Document Type : Original Article
Authors
1 assistant professor in social Sciences, ,Dept. of SociologyFaculty of Literature and Humanities, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
2 MA in Sociology, Faculty of Literature and Humanities,Shahid Beheshti University,Tehran, Iran,
Abstract
Keywords
رشد و بالندگی یک جامعه، امری پیچیده و چندبعدی است؛ یعنی هنگامی که صحبت از توسعۀ یک جامعه در میان است، علاوه بر بهبود وضع اقتصادی، پیشرفت سطح فناوری و افزایش ثروت ملی، باید در ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز تغییرات اساسی کمی و کیفی به وجود آید. رسیدن به این اهداف، بدون توجه به آموزش تحقق نمییابد (موسوی، حامد، 1393). آموزش، انتقال دانش تولیدشده به نسلهای جوان، تربیت دانشآموختگان فرهیخته و نیروی انسانی متخصص برای جامعه است. آموزش عالی و دانشگاهها در جوامع صنعتی نوین، فقط عامل اصلی تحولات علمی در بخشهای اقتصادی نیست، بلکه منشأ نواندیشی و جنبشهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... جامعه نیز است. به بیان دیگر، دانشگاهها در این جوامع با تربیت دانشآموختگان فرهیخته، عامل اصلی پیدایش و شکلگیری اندیشهها و جهانبینیهای نو، نهضتهای فلسفی و اجتماعی و نیز مکانی مناسب برای تضارب افکار است. همین دانشگاهها بهطور همزمان تأمینکنندۀ نیروی انسانی متخصص برای بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم است (اجتهادی، 1377). «آموزش الکترونیک» به مجموعه فعالیتهای آموزشی گفته میشود که با استفاده از ابزارهای الکترونیکی اعم از صوتی، تصویری، رایانهای، شبکهای و مجازی و ... صورت میگیرد. بهعبارتی، کلیۀ برنامههایی را که از طریق شبکههای رایانهای بهویژه اینترنت به یادگیری منجر میشود، یادگیری الکترونیکی مینامند (کیا، 1388). در دانشگاه شهید بهشتی، که جامعۀ آماری پژوهش حاضر را تشکیل میدهد، تدریس مجازی از طریق نرمافزار ادوبی کانکت[1] و اجرای امتحانات از طریق سایت درسافزار بوده است. از نرمافزارهای دیگر مانند اسکایپ، تلگرام و واتساپ نیز گاه بهطور مستقل یا بهصورت مکمل در کنار نرمافزار ادوبی کانکت استفاده شده است. آموزش عالی، مقولۀ نوینی در جامعۀ بشری نیست؛ اما امروزه به دلیل تأثیر عمیق و همهجانبهای که بر تمامی ابعاد جوامع بشری بهویژه رشد و توسعۀ جوامع دارد، موردتوجه زیادی واقع شده است. نقش آموزش عالی، شامل تربیت نیروی انسانی متخصص موردنیاز جامعه، ترفیع و ارتقای دانش، گسترش تحقیق و فراهمکردن زمینۀ مساعد برای توسعۀ کشور است (قنبری، 1394).
از منظر کارکردگرایان، اگر اختلال در فرایند آموزش به وجود آید، نظام اجتماعی باید خیلی سریع ورود و تعادل را در جامعه برقرار کند. طبق مطالب فوق، در شرایط کنونی، همهگیریِ ویروس کرونا تعادل نظام اجتماعی را با اختلال مواجه کرده است که برای بازیابی این نظم ازدسترفته در حیطۀ آموزش عالی، تمهیداتی در نظر گرفته شده که یکی از آنها، آموزش مجازی است؛ اما به دلیل نبودِ تجربۀ بهکارگیری آن در گذشته و زیرساختهای مستحکم در این حیطه، آموزش مجازی با چالشهایی روبهرو شده است؛ همانطور که فرصتهایی را نیز در اختیار افراد قرار داده است. با توجه به درگیربودن بیشتر کشورهای جهان با ویروس کرونا و در عین حال تلاشهای بهنسبت بینتیجه برای ریشهکنکردن آن، پیشبینی میشود آموزش به شکل مجازی در ترمهای آینده استمرار داشته باشد؛ پس لازم است وضعیت آموزش الکترونیک بررسی و چالشها و فرصتهای آن شناسایی شود تا برنامهریزیهای کارآمدتری در عرصۀ آموزش عالی به وجود آید. از آنجایی که بهکارگیری روش آموزش الکترونیک در دوران شیوع ویروسِ همهگیر کرونا اجتنابناپذیر است و شاید این شرایط تداوم داشته باشد، هدف در این پژوهش، شناسایی چالشها و فرصتهای آموزش عالی به شکل مجازی، از منظر دانشجویان کارشناسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی است تا از این طریق زمینهای به وجود آید که از طریق نتایج بهدستآمده از پژوهش حاضر، تدابیری برای نقاط ضعف و قوت آن اندیشیده و شرایط بهتری برای آموزش پیشنهاد شود و مسئولان و سیاستگذاران آن را در آینده اجرا کنند. اهمیت کلاسهای مجازی در روند تحصیل دانشجویان مقطع کارشناسی نسبتبه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری بسیار چشمگیرتر است؛ زیرا بخش چشمگیری از برنامۀ درسی دانشجویان مقطع کارشناسی بهصورت حضوری برگزار میشود؛ بنابراین به احتمال، بسیار جدیتر از دیگران چالشها و فرصتهای آموزش الکترونیک را تجربه کردهاند. دانشجویان کارشناسی، به دلیل تجربهای که در ترم گذشته از این نوع آموزش کسب کردهاند، بر روند این پژوهش و فهم بهتر چالشها و فرصتهای آموزش مجازی اثرگذار و کمککننده هستند. پژوهش حاضر با آگاهی از اهمیت آموزش الکترونیک در دوران شیوع بیماری کرونا و پساکرونا، تلاشی برای بررسی چالشها و فرصتهای آموزش الکترونیک از منظر دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی است.
تقیزاده و همکاران (1399)، پژوهشی با عنوان «مطالعۀ تطبیقی چالشها و فرصتهای آموزش عالی در دوران پاندمی کرونا در ایران و جهان»، با روش کیفی و از طریق الگوی جرج بردی انجام دادند. در این پژوهش، 28 چالش و 24 فرصت بهعنوان چالشها و فرصتهای آموزش عالی در دوران پاندمی کرونا در ایران و جهان از طریق تحلیل محتوایی منابع به دست آمد. این چالشها و فرصتها دو لبۀ متفاوت تأثیر کرونا بر آموزش عالی محسوب میشود.
در پژوهش سلیمی و فردین (1399)، با عنوان «نقش ویروس کرونا در آموزش مجازی، با تأکید بر فرصتها و چالشها» که از طریق مصاحبه با 10 معلم باتجربه و توزیع پرسشنامه بین 120 نفر از معلمان مقطع ابتدایی، اطلاعات و دادههای کیفی و کمی جمعآوری شد، چالشها و فرصتها در سه سطح کلان، میانی و خرد مطرح و طبقهبندی شد. در سطح کلان، چالشهای نداشتن تفکر راهبردی مدیران و برنامهریزان، سیاستگذاری نامطلوب، ضعف فناوری آموزشی و مدیریت ناکارآمد؛ در سطح میانی، چالش ضعف فناوریهای معرفیشده، نداشتن استقلال و آزادی عمل و برهمخوردن بودجهبندی مطرح شد؛ همچنین ازنظر مشارکتکنندگان، شیوع کرونا فرصتهایی را در سطح کلان (فراهمکردن زمینه تغییر، توجه به داشتن برنامهریزی راهبردی و توجه به آموزشهای برخط و مجازی)، سطح میانی (خلق فرصت آموزشی برابر و خلق نوآوری آموزشی جدید) و سطح خرد بهدنبال داشته است.
حاجیزاده و همکاران (1400) در پژوهش خود با عنوان «تحلیل فرصتها و چالشهای آموزش مجازی در دوران کرونا: رهیافت توسعۀ آموزش مجازی در پساکرونا» به این نتیجه دست یافتند که پاندمی کرونا از یک طرف، باعث افزایش مهارت و تجربۀ آموزشی کلیۀ ذینفعان شده و از طرفی دیگر، آسیبهای جسمانی، روانی، افت تحصیلی و فرسودگی شغلی را به بار آورده است؛ اما با پیشبینی الزامات و نیازها، برنامهریزی، سیاستگذاری و بازنگری جدی در منابع انسانی، مالی و پشتیبانی آموزش مجازی توسعه داده و در آینده بهعنوان مکمل آموزش حضوری به نحو احسن از آن بهره گرفته میشود.
قربانخانی و صالحی (1395)، در پژوهش خود با عنوان «بازنمایی چالشهای آموزش مجازی در نظام آموزش عالی ایران: مطالعهای با روش پدیدارشناسی» با هدف تحلیل ادراک و تجربۀ زیستۀ دانشجویان و استادان دانشگاه از چالشهای آموزش مجازی در نظام آموزش عالی و بهرهگیری از روش کیفی و مصاحبۀ عمیق نیمهساختاریافته، به شناسایی 5 مقولۀ اصلی رسیدند که شامل چالشهای مربوط به «دانشگاه»، «استاد»، «دانشجو»، «سامانه» و «کلاس» است. یافتهها نشان از آن دارد که آموزشهای مجازی در نظام آموزش عالی با چالشهای متنوع و متفاوتی مواجه است و تا رسیدن به شرایط بهینه، فاصلۀ دوچندانی داشته و بهبود کیفیت آن، مستلزم نگاه جدی متولیان و دوری از طرز تلقی آموزش درجۀ دوم به این قبیل آموزشهاست.
کیان (1393)، در پژوهشی با عنوان «چالشهای آموزش مجازی: روایت آنچه در دانشگاه مجازی آموخته نمیشود» با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی، نمونهگیری هدفمند و ابزار مصاحبۀ عمیق نیمهساختاریافته، چالشهای آموزش مجازی را در دانشگاههای ایران در سه محور اصلی تربیت، خلاقیت و روابط قدرت نشان داد. در محیط مجازی، به دلیل فقدان ارتباط مستقیم و الگوگیری دانشجو از استاد و دیگران، زمینۀ تربیت چندان فراهم نیست. دانشجوی مجازی با امکان مشاهدۀ واکنشهای روزمرۀ استاد و الگوگیری از سبک اخلاقی و تربیتی او مواجه نمیشود. تمرکز آموزشها بر حفظیات و توجهنکرن به یادگیری سطوح بالاتر، امکان پرورش خلاقیت را تضعیف میکند. آموزش مجازی موجب دموکراتیکترشدن روابط میان استاد- دانشجو و دانشجو- دانشجو میشود؛ اما همچنان روابط با دانشگاه و میان استادان را در سطحی حداقل نگاه داشته است.
باقریمجد و همکاران (1392)، در پژوهشی با عنوان «چالشهای توسعۀ آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی (مطالعۀ موردی دانشگاه شهید چمران اهواز)»، با هدف بررسی موانع توسعۀ آموزش الکترونیکی در نظام آموزشی دانشگاه شهید چمران با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه، پژوهش خود را بر روی 163 نفر از اعضای هیئتعلمی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام دادند. یافتهها نشاندهندۀ آن بود که عامل مدیریتی با میانگین 07/4، عامل تکنولوژی با میانگین 07/3، عامل سازمانی با میانگین 85/3، عامل فردی با میانگین 83/3 بهترتیب بر موانع آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید چمران اهواز مؤثر بودهاند؛ بنابراین در آموزش عالی مجازی، هریک از عوامل مدیریتی، عوامل مربوط به تکنولوژی، سازمانی و فردی بهصورت ترکیبی در آموزش عالی مهم و مؤثر است.
جهانیان و اعتبار (1391)، در پژوهش خود با عنوان «ارزیابی وضعیت آموزش مجازی در مراکز آموزش الکترونیکی دانشگاههای تهران از دیدگاه دانشجویان»، با روش توصیفی و بهصورت پیمایشی به این نتیجه رسیدند که دانشجویان شرکتکننده در دورههای آموزشی مجازی، از دسترسی به امکانات مراکز آموزشهای مجازی، یادگیری از طریق این روش و کاربرد روش آموزش مجازی، رضایت داشتند؛ هرچند از روش آموزش الکترونیکی در دانشگاه و داشتن نگرش مثبت به دورههای آموزشی مجازی با وجود شرکت در این دورهها رضایت ندارند. طبق نظرهای سنجیدهشده، دانشجویان هنوز هم شیوۀ آموزشی استادمحور (آموزش مستقیم و در کلاس) را برای تدریس دروس دانشگاهی و در سطح آموزش عالی، ترجیح میدهند.
شاهبیگی و نظری (1389)، در پژوهش خود با عنوان «آموزش مجازی: مزایا و محدودیتها» آموزش مجازی را از چشماندازهای متفاوتی اعم از اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و زمانی بررسی کردند و درنهایت، به تغییر نقش و جایگاه مدرس در آموزش مجازی و بررسی این نکته توجه کردند که این تغییر نقش چه مزایا و محدودیتهایی بههمراه داشته است. آنها به این نتیجه رسیدند که از مهمترین مزایای این تغییر، حرکت از معلممحوری به شاگردمحوری است. در آموزش مجازی بهطور فراگیر، خود، مسئول تمام کارها از قبیل: انتخاب دروس، انتخاب ساعات مطالعه، ارزشیابی و ... است؛ اما از معایب و محدودیتهای موجود در آن به بحث کمرنگشدن جنبۀ عاطفی و حمایتی در آموزش مجازی اشاره میشود که یکی از دلایل آن حضورنیافتن مدرس و ارتباط مستقیم است. درنهایت، آنان علت حرکتنکردن (ضعف شبکۀ ارتباطی و مخابراتی کشور) را اینگونه بیان کردند: رفع محدودیتهای مخابراتی و سختافزاری، در اولویتهای برنامههای مخابرات قرار دارد و تمام این موانع، در آیندهای نزدیک برطرف خواهد شد. از طرفی، در حال حاضر افراد در سراسر کشور از امکانات اینترنت استفاده میکنند و تعداد آنها بهسرعت در حال افزایش است. ایجاد زیرساختهای سختافزاری و شبکهای باید بهصورت مـوازی صورت گیرد تا در کمترین زمان، از آنها بهرهبرداری شود و لازم است این دو بهصورت موازی حرکت کند و گسترش یابد.
امروزه با ورود فناوری به زندگی بشر، نوع ارتباطات، شیوۀ زندگی و حتی روابط قدرت تغییر کرده است. این تغییرات، به باور اندیشمندان، نکات مثبت و منفی فراوانی دارد؛ اما مسئلۀ جالب این است که استفاده از آنها اجتنابناپذیر است. این عصر یا به قول تافلر «موج سوم»، داناییها را افزایش و انسانهای دانا را نسبتبه انسانهای ثروتمند برتری میدهد؛ همچنین بر روان و فرهنگ انسانها اثرگذار بوده و ما را در جهانی متفاوت از قرون قبلی قرار داده است. بهطور کلی گفته میشود نکات مثبت این تغییر از نکات منفی آن پیشی میگیرد. دربارۀ بهکارگیری فناوری در آموزش، نظریههای زیادی مطرح شده است. نظریهپردازانی چون گیدنز، بوردیو، تافلر و ... بهکارگیری فناوری را در زندگی روزمره بهعنوان انقلابی در شیوۀ زندگی و نیز آموزش میدانند. آنها معتقدند که ورود فناوری، شکل آموزش را بهطور کلی تغییر داده و استفاده از آنها لازم و اجتنابناپذیر شده است. تغییر در نوع آموزش و یادگیری و همچنین شکلگیری انواع جدیدی از آموزش و یادگیری، از نتایج استفاده از تکنولوژیهای جدید در آموزش است. همانطور که گیدنز بیان میکند، نیاز به آموزش مستقل در این دوران بسیار احساس میشود. ازنظر گیدنز، آموزشهای نیمهحضوری و غیرحضوری با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات نهتنها مکمل آموزشهای حضوری است، فرصت بیبدیلی را برای روزآمدکردن محتوا و انعطافبخشی به روشهای یادگیری و یاددهی به ارمغان میآورد. آموزش الکترونیک باید روند آموزش را بهبود بخشد و الزامات آموزشی را ازجمله ایجاد ارتباطات مؤثر بین اساتید و دانشجویان، بهکارگیری آموختهها در زندگی و ... حفظ کند که نظریهپردازانی چون بوردیو، دورکیم و سایر کارکردگرایان بر آنها تأکید کردهاند. (باقری بنجار و همکاران، 1394). به نظر گیدنز (1389)، در جوامع ماقبل مدرن زمان و مکان بیشتر با هم درآمیخته بود و به همین دلیل ابعاد مکانی زندگی اجتماعی برای بیشتر مردم و از جهات متعدد بر عالم حضور یعنی فعالیتهای محلی اثر میگذارد. به بیان دیگر، لازم است شاگردان در حضور معلم باشند تا سخنان موقر و محکم معلم را بشنوند و دانشجویان برای شرکت در کلاسها و کسب مدارک از دانشگاههای خاص، متحمل سفر و شرایط زیستی و مشکلات دیگری بشوند. امروزه در تعدادی از دانشگاهها بهصورت غیرحضوری و آموزش از دور تحصیل میشود و تجربههای یادگیری فقط تجربههای بلافصل و چهره به چهره نیست. ورود به جهان داناییمحور و نیاز روزافزون بشر به آموزش، همواره با عبور او از بساطت اولیه و پیچیدهشدن زندگیها نیاز به «آموختن مستقل» را در طول زندگی افزایش داده است. آموزشهای نیمهحضوری و غیرحضوری با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات نهتنها مکمل آموزشهای حضوری است، فرصت بیبدیلی را برای روزآمدکردن محتوا و انعطافبخشی به روشهای یادگیری و یاددهی به ارمغان میآورد. ازنظر بوردیو، مهمترین کارکرد دانشگاه، شکلدادن به هویت آکادمیک[2] شخص محصل است. انسان آکادمیک، کسی است که منش و عادتوارۀ مناسب با کنش آکادمیک در وی شکل گرفته باشد (فاضلی، 1382: به نقل از باقری بنجار و همکاران). براساس بینش بوردیو، چنین انسانی نهتنها برای پیشبرد علم، تأمین نیازهای شغلی، نیازهای جامعه و سایر موضوعات، بهطور دائم در مسیر یادگیری، تولید و اشاعهی ایدههای نو تلاش میکند، برای اثبات و حفظ وجود و هویت خود، ناگزیر از این تلاشهاست. فاضلی (1382) با استناد به دیدگاه بوردیو تأکید میکند که یکی از اساسیترین مشکلات دانشگاههای ایران، ناتوانی آن در شکلبخشیدن به این هویت در دانشجویان و تربیت انسان آکادمیک است. هویت آکادمیک، علاوه بر علمآموزی، به ارتباطات و تعامل میان دانشجویان با اعضای علمی و غیرعلمی دانشگاه منجر میشود (همان)؛ بنابراین چنانچه چنین ارتباطاتی در یک محیط دانشگاهی وجود نداشته باشد، احتمال شکلگیری هویت آکادمیک در آن کاهش یافته و پیشبینی میشود، مشکلات و مسائلی که نظریهپردازان این زمینه و بهویژه بوردیو مطرح کردهاند، در آیندهای نهچندان دور پیش روی دانشجویان قرار گیرد. نداشتن هویت دانشگاهی در دانشگاه، باعث میشود دانشجویان به محتوای درسی بهعنوان موادی خام نگاه کنند و از آن در زندگی واقعی و عملی خود بهره نگیرند؛ درنتیجه دور از ذهن نیست که دانشجویان حتی در تحصیلات خود نیز تا حدودی با مشکل مواجه شوند. ازنظر دورکیم برای داشتن ایدههای بهنسبت دقیق و صریح از یک علم، باید آن را در عمل به کار برد و با آن زندگی کرد (دورکیم، 1368به نقل از باقری بنجار و همکاران). الوین تافلر دورههای تکوینی تمدن بشری را بـه سه دوره (موج) تقسیم کرده اسـت. تافلر معتقد است که با شروع هر موج، ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسانها تحتتأثیر موج جدید تغییر میکند؛ نوع ارتباطات در موج اول مستقیم بود؛ اما برای ارسال پیام از مکانی به مکان دیگر به نظامهایی احتیاج بود. با پدیدارشدن نشانههای صنعت، انقـلاب صنعتی ظاهر شد و موج دوم را به راه انداخت. در موج دوم، نظامی به راه انداخته کـه تراکتور بـه مزرعه و ماشین تحریر به اداره و یخچال بـه آشپزخانه برده شد و روزنامههای روزانه، سینما، مترو و هواپیما به وجود آمد. به این ترتیب، کشاورزی در همۀ زمینهها اعم از اقتصاد، زندگی اجتماعی و فرهنگی عقبنشینی کرد، صنعت حکمفرما شد و بالاخره موج اول با پیدایش موج دوم فرونشست (همان). اگر در موج دوم، سختافزارها به کمک انسان میآمد، در موج سوم این نرمافزارهاست که به کمک میآید. تصورات و تفکرات آدمی به شکل کدهای صفر و یک و با کمک امواج ماهوارهای مبادله میشود. موج سوم را موج خردورزی هم لقب دادهاند و این بدان دلیل است که در این عرصه، انسانها دیگر فرصت ندارند که زیاد با هم صحبت کنند. همهچیز تعریف و برای هر تعریف یک کد در نظر گرفته شده است؛ به عبارت دیگر، افراد دیگر با نام اجدادشان شناخته نمیشوند، بلکه هر فرد هویتی مستقل دارد که این هویت در قالب ارقام خلاصه میشود. در موج سوم، انتصاب به افراد خاص نژاد و ملیت بهعنوان معیاری برای برتری و شناخت نیست، بلکه این کامپیوترهاست که افراد را طبقهبندی و تقسیم میکند. شهر الکترونیکی، که یکی از دستاوردهای موج سوم است، از این قاعده مستثنا نیست. در این شهر، عقلانیـت محض جای احساس را میگیرد و در دفـاع از این دگردیسی اخلاقی، دولت الکترونیکی آرام آرام جایگزین مقررات مکتوب میشود (همان).
روش پژوهش
هدف پژوهش حاضر، بررسی چالشها و فرصتهای آموزش مجازی از منظر دانشجویان کارشناسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی است. این پژوهش، با روش کیفی و از طریق تکنیک مصاحبۀ عمیق انجام و به دلیل همهگیری ویروس کرونا، ملاحظات بهداشتی و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی، از تماس تلفنی برای انجام مصاحبه استفاده شده است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانشجویان کارشناسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی است که از طریق روش نمونهگیری هدفمند (تعمدی یا قضاوتی) بود و نمونهها متناسب با هدف پژوهش انتخاب شد. تعداد مصاحبهشوندگان، 16 نفر بود و با رسیدن به اشباع نظری مصاحبهها متوقف شد. برخی از ویژگیهای اطلاعرسانها در جدول شمارۀ (1) آورده شده است. در پژوهش حاضر، برای تأمین اعتبار و روایی، بهطور دقیق عبارتها و متن مصاحبهها پیاده شده و بعد از کدگذاری در اختیار برخی از اساتید قرار گرفته است تا مفهومسازیها و مقولهبندیها بررسی شود؛ همچنین محققان پژوهش از طریق مشاهدۀ مشارکتی نیز امکان رصدکردن اعتبار و اعتماد گروه را داشتهاند.
جدول1: ویژگیهای اطلاعرسانها
ردیف |
جنس |
سن |
وضعیت تأهل |
طبقۀ اقتصادی |
محل زندگی |
1 |
مرد |
21 |
مجرد |
متوسط رو به بالا |
تهران |
2 |
مرد |
24 |
مجرد |
متوسط رو به بالا |
تهران |
3 |
زن |
21 |
مجرد |
متوسط رو به بالا |
تهران |
4 |
زن |
21 |
مجرد |
متوسط |
تهران |
5 |
زن |
22 |
مجرد |
متوسط |
شهربابک |
6 |
زن |
21 |
مجرد |
متوسط رو به بالا |
تهران |
7 |
مرد |
20 |
مجرد |
متوسط رو به بالا |
کرج |
8 |
زن |
22 |
مجرد |
متوسط |
تهران |
9 |
مرد |
22 |
مجرد |
متوسط رو به پایین |
مشهد |
10 |
مرد |
21 |
مجرد |
متوسط رو به بالا |
تهران |
11 |
زن |
20 |
مجرد |
متوسط |
تهران |
12 |
مرد |
32 |
مجرد |
پایین |
تبریز |
13 |
مرد |
19 |
مجرد |
متوسط رو به پایین |
اصفهان |
14 |
مرد |
22 |
مجرد |
متوسط |
بابل |
15 |
زن |
19 |
مجرد |
متوسط رو به بالا |
تهران |
16 |
مرد |
22 |
مجرد |
متوسط |
شهرستان بهارستان |
طبق جدول (1)، از 16 مشارکتکننده در این پژوهش، 2/56 درصد را مردان و 7/43 درصد را زنان تشکیل میدهند. همانگونه که پیشبینی میشد، میانگین سنی مشارکتکنندگان بهطور تقریبی 8/21 سال است؛ زیرا تمامی آنها دانشجوی مقطع کارشناسی هستند. از طرفی، تمامی مشارکتکنندگان، وضعیت تأهل خود را مجرد اعلام کردهاند که به دلیل میانگین سنی و وضعیت تحصیلی آنان، این مسئله دور از انتظار نیست. بهلحاظ اقتصادی، بهطور تقریبی 75/34 درصد از مشارکتکنندگان، خود را متعلق به طبقۀ متوسط رو به بالا، 5/37 درصد طبقۀ متوسط، 5/12 درصد طبقۀ متوسط رو به پایین و 2/6 درصد خود را متعلق به طبقۀ پایین میدانستند؛ همچنین 2/56 درصد از پاسخگویان ساکن تهران و 7/43 درصد از آنان ساکن شهرهای دیگر هستند.
یافتهها
چالشها و فرصتهای آموزش مجازی در دو قسمت مجزا ارائه میشود. این چالشها در هفت مقوله به شرح زیر ارائه و توضیحاتی درباره آنها بیان خواهد شد:
یافتههای پژوهش نشاندهندۀ آن است که مشکلات فنی ازجمله مسائلی است که بیشتر دانشجویان با آن روبهرو بودهاند. یکی از تحلیلهایی که در این خصوص ارائه میشود، ضعف زیرساختهای فنی برای پیشبرد آموزش در این سطح و با این حجم از کاربر است. در ذیل به این نمونهها توجه شده است:
1-1: قطعی و سرعت پایین اینترنت: یکی از نمونههایی که دانشجویان به آن اشاره کردهاند، قطع اینترنت هنگام تشکیل کلاسها و سرعت پایین آن است. طبق نظر دانشجویان، این مشکل گاهی در سطح کلان (در سراسر کشور) و گاهی فقط برای دانشجو و در فضای اینترنت خانگی رخ میداده است. قطعی اینترنت، روند آموزش را مختل میکند و فرد بهطور کامل در کلاس مجازی خود حضور ندارد. علاوه بر این، دانشجویان معتقدند قطعووصلی متعدد به احساس خستگی و بیحوصلگی در دانشجویان منجر میشود؛ بهطور مثال، پاسخگوی 3 میگوید: «صدای بعضی از استادها به گوش نمیرسید و ما هم چیزی متوجه نمیشدیم؛ چون صدا قطع و وصل و کلاس خستهکننده میشد».
1-2: مشکلات فنی نرمافزار ادوبیکانکت: برخی دانشجویان معتقدند که ضعف نرمافزاری و نبودن برخی گزینهها در نرمافزار مربوطه، یکی از چالشهای آموزش مجازی برای آنها بوده است؛ بهطور مثال، پاسخگوی 8 میگوید: «سیستم آنقدر قوی طراحی نشده بود؛ یعنی کسی که میخواست با میکروفون پاسخ سؤالی رو بده و مشارکت کنه، اینترنت مدام قطع و وصل میشد و وقت بقیه رو تلف میکرد». البته این نکته جای تأمل دارد که تفکیک مشکلات اینترنت از نرمافزار در مواقعی برای دانشجویان دشوار به نظر میرسید؛ اما بهطور کلی برای بهرهمندی از آموزش مجازی بهتر، لازم است تا نرمافزارهای مربوطه ارتقا یابد.
1-3: بالابودن هزینه و حجم اینترنت مصرفی آموزش مجازی: با توجه به اینکه در ترم گذشته موضوع رایگانشدن اینترنت برای دانشجویان به مرحلۀ عمل نرسید، برخی دانشجویان برای خرید اینترنت درگیر مشکل و چالشهای زیادی شده بودند. آنها اظهار میکردند که برای کارهای دانشگاه، دسترسی به منابع و ... نیاز به حجم اینترنتی زیادی دارند و وضعیت اقتصادی خود و خانوادهشان پاسخگوی خرید اینترنت نیست؛ بهطور مثال، پاسخگوی 6 میگوید: «هزینۀ اینترنت خیلی زیاد بود. من مجبور شدم در یک ماه، دو بستۀ 12 گیگابایتی مصرف کنم؛ چون کلاس مجازی حجم زیادی مصرف میکرد».
1-4: پاسخگونبودن پشتیبانهای فنی: دانشجویان در برخی ساعتهای شلوغ تشکیل کلاسها، بهطور همزمان اقدام به تماس با پشتیبانان دانشگاه برای پاسخگویی به پرسشهای خود میکردند. با توجه به اینکه برخی افراد مشکلات اینترنت خانگی را از مشکلات نرمافزاری و مربوط به دانشگاه تفکیک نمیکردند، برای تمام مشکلات با شمارههای اعلامشده برای پشتیبانی تماس میگرفتند و امکان گرفتن پاسخ برایشان وجود نداشت و میان چالشهای اعلامشده در آموزش مجازی به پاسخگونبودن پشتیبانان اشاره کردهاند؛ بهطور مثال، پاسخگوی 14 میگوید: «پشتیبانها در کلاس حضور نداشتن و در دسترس نبودن».
1-5: دسترسی محدود به اینترنت در برخی از مناطق: برخی از دانشجویان دانشگاهها از شهر و روستاهای کوچک یا حاشیهای به شهر تهران میآیند و گاهی دسترسی آنها به امکاناتی مثل اینترنت یا وسایل هوشمند با سختیهایی همراه است. یکی از چالشهای اعلامشده از سوی دانشجویان، دسترسینداشتن آنها به اینترنت برای موقعیت مکانی و شهر محل اسکان آنهاست؛ بهطور مثال، پاسخگوی 11 میگوید: «بهطور کلی بچههایی رو میشناسم که در مناطقی مثل اهواز و ... بودن و دسترسی آنها به اینترنت خوب نبود و خیلی از کلاسها رو از دست میدادن».
1-6: قطعشدن ناگهانی برق در برخی از مناطق: همانگونه که در مورد قبل توضیح داده شد، برخی از شهرها و روستاها درگیر مشکلات زیرساختی در حوزۀ تأمین برق است. این مسئله گاهی به قطع اینترنت یا لپتاپ و ... منجر میشود؛ بهطور مثال، پاسخگوی 14 میگوید: «عامل آب و هوایی باعث میشه بعضیها اینترنت ضعیف داشته باشن یا با قطعووصلی برق مواجه بشن ... در یکی از امتحانها برق و اینترنت بهخاطر باران و هوای شمال چند بار قطع شد و نتونستم در امتحان شرکت کنم.»
1-7: اشکالات فنی درسافزار: یکی از نرمافزارهایی که در دانشگاه مورداستفاده قرار میگیرد و بهخصوص هنگام امتحان بیشتر استفاده میشود، نرمافزار درسافزار است. اساتید و دانشجویان در طول ترم کمتر از این نرمافزار استفاده کردند؛ از این رو، آشنایی با این نرمافزار در فاصلۀ زمانی کمتری انجام شد و علاوه بر مشکلات نرمافزار، مشکلات دیگری پیش روی افراد قرار داد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 1 میگوید: «درسافزار قطع و وصل میشد. با زدن روی سؤال، به یک جای دیگه هدایت و وقت تلف میشد».
2-1: اختلال در یادگیری و انتقال مفاهیم: با توجه به حذف ارتباط مستقیم برای اساتید و دانشجویان، امکان رصدکردن دانشجو و مشکلات وی هنگام تدریس به حداقل رسیده است و دانشجویان نیز با توجه به مشکلات فنی یا نگرانی از بروز مسائل اینچنین مشکلات، یادگیری خود را کمتر اظهار میکنند. آموزش مجازی و انتقال مفاهیم نیاز به پژوهش و مطالعات متعددی دارد. دانشجویان معتقدند که در این سیستم، امکان یادگیری و درک مطالبشان کاهش پیدا کرده است؛ بهطور مثال، پاسخگوی 10 میگوید: «یک سری از استادها چون ما رو نمیدیدن و دسترسی میکروفون در اختیار اونها بود، بیشتر اوقات، استاد بدون اینکه متوجه بشه آیا دانشجوها درس رو فهمیدن یا نه، بهسراغ مبحث بعدی میرفت».
2-2: کاهش کیفیت ارائۀ درسی: برخی از دانشجویان معتقدند که ارائۀ مطالب در آموزش حضوری با کیفیت بیشتری انجام میشد. این برای الگوی مشارکتی تدریس و گفتگو درخصوص مطالبی است که ارائه میشود و بهنحوی دریافت بازخوردهای مطالب است؛ بهطور مثال، پاسخگوی 4 میگوید: «در کل کیفیت ارائهها فارغ از اینکه چطور بیان میشه، خیلی افت محتوا داشت؛ یعنی فقط بیان یک سری مطالب ابتدایی بود».
2-3: ارزشیابی نادرست آموزشی از دانشجویان: دانشجویان معتقدند که اساتید در سیستم مجازی، ارزیابی صحیحی از دانشجویان ندارند. این امر به دلیل درهمآمیختگی مشکلات و مسائل دانشجویان اعم از مشکلات فنی و آموزشی و ... است؛ به عبارت دیگر، اگر دانشجو به دلیل مشکلات فنی امکان مشارکت، حضور یا ارائۀ مطالب درسی را نداشته باشد، برای استاد (بدون اعلام دانشجو و جلب اعتماد) امکان ارزیابی دقیق وجود ندارد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 14 میگوید: «در کلاس مجازی در حق بعضیها اجحاف شد؛ چون استادها بهخاطر یک یا دو غیبت یا به دلایل نامعلوم به بعضیها نمرۀ کمتری میدادن. بهعلاوه، ممکن بود بعضیها بهخاطر شرایط بد اینترنت یا قطعی برق عملکردشون تحتتأثیر قرار بگیره؛ در حالی که اگه امتحان رو حضوری میدادن، نمرۀ بهتری میگرفتن».
2-4: کاهش کیفیت دروس تخصصی و عملی: با توجه به اینکه برخی از دروس رشتههای دانشگاه، نیازمند کارهای عملی است، در سیستم آموزش مجازی این امکان به حداقل میرسد و افراد پروژهها و کارهای عملی خود را بهخوبی انجام نمیدهند. این مسئله، بر کیفیت دروس تخصصی اثر میگذارد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 6 میگوید: «کارهای عملی ما متوقف شده بود و همۀ درسها در حد تئوری باقی موندن؛ بهطور مثال، درس بررسی مسائل ما که عملی بود، بهخاطر این شرایط تبدیل به یک کار کمی و بیکیفیت شده بود».
2-5: نبودِ بازدهی مناسب دانشجویان در امتحان: یکی از مشکلاتی است که دانشجویان اعلام میکنند مربوط به ارزشیابی نهایی و مشکلات امتحان است. با توجه به فرایند آموزشی، دانشجویان با چند مشکل مواجه میشدند؛ ازجمله نبودِ یادگیری مناسب و درک مطلب، اعلامنکردن مشکلات خود در آموزش مجازی، ارزیابی ناقص یا نادرست از سوی استاد درس و ... . آنها معتقدند مجموع این شرایط، مشکلاتی را برای امتحان پیش روی آنها قرار میدهد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 11 میگوید: «من خیلی از کلاسها رو در آموزش مجازی گوش نمیدادم. وقتی استاد از ما سؤال نمیکرد و خودش درس میداد، من مشغول انجام کارهای دیگه بودم و موقع امتحان گرفتار مشکلات میشدم؛ چون چیزی بلد نبودم».
2-6: در دسترس نبودن منابع کتابخانهای و سختبودن مطالعۀ کتابهای الکترونیک: با توجه به شیوع بیماری، تعطیلشدن بیشتر کتابخانهها و افزایش ریسک شیوع بیماری با تبادل کتاب، یکی از مسائل دانشجویان، دسترسی به منابع درسی و مطالعۀ آنها اعلام شده است. آنها معتقدند دسترسی به منابع نداشتهاند یا در صورت دسترسی به نسخۀ الکترونیک منابع، مطالعه و استفاده از آنها برایشان دشوار بوده است؛ بهطور مثال، پاسخگوی 5 میگوید: «مجبور شدم بعضی از کتابها رو بخرم؛ چون نمیتونم کتاب الکترونیکی بخونم و سردرد میگیرم».
دستۀ سوم چالشهای دانشجویان به عملکرد و ارتباط آنها با اساتید در فضای آموزش مجازی برمیگردد:
3-1: اختلال و نقص در تعامل و درک اساتید نسبتبه شرایط دانشجویان: با توجه به اینکه در آموزش مجازی ارتباط مستقیم و حضوری بین اساتید و دانشجویان وجود ندارد، مشکلاتی که دانشجویان در دوران قرنطینه (مانند: بیماری خود یا افراد خانواده، دسترسینداشتن به اینترنت، منابع و ...) تجربه میکنند، به این دلیل است که فرصت ابراز حضوری مسائل به استاد وجود ندارد و مورد کمتوجهی و عدم درک از جانب استادان قرار میگیرد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 16 میگوید: «الان یک کلاسی دارم که استاد خیلی تأکید میکنن که همهچیز باید شفاهی باشه و خب میکروفون من و یک نفر دیگه مشکل داره. متأسفانه برای همین ایشون میگن که نمرۀ کلاسی رو از دست میدیم.»
3-2: اختصاصدادن وقت کم برای امتحان: یکی دیگر از مشکلاتی که دانشجویان به آن اشاره کردند، اختصاصدادن وقت کم برای امتحان از جانب استاد بود. به دلیل مشکلات فنی نرمافزار، گاه قطعووصلی و پایینبودن سرعت اینترنت، بخشی از وقت امتحان برای وصلشدن مجدد اتلاف میشد و اساتید به دلیل نداشتنِ تجربۀ مشابه، وقت مناسبی به دانشجویان نمیدادند؛ بهطور مثال، پاسخگوی 1 میگوید: «استادها چون تجربه نداشتن، برای مثال، نیم ساعت زمان میدادن؛ اما ده الی دوازده دقیقه بهخاطر قطعووصلی هدر میرفت و چون از این مشکلها خبر نداشتن، وقت کمی میدادن».
3-3: ضعف مهارت اساتید نسبتبه روشهای بهروز آموزش مجازی: یکی از مسائلی که باعث ترغیبنشدن دانشجویان به آموزش مجازی میشد، نحوۀ تدریس یکسان با آموزش حضوری بود. ازنظر دانشجویان، روشهای آموزش حضوری در آموزش مجازی پاسخگو نیست و اساتید باید دانش خود را نسبتبه روشهای نوین آموزش مجازی تقویت کنند؛ بهطور مثال، پاسخگوی 9 میگوید: «کیفیت کلاس آنلاین یعنی متدهای آموزش آنلاین خیلی متفاوت از روشهایی هستش که برای حضوریه؛ یعنی حجم مطالبی که شما باید منتقل کنی، خیلی باید فشردهتر باشه. متدهای آموزشی در جاهای مختلف دنیا فرق داره؛ ولی متأسفانه سیستم ما جوری بود که انگار همون سیستم کلاسی میخواست در آموزش مجازی چپونده بشه؛ یعنی همون مطالب، همون شیوۀ تدریس با همون زمان، که این شدنی نیست».
3-4: ضعف در تسلط برخی از اساتید به نرمافزار: با توجه به اینکه روش آموزش مجازی در ایران نوپا و جدید است، بعضی از اساتید تجربۀ استفاده از نرمافزارهای تدریس مجازی را نداشتند و همین موضوع یکی از عوامل دسترسینداشتن دانشجو به استاد و ناکارآمدی بیشتر سیستم آموزش مجازی میشد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 11 میگوید: «در یکی از درسهای عمومی (فکر کنم) استاد به هیچکدام از نرمافزارها تسلط نداشت و یک نفر نماینده بود که به استاد زنگ میزد و استاد به ما میگفت که چیکار کنیم و کلاسی برگزار نشد».
4-1: تقلبکردن: یکی از مسائلی که بعضی از دانشجویان به آن ابراز نارضایتی کردند، تقلبمحور بودن امتحانات بوده است. از مشکلات جدی آموزش مجازی، فراهمبودن زمینۀ تقلب نسبت به آموزش حضوری است. با توجه به نرمافزارهای گوناگونی که وجود دارد (مانند تلگرام، واتساپ و ...)، امکان همفکری دانشجویان و مشخصکردن پاسخ صحیح در گروههای مجازی و سپس پاسخدادن در درسافزار فراهم میشد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 7 میگوید: «امتحانها فاجعه بود. من فکر میکنم کمتر کسی پیدا بشه که امتحانها رو خودش نوشته باشه».
* اما از منظر برخی از دانشجویان، تقلبکردن چالش نبوده و از مزایای آموزش مجازی بوده است؛ بهطور مثال، پاسخگوی 2 میگوید: «اما میشد تقلب کرد و این خودش یک مزیته؛ چون وقتی استاد درست درس نمیده و منبع درست و حسابی هم نداریم، راهی جز تقلب نیست و تقلب یک موهبت میشه».
4-2: فرار از مشارکت: از دیگر مسائل آموزش مجازی، نبودِ ارتباط مستقیم و چشمی در روش تدریس مجازی است که موجب میشود دانشجویان به دلایل مختلف و با توسل به مشکلات فنی که در نرمافزار وجود دارد، به دروغ از مشارکت در کلاس امتناع کنند؛ بهطور مثال، پاسخگوی 12 میگوید: «بچهها هم چون استاد اونها رو نمیدید، کلاس رو جدی نمیگرفتن یا در کلاس حضور پیدا نمیکردن و به دروغ میگفتن که نمیتونیم وصل بشیم».
4-3: انجام کارهای متفرقه هنگام آموزش مجازی: از دیگر مشکلات آموزش مجازی، نبودِ الزام به حضور در کلاس مجازی است. به بیان دیگر، چون نظارتی بر حضور دانشجویان در کلاس وجود ندارد و آنلاینبودن فرد، حضور در کلاس تلقی میشود، دانشجویان از حضور تماموقت در کلاس سر باز میزنند و فعالیتهای دیگری (مانند: چتکردن، خوابیدن و ...) حین تدریس انجام میدهند؛ بهطور مثال، پاسخگوی 2 میگوید: «خیلی اوقات موقع کلاس آشپزی میکردم یا حموم میرفتم و نظم کلاس حضوری رو نداشتیم».
4-4: مشارکت دروغین: یکی دیگر از مشکلاتی که دانشجویان به آن اشاره کردند، این بود که برخی از اساتید برای ترغیبکردن دانشجویان به مشارکت در کلاس، نمرهای را در کنار امتحان برای دانشجویان در نظر میگرفتند و دانشجویان تنها برای کسب نمره مشارکتهای سرسرانه میکردند که این کار باعث از دست رفتن وقت کلاس برای مشارکتهای کاذب میشد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 4 میگوید: «کسایی که مشارکت میکردن، فقط نمیخواستن مشارکت کنن و حتی سؤال خاصی هم نداشتن؛ ولی میخواستن فقط یک چیزی پرسیده باشن که بگن دارن گوش میکنن و نمره بگیرن».
آخرین دسته از مشکلات، مربوط به نبودِ کنشگری و تعامل میان دانشجو با استاد و دانشجو با دانشجو است. ازنظر دانشجویان، این دسته از مشکلات، عامل اصلی بیتوجهی و ترغیبنشدن به آموزش مجازی است؛ زیرا رابطۀ متقابل و دوطرفه میان استاد و دانشجو تبدیل به رابطۀ یکطرفه میشود و درنتیجه دانشجو درگیر فرایندِ یادگیری نشده و تنها شنونده خواهد بود.
5-1: کاهش تعامل میان دانشجویان با استاد و دانشجویان دیگر: از آنجا که در نرمافزار ادوبیکانکت مشارکت دانشجو تنها از طریق دسترسیدادن استاد در نرمافزار ممکن است، یکی از دلایل مشارکتنکردن و کاهش تعامل میان دانشجو و استاد، دسترسیندادن استاد به دانشجویان برای مشارکت و متکلموحده بودن استاد است؛ بهطور مثال، پاسخگوی 6 میگوید: «من بیشتر اوقات زیاد سر کلاس صحبت میکنم؛ اما در کلاس مجازی فرصت صحبت نبود یا استاد فرصت حرفزدن نمیداد و فقط خودش صحبت میکرد».
5-2: کاهش کنشگری و مشارکت دانشجویان: یکی دیگر از عواملی که به مشکل نبودِ کنشگری و تعامل در آموزش مجازی منجر میشود، سختبودن فرایند مشارکت در نرمافزار و برخی از مشکلات فنی نرمافزار بود؛ بهطور مثال، پاسخگوی 6 میگوید: «فعالیت و صحبتکردن در کلاس بهخاطر روند روشن و خاموشکردن میکروفونها، تایپ فارسی سخت و این مسائل بسیار سخت بود تا حدی که منصرف میشدیم».
5-3: دشواری تقسیم کار دانشجویان در پروژههای عملی گروهی: از دیگر مشکلاتی که دانشجویان ذیل مشکل نبودِ تعامل میان دانشجویان با یکدیگر و با استاد عنوان کردند، دشواربودن تقسیم کار گروهی در درسهای عملی آموزش مجازی است. از آنجایی که دانشجویان در دوران آموزش مجازی در شهر خود اسکان دارند، امکان همکاری حضوری برای پیشبرد پروژههای گروهی برایشان وجود نخواهد داشت و پیشبرد پروژههای عملی گروهی بهطور مجازی مشکلات مربوط به خود (ازجمله: حضورنداشتن استاد برای فیدبکدادن و ...) را دارد؛ بهطور مثال، پاسخگوی 5 میگوید: «در کلاسای عملیام تقسیم کار با بچهها سخت بود و استاد برای فیدبکدادن به کار ما حضور نداشت».
فرصتهای آموزش مجازی
فرصتها در 9 مقوله به شرح زیر ارائه و توضیحاتی درباره آنها ارائه خواهد شد:
نتیجهگیری
یافتههای پژوهش نشاندهندۀ آن بود که ازنظر دانشجویان کارشناسی، چالشهای آموزش مجازی بیشتر از فرصتهایی است که در اختیار آنها قرار میدهد. طبق اظهارات دانشجویان، 25 چالش گفتهشده تحت عنوان پنج چالش اصلی شامل: مشکلات فنی، آموزشی، مربوط به عملکرد استاد، دانشجو و کنشگری و تعامل مقولهبندی شد. برای فرصتهای آموزش مجازی، دانشجویان به 9 مورد ازجمله: از بین رفتن هزینۀ رفتوآمد، کمشدن استرس ارائۀ درسی، صرفهجویی در زمان، آزادی و خارجشدن از چارچوبها، امکان ضبط کلاس و استفاده از آن در زمان دیگر، جلوگیری از اپیدمی بیماری، از بین رفتن مشکلات خوابگاه برای خوابگاهیان و بهینهشدن فراغت اشاره شد. درنهایت، برای 25 چالش گفتهشده، 15 پیشنهاد اجراشدنی، کمهزینه و قابلتأمل برای حل چالشهای مذکور از دانشجویان دریافت شد که برای اجرای آن نیازمند تلاش و همکاری همزمان دانشجویان، اساتید، مدیران و مسئولان دانشگاهی و مسئولان و سیاستگذاران کشوری است. از منظر دانشجویان، 25 چالش برای آموزش مجازی اعلام شده است که برخی از چالشها مانند: قطعی و سرعت پایین اینترنت، دسترسی محدود به اینترنت و قطعشدن ناگهانی برق در برخی از مناطق، اشکالات فنی درسافزار و نرمافزار ادوبیکانکت و بالابودن هزینه و حجم اینترنت مصرفیِ آموزش مجازی تنها به دست مسئولان و سیاستگذاران حل میشود. از طرفی، برخی از چالشها مانند: پاسخگونبودن پیشتیبانهای فنی، در دسترس نبودن منابع کتابخانهای و ضعف در تسلط برخی از اساتید به نرمافزار، نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری مدیران و مسئولان دانشگاهی است. برخی از چالشها هم مانند: اختلال و نقص در تعامل و درک اساتید نسبتبه شرایط دانشجویان، اختصاصدادن وقت کم برای امتحان، کاهش تعامل میان دانشجویان با استاد و دانشجویان دیگر و ارزشیابی نادرست آموزشی از دانشجویان، نیازمند همت و همراهی بیشتر اساتید دانشگاهی است. درنهایت، برای به حداقل رساندن برخی از چالشها مانند: تقلبکردن، فرار از مشارکت و انجام کارهای متفرقه در هنگام آموزش مجازی به همکاری دانشجویان نیاز است. طبق اظهارات دانشجویان، از بین رفتن هزینۀ رفتوآمد، کمشدن استرس ارائۀ درسی، صرفهجویی در زمان، آزادی و خارجشدن از چارچوبها، امکان ضبط کلاس و استفاده از آن در زمان دیگر، جلوگیری از اپیدمی بیماری، از بین رفتن مشکلات خوابگاه برای خوابگاهیان و بازشدن زمان و بهینهشدن فراغت، فرصتهاییاند که آموزش مجازی در اختیار دانشجویان قرار داده است. امید است این پژوهش برای به حداقل رساندن چالشها و تقویتکردن فرصتهای آموزش مجازی کمککننده و راهگشا باشد.
ج)پیشنهادها و راهبردها
9.تغییر روش تدریس اساتید متناسب با شرایط آموزش مجازی: پیشنهاد میشود، اساتید روشهای آموزشی خود را متناسب با شرایط آموزش مجازی تغییر داده تا دانشجویان به حضور تماموقت در کلاس مجازی ترغیب شوند؛ بهطور مثال، پاسخگوی 9 میگوید: «یکی دیگه از چیزایی که به نظرم میرسه، اینه که کیفیت کلاس آنلاین یعنی متدهای آموزش آنلاین خیلی متفاوت از روشهاییه که برای حضوریه؛ یعنی حجم مطالبی که باید منتقل کنی، خیلی باید فشردهتر باشه. متدهای آموزشی در جاهای مختلف دنیا فرق داره؛ ولی متأسفانه سیستم ما جوری بود که انگار همون سیستم کلاسی میخواست در آموزش مجازی چپونده بشه ... . منابع، بهروز بشن؛ چون در بحث آموزش مجازی باید از منابع بهروز استفاده کرد. پلتفرمها و فرمهای مختلف زیادی هم برای این قضیه وجود داره».
[1] Adobe Connect
[2] Academic Identity