدترین مقالهها نیز تأثیر انواع تعامل بر متغیرهای مختلف بررسی شده است؛ برای نمونه، تأثیر تعامل دانشجو با دانشجو، تعامل با محتوا و تعامل با مدرس بر میزان مشارکت دانشجو مقایسه شده است که نشاندهندۀ تعامل دانشجو با دانشجویان دیگر و تعامل دانشجو با محتوا، پیشبینیکنندۀ مشارکت دانشجو است (وانگ[19] و همکاران، 2022).
در پژوهشهای داخلی نیز این یافتهها تأیید شد که بین انواع تعامل و کیفیت یادگیری رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد (معصومی فرد، 1398). از میان انواع تعاملها، تعامل یادگیرندگان با هم از دید دانشجویان بیشترین اهمیت را داراست (ابراهیمزاده و معصومیفرد، 1396) و رابطۀ مستقیمی با یادگیری اداراکشدۀ دانشجویان دارد (لین و همکاران، 2022). در پژوهشهای دیگر نیز یافتهها نشاندهندۀ آن است که انواع تعاملها بر رضایت دانشجویان در فرایند یادگیری اثرگذار است (اینسانگ و همکاران، 2012) و موجب ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان میشود (آگودو پرگرینا[20] و همکاران، 2012)؛ تعامل دانشجویان با یکدیگر در قالب تعاملهای همیارانه میزان یادگیری را افزایش میدهد (موساند و ون آلست، 2017).
این نکته را باید در نظر داشت که تعامل، زمانی مؤثر است که تأثیر مستقیمی بر رشد ذهنی و فکری دانشجو داشته باشد. معنی دقیق تعامل مؤثر با نظریههای یادگیری پشتیبان، هر محیط یادگیری بسیار مرتبط است (وو و ریوز، 2007) که در این پژوهش بر مبنای نظریۀ شناختهشدۀ سازندهگرایی اجتماعی ویگوتسگی تعریف شده است. تعامل مؤثر که بر کیفیت تعاملها و مشارکت دانشجو در فرایند یادگیری تأکید دارد، منجر به برانگیختگی ذهنی یا کنجکاوی فکری دانشجو، مشارکت و درگیرشدن وی با فعالیتهای آموزشی میشود و بهطور مستقیم بر یادگیری دانشجویان اثر میگذارد (هیرومی[21]، 2002).
تا آنجایی که پژوهشگران پژوهش حاضر را بررسی کردند، مقالهای یافت نشد که با دید کلنگر به روشهای ایجاد تعامل و ویژگیهای تعامل اثربخش توجه کرده باشد و توجهنکردن به شناسایی روشهای ایجاد تعامل و ویژگیهای تعامل اثربخش در پژوهشهای این حوزه مشهود است. طراحان آموزشی و متخصصان برنامۀ درسی همواره بهدنبال روشهای مشخصی برای تشخیص تعاملهای مؤثر، باکیفیت و روشهای ایجاد تعامل هستند؛ بنابراین در این پژوهش مسئلۀ اصلی، شناسایی روشهای ایجاد تعامل در فرایند یادگیری و ویژگیهای تعامل اثربخش است. هدف اصلی پژوهش حاضر، پاسخدهی به سؤالهای زیر است:
پژوهش حاضر براساس نوع هدف، کاربردی و به لحاظ روش، کیفی است که فلسفۀ آن تفسیرگرایی و با رویکرد استقرایی بهدنبال شناخت روشهای ایجاد تعامل در فرایند یادگیری و شناسایی ویژگیهای تعامل مؤثر بهعنوان یک پدیده و مفهوم است. با توجه به هدف پژوهش حاضر، از روش مطالعۀ مرور نظاممند[22] منطبق با دستورالعمل مطالعۀ مرور نظاممند پریزما[23] برای ترکیب یافتههای پژوهشهای بینالمللی منتشرشده در سالهای 2009 تا 2019 در پایگاه Web of science و گروه کانونی برای کسب دانش و تجارب خبرگان داخلی استفاده شد. درواقع، پژوهش حاضر ترکیبی از یافتههای منتشرشده در مقالههای خارجی و تجارب خبرگان داخلی است. جامعۀ آماری این پژوهش، متخصصان و خبرگان حوزۀ علوم تربیتی بودند که از طریق نمونهگیری هدفمند با روش گلولهبرفی اعضای گروه کانونی انتخاب شدند و تعداد آنها 13 نفر بود. برای تحلیل دادههای بهدستآمدۀ حاصل از مرور نظاممند، از روش تحلیل مضمون[24] استفاده شد.
استفاده از رویکرد استقرایی که از آن با عنوان تحلیل محتوای متعارف[25] هم نام برده شده است، بیشتر زمانی ضرورت مییابد که اطلاعات کافی دربارۀ پدیدهای وجود ندارد و پژوهشگر میخواهد دانش زمینهای لازم را در این خصوص فراهم کند. این شیوۀ تحلیل محتوا بیشتر بهدنبال تقلیل اطلاعات و ارائۀ توصیفی دقیق پیرامون یک موضوع است. هدف پژوهش استقرایی، کمک به پدیدآمدن یافتههای پژوهش از طریق توجه به مضامین متداول در دادههاست (توماس[26]، 2006)؛ این بدان معناست که پژوهشگر با رجوع به دادههای موردمطالعه، بهتدریج آنها را خلاصه میکند تا درنهایت به اصلیترین مفاهیم و مضامین مرتبط با موضوع پژوهش دست پیدا کند. درواقع، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی، برای دستیابی به اهداف زیر است:
مطالعۀ مرور نظاممند
در ادامه، مراحل اجرای مرور نظاممند توضیح داده شده است.
راهبرد جستجو: در مطالعۀ مرور نظاممند، ابتدا راهبرد جستجو مشخص شد و پس از انتخاب کلیدواژههای مناسب با هدف و سؤالهای پژوهش، با جستجوی کلیدواژههایInteraction, Transaction, Interaction process analysis in education, intercommunication, connection, Instruct*, Teach*, Learn*,Content, participant, Student, educate*,learner, learning outcome در پایگاه اطلاعاتی وب آف ساینس جستجوی مقالهها طی سالهای 2009 تا 2019 صورت گرفت که تعداد 252 مقاله در حوزۀ تخصصی رشتۀ تعلیم و تربیت به دست آمد (با توجه به تعداد مقالهها و محدودیت زمانی پژوهش حاضر، نویسندگان یک پایگاه اطلاعاتی معتبر بینالمللی خارجی و محدودۀ زمانی 10 ساله را انتخاب کردند). در جستجوهایی که با کلیدواژههای منتخب در پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) و پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز) صورت گرفت، مقالههایی با زبان فارسی یافت نشد که معیارهای ورود به پژوهش حاضر را داشته باشد.
معیارهای ورود و خروج: با توجه به هدف پژوهشگر که بررسی روشهای ایجاد تعاملهای مؤثر در فرایند یادگیری در آموزش عالی است، معیارهای ورود مقالهها به مطالعۀ مرور نظاممند شامل مقالههای علمی_پژوهشی[27]، زبان انگلیسی، روش پژوهشی کیفی، کمی و آمیخته در حوزۀ آموزش عالی، منتشرشده در پایگاه وب آف ساینس در بازۀ زمانی 2009 تا 2019 انتخاب شد. معیارهای خروج از مطالعه نیز شامل مقالههای ارائهشده در همایشها و کنفرانسها، مقالههای مروری، مقالههایی که چکیده داشتند و دسترسی به اصل مقاله میسر نبود و مقالههای در حوزههای آموزشی غیر از آموزش عالی بود.
بررسی مقالهها: برای بررسی مقالههای یافتشده ابتدا، عناوین و چکیدههای مقالهها و در صورت لزوم، متن مقالهها از سوی دو پژوهشگر بهصورت مستقل مطالعه شد تا تناسب یا نبودِ تناسب مقاله را با موضوع پژوهش تعیین کنند. درخصوص موارد اختلافی، نفر سوم دربارۀ بررسیشدن یا نشدن کامل مقاله در مطالعه تصمیمگیری کرد. پس از مطالعه، بررسی و حذف مقالههای نامرتبط با هدف پژوهش، تعداد 20 مقاله بررسی شد.
شکل 1: خلاصۀ مراحل انجام مطالعۀ مرور نظاممند ارائهشده از سوی موهر و همکاران (2009)
پژوهشگران این پژوهش، بهدنبال دستیابی به نتایجی نظامیافته با در نظر داشتن منطق استقرایی در تحلیل محتوای مقالهها بودند. به همین منظور، برای انجام فرایند کدگذاری از روش تحلیل مضمون استفاده شد و از متن مقالهها، شواهد پژوهشی معنادار، واکاوی و سپس کدهای اولیه و مضمونها استنتاج شد. پژوهشگران در مطالعۀ مرور نظاممند ابتدا، آشنایی اولیه با متن مقالهها داشتند و پس از بررسی شواهد پژوهشی، کدهای اولیه از متن مقالهها استخراج و پس از بازبینی و دستهبندی آنها نیز مضمونها استخراج شد.
برای بررسی پایایی مضمونهای استخراجشده و اعتبار پژوهش حاضر، از روش خودبازبینی پژوهشگر با فاصلۀ یک ماه از شناسایی مضمونهای اولیه و توافق درونموضوعی استفاده شد. در روش توافق درونموضوعی، از دو کدگذار خبرۀ دیگر نیز درخواست شد تا بهعنوان همکار (کدگذار) در پژوهش شرکت کنند. سپس این دو پژوهشگر شواهد پژوهشی را کدگذاری کردند و درصد توافق درونموضوعی محاسبه شد. درصد توافق سه پژوهشگر 81 درصد بود.
گروه کانونی: گزارش مطالعۀ مرور نظاممند در پاسخ به سؤال روشهای ایجاد تعامل، مشارکت در فرایند یادگیری و ویژگیهای تعامل مؤثر در یادگیری، به اعضای گروه کانونی ارائه شد تا پس از مطالعۀ آن، در جلسۀ گروه کانونی شرکت داشته باشند. گروههای کانونی اکتشافی، بالینی و پدیدارشناسی سه رویکرد رایج در جلسات گروههای کانونی است (کالدر[28]، 1977) که در این پژوهش با توجه به هدف شناسایی مفهوم و پدیده از گروههای کانونی پدیدارشناسی استفاده شده است. اعضای گروه کانونی که شامل 13 نفر از افراد خبره در حوزۀ علوم تربیتی بودند، طی دو جلسه، روشهای ایجاد تعامل و مشارکت دانشجویان و ویژگیهای تعامل را با توجه به دانش و تجارت خود بیان کردند. بعد از بیان نظرهای هر یک از اعضا، برای تحلیل دیدگاههای اعضای گروه کانونی در حین جلسه، کدگذاری بهصورت گروهی و تعاملی انجام شد؛ بهطوری که اجماع حاصل شد (اونوگبوز و همکاران[29]، 2009) و اعضا موارد ثبتشده را تأیید کردند.
سؤال 1: روشهای ایجاد تعامل و مشارکت دانشجویان در فرایند یادگیری حضوری چگونه است؟
درمجموع برای پاسخ به سؤال اول پژوهش حاضر 9 مضمون به دست آمد که بسیاری از مضمونهای حاصل از مطالعۀ مرور نظاممند و گروه کانونی با یکدیگر مشترک هستند. برخی از مضمونها فقط حاصل یک روش بود که در جدولهای شمارۀ 1 دیدنی است. تعریف هر یک از مضمونها و روش دستیابی به مضمون به تفکیک روش دیده میشود.
جدول1:تعریف هر یک از مضمونها و روش دستیابی به آن
|
||||
|
مضمونها |
تعریف |
مرور نظاممند |
گروه کانونی |
1 |
ایجاد محیط یادگیری مبتنی بر مسئله یا مشکل |
ایجاد محیط یادگیری مبتنی بر مسئله یا مشکل، بیان یک مشکل و ارائۀ اطلاعات لازم تا یادگیرنده آن را حل کند. منظور، یادگیری مبتنی بر مسئله (PBL) و یادگیری تحولی (Transformative learning) است. |
ü |
ü |
2 |
ایجاد فضایی برای تفسیر و تأمل فردی و بحث و گفتگو |
ایجاد فضایی برای بحث و گفتگو بین دانشجویان و پرسش و پاسخ بین مدرس و دانشجویان. |
ü |
ü |
3 |
ارائۀ بازخورد، پاداش و تشویقکردن مبتنی بر انگیزانندههای درونی |
بازخورددادن دانشجو به دانشجو و استاد به دانشجو، نمایش میزان پیشرفت یادگیرنده و مقدار باقیمانده تا رسیدن به هدف آموزشی، طراحی پاداشها و موفقیتهای کوچک و کوتاهمدت در فرایند یادگیری در قالب آزمون یا بازی. |
ü |
ü |
4 |
مشارکتدادن دانشجو در طراحی آموزشی |
تعریف نقشها و وظایف آموزشی برای دانشجو مانند سرگروه یا دستیار آموزشی، طراحی تکلیف یا محتوای آموزشی از سوی دانشجو، اولویتبندی ترتیب ارائۀ محتوا از سوی دانشجو. |
ü |
ü |
5 |
استفاده از ابزارهای چندرسانهای |
ارتباط دانشجو با محتوای آموزشی از طریق قالبهای متنوع چندرسانهای (صوت، ویدیو، تصویر) و استفاده از ابزارهای چندرسانهای در ارائۀ محتوای آموزشی یا ارسال تکالیف. |
ü |
ü |
6 |
خودارزیابی |
معیارهای ارزیابی هر تکلیفی یا فعالیتی از قبل مشخص میشود و از دانشجویان خواسته میشود که عملکرد خود را براساس این معیارها ارزیابی کنند. |
ü |
|
7 |
استفاده از تکنیکهای یادگیری همیارانه |
یاددادن مطلبی به دانشجو از طریق دانشجوی دیگر بهصورت فردی یا گروهی مانند تکنیک جیگسا، تکنیک تأمل فردی_ اشتراک با فرد_ اشتراک گروه. |
ü |
ü |
8 |
ارزیابی همتایان |
در ارزیابی همتایان از دانشجویان خواسته میشود میزان یادگیری همکلاسیها و همگروههای خود را ارزیابی کنند. |
ü |
ü |
9 |
طراحی و تسهیل فعالیت گروهی |
ایجاد فضای صمیمی و گرم در ابتدای جلسه بین استاد با دانشجو و دانشجویان با یکدیگر از طریق روشهای مختلف یخشکنی، طراحی فعالیت گروهی یا پروژۀ مشترک بین دانشجویان مانند تولید محتوای گروهی. تعیین گروههای موضوعمحور و معرفی و تحسین فعالان بحثهای گروهی برای ترغیب دانشجویان به فعالیت گروهی. |
|
ü |
در ادامه هر یک از روشهای ایجاد تعامل و مشارکت دانشجویان در فرایند یادگیری حضوری شرح داده شده است.
سؤال 2: ویژگیهای تعامل و مشارکت دانشجویان در فرایند یادگیری حضوری چگونه است؟
برای پاسخ به سؤال دوم پژوهش حاضر، 13 مضمون به دست آمد که بسیاری از مضمونهای حاصل از مطالعۀ مرور نظاممند و گروه کانونی با یکدیگر مشترک هستند. برخی از مضمونها فقط حاصل از یک روش بوده است که در جدولهای شمارۀ 2 دیده میشود و هر یک به تفکیک در ادامه توضیح داده خواهد شد.
جدول 2: تعریف هر یک از مضمونها و روش دستیابی به آن
|
||||
|
مضمونها |
تعریف |
مرور نظاممند |
گروه کانونی |
1. |
مبتنی بر احساساتبودن |
توجه به احساسات فرد و تعامل مبتنی بر حالات روحی دانشجو، هیجانانگیزبودن فعالیتهای یادگیری بهطوری که برانگیزانندۀ شادی باشد. |
ü |
ü |
2. |
فوری و بهموقعبودن |
فوری و بهموقعبودن تعامل مانند بازخورد فوری و در لحظه و در دسترسبودن محتوای آموزشی در زمان مناسب |
ü |
ü |
3. |
تحلیلی و تأملیبودن |
برانگیزانندۀ تفکر تأملی باشد و دانشجو را به تأمل وادارد. تعاملها یا سؤالهای درسی مرتبط با سطوح بالای طبقهبندی بلوم مانند کاربرد و ترکیب باشد. دانشجویان اطلاعات و فعالیتها را برای کشف علتها و دلایل، تجزیهوتحلیل و پس از تفسیرهای متعدد نتیجهگیری کنند. |
ü |
ü |
4. |
جزئی و مشخصبودن |
تعامل بدون اضافهگویی، جزئی، مشخص و مرتبط با یک اقدام برای بهبود کار باشد. بازخوردها کلی نباشد، بلکه بهطور کامل، معلوم و مشخص باشد. |
ü |
ü |
5. |
طنزآمیزبودن |
ارائۀ مثالهای طنزآمیز و استفاده از طنز برای لذتبخشکردن فرایند یادگیری برای دانشجو |
|
ü |
6. |
کنجکاویبرانگیز (برانگیزانندۀ ذهنی) |
به روشهای مختلف، در یادگیرنده کنجکاوی ایجاد شود؛ مانند معما، سؤال، آزمون، بیان داستان و خاطره. |
|
ü |
7. |
بازیمحوربودن |
یادگیری همراه با بازی، حرکت فیزیکی یادگیرنده و ایجاد سرگرمی از طریق ویدیوهای سرگرمکننده و بازی |
ü |
ü |
8. |
یادگیرندهمحوربودن |
مسئولیت یادگیری بر عهدۀ یادگیرنده باشد و براساس رویکرد یادگیرندهمحور، دانشجو باید فعالیت بیشتر و نقش پررنگی در فرایند یادگیری داشته باشد. |
|
ü |
9. |
مداوم و پیوستهبودن |
پیوستهبودن تعاملها برای یادگیری و انتقال به حافظۀ بلندمدت، مداومبودن ایجاد انگیزه و تشویق یادگیرنده و حمایت از وی. |
|
ü |
10. |
کیفیبودن بازخورد |
بازخورددادن به دانشجو مبتنی بر اقدامها و فعالیتی که انجام میدهد نه برچسبزدن براساس صفات؛ بهطور مثال، بهجای خیلی باهوشی، خیلی تلاش کردی مناسب است. بازخورد کلمهای حذف و بازخوردها بهصورت توصیفی باشد و رفتار دانشجو را توصیف کند. |
|
ü |
11. |
ایجادکنندۀ حس امنیت و اعتماد |
فضای ایمن برای ایجاد تعامل و ترسنداشتن از شکست، تحقیرشدن یا قضاوت یا بازخورد غیرمنصفانه در تعامل دانشجو با دیگران |
|
ü |
12. |
مبتنی بر تجربه و مشکل واقعیبودن |
واقعیبودن مسئله و مشکل ارائهشده از سوی مدرس یا طراح آموزشی در مشارکت دانشجو مؤثر است؛ اگر مسئله و مشکل واقعی کشور به وی داده شود، به دلیل عینی و مبتنی بر تجربهبودن مسئله، ذهن وی درگیر خواهد بود. |
|
ü |
13. |
چالشبرانگیزبودن |
متناسببودن فعالیتهای یادگیری با سطح توانایی یادگیرنده یعنی تکالیف تا حد متناسبی بالاتر از حد توانایی فعلی یادگیرنده باشد. متفاوتبودن با افکار و باورهای فرد، مواجهه با محیطهای ناشناخته و ناهمگون |
|
ü |
جنبۀ دیگر از ویژگی مبتنی بر احساساتبودن این است که تعامل، مبتنی بر هیجانات فعلی و روحیۀ دانشجو باشد؛ بهطور مثال، با توجه به وضعیت روحی فرد به وی بازخورد احساسی یا منطقی داده شود؛ حتی خطاب قراردادن اسم دانشجو هنگام بیان بازخورد نیز حس بهتری در دانشجو ایجاد و تعامل را اثربخش میکند.
تعامل، عاملی حیاتی برای موفقیت محیطهای یادگیری است؛ به همین دلیل، هدف پژوهش حاضر، بررسی روشهای ایجاد تعامل و مشارکت دانشجویان در فرایند یادگیری بود که یافتههای آن، 9 روش کاربردی و 13 ویژگی لازم برای ایجاد مشارکت دانشجویان را معرفی میکند که در ادامه نتایج آن، تبیین و تحلیل میشود.
سؤال 1. روشهای ایجاد تعامل و مشارکت دانشجویان در فرایند یادگیری حضوری چگونه است؟
نتایج این پژوهش به چگونگی این تجربه پاسخ میدهد که برای مشارکت فعالانۀ دانشجویان در کلاس، لازم است مدرسان از روشهای ایجاد تعامل استفاده کنند. این روشها به دو دستۀ اصلی طبقهبندی میشود: 1. روشهایی که تسهیلکنندۀ فعالیتهای گروهی است؛ مانند بحث و گفتگو، تکنیکهای یادگیری همیارانه، ارزیابی همتایان، مشارکت دانشجو در طراحی و اجرا؛ 2. روشهایی که منجر به برانگیختهشدن فرد میشود؛ مانند ایجاد محیط یادگیری مبتنی بر مسئله و مشکل، ارائۀ بازخورد، ایجاد فضایی برای تفسیر و تأمل فردی، استفاده از ابزارهای چندرسانهای که همگی منجر به برانگیختگی شناختی و هیجانی دانشجو میشود.
یافتههای این پژوهش همسو با پژوهشهای دیگر است؛ برای مثال، ایجاد محیط یادگیری مبتنی بر مسئله با یافتههای سیبرت[46] (2021) همسو است که معتقد است دانشجویان با این روش با پشتکار زیادی درگیر یادگیری میشوند یا مضمون ارائۀ بازخورد و تشویق، ایجاد بحث و گفتگو و کار گروهی با نتایج ولاچپلوس و ماکری[47] (2019)، مضمون ایجاد آزمون در قالب بازی نیز با نتایج پژوهشهای تیسی[48] و همکارانش (2018) مشابه بوده است که معتقدند بازی باعث شکلگیری و رونق تعامل و مشارکت در محیطهای یادگیری میشود. مضمونهای استفاده از تکنیکهای همیارانه و تسهیل فعالیتهای گروهی با یافتههای سوسیلواتی[49] و همکاران (2018) همسو است که بر اثرهای مثبت تعاملهای اجتماعی دانشجویان تأکید دارد. استفاده از محتوای چندرسانهای نیز با یافتههای ایکبال[50] و همکاران (2018) همسو است که معتقدند تعاملهای مدرس و دانشجویان مبتنی بر چندرسانهایها، موجب رضایت دانشجویان میشود.
در تبیین این نتایج میتوان گفت که مشارکت یادگیرندگان در کلاس، اتفاقی نیست و علت مشارکتنکردن دانشجویان در کلاس، به کار نگرفتن روشهای مذکور در فرایند یادگیری است. بدون طراحی روشهای ایجاد تعامل مبتنی بر موضوع درسی، مشارکتی شکل نخواهد گرفت و به بیان دیگر بدون استفاده از این روشها در کلاس، میزان تعامل و مشارکت دانشجویان به حداقل ممکن خواهد رسید؛ بنابراین در تدوین طرح درس و فرایند یادگیری باید به این روشها توجه کرد. دلیل اهمیت توجه به روشهای ایجاد تعامل بهگونهای دیگر از سوی هان و ال سید[51] (2016) بحث شد. علت اصلی مشارکتنکردن دانشجویان در محیط یادگیری، کمبودن تعامل، ارتباط و بازخورد بین یادگیرنده و مدرس و همچنین نبودِ کار گروهی است که با نتایج پژوهش حاضر همسو و مبین این موضوع است که بیتوجهی به تعامل، میزان مشارکت و یادگیری دانشجویان را تحتالشعاع قرار میدهد.
سؤال 2. ویژگیهای تعامل و مشارکت دانشجویان در فرایند یادگیری حضوری چگونه است؟
علاوه بر توجه به روشهای ایجاد تعامل با دانشجویان، باید به ویژگیهای این تعاملها هم توجه کرد. در پژوهش حاضر ویژگیهای تعامل و مشارکت دانشجویان نیز بررسی شد که میتوان گفت تمامی 13 ویژگی شناساییشده بهدنبال درگیرکردن ابعاد شناختی و هیجانی یادگیرندگان است. این نتیجه با نتایج پژوهش لیس کاستیگان (2017) همسو است که بیان میکند برانگیختگی هیجانی و احساسی، موجب بهبود یادگیری میشود. برانگیختگی شناختی و ایجاد کنجکاوی نیز با نتایج ارتمر و همکاران (2011) همسو است که به درگیرشدن یادگیرنده در فرایند یادگیری منجر میشود. وقتی فرد در وضعیت کنجکاوی قرار میگیرد، اطلاعات را جستجو و پردازش میکند؛ نتیجۀ این فرایند که یادگیری است، بهعنوان پاداشی برای مغز عمل خواهد کرد (متکالفی[52] و همکاران، 2020).
در تبیین این نتایج میتوان گفت که بهطور کلی روشهای ایجاد تعامل باید کنجکاوی یا هیجانات یادگیرنده را درگیر کند تا یادگیرندگان مشارکت فعال در کلاس داشته باشند؛ برای مثال، اگر موضوعی را که مدرس برای بحث و گفتگو انتخاب میکند یا نحوۀ بیان موضوع برای شکلگیری بحث و گفتگو در کلاس از سوی مدرس، کنجکاوی یا احساسات یادگیرندگان را درگیر نکند، مشارکت فعالی مشاهده نخواهد شد. در این مثال با اینکه یکی از روشهای ایجاد تعامل استفاده شده است، توجهنکردن به ویژگیهای تعامل باعث میشود که مشارکت فعالانه در کلاس رخ ندهد؛ بنابراین باید به این موضوع توجه داشت که صِرف استفاده از روشهای ایجاد تعامل کافی نیست و این روشها باید حداقل دارای یکی از ویژگیهای شناساییشده در پژوهش حاضر باشد؛ بهطور کلی ارزشافزودۀ یافتههای این پژوهش در موارد زیر خلاصه میشود:
الف) تطابق بیشتری بین یافتههای این دو روش در بخش «روشهای ایجاد تعامل» وجود دارد؛ ولی در بخش «ویژگیهای تعاملهای اثربخش» همپوشانی کمتری بین یافتههای حاصل از این دو روش وجود دارد. در بخش دوم، عموم ویژگیها با استفاده از روش گروه کانونی به دست آمده و ویژگیهای کمتری با استفاده از روش مرور نظاممند ادبیات نظری استخراج شده است. این واقعیت باز هم نشاندهندۀ این است که پژوهشهای پیشین به موضوع ویژگیهای تعاملهای اثربخش توجه کمتری داشته است.
ب) تأمل در برخی از ویژگیهای تعاملهای اثربخش از سوی اعضای گروه کانونی این پژوهش اشاره شده است؛ ولی در ادبیات نظری وجود ندارد. این نشاندهندۀ شرایط خاص بومی و زمینهای نظام آموزشی در ایران است؛ به عنوان مثال، گروه کانونی اشاره داشته است که تعاملهای آموزشی باید همراه با حس امنیت و اعتماد باشد. این حاکی از آن است که «ترس از قضاوتشدن یا تحقیرشدن» همواره در تعاملهای آموزشی وجود داشته است یا به عنوان مثال، «چالشبرانگیزبودن» یکی دیگر از ویژگیهای اشارهشده در این پژوهش است. این نشاندهندۀ آن است که تعاملهای ایجادشده در محیط آموزشی یا خیلی آسان یا خیلی سخت بوده است؛ در حالی که براساس نظرهای اعضای این پژوهش، تعاملهای ایجادشده در محیط آموزشی باید ایجادکنندۀ وظایف و مأموریتهایی برای یادگیرندگان باشد که مقداری _و نه خیلی زیاد_ بالاتر از سطح تواناییهای موجود آنها باشد.
درنهایت با توجه به یافتههای پژوهش حاضر راهکارهای اجرایی زیر پیشنهاد میشود:
نتایج این پژوهش نشاندهندۀ آن است که روشهای ایجاد تعامل و مشارکت دانشجویان و ویژگیهای آن، متنوع است و بررسیهای بیشتری انجام میشود. به همین دلیل، برای پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود که بهصورت کمی هر یک از روشهای ایجاد تعامل و ویژگیهای آن و تأثیر هر یک از آنها بر میزان یادگیری و مشارکت دانشجویان بررسی شود. با این پژوهشها اندازۀ اثر هر یک از روشها و میزان اهمیت آن در مشارکت دانشجویان احصا میشود.
از محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان به اعضای گروه کانونی اشاره کرد که شاید محدود به طیف خاصی از نظرها بوده است؛ البته شایان ذکر است که به علت اثرگذاری نگرش پژوهشگران حاضر در تحلیل شواهد پژوهشی، ضمن دقت در روایی و پایایی از گروه کانونی استفاده شد تا اعتبار یافتهها بیشتر شود.
[1]. Msonde & Van Aalst
[2]. Lee & Hannafin
[3]. Mtika & Gates
[4]. Tawfik
[5]. Nisa, & Lolytasari
[6]. Garrison
[7]. Anderson
[8]. Moore
[9]. Ertmer
[10]. Joksimović
[11]. Garrison
[12]. Cesari
[13]. Quadir
[14]. Woo & Reeves
[15]. Abrami
[16]. Luo
[17]. Lin
[18]. Kanuka
[19]. Wang
[20]. Agudo-Peregrina
[21]. Hirumi
[22]. A Systematic Review
[23]. PRISMA
[24]. Thematic Analysis
[25]. Conventional Content Analysis
[26]. Thomas
[27]. Peer-reviewed
[28]. Calder
[29]. Onwuegbuzie
[30]. Fukuzawa & Boyd
[31]. Duncan
[32]. Owusu-Agyeman & Larbi-Siaw
[33]. Blau & Shamir-Inbal
[34]. Liaw & Huang
[35]. Awidi
[36]. Tsay
[37]. Franco & Provencher
[38]. Jang
[39]. Lace-Costigan
[40]. Hill & West
[41]. Roulston
[42]. Conklin
[43]. Information overload
[44]. Hunt
[45]. Rezaei-Zadeh
[46]. Seibert
[47]. Vlachopoulos & Makri
[48]. Tsay
[49]. Susilawati
[50]. Iqbal
[51]. Hone and El Said
[52]. Metcalfe