Document Type : Original Article
Authors
1 Graduate of Educational Management, Department of Educational Sciences, Islamic Azad University, Mahallat Branch, Mahallat,Iran
2 Assistant Professor, Department of Educational Sciences, Islamic Azad University, Mahallat Branch, Mahallat, Iran
3 Assistant Professor, Department of Educational Management, Farhangian University, Shahid Bahonar Campus, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
به نظر میرسد به دلیل انتشار ویروس کووید نوپدید و تغییر شکل آموزش از حالت حضوری به شکل غیرحضوری (مجازی)، کیفیت آموزش بیشتر مدارس بهطور جدی ضعیف شده است؛ بنابراین افت تحصیلی بین دانشآموزان گسترش یافته است. این در حالی است که در این میان برخی مدارس نسبتبه بقیه عملکرد بهتری داشتهاند و ضمن تشکیل کلاسهای غیرحضوری از فرایندهایی برای یاددهی-یادگیری استفاده کردهاند که موفق شدهاند به میزان چشمگیری از افت تحصیلی دانشآموزان جلوگیری کنند و کیفیت آموزشی خود را بهبود بخشیدهاند. بنابراین بهمنظور بهبود کیفیت آموزش مدارس، لازم است که راهبردهای بهرهگیری از تجربههای مدارس موفق بهرهمند شناسایی شوند. بیتردید تسهیل روند پیشرفت و حرکت روبهجلوی مدارس وابسته به استفاده از تجارب موفقی بوده است که مدارس دیگر در گذر زمان کسب کردهاند. استفاده از تجارب موفق مدارس، راهبردی اساسی برای ممانعت از آزمایش، خطاکردن و به هدردادن منابع در دسترس برای نیل به اهداف آموزشی و ارتقای سطح کیفیت مدرسه است (جلیس[1] و همکاران، 2021). تجربه بهمنزلۀ دانش یا مهارتهایی است که بهجای استفاده از مکتوبات، از تمرین و ممارست در یک فعالیت یا انجامدادن کاری در یک زمان طولانی حاصل میشود (کلین[2] و همکاران، 2021). به عبارتی دیگر، کنش افعال انسانی بر روی یکدیگر است که با تعامل میان هویتهای زیستشناختی و فرهنگی و در ارتباط با محیط اجتماعی و طبیعی آنها تعیین میشود. تجربه، جستجوی منظم برای کسب دانش جدید و آزمون آن است (دری و محمود صالحی، 1389). اهمیت تجربه تا حدی است که جان دیویی کتابی تحت عنوان «آموزش و تجربه» نوشت و معتقد بود که آموزش منهای تجربه کارساز نیست (دیویی[3]، 1998). بهرهگیری از تجارب موفق مدارس موجب میشود تا حدودی از تجارب برای بهبود و ارتقای مدیریت مدرسهداری برای مدیران مدارس فراهم شود و از این رو، جایگاه مدرسه در جامعه نزد اذهان دانشآموزان و اولیای آنها معتبرتر شود. هر اندازه مدارس و مدیران آنها از تجربههای مدارس موفق بهرهمند شوند، به فرصتهای بهتری دست مییابند که آنها را به موفقیتهای روزافزونی میرساند.
بهرهگیری از تجربههای مدارس موفق از اتلاف وقت برای کسب تجربه جلوگیری میکند و موجب میشود که زمان به بهترین نحو ممکن مدیریت شود. به هر حال، باید دانست که کسب تجربههایی از مدارس موفق بهتنهایی امکانپذیر نبوده و وابسته به بهرهگیری از راهبردهایی است که این امر را میسر میکند. مدرسهھایی موفق است که در درجـة نخست در جامعه بهویژه میان فرهیختگان و دانشآموختگان کشورمان شهرت و نام نیک دارد و در درجة دوم در رسیدن به هدفهای آموزشی رسمی و غیررسمی، که هدفهای غیررسمی را خودِ مدارس تعیین میکردند، موفق بوده است. مدارس موفق، یعنی مدارس اثرگذار از جنبهھای گوناگون (قاسمی پویا، 1387). در راستای کسب تجارب مدارس موفق، جشنوارهای به همت مرتضی مجدفر در شهریور سال 1398 در تهران برگزار و بدین وسیله تجارب ارزشمند کلیۀ مدارس کشور در قالب گزارشهای ارسالی بررسی و ارزیابی شد. این امر نشاندهندۀ این است که وزارت آموزشوپرورش برای بهرهگیری از تجربههای مدارس موفق همواره به فکر راهبردهایی است که امکان استفادۀ مدارس و مدیران آنها را از تجربههای موفق سایر مدارس فراهم کند. بنابراین با در نظر گرفتن این دغدغه، مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر عبارت است از اینکه راهبردهای بهرهگیری از تجربههای موفق مدارس موفق کداماند؟
پژوهش حاضر براساس نظریۀ به اشتراکگذاری دانش مدارس (ریسمارک و سولوبرگ[4]، 2011) استوار است. به اعتقاد آنها مدارس باید در قالب جامعۀ یادگیرنده با هم همکاری کنند و از تجربههای یکدیگر بهرهمند شوند. ایدۀ دانش عمل (وود[5]، 2007)، عنصر اصلی در جوامع یادگیری است که به بازسازی و پیشرفت مستمر مدارس کمک میکند (کوکران اسمیت و لیتل[6]، 1999). بنابراین در حالتی که مدیران و معلمان در پی پیشرفت مدارس خود هستند، با تفکر دربارۀ نحوۀ عملکرد و فعالیتهای آموزشی، ذهنشان درگیر ساختن و به اشتراکگذاشتن دانش برای توسعۀ مدارس بهعنوان جوامع یادگیری حرفهای است. هنگامی که آنها این کار را انجام میدهند، مشکلات مدرسه را از طریق تبادل تجربه حل و اقدام به خلق مدارس موفق نیز میکنند. اگر مدارس از شیوههای آموزشی مؤثر دیگران استفاده نکنند، از بهرهمندی مزیتهای آنها محروم میشوند (لیتل[7] و همکاران، 2003). به باور دیویی[8] (1970) اگر مدارس فرصتهایی برای به اشتراکگذاری تجربههای کارآمد فراهم نکنند که از طریق انتشار اطلاعات مفید موجب آگاهی بخشی متصدیان تعلیموتربیت شود، آن تجربهها برای همیشه از دست میروند.
یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجربههای موفق مدارس، راهاندازی جشنوارۀ مدارس موفق است. در اولین جشنوارۀ مدارس موفق در شانگهای-چین[9] (2018) نشان داده شد که رویکرد جشنوارۀ مدارس، الهامبخش به اشتراکگذاری دانش است. با برگزاری این جشنواره، رویکردهای نوآورانه برای فعالیتهای یاددهی-یادگیری طرح شده است؛ بنابراین تجربههای کارآمد و اثربخشی کسب میشود. بدین وسیله بسیاری از چالشها، مشکلات و دغدغههای مدیران، معلمان و همۀ افرادی که درگیر فعالیتهای آموزشی و یادگیری هستند، برطرف میشود. مدیران و معلمان از طریق برگزاری جشنوارۀ مدارس میتوانند به تجارب ارزشمندی دست یابند که برای آنها بهرهوری دارد.
یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب مدارس موفق، مستندسازی تجربههای مدیران است. بنا به مطالعۀ شیر کرمی (1397) با عنوان «تدوین تجارب آموزشی در آموزشوپرورش: فواید، روش و نتایج» انتقال تجارب از افراد متخصص، باسابقه و دارای تجربه در هر حوزه، موجب جلوگیری از روندهای اشتباه و توقف روند آزمایش و خطا خواهد شد. در چنین حالتی بهجای اتلاف زمان، تسهیل حرکت روبهجلو و زمینۀ افزایش کارایی برای مدارس فراهم میشود. مطالعات مکاری قنوانی و همکاران (1394) با عنوان «شناسایی مشکلات پیادهسازی مستندسازی تجربههای مدیران مدارس (یک مطالعۀ کیفی) نشاندهندۀ آن است که از دیدگاه مدیران مصاحبهشونده، مشکلات پیادهسازی مستندسازی تجارب مدیران شامل چهار دسته: عوامل فرهنگ سازمانی، فردی، سازمان و مدیریت، و فناوری است. مطالعات زینآبادی و عبدالحسینی (1396) با عنوان «مدرسة موفق، مدیر موفق مطالعة تطبیقی یافتههای پروژۀ بینالمللی مدیر مدرسة موفق[10]» نشاندهندۀ آن است که مدیران مدارس تأثیر چشمگیری بر پیامدهای مدرسه دارند. به اندازهای که از نقش آنها بهعنوان دومین عامل اثرگذار بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان یاد شده است. مطالعات نامداریان (1395) با عنوان «ارائۀ الگویی برای مستندسازی تجربههای سازمانی مدیران با رویکرد مدیریت دانش» حاکی از آن است که بهرهبرداری از یک رخداد مدیریتی، از مرحلۀ ظهور ایده و دلایل بروز آن، بررسی جوانب مختلف مسئله، واقعیتهای محیطی و سازمانی، تصمیمها و بررسی اثرهای اجرای آن، نهتنها نیازمند ثبت بهعنوان یک واقعۀ تاریخی است، تحلیل صحیح همۀ زوایای آن میتواند راهگشای مدیران فردا باشد. از این رو، مستندسازی تجربههای مدیران، راهکار مطمئن برای استفادۀ مدارس و بهبود کیفیت آموزش است. نتایج پژوهش اسلامیان (1387) نشاندهندۀ آن است که مستندسازی تجربههای مدیریتی، بهگونهای که موضوع و رویکردهای آن ایجاب میکند، هنوز در سازمانهای کشور نهادینه نشده است و با تغییر و تحولات سازمانی و خروج متفکران و مدیران از سازمانها، بخش مهمی از اطلاعات و تجربههای سازمانی از دست میرود. الهی و احمدی (1379) طی پژوهشی روشهای گوناگون ثبت و انتقال تجربهها را بررسی کردهاند و بالاخره به نظام مستندسازی تجربهها در چارچوب منسجم و پویای مدیریت استراتژیک اشاره میکنند. مطالعات لیمن[11] (1990) حاکی از آن است که برای استفاده از تجارب سایر سازمانها باید موانع ارتباطی برطرف شود. موانع ارتباطی باعث آسیبهای جدی به سازمانها برای استفاده از تجارب یکدیگر میشود.
از راهبردهای دیگر بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، مدیریت مدارس مبتنی بر سازمان یادگیرنده است. طبق مطالعۀ ایشاک[12] (2020) با عنوان «چالشهای آیندۀ رهبران مدارس در تحقق مفهوم سازمانهای یادگیرنده در مدارس مالزی: نظرهای خبرگان»، با وجود چالشهایی که مدیران مدارس با آن مواجهاند، آنها باید برای تبادل و گسترش تجربهها تلاش کنند تا از رویکرد سازمان یادگیرنده در مدیریت مدارس بهرهمند شوند.
مطالعات انواری رستمی و شهائی (1388) با عنوان «مدیریت دانش و سازمان یادگیرنده: تحلیلی بر نقش مستندسازی دانش و تجربه» حاکی از آن است که ایجاد و حفظ سازمان یادگیرنده، موجب بهبود عملکرد و تعالی سازمانی میشود. مطالعات دری و محمود صالحی (1389) نشاندهندۀ آن است که استفاده از مدل یادگیری سازمانی بر انتشار تجارب و توسعۀ نمونهها اثرگذار است. طبق مطالعات زارعی متین و همکاران (1382) با عنوان «بررسی و مقایسۀ میزان یادگیری سازمانی مدارس دولتی و غیرانتفاعی شهر قم در سال 82- 81»، میزان یادگیری سازمانی مدارس غیرانتفاعی در رابطه با کلیۀ ویژگیهای بهدستآمده بیشتر از مدارس دولتی است.
یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، استفاده از روش روایتی است. مطالعات آل حسینی (1395) نشاندهندۀ آن است که تجربه «در روایتها» دیدنی میشود. روایتها حامل دادههایی از تجربهها هستند. این اطلاعات از جنس نرم یا غیرقابل اندازهگیری؛ اما قابل تفسیر و دیدن هستند. از این رو، پژوهشگران تجربه، روایتها را وسیلۀ مناسبی برای گردآوری دادههای نرم مییابند. درواقع تجربه از طریق روایتها قابل دسترسی است. مطالعات دانایی فرد و شکاری (1389) با عنوان «ارتقای پارادایم تفسیری در نظریۀ سازمان: تأملی بر رویکرد داستانسرایی سازمانی»، حاکی از آن است که داستانها معانی را انتقال و مبادلات اجتماعی سازمانی را شکل میدهند؛ سپس آن را بازسازی و تسهیل میکنند. درواقع در قالب داستانسرایی میتوان ادراک افراد را در رابطه با کارکردهای مؤثر سازمانی توسعه داد. طبق مطالعۀ کولاسکی و واوکو - ویلاگومز[13] (2011)، داستانسرایی سازمانی روشی برای اثرگذاری بر افراد است.
یکی دیگر از راهبردهای بهرهگیری از تجربههای موفق مدارس، به اشتراکگذاری تجربههاست. مطالعات فرهادی محلی و همکاران (1389) با عنوان «مدیریت دانش در سازمانهای پیشرو» نشاندهندۀ آن است که برخورداری از اطلاعات و مدیریت دانش به موقعیتی استوار برای ادامۀ حیات در سازمانهای پویا و خلاق تبدیل شده و حتی توان رقابت در بازارها و تجارت، منوط به کسب، توسعه و روزآمدی دانش فردی و سازمانی است. ارائۀ خدمات (محصولات) باکیفیت و اقتصادی بدون بهرهگیری و مدیریت این منبع ارزشمند، کاری دشوار و اغلب غیرممکن است. مطالعۀ محمد داوودی و غیایی (1389) با عنوان «مدیریت دانش در سازمانهای آموزشی» حاکی از آن است که مدیریت دانش، مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرایندهای مربوط به ایجاد، سازماندهی، انتشار، استفاده و اکتشاف دانش است که در سازمانهای آموزشی به بهبود تصمیمگیری، انعطافپذیری بیشتر، کاهش بارکاری، افزایش بهرهوری، ایجاد فرصتهای جدید کسبوکار، کاهش هزینه و بهبود انگیزۀ کارکنان کمک میکند. مطالعۀ براون[14] و همکاران (2018) با عنوان «آیا تبادل دانش میتواند از رویکرد بهبود مدارس حمایت کند؟» نشاندهندۀ آن است که ازجمله حلقههای مفقوده برای تبادل دانش مدارس با یکدیگر شکافی بوده است که بین آنها وجود دارد. طبق نتایج پژوهش محمدی و همکاران (1396) با عنوان «بررسی مؤلفههای مؤثر بر اشتراک دانش کارکنان وبسایتها (موردمطالعه: کتابخانههای دانشگاهی اصفهان)»، عوامل انسانی در رتبۀ نخست، عوامل سازمانی در رتبۀ دوم سپس کاربرد ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در رتبۀ سوم قرار دارد. براساس یافتهها، «وبسایت کتابخانه» پرکاربردترین ابزار اشتراک دانش شناخته شد. مطالعۀ چن[15] و همکاران (2018) نشاندهندۀ آن است که به اشتراکگذاری تجارب، موجب توسعۀ بینش شده است و از این بابت چارچوب فعالیتهای کاری را برای افراد مشخص میکند. مطالعات اسکات[16] (2015) با عنوان «آیندۀ یادگیری: چه نوع پداگوژی برای قرن 21 لازم است؟» حاکی از آن است که در قرن 21 مدیران و رهبران آموزشی باید تبادل تجربه کنند و به این منظور تجربههای خود را در قالب نشستها، کنفرانسها و جلسات آموزشی به اشتراک بگذارند.
از راهبردهای دیگر بهرهگیری از تجربههای موفق مدارس، توسعۀ حرفهای مدیران است. مطالعۀ هولینگ ورث[17] (2012) با عنوان «چرا رهبری اهمیت دارد؟» نشاندهندۀ آن است که در مدارس موفق، مدیر بهعنوان یک کاتالیزور برای ساختن دانش معلمان و اجرای شیوههای ارزیابی مستمر (تکوینی) عمل کرده و موفقیت، ابتکار تغییر وابسته به روابط بین این معلمان و مدیر است. معلمان در این نوع مدارس، از ارزشیابی تکوینی برای بهبود یادگیری دانشآموزان استفاده میکردند. براساس نتایج تحقیق ریان[18] و همکاران (2011) با عنوان «توسعۀ حرفهای، نیاز رهبری پیشرو در نظام آموزشی پیش دبستانی»، شکاف در دانش و مهارتهای لازم برای رهبری بین مدیران مدارس باید جهت توانمندسازی حرفهای مدیران موردتوجه بیشتری قرار گیرد. مطالعات پتی[19] (2007) با عنوان «توانمندسازی معلمان: که چه نیازهایی برای موفقیت دارند» نشاندهندۀ آن است که جلب رضایت شغلی معلمان برای فعالیت هرچه بیشتر آنها در راستای اهداف عالی مرتبۀ آموزشوپرورش لازم و ضروری است. مطالعات وودال و وینستنلی[20] (1998) حاکی از آن است که الگوی سه بُعدی بالندگی مدیران حاوی سه بُعد: مهارتهای مدیریتی، فردی (خود) و سازمانی است. همچنین برای هر بُعد، اهداف، فرایندها و الزامات بالندگی را ذکر کردهاند و فرایندهای بالندگی مدیریتی را روشهای تجربی چون ضمن خدمت، روشهای خارج از محیط شغلی و فنون خارج از محیط کاری میدانند.
از دیگر راهبردهای بهرهگیری از تجربههای موفق مدارس، مدیریت یکپارچه است. مطالعات مهجوریان (1387) با عنوان «یکپارچهسازی سیستمهای اطلاعاتی و اتوماسیون فرایندهای سازمانی» نشاندهندۀ آن است که استفاده از سیستمهای اطلاعاتی یکپارچه موجب بهبود کارایی و اثربخشی فناوری اطلاعات در سازمانها میشود. مطالعات کاپوک[21] (2015) حاکی از آن است که بهرهگیری از فناوری اطلاعات با یکپارچهسازی برنامۀ درسی در رابطه است. طبق مطالعات شاه[22] (2014)، استفاده از فناوری اطلاعات در مدیریت مدارس موجب تسریع فعالیتها و وظایف آنها در ابعاد مختلف آموزشی، تربیتی و مشاورهای میشود.
با توجه به اهمیت تجارب مدارس، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به دو سؤال زیر است:
1.راهبردهای بهرهگیری از تجربههای موفق مدارس کداماند؟
2.الگوی مفهومی راهبردهای بهرهگیری از تجربههای مدارس موفق چگونه است؟
روش پژوهش
در این پژوهش از روش کیفی- توصیفی استفاده شد. بنابراین تلاش پژوهشگر در این بود که راهبردهای بهرهگیری از تجارب مدارس موفق را از دیدگاه خبرگان موردمطالعه قرار دهد. محیط پژوهش شامل کلیۀ استادان رشتۀ مدیریت آموزشی واحدهای دانشگاههای آزاد اسلامی شهر تهران در سال 99-1398 بوده است. برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری هدفمند از نوع هدفمند ملاکمحور با صاحبنظران تا حد اشباع دادهها استفاده شد. بنابراین از بین اساتیدی که مدرک تحصیلی دکترای مدیریت آموزشی داشتند و عضو هیئتعلمی تماموقت بودند، 18 نفر انتخاب شدند. ویژگیهای جمعیتشناختی آنها عبارت است از اینکه برحسب جنسیت 6 نفر زن و 12 نفر مرد بودند. برحسب مرتبۀ علمی 2 نفر در مرتبۀ استادی، 6 نفر در مرتبۀ دانشیاری و 10 نفر در مرتبۀ استادیاری قرار داشتند.
ابزار پژوهش، مصاحبه با روش گفتگوهای غیررسمی با اساتید رشتۀ مدیریت آموزشی بود. علاوه بر این، از مقالات و مستندات علمی برای به حد کفایت رساندن اطلاعات استفاده شد.
برای تأمین روایی از روایی تفسیری استفاده شد. روایی تفسیری نیاز به ایجاد پنجرهای به درون اذهان افراد موردمطالعه دارد. درواقع آن به بازنمایی دقیق مفهومی اشاره میکند که مشارکتکننده به موضوع موردمطالعه داده است. بهطور مشخصتر، روایی تفسیری به درجهای ارتباط دارد کـه نگرش، افکار، احساسات، نیتها و تجربههای مشارکتکننده بهطور دقیق از سوی محقق درک و گزارش میشود.
دقت روایی تفسیری نیازمند این است که محقق اذهان و تفکرات مشارکتکنندگان را درک کند و از نگاه آنها به موضوع بنگرد و آنچه را که آنها احساس میکنند، احساس کند و درنهایت بیانی معتبر از این دیـدگاهها ارائه نماید. بنابراین در این پژوهش تلاش شد برای کسب روایی تفسیری، بازخورد مشارکتکننده بررسی شود. بدین نحو که محقق تفسیرهای خود را به مشارکتکنندگان ارائه کرد و زمینههایی را که بد درک شده بودند، مشخص و اصلاح کرد.
برای تأمین اعتبار از تکنیک خود بازبینی دقیق و کسب اطلاعات موازی استفاده شد. در وهلۀ اول از تکنیک خود بازبینی محقق و تعامل با موضوع (قابلیت اعتماد) استفاده شد. به این صورت که تحلیلگر در تمام مراحل جمعآوری، کُدگذاری و طبقهبندی بهطور مداوم بازبینیهای لازم را در رابطه با دادهها بهطور رفت و برگشتی انجام داد. بنابراین تلاش شد که نتایج بهدستآمده از این پژوهش قابلیت اعتماد لازم را داشته باشد. علاوه بر این، تحلیلگر با بهرهگیری از تکنیک کسب اطلاعات موازی از نظرهای مستمر متخصصان این حوزه بهره گرفته است. در این تکنیک وجود حداقل 2 نفر متخصص لازم است که نتایج تحلیلگر بهطور موازی در اختیار این متخصصان قرار گرفته و یافتههای آنها با یکدیگر مقایسه شده است.
برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از تحلیل مضمون، مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر استفاده شد. یکی از فنون تحلیلی در تحقیقات کیفی، تحلیل مضمون است که بهطور گسترده استفاده میشود. از تحلیل مضمون میتوان برای شناخت الگوهای موجود در دادههای کیفی بهخوبی استفاده کرد. تحلیل قالب و شبکۀ مضامین نیز از ابزارهایی هستند که معمولاً در تحلیل مضمون به کار میروند. قالب مضامین، فهرستی از مضامین را بهصورت سلسلهمراتبی نشان میدهد. شبکۀ مضامین نیز ارتباط میان مضامین را در نگارههایی شبیه تارنما نشان میدهد (گلینک[23]، 2015). برای تحلیل مضمونهای بهدستآمده، کدگذاری صورت میگیرد (ریان و برنارد[24]، 2000). در این پژوهش به شیوۀ دستی و با استفاده از نظرهای اساتید، مضمونهای بهدستآمده از متون علمی و نیز مصاحبههای انجامشده کُدگذاری شد.
یافتههای پژوهش
یافتهها به تفکیک هر سؤال ارائه میشود:
سؤال اول پژوهش: راهبردهای بهرهگیری از تجارب مدارس موفق کداماند؟
در جدول (1) مضامین بهدستآمده براساس مصاحبههای انجامشده و مطالعۀ مقالات منتشرشده در رابطه با عنوان پژوهش فراهم شدهاند.
جدول 1: مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر الهامگرفته از مصاحبههای بهعملآمده در رابطه با راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس
مضامین پایه |
مضامین سازماندهنده |
مضامین فراگیر |
در دسترس قراردادن فایلهای برنامهریزی آموزشی و درسی فوق برنامۀ مدرسه برای سایر مدارس |
دانش آشکار |
به اشتراک گذاری تجربهها |
در دسترس قراردادن فایلهای شیوههای طراحی فعالیتهای آموزشی و یادگیری مدرسه برای سایر مدارس |
||
در دسترس قراردادن فایلهای شیوههای ارزشیابی از دانشآموزان در مدرسه برای سایر مدارس |
||
در دسترس قراردادن فایلهای شیوۀ ایجاد فرصتهای آموزشی و یادگیری برای سایر مدارس |
||
در دسترس قراردادن فایلهای نحوۀ فراهمکردن منابع مالی و هزینه کرد در مدرسه برای سایر مدارس |
||
در دسترس قراردادن فایل لیست شوراهای مدرسه و سرفصلهای فعالیتهای آنها برای سایر مدارس |
||
در دسترس قرار دادن فایل نحوۀ بازخوردگیری از فعالیتهای آموزشی و درسی مدرسه برای سایر مدارس |
||
در دسترس قراردادن فایل لیست سازمانها و نهادهایی که با مدرسه در رابطه هستند برای سایر مدارس |
||
در دسترس قراردادن فایل پیشنهادهایی که در تصمیمگیریها استفاده شدهاند برای سایر مدارس |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با برنامهریزی آموزشی و درسی فوق برنامۀ مدرسه در کانال به اشتراکگذاری |
دانش ضمنی |
|
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با شیوههای طراحی فعالیتهای آموزشی و یادگیری مدرسه در کانال به اشتراکگذاری |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با شیوههای ارزشیابی از دانشآموزان در مدرسه در کانال به اشتراکگذاری |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با شیوۀ ایجاد فرصتهای آموزشی و یادگیری در کانال به اشتراکگذاری |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با نحوۀ فراهمکردن منابع مالی و هزینه کرد در مدرسه در کانال به اشتراکگذاری |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با لیست شوراهای مدرسه و سرفصلهای فعالیتهای آنها در کانال به اشتراکگذاری بهمنظور استفاده از تجربههای موفق |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با نحوۀ بازخوردگیری از فعالیتهای آموزشی و درسی مدرسه در کانال به اشتراکگذاری |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با نحوۀ برقراری ارتباط با سازمانها، نهادی اجتماعی و استفاده از خدمات آنها در کانال به اشتراکگذاری |
||
بیان تجربههای نانوشته و ضمنی مدیران مدارس در رابطه با پیشنهادهای کارآمدی که در تصمیمگیریها در کانال به اشتراکگذاری از آنها استفاده شده است |
||
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد برنامهریزی آموزشی در سطح منطقهای |
جشنوارۀ منطقهای |
راهاندازی جشنوارۀ مدارس موفق |
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد سازماندهی فعالیت یاددهی-یادگیری و آموزشی در سطح منطقهای |
||
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد شیوههای ارزشیابیهای آموزشی در سطح منطقهای |
||
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد برنامهریزی آموزشی در سطح استانی |
جشنوارۀ استانی |
|
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد سازماندهی فعالیت یاددهی-یادگیری و آموزشی در سطح استانی |
||
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد شیوههای ارزشیابیهای آموزشی در سطح استانی |
||
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد برنامهریزی آموزشی در سطح کشوری |
جشنوارۀ کشوری |
|
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد سازماندهی فعالیت یاددهی-یادگیری و آموزشی در سطح کشوری |
||
برگزاری جشنوارههای مدرسه داری در بُعد شیوههای ارزشیابیهای آموزشی در سطح کشوری |
||
گسترش مهارتهای مدیریتی در سطح ادراکی |
بالندگی مهارتهای مدیریتی |
توسعۀ حرفهای |
گسترش مهارتهای مدیریتی در سطح فنی |
||
آموزش مهارتهای تدریس به شیوۀ الکترونیکی |
بالندگی مهارتهای فردی |
|
گسترش مهارتهای آموزشی معلمان |
||
توسعۀ نظام آموزشی مدرسه |
بالندگی سازمانی |
|
بهروزرسانی نظام آموزشی مدرسه |
||
پویایی نظام آموزشی مدرسه |
||
بیان فعالیتهای مدارس موفق مبتنی بر شاخصهای کارایی داخلی و بیرونی |
مورد کاوی |
مستندسازی تجربههای مدیران |
بیان شاخصهای موردملاحظه برای موفقیت و تحقق اهداف مدرسه |
||
بیان فرایندهایی که برای تحقق اهداف برنامههای آموزشی و درسی باید طی شود |
سناریوسازی |
|
بیان نحوۀ بازنگری در برنامههای طرحشده برای انطباق با نیازهای آیندۀ دانشآموزان |
||
بیان موقعیتهای تجربی برنامههای آموزشی و درسی مدرسۀ آیندهنگر |
شبیهسازی |
|
بیان موقعیت تجربی برنامههای آموزشی و درسی ارزشیابیشده |
||
انجام مصاحبه با مدیریت مدارس در رابطه با فعالیت آموزشی موفقیتآمیز |
مصاحبه |
|
انجام مصاحبه با مدیریت مدارس در رابطه با ارزشیابیهای آموزشی موفقیتآمیز |
||
در دسترس قراردادن گزارش فعالیتهای آموزشی موفق برگزارشده در کانالهای به اشتراکگذاری |
گزارش رویداد |
|
در دسترس قراردادن گزارش از نحوۀ تدریس موفقیتآمیز معلمان مدرسه در کانالهای به اشتراکگذاری |
||
به نمایشگذاری فیلمی از وضعیت ظاهری و فیزیکی مدرسه |
مشاهده |
|
به نمایشگذاری فیلمی از نحوۀ برگزاری شوراها، جلسات و انجمنهای مدرسه |
||
استفاده از مدلهای تدریس کارآمد مدارس در کانالهای به اشتراکگذاری |
مدلهای ذهنی |
مدیریت براساس سازمان یادگیرنده |
استفاده از مدلهای مدرسه داری موفق در کانالهای به اشتراکگذاری |
||
استفاده از مدلهای ارزشیابی کارآمد مدرسه در کانالهای به اشتراکگذاری |
||
بیان رویکردهای نوین برای نحوۀ تحقق اهداف آموزشی و درسی |
بصیرت مشترک |
|
بیان رویکردهای عملی برای پیادهسازی برنامههای آموزشی و درسی در مرحلۀ عمل |
||
بیان چشمانداز مشترک مدارس نوین و آیندهنگر |
||
بیان نحوۀ تأمین دروندادها و منابع موردنیاز مدارس |
نگرش سیستمی |
|
بیان نحوۀ اجرای فرایندهای یاددهی-یادگیری اثربخش |
||
بیان ویژگیهای فارغالتحصیلان کارآمد و اثربخش |
||
بیان نحوۀ ارزیابی جامعنگر برای بررسی نقاط قوت و ضعف مدرسه |
||
بررسی شیوههای فعالیتهای یاددهی-یادگیری گروهی |
یادگیری گروهی |
|
بررسی شیوههای درس پژوهی گروهی در کانالهای به اشتراکگذاری |
||
بررسی نحوۀ راهاندازی گروههای یادگیری در مدرسه برای دانشآموزان در کانالهای به اشتراکگذاری |
||
بررسی نحوۀ فعالسازی گروههای آموزشی معلمان در مدرسه در کانالهای به اشتراکگذاری |
||
در دسترس قراردادن آموزشهای موردنیاز معلمان بابت بهرهگیری از فناوری اطلاعات در تدریس (شیوۀ تدریس الکترونیکی) |
مهارتهای شخصی |
|
در دسترس قراردادن شیوههای ارزشیابی الکترونیکی برای معلمان در کانالهای به اشتراکگذاری |
||
در دسترس قراردادن آموزشهای موردنیاز معلمان برای شیوۀ برقراری ارتباط مؤثر با دانشآموزان و پاسخگویی به آنها |
||
ادغام دانشآموزان در مدارس و اجرای برنامههای آموزشی و درسی یکپارچه |
ادغام مدارس خاص در سایر مدارس |
مدیریت یکپارچه |
ادغام دانشآموزان در مدارس برای توزیع برابر امکانات آموزشی |
||
راهاندازی سامانۀ مشترک برای مدارس بهمنظور به اشتراکگذاری تجربههای مدیران |
راهاندازی سامانۀ بین مدرسهای |
|
راهاندازی سامانۀ مشترک برای مدارس بهمنظور به اشتراکگذاری تجربههای آموزشی |
||
بازنگری ساختار مدیریت مدارس با هدف تمرکززدایی و فراهمکردن تصمیمگیری مشارکتی |
بازنگری ساختار مدیریت مدارس |
|
بازنگری ساختار مدیریت مدارس با هدف کاهش رسمیت ارتباطات بهمنظور فراهمکردن جو مساعد آموزشی |
||
بازنگری ساختار مدیریت مدارس با هدف سادهکردن وظایف پیچیده |
||
ثبت روایت نحوۀ فراهمکردن فرصتهای رشد علمی دانشآموزان در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
روایت فرصتها |
داستانسرایی سازمانی |
ثبت روایت نحوه فراهم سازی فرصت های بهبود یادگیری دانش آموزان در سامانه به اشتراک گذاری تجربیات مدارس |
||
ثبت روایت نحوۀ فراهمکردن فرصتهای رشد دانشآموزان در رشتههای ورزشی در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
||
ثبت روایت محدودیتهای فیزیکی مدرسه و نحوۀ برطرفکردن آنها در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
روایت محدودیتها |
|
ثبت روایت محدودیتهای اجرای برنامههای آموزشی و نحوۀ برطرفکردن آنها در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
||
ثبت روایت محدودیتهای اجرای برنامههای فوق برنامه و نحوۀ برطرفکردن آنها در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
||
ثبت روایت تهدیدها و مشکلات آموزشی و نحوۀ تبدیل آنها به فرصت در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
روایت تهدیدها |
|
ثبت روایت تهدیدها و فشارهای مالی و نحوۀ تبدیل آنها به فرصت در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
||
ثبت روایت نحوۀ فراهمکردن منابع آموزشی در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
روایت منابع |
|
ثبت روایت نحوۀ فراهمکردن منابع مالی در سامانۀ به اشتراکگذاری تجربههای مدارس |
براساس یافتههای جدول (1)، راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس شامل 7 مضمون فراگیر (به اشتراکگذاری تجربهها، راهاندازی جشنوارۀ مدارس موفق، توسعۀ حرفهای، مستندسازی تجربههای مدیران، مدیریت براساس سازمان یادگیرنده، مدیریت یکپارچه، داستانسرایی)، 24 مضمون سازماندهنده (دانش آشکار، دانش ضمنی طراحی برنامه، اجرای برنامه، برگزاری جشنوارۀ مدارس موفق در سطح منطقهای، برگزاری جشنوارۀ مدارس موفق در سطح استانی، برگزاری جشنوارۀ مدارس موفق در سطح کشوری، مورد کاوی، سناریوسازی، شبیهسازی، مصاحبه، مشاهده، گزارش رویداد، مدلهای ذهنی، بصیرت مشترک، مهارتهای شخصی، یادگیری گروهی، نگرش سیستمی، ادغام مدارس در سایر مدارس، راهاندازی سامانۀ بین مدرسهای، بازنگری ساختار مدیریت مدارس، روایت منابع، روایت محدودیتها، روایت فرصتها و روایت تهدیدها) و 80 مضمون پایه بوده است.
سؤال دوم پژوهش: الگوی مفهومی راهبردهای بهرهگیری از تجارب مدارس موفق چگونه است؟
شکل 1: الگوی مفهومی راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس
بحث و نتیجهگیری
مدرسه داری وابسته به استفاده از تجربههای سایر مدارس موفق است. بهرهگیری از تجربههای سایر مدارس موفق موجب میشود که ضمن جلوگیری از آزمایش، خطا و اتلاف منابع، حرکت بهسمت اهداف عالیمرتبۀ تعلیموتربیت تسریع شود. براساس یافتههای بهدستآمده از پژوهش، یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، بهرهمندی از راهبرد مستندسازی تجربههای مدیران است. نتایج پژوهش با مطالعات شیر کرمی (1397)؛ مکاری قنوانی و همکاران (1394)؛ زینآبادی و عبدالحسینی (1396)؛ نامداریان (1395)؛ اسلامیان (1387)؛ الهی و احمدی (1379)؛ لیمن[25] (1990) همسو بوده است. نتایج پژوهشهای یادشده، نشاندهندۀ آن است که به ثبترساندن تجارب سازمانی نظامهای آموزشی و مستندسازی آنها در سامانۀ جمعآوری تجربهها با موفقیت و بهبود فعالیتهای آموزشی در ارتباط است. مستندسازی تجربههای مدیران سازمانی میتواند به بهترین نحو ممکن سبب تبدیل دانش ضمنی خبره به دانش آشکار شود. به این منظور باید از تکنیکهایی استفاده کرد که بتواند دانش ضمن را به دانش آشکار تبدیل کند. تکنیکهایی از قبیل: مصاحبه، مورد کاوی، شبیهسازی، سناریوسازی، مشاهده.
براساس یافتههای بهدستآمده از پژوهش، یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، بهرهمندی از به اشتراکگذاری تجربههاست. نتایج پژوهش با مطالعات فرهادی محلی و همکاران (1389)؛ محمد داوودی و غیایی (1389)؛ براون و همکاران (2018)؛ محمدی و همکاران (1396)؛ چن و همکاران (2018)؛ اسکات (2015) همسو بوده است. تجربههای افراد شامل دو بخش آشکار و ضمنی است. دانش ضمنی مهمترین بخش دانش است که ارزش چشمگیری برای به اشتراکگذاری جهت حرکت بهسمت داشتن مدرسۀ موفق را دارد؛ زیرا دانش ضمنی براساس گذر زمان برای مدیران به دست میآید و بهصورت نانوشته است که باید با برقراری ارتباط و تبادلنظر کسب کرد.
براساس یافتههای بهدستآمده از پژوهش، یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، بهرهمندی از مدیریت براساس سازمان یادگیرنده است. نتایج پژوهش با مطالعات گروههای کاری ای تی (2018)؛ انواری رستمی و شهائی (1388)؛ دری و محمود صالحی (1389)؛ زارعی متین و همکاران (1382) همسو بوده است. نتایج پژوهشهای یادشده نشان میدهد مادامی که سازمانها مبتنی بر سازمان یادگیرنده مدیریت شوند، همواره در پی یادگیری مهارتهای لازم هستند و با توجه بیشتر به اهداف سازمانی که در آن فعالیت میکنند، به بصیرت مشترک میرسند. سازمان یادگیرنده، سازمانی است که افراد با استفاده از آن، ارزشها، درسها و تجربههایی به دست میآورند، بهطور پیوسته عملکرد خود را تغییر میدهند و آن را بهبود میبخشند.
براساس یافتههای بهدستآمده از پژوهش، یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، بهرهمندی از نظام مدیریت یکپارچه است. نتایج پژوهش با مطالعات مهجوریان (1387)؛ کاپوک (2015)؛ شاه (2014) همسو بوده است. نتایج این پژوهشها نشاندهندۀ آن است که استفاده از فناوری اطلاعات در مدیریت آموزشی به دلیل کارایی آن بهسرعت افزایش یافته است. مدیران مدارس برای حل مشکلات پیچیده وقت زیادی صرف میکردند (مثلاً تخصیص کارمندان، تخصیص منابع، برنامۀ زمانبندی) و اکنون برای نظارت بر عملکرد مدرسه به دلیل تکنولوژی پیشرفته گزینههای بهتری دارند. فناوریهای اطلاعاتی نبودِ تمرکز وظایف کار و آنها را تسهیل میکند. بهرهگیری از مدیریت فناوری اطلاعات روشی برای ایجاد یکپارچگی است. راهاندازی سامانۀ مشترک بین سازمانی، تبادل اطلاعات و تجربهها را تسهیل میکند. بنا به این نظریه، یکپارچهسازی مدیریت اطلاعات باید در ردههای مدیریتی، ساختاری و ادراکی صورت گیرد. در پی ارتقای بههمریختگی آموزشی مدارس با راهاندازی سامانۀ مشترک بین سازمانی، تبادل اطلاعات و تجربهها تسهیل میشود. با توجه به ارتقای بههمریختگی آموزشی مدارس با پیدایش بیماری کرونا در کشور و حضورنداشتن دانشآموزان در کلاسهای درس، که منجر به طراحی و راهاندازی شبکۀ ملی شاد (شبکۀ اجتماعی دانشآموزان) شد، اپلیکیشنهایی مانند «سمیم»، «سام»، «قرار» و «اسکای روم» را که قبل از شیوع بیماری کرونا بین مدارس در حال ترویج بودند، تحتتأثیر قرار داد. البته سامانۀ شاد به دلایلی که مطرح میشود، قوی و کاربردیتر خواهد بود 1- این سامانه برای کلیۀ مدارس کشور رایگان است. در صورتی که بقیۀ اپلیکیشنها هزینهبر هستند؛ 2- از دو سال قبل تا این زمان بسیاری از نواقص سامانۀ شاد برطرف شد. حتی زمینۀ اجرای برنامههای Live یا همان برنامههای زنده برای دانشآموزان و اولیای محترم آنها وجود دارد؛ 3- برخلاف اپلیکیشنهای «سمیم»، «سام» و «قرار» که برای مدارس و خانوادهها ناشناخته بوده، سامانۀ شاد شناختهشده است؛ 4- سامانۀ شاد همهگیر بوده و در سطح ملی مطرح شده است و با رفع عیوب آن خانوادهها و دانشآموزان از آن استقبال کردهاند؛ 5- فرصت تولید محتوا برای کلیۀ معلمان و دبیران محترم کشور در سطح ملی وجود دارد و معلمان میتوانند از تجارب یکدیگر بهرهمند شوند؛ بنابراین در سامانههایی چون سمیم محدودیت وجود دارد و گستردگی آن به اندازۀ سامانۀ شاد نیست؛ 6- در سامانۀ شاد فرصت ذخیرۀ اطلاعات از سوی دبیران و آموزگاران وجود دارد؛ 7- برگزاری جلسات انجمن اولیا و مربیان آسان شده است؛ 8- همچنین دسترسی آسان و بدون هزینۀ معلمان به آن از محاسن سامانۀ شاد میباشد.
براساس یافتههای بهدستآمده از پژوهش، یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، در دسترس قراردادن تجربهها از سوی مدیران با داستانسرایی سازمانی است. نتایج با مطالعات آل حسینی (1395)؛ داناییفرد و شکاری (1389)؛ سیمونز (2001) همسو بوده است. نتایج پژوهش آنها نشاندهندۀ آن است که داستانسرایی سازمانی روشی مؤثر برای بهبود ادراک سازمانی و نحوۀ مدیریت آن است. داستانسرایی روشی برای درک مدیریت و سازمان برای درک و فهم سازمان و رویدادهایی محسوب میشود که در آن رخ میدهد. براساس این نظریه، داستانسرایی، پارادایم سازمان را متأثر از معانی (فرهنگ) میداند و هنر مدیر را فهم معانی سازمانی تصور میکند. داستانها یکی از عناصر اصلی وب سازمانی هستند. آنها معانی را انتقال و مبادلات اجتماعی سازمانی را شکل میدهند؛ سپس بازسازی کرده و آن را تسهیل میکنند.
براساس یافتههای بهدستآمده از پژوهش، یکی از راهبردهای بهرهگیری از تجارب موفق مدارس، بهرهمندی از توسعۀ حرفهای است. نتایج پژوهش با مطالعات هولینگ ورث[26] (2012)؛ ریان و همکاران[27] (2011)؛ پتی[28] (2007)؛ وودال و وینستنلی[29] (1998) همسو بوده است. نتایج پژوهشهای یادشده حاکی از آن است که راهبرد توسعۀ حرفهای مدیران و سایر کارکنان سازمان بهطور مؤثر در ارتقا و تعالی سازمانی سهیم است. توسعۀ حرفهای مدیران موجب بهبود مهارتهای مدیریتی، فردی (خود) و سازمانی میشود. در راستای توسعۀ حرفهای مدیران و بهبود وضعیت آموزشی مدارس باید از راهبردهای اقدام پژوهی و درس پژوهی بهره گرفت.
پیشنهاد میشود که مدیران مدارس موفق تجربههای خود را برای استفاده در دسترس سایر مدیران مدارس قرار دهند. در چنین حالتی باعث میشود که مدیران از انجامدادن آزمایش و خطا دوری کنند و از تجربههای موفق بهرهمند شوند. همچنین تجربههای مدارس موفق برای به اشتراکگذاری با سایر مدارس مستندسازی شود. از این رو، بستری فراهم میشود که مدیران برای استفاده از تجربههای کارآمد در مواقع لازم به آن مستندات مراجعه کنند و آنها را برای بهبود کارآمدی و اثربخشی خود به کار گیرند. مستندسازی تجربههای مدیران سامانهای به این منظور طراحی شود که از طریق آن سامانه، مدیران و مسئولان مدارس و مؤسسات آموزشی با یکدیگر تبادل داشته باشند و تجربههای خود را به اشتراک بگذارند. همچنین جشنواره برای بهرهگیری تجربههای مدارس موفق در سطوح مختلف ناحیهای، استانی و کشوری برگزار شود.
در این پژوهش محدودیتهایی از این قبیل وجود داشته است که یکی از آنها نبود تعمیمپذیری نتایج پژوهش به دلیل محدودیت جامعۀ آماری که فقط استادان رشتۀ مدیریت آموزشی واحدهای دانشگاههای آزاد اسلامی شهر تهران بودند. محدودیت دوم، نبود آزمون مطلوبیت مدل به دلیل بهرهگیری روش کیفی بوده است.
[1]. Jellis
[2]. Klein
[3]. Dewey
[4]. Rismark & Sølvberg
[5]. Wood
[6]. Cochran-Smith & Lytle
[7]. Little
[8]. Dewey
[9]. Shanghai, China
[10]. ISSPP
[11]. Leymann
[12]. Ishak
[13]. Kowalewski & Waukau-Villagomez
[14]. Brown
[15]. Chen
[16] . Scott
[17]. Hollingworth
[18]. Ryan
[19]. Petty
[20]. Woodall & Winstanly
[21] . Capuk
[22]. Shah
[24]. Ryan & Bernard
[25]. Leymann
[26]. Hollingworth
[27]. Ryan & et al
[28]. Petty
[29] . Woodall & Winstanly