نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
2 ، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان
3 استادیار دانشگاه اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The Purpose of present study was to determine the effectiveness of stress inoculation training (SIT) on somatic symptoms of diabetic patients. Research method was experimental and statistical population of the study cons is of 2630 diabetic patients from Isfahan diabetic center. 16 female and 14 male patients from Isfahan diabetic center. 16 female and 14 male patients, that were randomly selected, were assigned to two experimental and control groups. General Health Questionnaire (GHQ-28) was administered to both groups before and after intervention. There were 8 female and 7 male patients in each group. The experiment group received 6 day interval, 100 minutes sessions of (SIT), but the control group did not. Results showed that (SIT) caused a significant decrease in average at total score of somatic symptoms compare to control group (P<0.001).Therefore education of (SIT) can be useful intervention approach for improving somatic symptoms of diabetic patients.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
امروزه استرس به عنوان یک عامل خطرزا برای سلامتی مورد توجه است. مطالعات متعدد نشان داده است که افراد با استرس بالا در هر دو سطح جسمانی و روانی شکایات بیشتری را مطرح نمودهاند. برنامههاییکه مستقیماً مرتبط با استرس تنظیم شده باشند، اثربخش هستند (پرآلتا، رامیرز، روبلز، ناوریت[1]، 2009).
در طول دهههای گذشته، جنبههای روانشناختی دیابت نظر بسیاری از متخصصان را به خود جلب کرده است، زیرا که دیابت به عنوان یکی از پرزحمتترین بیماریهای مزمن از لحاظ هیجانی و رفتاری به شمار میآید (عدیلی، لاریجانی و حقیقت پناه، 2006). در حالی که انگیزش بیمار نقش اساسی در مدیریت بیماری دیابت دارد، افراد دارای سلامت روانشناختی ضعیف، انگیزه و قدرت هیجانی کافی برای مدیریت دیابت خود را ندارند. سازگاری روانی- اجتماعی یک عامل و در عین حال نتیجة مهم مراقبت از دیابت، از هر دو جنبةکیفیت زندگی و تأثیرات درمانی است (اسنوک و اسکینر[2]، 2006).
عوامل اجتماعی و روانی نه تنها بر کیفیت زندگی تأثیر میگذارند، بلکه اغلب در مشخص شدن نتیجه مقابله با یک بیماری مزمن نقش ایفا میکنند، مخصوصاً در مراقبت از دیابت که تاحد زیادی به عوامل روانی - اجتماعی فرد برای مدیریت این بیماری و دستیابی به کنترل مناسب وابسته است (کنت، هاس، لاندا، لین و همکاران[3]، 2010).
بیماریهایی از قبیل بیماریهای قلبی، فشار خون بالا، بیماریهای گوارشی، دیابت؛ بیماریهای پوستی و انواع دیگر بیماریها. البته، میتوان گفت رابطه استرس و بیماری یک رابطه دوطرفه تعاملی است؛ بدین معنی که بیماریهای جسمی نیز به نوبه خود؛ به ویژه اگر به صورت مزمن درآمده باشند؛ از استرسها و حوادث مهم زندگی به شمار میآیند (پاورز[4]، 2005).
روبه رو شدن با یک بیماری مزمن، برای همه افراد خانواده موقعیت سختی را ایجاد میکند، زیرا وفق دادن خود با شرایط جدید زندگی اغلب مشکل بوده، به زمان نیاز دارد (هاناس، 1385). علاوه بر این، در هر دوره زمانی مشخصی، حدود 50 درصد افراد جامعه به یکی از انوع بیماریهای مزمن مبتلا هستند (تیلور، 2003). این موضوع اهمیت آموختن روشهای مقابله با استرس ناشی از ابتلا به این بیماریها را مضاعف میکند. بنابراین، لازم است علاوه بر اجرای دستورالعملهای درمانی، به مدیریت جنبههای اجتماعی و روانشناختی زندگی با یک بیماری مزمن نیز پرداخته شود (نیومن، استید و مولیگان[5]، 2004).
در پژوهش سورویت و همکاران[6] (2002) ضمن اندازهگیری میزان HbAlc خون، 72 نفر از داوطلبان دیابتی (نوع 2) اضطراب حالت صفت[7]، استرس ادراکی و سلامت عمومی به عنوان متغیرهای وابسته و شاخص توده بدنی[8] (BMI)، رژیم دریافتی و وضعیت فعالیتهای روزانهشان نیز تحت کنترل قرار گرفت. در گروه آزمایش علاوه بر آموزشهای عمومی دیابت، مدیریت استرس شامل آموزش آرامسازی عضلانی پیش رونده و برخی آموزشهای رفتاری و شناختی دیگر نیز اجرا شد. نتایج این پژوهش نشان داد تأثیرات مداخله درآزمونهای پیگیری ر فاصلههای زمانی 2، 4، 6 و 12 ماه پس از اجرای پژوهش پایدار بوده و تأثیر مثبتی بر کنترل متابولیک و علائم جسمانیکردن شرکتکنندگان داشته است، اما این پژوهش نتوانست نشان دهد چه افرادی از مدیریت استرس بیشتر سود می برند.
وندرون و همکاران (2005)، تأثیر درمان شناختی- رفتاری گروهی را بر پیامدهای مختلف درمانی در افراد مبتلا به دیابت نوع 1 مورد بررسی کردند و پس از مداخله، میزان خودکارآمدی افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنادار داشت. میزان افسردگی و ناراحتیهای مربوط به دیابت نیز در آنها به طور معناداری کاهش یافت، ولی تفاوت معناداری بین میزان قند خون آنها با گروه کنترل مشاهده نشد. این در حالی است که در مطالعه اسنوک و همکاران (2001)، همین روش درمانی تأثیر معناداری را بر کاهش قند خون در افراد مبتلا به دیابت نوع 1 بر جای گذاشت. وندرن و همکاران (2005)، مؤثر نبودن مداخله خود بر کنترل قند خون را به کوتاه بودن مداخله و عدم تطبیق آن با نیازهای فردی بیماران شرکتکننده در مطالعه نسبت میدهند.
متأسفانه، برخی از بیماران به علت استرس ناشی از اجبار به رعایت رژیمهای غذایی خاص و اطلاع از عوارض دیابت با شیوههای منفی به انکار بیماری دیابت خود پرداخته، با برجسته کردن سایر علائم جسمانی خویش آن را به سایر بیماریهای قابل درمان، مثل بیماریهای گوارشی وکلیوی مرتبط میدانند. این افراد در حالتی خفیفتر از دستورهای درمانی پیروی نمیکنند؛ غافل از اینکه در درمان دیابت، یکی از مهمترین عوامل مؤثر، پیروی از درمان است. بهگونهای که بین میزان پیروی از درمان و کنترل متابولیک مطلوب قند خون همبستگی مثبت معناداری وجود دارد (کیتزلر[9] و همکاران، 2007).
پرآلتا و همکاران (2009) در مطالعهای علامتشناسی حالت روانی طبیعی افراد سالمی راکه در معرض استرس بالا قرار گرفته بودند، بررسی کرده و برنامههای مدیریت استرس را برای این افراد اثربخش توصیف نمودهاند، ولی تحقیقات آنها نشان نداد که آیا این نوع درمان بر نشانهشناسی جسمانی افراد سالم تأثیر داشته است یا نه. انصاری (1385) و اکبریپور (1385) با اجرای روش آموزش گروهی ایمنسازی در مقابل استرس به شیوه مایکنبام بر روی بیماران مبتلا به فشارخون و بیماری عروق کرونری قلب به نتایج مشابهی از کاهش معنادار میزان علائم اختلال جسمانی کردن گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، به ترتیب با (006/0 < p) و (005/0 < p) دست پیدا کردند. محرابی (1386) نیز در پژوهش خود، تأثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری را بر کنترل قند خون، افسردگی، اضطراب و استرس بیماران دیابتی بررسی کرد. پس از مداخله، میانگین نمرههای HbAlc، افسردگی و استرس آزمودنیهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری کاهش یافت، ولی این معناداری در مورد اضطراب، صادق نبود. در ضمن، اثرهای مشاهده شده دربارة افسردگی و استرس، سه ماه پس از مداخله به قوت خود باقی ماند.
در مجموع، برخی تحقیقات نشان میدهد که مداخلات روانشناختی مبتنی بر اصول شناختی- رفتاری و مدیریت استرس بر حالات روانشناختی بیماران دیابتی در کشورهای مختلف به صورت معناداری مؤثر است و مخصوصاً کاربرد این روشها باعث بهبود در حالات افسردگی و اضطراب و علائم جسمانی کردن در این بیماران میشود، ولی نتایج همه پژوهشهای انجام شده در این زمینه مؤید این تأثیر نیستند و به علت تناقضات و ابهامات موجود، نیاز به انجام پژوهشهای بیشتر و دقیقتر به، خصوص در کشورهایی، همچون ایران که شیوع بالای دیابت را دارند، وجود دارد. از طرف دیگر، پژوهشی که تأثیر روش آموزش ایمنسازی در مقابل استرس به شیوه میکنبام را بر روی علائم جسمانی کردن بیماران دیابتی در ایران نشان دهد، وجود نداشت، لذا تصمیم گرفته شد تا مشخص شود آیا آموزش ایمنسازی در برابر استرس بر کاهش علائم جسمانی کردن در بیماران مبتلا به دیابت تأثیر دارد؟
روش
این پژوهش از نوع نیمهتجربی است و طرح تحقیق به روش دو گروهی از نوع گروه آزمایش و گروه کنترل، همراه با پیشآزمون و پسآزمون است. در این پژوهش، روش آموزش ایمنسازی در مقابل استرس به شیوه گروهی بر روی گروه آزمایش که شامل مردان و زنان بود، اجرا شد، در حالیکه این روش بر روی گروه کنترل اجرا نشد. نمونه آماری در این پژوهش در ابتدا 40 بیمار مبتلا به بیماری دیابت بودندکه به صو ت تصادفی سیستماتیک از جامعه آماری2630 نفره گزینش شدند. با توجه به احتمال ریزش در افراد گروه، برای هر گروه (گروه آزمایشی و گروه کنترل) تعداد 20 نفر در نظرگرفته شد که هر گروه شامل 10 مرد و 10 زن بود که به صورت تصادفی گزینش شدند. در طی اجرای مداخله درمانی بر روی گروه آزمایشی 3 مرد و 2 زن در برخی جلسات به دلیل مشکلات شخصی در برنامه آموزشی شرکت نکردند. بنابراین به علت وجود 5 نفر ریزش در گروه آزمایشی برای رعایت تساوی در حجم گروههای آزمایشی و کنترل، 5 نفر از افراد گروه کنترل (3 نفر مرد و 2 نفر زن) که نمرههایی معادل با افراد حذف شده از گروه آزمایش داشتند، به صورت همتاسازی حذف شدند. از سوی دیگر، با توجه به توان آزمون که مطابق جدول شماره 1 (ردیف گروه شاخص توان آزمون) 92% بود، حجم نمونه مناسب بوده است (مولوی،1388).محدوده سنی شرکتکنندگان در این پژوهش بین 20 تا 69 سال بود. افراد هر دو گروه از مراقبتهای معمول پزشکی نیز همزمان با اجرای مداخله استفاده میکردند.
ابزارپژوهش: ابزار مورد استفاده در این پژوهش برای جمعآوری و بررسی دادهها در مراحل پیشآزمون و پسآزمون پرسشنامه سلامت عمومی (28- GHQ) است که توسط گلدبرگ[10] و هیلر[11] (1979) تدوین شده است. در ایران نیز مولوی (2004) با انجام تحقیقی بر روی 116 دانشجوی ایرانی و تحلیل عوامل سؤالها به همان چهار فاکتور اصلی پیشنهاد شده از سوی گلدبرگ و هیلر دست یافت. ابراهیمی، مولوی، موسوی، برنامنش و یعقوبی (1386) نیز ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه سلامت عمومی در جمعیت ایرانی را بررسی نمودند. در نتیجه، با تحلیل عوامل چهارگانه در GHQ-28 که سه عامل اول بیشترین مقدار واریانس را تبیین مینمود، با نقطه برش بالینی، حساسیت، ویژگی، خطای کلی طبقهبندی به ترتیب 24، 80/0، 99/0 و 10/0 به دست آمد. همچنین، ضریب روایی ملاکی 78/0 ضریب پایانی تنصیف 90/0، آلفای کرونباخ 97/0 و بهترین نقطه برش بالینی این پرسشنامه 24 است که شاخصهای روانسنجی بالایی را دارد. روایی ملاک، روایی سازه و ضرایب پایایی به دست آمده تحقیق ایشان، نشان میدهد پرسشنامه سلامت عمومی (28- GHQ) یکی از معتبرترین آزمونهای سرند سلامت عمومی است. در این پژوهش، منظور از علائم جسمانی نمره خام شرکتکنندگان در زیر مقیاس علائم جسمانی پرسشنامه سلامت عمومی 28- GHQ است که سؤالهای 1 تا 7 این پرسشنامه را در برمیگیرد. علت انتخاب یک زیرمقیاس از پرسشنامه سلامت عمومی، چنانکه در قسمت ابزار پژوهش توضیح داده شد، نتیجهبخش بودن استفاده از این پرسشنامه در تحلیل هریک از زیرمقیاسهای چهارگانه آن است (مولوی، 2004). بنابراین استفاده از نتایج یک زیر مقیاس برای پژوهش کافی است. علاوه بر این، با توجه به این موضوع که در پیشآزمون، آزمودنیها در خردهمقیاس جسمانی کردن نمرههای بالاتری آورده بودند، در این پژوهش صرفاً مقیاس جسمانی کردن بررسی شد.
همچنین، یک مصاحبه تشخیصی به وسیله روانپزشک براساس (DSM-IV) انجام گرفت که بیانگر وجود علائم اختلال جسمانی کردن در آزمودنیها بود.
ملاکهای ورودی شامل بیمار دیابت که واجد خصوصیات تشخیصی بیماران دیابتی بوده، در مرکز بهداشتی درمانی مؤسسه خیریه دیابت اصفهان صاحب پرونده باشد، حداقل سواد خواندن و نوشتن برای تکمیل پرسشنامه سلامت عمومی 28- GHQ داشته و نیز دست کم یک سال از تشخیص قطعی دیابت او گذشته باشد.
تجزیه و تحلیل دادهها: اطلاعات خام حاصل از این پژوهش به وسیله نرمافزار
10- SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شده است. ابتدا با استفاده از روش کواریانس اثر متغیرهای کنترل از روی متغیرهای وابسته برداشته گردید و سپس دو گروه با توجه به نمرههای باقیمانده با هم مقایسه شدند.
شیوهاجرا: پس از انجام نمونهگیری، در ابتدای مردادماه 1388 از همة اعضای انتخاب شده برای پژوهش برای اجرای پیشآزمون در یک جلسه واحد شد. در این جلسه همة اعضا به سؤالهای پرسشنامه سلامت عمومی (28-GHQ) پاسخ دادند که در انتهای جلسه، افراد انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند.
بر اساس این تقسیمبندی افراد گروه آزمایش طی شش جلسه (هفتهای یک جلسه) آموزش ایمنسازی در مقابل استرس را که به صورت گروهی ارائه میشد، دریافت کردند که با توجه به اینکه مایکنبام (1986) تعداد جلسات لازم برای اجرای آموزش ایمنسازی در مقابل استرس را با توجه به نیازهای جامعه هدف از یک جلسه یک ساعته آمادهسازی بیمار برای عمل جراحی تا چهل جلسه یک ساعته برای درمان دردهای مزمن متفاوت بیان کرده است، بنابراین، با توجه به بررسیهای انجام شده و میزان آمادگی گروه آزمایش برای حضور مستمر در جلسات، تعداد جلسات شش جلسه در نظر گرفته شد و مدت هر جلسه تقریباً 100 دقیقه بود.
یک هفته پس از جلسه آموزش ششم، گروه آزمایش و گروه کنترل برای انجام پسآزمون برای پاسخگویی مجدد به سؤالهای پرسشنامه سلامت عمومی(28-GHQ) دعوت شدند و به سؤالهای پرسشنامه پاسخ دادند. به علت اینکه بعضی از آزمودنیها به سبب مشکلات شخصی قادر به حضور در جلسه پس آزمون نبودند، افراد باقیمانده به صورت انفرادی در 2 روز پس از اجرای پس آزمون، برای انجام پسآزمون مراجعه کردند.
در این پژوهش، منظور از آموزش ایمنسازی در مقابله با استرس، برنامه درمانی شش جلسه 100 دقیقهای است که بر مبنای روش ایمنسازی در مقابل استرس طراحی شده است.
محتوای شش جلسه آموزشی به این شرح است:
جلسه اول: مفهومسازی مجدد مشکل، توصیف استرس، علائم، تأثیر آن در ایجاد بیماری دیابت، توضیح نقش آموزش ایمنسازی در مقابل استرس برای کنترل بهتر استرس و کاهش علائم بیماران و تعیین تکالیف خانگی.
جلسه دوم: آموزش تن آرامسازی با استفاده از لوح فشرده صوتی و بدون استفاده از لوح فشرده صوتی و تعیین تکالیف خانگی و تمرین تنآرامسازی در خانه.
جلسه سوم: آشنایی با مفاهیم شناختی و نقش افکار در ایجاد استرس و ارتباط افکار با احساسات و رفتار و شناسایی آنها، تمرین تن آرامسازی در جلسه، تعیین تکالیف خانگی و تمرین تنآرامسازی در خانه.
جلسه چهارم: چالش با افکار استرسزا و آزمون افکار منفی، آموزش خودگویی و شناسایی نقش خودگوییهای منفی در ایجاد استرس، تمرین تن آرامسازی درجلسه، تعیین تکالیف خانگی و تمرین تن آرامسازی در خانه.
جلسه پنجم: تمرکز فکر و فنون توجه برگردانی و پرت کردن حواس از موضوعهای استرسآور حل ناشدنی؛ به علاوه آموزش حل مسأله، تمرین تن آرامسازی درجلسه، تعیین تکالیف خانگی و تمرین تن آرامسازی در خانه.
جلسه ششم: تمرین مهارتهای آموخته شده در جلسات قبل و تأکید بر لزوم به کارگیری این مهارتها در هنگام برخورد با موقعیتهای استرسزا برای کاهش نشانههای بیماری.
یافتههایپژوهش
هر یک از گروهها شامل 7 نفر مرد و 8 نفر زن دیابتی با تحصیلات دیپلم بودند. میانگین سنی گروه آزمایش 5/35 سال با 4 نفر متاهل و11 نفر مجرد و میانگین سنی گروه گواه 40 سال با 14 نفر متاهل و 1 نفر مجرد بود.
با عنایت به اینکه هدف پژوهش تعیین میزان تأثیر آموزش ایمنسازی در مقابل استرس بر سلامت عمومی بیماران دیابتی بود و به علت تعداد کم آزمودنیها بر حسب جنس تحلیل به صورت کلی برای هر دو جنس یکجا انجام شد.
جدول 1: اطلاعات میانگین و انحراف معیار نمره جسمانی کردن در گروههای آزمایش و گواه
آزمایش |
گواه |
|||
شاخص آماری |
پیش آزمون |
پس آزمون |
پیش آزمون |
پس آزمون |
میانگین |
9/7 |
6/3 |
62/7 |
36/7 |
انحراف معیار |
75/1 |
49/1 |
13/4 |
29/3 |
جدول 2: خلاصه نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت نمرههای پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در خرده مقیاس جسمانی کردن (نمرههای پس آزمون)
شاخص منابع تغییرات |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
ETA |
توان آزمون |
پیشآزمون (کواریت متغیر همپراش) |
17/54 |
1 |
17/54 |
42/6 |
017/0 |
19% |
60% |
گروه |
81/105 |
1 |
81/105 |
54/12 |
001/0 |
31% |
92% |
خطا |
227 |
27 |
43/8 |
|
|
|
|
نتایج جدول 2 نشان میدهد با همراه کردن متغیر پیش آزمون (متغیر همپراش) بین دو گروه آزمایش و کنترل در سطح 001/0 < P تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس، نتیجه گرفته میشود روش آموزش گروهی ایمنسازی در مقابل استرس در کاهش علائم جسمانی کردن بیماران مبتلا به دیابت مؤثر بوده است.
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش ایمنسازی درمقابل استرس بر علائم اختلال جسمانی کردن بیماران دیابتی بود. لذا نتایج پژوهش نشان داد نمرههای علائم جسمانیکردن بیماران حاضر در گروه درمانی به صورت معناداری کمتر از نمرههای باقیمانده علائم جسمانی کردن گروه کنترل است. با توجه به بالا بودن میزان این تأثیر، میتوان نتیجه گرفت که آموزش گروهی ایمنسازی در مقابل استرس به صورت معناداری علائم جسمانی کردن را در بیماران دیابتی کاهش میدهد. این نتیجه با نتایج پژوهش انصاری (1385)؛ عدیلی، لاریجانی و حقیقتپناه (2006) و اکبریپور (1385) همخوانی دارد.
انصاری (1385) با اجرای روش آموزش گروهی ایمنسازی در مقابل استرس به شیوه مایکنبام بر روی بیماران مبتلا به فشار خون با یک گروه آزمایش (14=n) و یک گروه کنترل (14=n) به نتایج مشابهی از کاهش علائم اختلال جسمانی کردن با (006/0< p) دست یافت. اکبریپور (1385) نیز با اجرای روش آموزش گروهی ایمنسازی در مقابل استرس به شیوه مایکنبام برروی بیماران عروق کرونری قلب با یک گروه آزمایش (14=n) و یک گروه کنترل (14=n)، به نتایج مشابهی از کاهش علائم اختلال جسمانی کردن با (005/0 < p) دست یافت.
در مورد اثربخشی این مداخله بر کاهش علائم جسمانیکردن بیماران دیابتی میتوان چنین استنباط نمود: شناسایی علائم استرس و توانایی کاهش این علائم و همچنین، افزایش و بهبود سلامت عمومی افراد از طریق کاهش حالتهای روانشناختی منفی میتواند باعث شود که علائم جسمانی کردن که در واقع تظاهری از عوامل روانشناختی در فرد است با بهبود حالتهای روانشناختی در او، کاهش پیدا میکند.
دربارة این موضوع میتوان گفت: با توجه به اینکه آموزش ایمنسازی در مقابل استرس به بیماران دیابتی، آنها را با نحوه تأثیر استرس بر خودشان آشنا میسازد، به آنها یاد میدهد که به موقعیتهای استرسزا به صورت مسائلی قابل حل نگاه کنند و نیز روشهای مختلف رویارویی و مدیریت مؤثر آنها به بیماران دیابتی نشان داده میشود.
پذیرش این باور که مسائل استرسزا حل شدنیاند، باعث میگردد که آنها احساس کنترل بیشتری بر محیط پیرامون خود داشته باشند، در برخورد با چنین موقعیتهایی آنها را کمتر تهدیدکننده ارزیابی کنند، هنگام مواجهه با موقعیتهای مذکور با داشتن مهارتهای مقابلهای کارآمدتر بتوانند به صورت مؤثرتری آنها را حل کنند و از عوارض روانشناختی منفی که بر اثر مقابله ناکارآمد با موقعیتهای استرسزا در فرد ایجاد میشود، ایمن باشند. همین امر باعث ایجاد آرامش در بیماران دیابتی میشود که میتواند علائم اختلال جسمانی کردن در آنها را کاهش دهد.
همچنین، در این مداخله با یادگیری تأثیر استرس در ایجاد علائم جسمانی، رفتاری و شناختی، کمک به افراد در شناسایی علائم استرس، شرکتکنندگان دریافتند که بسیاری از علائم جسمانی که آنها هنگام مواجهه با موقعیتهای استرسزا تجربه میکنند، ناشی از استرس هستند که علائمی طبیعی هستند و در صورت کنترل، این نشانهها میتوانند از تشدید و تأثیر آنها در ایجاد یک عدم تعادل در سیستم تنظیم قند خون بدنشان جلوگیری کنند و علاوه بر این، کاربرد روشهای ایمنسازی در مقابل استرس در زندگی روزمره و دریافت پسخوراند مثبت از کاربرد آنها، باعث افزایش سلامت عمومی وکاهش علائم جسمانی کردن در بیماران دیابتی میگردد.
بنابراین، آموزش ایمنسازی در مقابل استرس میتواند بهعنوان یک روش مداخلهای مفیدی در کنار سایر روشهای درمان و آموزش، برای بهبود سلامت عمومی وکاهش علائم اختلال جسمانی کردن بیماران دیابتی بهکار رود.