فراتحلیل تأثیر فرهنگ سازمانی براستقرار مدیریت دانش در سازمان‌های ایران (1391-1380) تفاوت‌های تحقیقات در روش، ابزار، نمونه‌گیری و تحلیل

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری مدیریت آموزشی

2 استادیار دانشگاه اصفهان

3 استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان

4 دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان

چکیده

       در سال‌های اخیر موضوع دانش به بحث محافل علمی و عرصه‌های عملی تبدیل شده است. دانش باعث خلق مزیت رقابتی می‌شود و سازمان‌هایی که قادر به کسب دانش‌کاری مورد نیاز خود و استفاده از آن نباشند، در عرصه رقابت محکوم به شکست هستند. یکی از ابزارهایی که می‌تواند سازمان‌ها را در تامین این هدف یاری‌کند، مدیریت دانش است. اما این به تنهایی کافی نیست، زیرا موفقیت سازمان در اجرای هر استراتژی از جمله مدیریت دانش تا اندازه زیادی به حمایت و پشتیبانی فرهنگ سازمانی از آن استراتژی بستگی دارد. تلاش سازمان‌ها برای تبدیل شدن به سازمان دانش محور در صورتی موفقیت‌آمیز خواهد بود که ویژگی‌های فرهنگی مورد نیاز برای اجرای مدیریت دانش در سازمان وجود داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش را در سازمان‌ها بررسی کند. بدین منظور، از بین 42 پژوهش، 13 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب، و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. یافته‌های پژوهش نشان داد که اندازه تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان‌ها 77/0 بود(P≤. /002 ). این اندازه اثر مطابق جدول کوهن در حد زیاد قرار دارد. از پیشنهادهای مهم این پژوهش، افزایش میزان سرمایه‌گذاری به منظور گسترش زیرساخت‌های فرهنگی سازمان است. فرهنگ سازمانی به عنوان  اهرمی قدرتمند برای تقویت رفتار سازمانی عمل کرده، باعث می‌شود که افراد در تلاش برای نگهداشت پایگاه قدرت شخصی و کارایی خویش،  دانسته‌های خود را تسهیم و منتشر سازند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Meta analysis of organizational culture's effect on implementing knowledge management in organizations (Iran: 1380-1391)

نویسندگان [English]

  • A. Mirhaydari 1
  • A. Abedi 2
  • R. Hoveida 3
  • S.A. Siadat 4
1 Ph.D, Educational Administration
2 Faculty member, University of Isfahan
3 Faculty member, University of Isfahan
4 Faculty member, University of Isfahan
چکیده [English]

In recent years, discussion of knowledge has become the subject of scientific settings. Knowledge courses competitive advantage and organization that are not able to gain required knowledge will die quickly. One of the instruments that enables organization to improve is knowledge management. But, this is not enough, because success in organization is largely depends upon support of organizational culture for knowledge management strategy. The purpose of present research was to study the effect of organizational culture on implementing knowledge management in organizations. To this aim, among 42 research, 13 were selected to do meta analysis. Research instrument was Meta analysis checklist. Findings showed that size of effect of organizational culture upon implementing knowledge management in organizations was 0.77 at (P≤0.002). This amount is at high level, based on Cohen table. This finding suggests increase in investment to develop cultural infrastructure in organization. Organizational culture acts as a powerful tool in empowering organizational behavior and cause people to share and disseminate their knowledge in order to maintain their personal power and effectiveness.

کلیدواژه‌ها [English]

  • knowledge
  • Knowledge management
  • Organizational Culture

مقدمه

سازمان‌ها در عصرکنونی در محیطی کاملا رقابتی و بسیار پویا فعالیت می‌کنندکه مهمترین دارایی و سرمایه آنها، کارکنان آنهاست. امروزه استمرار و تداوم مزیت رقابتی سازمان‌ها امروزه در داشتن کارکنان دانش‌گرا، خلاق و نوآور است؛ نیروی کاری که پیوسته از طریق خلاّقیت و نوآوری می تواند با اصلاح یا تغییرآگاهانه محصولات یا خدمات و فرایندها، مزیتی پایدار برای سازمان خود بیافریند.

دانش امروز در قلب اقتصاد جهان قرار دارد و مدیریت دانش درکسب موفقیت سازمان‌ها امری حیاتی تلقی می‌شود. پویایی سازمان‌ها در فراگیری دانش،کسب تجربه کارکنان و به کارگیری این تجربیات و مهارت‌ها در اجرای وظایف، نقش‌ها، فعالیت‌ها و تعامل درتسهیم دانش و برقراری ارتباطات درون و برون سازمانی است (مک اینرنی وکونینگ، 2011).

مدیریت دانش از اواخر دهه1970 مطرح و تعاریف زیادی برای آن ارائه شده است؛ جاشپارا[1] (2004) مدیریت دانش را در قالب فرایندی چهار حلقه ای، شامل: ایجاد، اشتراک، ذخیره و به کارگیری‌ دانش معرفی‌کرده است."سازمان همکاری‌های اقتصادی‌ و توسعه[2] (2003) مدیریت دانش را مجموعه‌ای از فعالیت‌های سازمانی درخلق،کسب، توزیع دانسته‌ها و ارتقای به اشتراک گذاری دانش در داخل سازمان و محیط پیرامون آن می‌داند (حسن‌زاده، 1388: 14).

مالهوترا[3] (2002) بیان می‌کند که مدیریت دانش فرایندی است که به واسطه آن سازمان‌ها در زمین: یادگیری، خلق،گسترش و کاربرد دانش، مهارت‌های مورد نیاز را کسب می‌کنند. رویکردهای مدیریت دانش در دو جریان  قابل شناسایی است؛ نخستین رویکرد بر بعد نظام‌های مدیریت دانش استوار است که دربرگیرنده طیف وسیعی از رویکردها، سامانه‌ها و روش‌های عملیاتی است که به منظور حمایت و اداره فرایندهای مبتنی بردانش طراحی شده‌اند. بر اساس این نگرش، فرایند مدیریت دانش به طور عمده بر فناوری اطلاعاتی[4] متکی  است .

رویکرد دوم، رویکرد اجتماعی است. تمرکز این رویکرد بر افراد و اعضای سازمان است، زیرا اعتقاد بر این است که دانش پدیده‌ای اجتماعی است. بر اساس این رویکرد، بخش عظیمی از دانش سازمان به صورت ضمنی است که قابل مشاهده نیست و یکی از دغدغه‌های این رویکرد تبدیل دانش ضمنی[5] به دانش صریح[6] است(زعفریان، 1387). صاحبنظران با توجه به این رویکرد، عوامل گوناگونی را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر استقرار مدیریت دانش شناسایی کرده‌اند؛ از جمله: کاربرد فرهنگ سازمانی، فناوری اطلاعات، منابع انسانی  متعهد، بازار و  رقبا، زمان، فضای سازمان، عوامل مالی و یادگیری سازمانی(عباس‌زادگان، 1385).

فرهنگ سازمانی[7] به عنوان یکی از مهمترین عوامل در استقرار مدیریت دانش به شمار آمده است. فرهنگ مناسب مدیریت دانش، فرهنگی است که درآن خلاقیت و نوآوری ارزش به شمار می‌رود، به کارکنان اجازه سعی و خطا، تجربه و یادگیری داده می‌شود، فضای حاکم بر سازمان به گونه‌ای است که تمام افراد با شور و شوق همه در پی یادگیری و انتقال آموخته‌هایشان به دیگران هستند، و بر اساس سهمی که در رشد دانش و سازمان داشته اند، ارزیابی و تشویق می‌شوند، چنین فرهنگی موجب گسترش عادلانه دانش در سازمان می‌شود (حسن زاده، 1384).

استانکوسکی و بالدانزا(1999)، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، فناوری، رهبری و یادگیری را به عنوان عوامل موفقیت برنامه مدیریت دانش معرفی می‌کنند. رابستین و مونتانو (2009) ، تأکید می‌کنند که استراتژی مدیریت دانش ، باید همه فرایند مدیریت دانش شامل: افراد، زیر ساخت و تکنولوژِی و فرهنگ اشتراک گذاری را در بر داشته باشد(حسن زاده، 1388). خاک‌پور و دیگران (1388) نیز در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در بین اعضای هیأت علمی جهاد دانشگاهی، به این نتیجه دست یافتند که فرهنگ سازمانی مشارکتی، انعطاف پذیر و رسالتی، رابطه مثبتی با تسهیم دانش در بین اعضای هیأت علمی دارد.

 امین بیدختی(1390) در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش سمنان به این نتیجه دست یافت که فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین ابزارهای استقرار و اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان‌ها به شمار می رود. تغییر در فرهنگ سازمانی به منظور استقرار مدیریت دانش باید به گونه‌ای باشد که بیشتر فرهنگ سازمانی وضعیت سالار و فرهنگ سازمانی قبیله سالار نسبت به سایر فرهنگ‌های سازمانی مورد توجه باشد. مطالعات نشان می‌دهد سازمان‌هایی که مدیریت‌ دانش، پایه و اساس اصول سازمانی آنها را تشکیل می‌دهد،  بیشترین موارد بهره‌گیری آنها از فرهنگ به اشتراک گذاری دانش بوده است(فرد و کچنگ ، 2011).

از جمله پژوهش‌هایی که در ارتباط با تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش  درکشور انجام گرفته، می‌توان به پژوهشهای گودرزی(1388)، خاک‌‌پور (1388)، حسینی (1389)، امین بیدختی (1390)، رحیمیان (1389)، نیک‌پور(1389)، مجیبی(1389)، صادقی (1389)، قلتاش(1389) و حقیقت منفرد(1389) اشاره کرد. این پژوهشگران تاثیر فرهنگ سازمانی در استقرار مدیریت دانش  را در حد بالا گزارش کرده‌اند. از آنجا که در کشورمان تاکنون فراتحلیلی در ارتباط با تاثیر فرهنگ سازمانی در استقرار مدیریت دانش صورت نگرفته است، به  پژوهش‌های خارجی دراین زمینه نیز اشاره می شود:

نیاز آذری(1386) در پژوهش خود به یافته‌های پژوهشی کانتر و باندورا[8] (2004) اشاره          می‌کند که، مهمترین عامل مؤثر بر فرایند مدیریت دانش، نیروی انسانی توانمند و یادگیری سازمانی است و مهمترین راهکار توانمند سازی نیروی انسانی مهارت آموزی و آموزش آنها در سازمان است. همچنین، یافته‌های پژوهشی پاولین و ماسون[9] (2003) و بت[10] (2001) نشان می‌دهد که مهمترین مانع اجرای مدیریت دانش در سازمان‌ها عوامل فرهنگی و مدیریتی است.

یک راه ارزشمند برای درکنار هم قرار دادن نتایج این پژوهش‌ها، استفاده از فراتحلیل است. رویکردی آماری برای یکپارچه کردن نتایج مستقل که به نتیجه‌گیری‌هایی منجر می‌شود که دقیقتر و معتبرتر از نتایجی است که از یک پژوهش اولیه به دست می آید. با توجه به یافته‌های پژوهش‌های فوق و نتایج متفاوت در خصوص تاثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان‌ها، به نظر می‌رسد انجام یک فراتحلیل، به روشن ساختن مقدار واقعی تاثیر این عامل در سازمانها کمک خواهد کرد.

فراتحلیل حاضر با اهداف زیر انجام گرفته است:

1- مقدار اندازه اثر فرهنگ سازمانی را در استقرار مدیریت دانش درکشور مشخص نماید. (علی‌رغم اینکه اکثر مطالعات انجام شده در کشور معنادار بودند، ولی میزان تأثیر عامل فرهنگ سازمانی  بر استقرار مدیریت دانش در کشور مشخص نبود، لذا با انجام این فراتحلیل این آماره مشخص خواهد شد).

2- اندازه‌گیری تغییرپذیری موجود درنتایج مطالعات و پژوهش‌های انجام شده؛

3- تلخیص نتایج حاصله از پژوهش‌های متعدد؛

 


روش پژوهش

فراتحلیل حاضر برآن بود تا با بررسی نتایج حاصل از اجرای پژوهش‌های مختلف در کنار هم، به نتیجه‌ای کلی در زمینه میزان تاثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمانها برسد. جامعه آماری پژوهش، پژوهش‌های چاپ شده در مجلات علمی- پژوهشی معتبر بوده که در طی سال‌های (1391-1380) در زمینه تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان‌ها انجام شده و از لحاظ روش شناسی(فرضیه‌سازی، روش تحقیق، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه‌گیری، ابزار اندازه‌گیری، روایی و پایایی ابزار اندازه‌گیری، فرضیه‌های آماری، روش تحلیل آماری و صحیح بودن محاسبات آماری) شرایط لازم را  داشته‌اند.

این بررسی برای هر 42 منبع مورد استفاده در فرا تحلیل انجام شده و از 13 پژوهش که ملاک‌های ورودی را دارا بوده‌اند، استفاده شده است.برای جستجوی پژوهش‌ها، منابع فارسی وتحقیقاتی که در ایران انجام شده و"ملاک‌های درون گنجی"را دارا بوده‌اند، بررسی شده‌اند. این ملاک‌ها عبارت بودند از :

الف- موضوع پژوهش تاثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان‌ها باشد؛

ب- بررسی در قالب یک پژوهش میدانی صورت گرفته باشد؛

ج- از ابزارهای معتبر و مقیاس‌های دقیق که روایی  و پایایی کافی داشته باشند، استفاده شده باشد.


ابزار پژوهش

ابزار مورد استفاده در این پژوهش، چک لیست تحلیل محتوا  بوده، از این چک لیست برای انتخاب طرح‌های تحقیقاتی و مقاله‌های پژوهشی که دارای ملاک‌های "درون گنجی" و استخراج اطلاعات لازم برای انجام فراتحلیل باشند، استفاده می‌گردد. چک لیست مذکور شامل مؤلفه‌های زیر بوده است:  "عنوان پژوهش‌های انجام شده دربارة تأثیر فرهنگ سازمان در استقرار مدیریت دانش"، "ابزارها"، "روایی"و" پایایی"ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات"جامعه آماری"، حجم نمونه و"سطح معناداری آزمون‌های" به کار گرفته شده بوده است و در  پژوهش، صرفا پژوهش‌هایی برای فراتحلیل انتخاب شده‌اند که روایی و پایایی آنها محرز شده بود. روش برآورد اندازه اثر، فراتحلیل‌گران با داشتن مقادیر میانگین، واریانس و انحراف معیار گروهها قادر به محاسبه اندازه اثر هستند، اما رایجترین شاخص‌ها،r  و  dهستند که اغلب‌ r را برای مطالعات همبستگی به کار می برند(عابدی، 1383). بنابراین، با توجه به فهرست تحقیقات انجام شده در زمینه مورد نظر و مراجعه به آنها و با درنظر گرفتن معیارهای ذکر شده 13 پژوهش تأیید شدند، که فهرست تفصیلی آنها همراه با اطلاعات توصیفی در جدول (1) آمده است.

 

 

جدول 1: مشخصات تحقیقات انجام شده برای فراتحلیل

r

سطح معنی داری

میزان آماره

آماره مورد استفاده

ا بزار

محل اجرا

حجم نمونه

سال اجرا

منب

پژوهشگر

عنوان تحقیق

0/95

%5

7/83

 

 

r

پرسشنامه

مشهد

35

1384

SID

رضوان حسین قلی زاده

بختیار شعبانی

1- نسبت میان فرایند تبدیل دانش و فرهنگ سازمانی دردانشگاه فردوسی مشهد

0/92

%001

6/77

 

z

پرسشنامه

اصفهان

85

1386

SID

احسان خاوندکار

ناصر ناصریه

جلیل خاوندکار

2-رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در دانشگاه اصفهان

 

 

0/52

./.5

 

r

پرسشنامه فرهنگ سازمانی

تهران

38

1388

SID

محمود گودرزی مجتبی ابوترابی

مهدی دستی گردی

کاظم دستی گردی

3- ارتباط فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی

0/69

%01

 

r

 

پرسشنامه

 

 

 

تهران

250

1388

پایان نامه

عباس خاکپور

محمد قهرمانی

محمد پرداختچی

محمودابوالقاسمی

 

4-  رابطه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش اعضای هیأت علمی جهاد دانشگاهی

r

سطح معنی داری

میزان آماره

آماره مورد استفاده

ا بزار

محل اجرا

حجم نمونه

سال اجرا

منبع

پژوهشگر

 

عنوان تحقیق

/088

 

 

 

%01

7/93

7/12

6/59

4/71

 

معادلات ساختاری

z

پرسشنامه

تهران

81

1388

SID

اکرم دانش فر

سعید شهابی

5-  بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و استقرار مدیریت دانش –شرکت  برق شمال شرق تهران

0/86

 

%5

 

r

پرسشنامه

ایلام

135

1389

SID

سید حیدر حسینی

عباس صمدی

رضا بوچانی

6- رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش – مورد مطالعه آب و فاضلاب و توزیع نیروی برق استان ایلام

/070

 

 

 

%05

 

r

پرسشنامه

تهران

121

1389

SID

حمید رحیمیان

هانیه شامی

7- تاثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار فرایند مدیریت دانش در معاونت فناوری و برنامه ریزی سازمان امور مالیاتی کشور

 

0/78

 

 

 

 

%001

خیدو

r

پرسشنامه

کرمان

70

1389

SID

امین نیک پور

سنجر سلاجقه

8- رابطه بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان

0/86

 

%1

6/686

2/182

1/645

r

پرسشنامه

فیروزکوه تهران

65

1389

SID

تورج مجیبی

مجید جهانگیر فرسحرشیخ کانلوی

9-بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با استراتژی مدیریت دانش

 

0/75

./000

 

 

t

r

پرسشنامه

تهران

120

1389

پایان نامه

احمد صادقی و دیگران

10-رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران

0/76

%001

 

r

پرسشنامه

فارس

 

 

74

1389

SID

عباس قلتاش

مسلم صالحی

مریم جاودانی

حمید سینا

 

11-رابطه فرهنگ سازمانی و یادگیری سازمانی با مدیریت دانش اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

 

 

0/89

%001

 

r

پرسشنامه

تهران

70

1389

SID

جلال حقیقت منفرد

آیلر هوشیار

12-بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش : مورد مطالعه شرکت ملی نفت ایران

0/69

%5

 

 

r

t

پرسشنامه

سمنان

150

1390

SID

علی اکبر بیدختی

شاهرخ حسینی

زهرا احسانی

13-رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش سمنان

 

    در ابتدا پس از انتخاب مطالعات واجد شرایط، آنها براساس تقدم زمانی کدگذاری شدند تا فرایند انجام فراتحلیل تسهیل شود. ابزارهای مورد استفاده در تحقیقات نیز به عنوان یکی از معیارهای انتخاب موردنظر بوده است. عمده ابزارهای مورد استفاده پژوهشگران پرسشنامه فرهنگ سازمانی بوده است. مراحل اجرای این فراتحلیل، براساس مراحل فراتحلیل کرامر و هویت (به نقل ازپاشا شریفی و همکاران ، 1388) انجام گرفته وبه شرح زیر است:

1-  تعریف متغیرهای پژوهش؛

2-  جستجوی پایگاه‌های اطلاعاتی؛

3-  بررسی پژوهش‌ها؛

4-  محاسبه اندازه اثر برای هرمطالعه؛

5-  ترکیب اندازه اثر مطالعات؛

6-  معناداری مطالعات ترکیب یافته؛

7-  مقایسه اندازه‌های تأثیر از مطالعات با ویژگی‌های مختلف.

 

یافته‌های پژوهش

این بخش براساس داده‌های ارائه شده در گزارش هریک از پژوهش‌های مورد نظر، به محاسبه اندازه اثر فرهنگ سازمانی در استقرار مدیریت دانش پرداخته است. به همین منظور اندازه اثر طبق مراحل فراتحلیل کرامر و هویت محاسبه شد. با توجه به تحقیقات انجام شده میزان تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرارمدیریت دانش در سازمان‌ها بررسی شد.

جدول (2) میانگین اندازه اثر مطالعات را نشان می‌دهد. براساس اطلاعات این جدول، تاثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش برابر با (771/0) است که براساس جدول تفسیر اندازه اثرکوهن، زیاد ارزیابی می‌شود. بر اساس نتایج این فراتحلیل، فرهنگ سازمانی براستقرار مدیریت دانش در سازمان‌ها تأثیری زیاد داشته است. در جدول (2) در سه پژوهش از سیزده پژوهش که تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان‌ها را بررسی کرده‌اند، بهترین برآورد از تأثیر این عوامل برابر با 95/0 است که براساس جدول تفسیر اندازه اثر کوهن، خوب ارزیابی می شود.

بر اساس نتایج این فراتحلیل، تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش تاثیر پنج مورد از پژوهش‌های صورت گرفته، درحد زیاد بوده است. بنابراین، می‌توان گفت بر اساس نتایج این فراتحلیل، فرهنگ سازمانی براستقرار مدیریت دانش تأثیری درحد زیاد داشته است. همچنین، سطح  معناداری  ترکیبی 002/0 به دست آمده است.

 

 

   جدول 2: نتایج فراتحلیل تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار مدیریت دانش درسازمان‌ها

z تبدیل

به سطح معناداری

ترکیبی

تبدیل سطح معناداری

 به z

سطح

معناداری p

تبدیل   Zr

به   r

تبدیل

r

به  Zr

حجم اثر

r

 

عنوان تحقیق

 

1/645

%5

 

 

 

 

 

 

0/77

./576

0/52

1

1/645

%5

./811

0/67

2

2/326

%1

./848

0/69

3

1/645

%5

1/832

0/95

4

2/326

%01

1/422

0/89

5

2/326

%1

./848

0/69

6

1/645

%5

./867

0/70

7

3/090

%001

1/045

0/78

8

3/090

%001

1/293

0/86

9

2/326

%1

./973

0/75

10

2/326

%1

./996

0/76

11

2/326

%1

376/1

0/88

12

2/326

%1

1/422

0/89

13

 

0/002

سطح معناداری ترکیبی

0/771

میانگین اندازه اثر

 


بحث و نتیجه‌گیری

فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از پژوهش‌های مختلف، که روی نمونه‌های متعددی اجرا شده‌اند، دیدگاه جامعتری از اثر متغیرهای گوناگون به دست می‌دهد. در واقع، با درکنار هم قراردادن نتایج حاصل از انجام یک پژوهش روی نمونه‌ای ازیک جامعه، افراد مختلف بررسی می‌شوند.چنین یافته‌هایی در جوامعی، همچون جامعه ما که گوناگونی بیشتری دارد. مهمتر است؛ زیرا این گوناگونی، تفاوت‌های بیشتری را به همراه دارد، به ناچار باید اطلاعات متعددی را از نمونه‌های مختلف این جامعه، دردست داشت تا با یکپارچه کردن این اطلاعات، شباهت‌ها را به دست آورد و با تفاوت‌ها به شیوه مناسبی برخوردکرد.

یافته‌های حاصل از این فراتحلیل نشان دادکه فرهنگ سازمانی  بر استقرار مدیریت دانش در سازمان‌ها تأثیری زیاد با میانگین اندازه اثر 771/0 دارد. یافته های این فراتحلیل با برخی پژوهش‌های قبلی، ازجمله: پژوهش‌های دانش‌فر(1388)، مجیبی(1389)، حقیقت منفرد (1389)، حسینی قلی‌زاده(1390)، رحیمیان (1389) و قلتاش (1389) در مورد تاثیر فرهنگ سازمانی  بر استقرار مدیریت دانش درسازمان‌ها در ارتباط است.                       

یافته های حاصل از پژوهش های انجام گرفته، عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش را در سه گروه عوامل مدیریتی (رهبری ،کنترل ، هماهنگی و سنجش)، عوامل محیطی(بازار، رقبا، زمان و فضای سازمان) وعوامل منابع (انسانی، مالی و دانش) نشان می‌دهد. در واقع، استراتژی مدیریت دانش، باید همه فرایند مدیریت دانش، شامل: افراد، زیر ساخت و تکنولوژِی و فرهنگ اشتراک گذاری را در برداشته باشد. از طریق به کارگیری مدیریت دانش، بسیاری از مشکلات و مسائل پیش روی سازمان‌ها حل خواهد شد. عمده ابزارهای مورد استفاده پژوهشگران در این تحقیقات، پرسشنامه فرهنگ سازمانی بوده و مؤلفه  فرهنگ سازمانی به عنوان عاملی اثرگذارتر از سایر مؤلفه‌ها در استقرار مدیریت دانش در نظرگرفته شده است.

در تبیین این نتایج می‌توان گفت توجه به مدیریت دانش امری پویا بوده، نیازمند چیدمانی مناسب از عواملی، چون: انسان، فرایندها و زیربنای فرهنگی سازمان است. مدیریت دانش یک فعالیت گروهی و مشارکتی بوده، همه افراد در کلیه سطوح سازمانی باید در آن دخیل باشند. هماهنگی گروهی و ایجاد فرهنگ سازمانی انعطاف پذیر برای نیل به اهداف مدیریت دانش در سازمان مؤثر است.

در این میان، ضرورت ارزیابی دقیق فرهنگ سازمانی امری الزامی است. آشنا نبودن مدیران ارشد با کلیه ابعاد مدیریت دانش، الزامات پیاده سازی آن، و بی‌توجهی به فضای سازمانی و فرهنگ حاکم در سازمان می تواند  یکی از عوامل ناکامی در اجرای مدیریت دانش باشد. عدم نهادینه شدن فرهنگ سازمانی برای پذیرش نظام مدیریت دانش، عاملی مهم در عدم اجرای مؤثر مدیریت دانش است. در این راستا، مقاومت سازمانی در برابر تغییر، عاملی مهم در شکست مدیریت دانش به شمار می‌رود.

در این فرا تحلیل سعی شد تا با یکپارچه کردن میزان اندازه اثر، تاثیر فرهنگ بر استقرار مدیریت دانش در سازمانها بررسی گردد. اما تنها یک بررسی در این ارتباط کافی نبوده و لازم است که این پژوهش در سازمان‌های داخلی و خارجی به صورت مقایسه‌ای و با استفاده از ابزارهایی به غیر از پرسشنامه و ترجیحا به صورت کیفی نیز صورت گیرد.

تفاوت این پژوهش با پژوهش‌های دیگر در این است که جامعه آماری در این گونه پژوهش‌ها، پژوهش‌های قبلی است و واحد پژوهش آن ، هریک از پژوهش‌های اولیه و مستقل پیشین است. در این نوع پژوهش به اطلاعاتی دست می‌یابیم که اطلاعات اولیه موجود در پژوهش های گذشته آن را نشان نمی دهد. ابزارهای به کار گرفته شده در تمامی این پژوهش‌ها پرسشنامه و حجم نمونه آماری متفاوت بوده، اما در فراتحلیل از چک لیست فراتحلیل استفاده شده و حجم نمونه آماری را نیز پژوهش‌های انجام گرفته در یک محدوده زمانی خاص تشکیل می‌دهد. در اکثر پژوهش‌های انجام گرفته روش‌های تحلیل آماری، روش‌هایی همچون روش r ، z، tو بعضا مدل معادلات ساختاری بوده اما در فراتحلیل روش برآورد اندازه اثرکه رایجترین شاخص آن r  وd  است، استفاده شده است.

از جمله محدودیت‌های انجام چنین فراتحلیل هایی، نبودِ بانک تحقیقاتی در کشور به شکل منسجم، وجود ضعف در روش شناسی اکثر پژوهش‌ها، گزارش نکردن اندازه اثر در پژوهش‌ها، عدم دسترسی آسان به منابع و پژوهش هایی است که در حیطه‌ای مشخص انجام و منتشر شده است.

علاوه بر این، با گذشت زمان نیز نقدهایی به فراتحلیل وارد شده و رویکرد جدیدی به نام فراتحلیل قوم نگار یا فراتحلیل مردم نگاشت ایجاد شده است که شاید بتوان گفت شکل تکامل یافته فراتحلیل است. روش جدید به عنوان یک روش شناسی تفسیری، مانند فراتحلیل به تلفیق و ترکیب مطالعات و پژوهش‌های کاملا قابل مقایسه منحصر نمی شود. روش جدید راهی را به وجود می آورد که بتوان یک ترکیب تفسیری از پژوهش‌های کیفی و سایر منابع ثانویه به عنوان یک تحلیل در مقایسه با فراتحلیل به وجود آورد.

همچنین، در تبیین این نتایج می توان گفت که اکثر پژوهش های فوق  به مساله فرهنگ بومی و ملی کشورمان در استقرار مدیریت دانش توجه نکرده‌اند و عمدتا تأثیر فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش را از متون خارجی استخراج و آن را بر روی نمونه‌های داخلی گزارش نموده‌اند، که این خود جای تامل، بررسی  و مطالعه بیشتر دارد.

اگر پذیرفته شود که  فرهنگ سازمانی مجموعه ای از فرضیات اساسی است که افراد سازمان در روبه رو شدن با مسائل، انطباق با محیط و دستیابی به وحدت و انسجام داخلی، آن را ایجاد و کشف کرده و توسعه بخشیده‌اند و در نتیجه به عنوان روش صحیح ادراک، تفکر و احساس به اعضای جدید انتقال می‌دهند؛ در آن صورت فرهنگ ارزش‌ها، باورها و روش‌های تفکر افراد یک سازمان است که از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است و باید در بین اعضای یک سازمان مشترک بوده، افراد آن را به عنوان روش صحیح انجام کار و تفکر در زندگی روزمره خود جستجو کنند.

مسلّم است که موفقیت سازمان‌ها همواره مرهون وجود عواملی کلیدی است. شناسایی و تقویت فرهنگ ملی و بومی، کامیابی هر چه بیشتر سازمان‌ها را به دنبال خواهد داشت، لذا پیشنهاد می‌گردد در پژوهش‌های آتی از رویکردی متفاوت‌ترو جامع‌تر به بررسی این عامل در سازمان‌ها  پرداخته شود.



1- Jashpara

2- OECD

[3]- Malhotra

[4]- information technology

[5]- explicit knowledge

[6]- tacit knowledge

[7]- organizational culture

[8]- Kanter & Bandora

[9]- Pauleen & Mason

[10]- Batt

 ابطحی، حسین. (1385). مدیریت  دانش در سازمان، تهران: پیوند نو.
امین بیدختی، علی اکبر؛ حسینی، شاهرخ و احسانی، زهرا. (1390). رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش سمنان، فصل‌نامه راهبرد، شماره پیاپی 59، 216-191.
جونز، سالیس. (1384). مدیریت دانش. ترجمة محمدرضا آهنچیان. تهران: پژوهشکده تعلیم و تربیت.
حسن زاده، محمد و دیگران. ( 1388). مدیریت دانش و علوم ارتباطات، تهران: کتابدار.
 حسن‌زاده، محمد. (1384).مدیریت دانش، مفاهیم و زیر ساخت‌ها، تهران: انتشارات کتابدار.
حسینی، سیدحیدر. (1389). رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش. مورد مطالعه آب و فاضلاب و توزیع نیروی برق استان ایلام. پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی.
حسینی قلی‌زاده، رضوان. (1389). نسبت میان فرایند تبدیل دانش و فرهنگ سازمانی در دانشگاه فردوسی مشهد. پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی .
حقیقت‌منفرد، جلال. (1389). بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش: مورد مطالعه شرکت ملی نفت ایران. پایگاه اطلاعات  علمی جهاد دانشگاهی.
خاک‌پور، عباس و دیگران. (1388). رابطه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در بین اعضای هیأت علمی جهاد دانشگاهی. فصل‌نامه فرهنگ و هنر. 5: 106-91.
دانش‌فرد، کرم‌ا... . (1388). بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و استقرار مدیریت دانش. تهران: دانشگاه آزاد اسلامی .
رحیمیان ، حمید. (1389). تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار فرایند مدیریت دانش در معاونت فناوری و برنامه‌ریزی سازمان امور مالیاتی کشور. پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی.
زعفریان، رضا؛ اسماعیل‌زاده، مونا و شاهی، نساء. (1387). ارائه الگوی پیاده‌سازی مدیریت دانش درکسب و کارهای کوچک و متوسط.فصل‌نامه توسعه کار آفرینی. سال(1). (2). 29-17
صادقی، احمد. (1389). رابطه بین مؤلفه‌های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد.
گودرزی ، محمود و دیگران. (1388). ارتباط فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی.
 عباس‌زادگان، حسین. )1385). مدیریت دانش در خلق ارزش برای مشتری. مجله مدیریت، 109: 77-56
  علامه، محسن. (1384). مدیریت دانایی. مجلهمدیریت، 110.
فایرستون، جوزف؛ مک  الروی، مارک. (1386). مباحثکلیدیدرمدیریتدانش، ترجمه احمد جعفرنژاد و خدیجه سفیری .تهران: مؤسسه کتاب مهربان نشر.
فرائیالو، کارل.  (1383).  مدیریتدانش،ترجمه عیسی شیرگیر. تهران: نشر نقش سیمرغ.
قلتاش، عباس(1389). رابطه فرهنگ سازمانی و یادگیری سازمانی با مدیریت دانش اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی . فصل‌نامه اندیشه‌های تازه در علوم تربیتی.
موسوی، عبا س( 1384 (. مدیریت دانش.مجلهاصلاحوتربیت،  46: 111-89..
مجیبی، تورج و دیگران(1389). بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با استراتژی مدیریت دانش، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی.
نیک پور، امین و سلاجقه، سنجر. (1389). رابطه بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی.
نیازآذری، کیومرث و عموبی، فتانه. (1386).عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش در دانشگاههای ‌آزاد اسلامی استان مازندران، اصفهان: دانشگاه آزاد اسلامی‌ واحد خوراسگان.
هویت، دینس وکرامر، دانکن. (1388). روش‌های آماری در روانشناسی و سایر علوم رفتاری، ترجمه حسن  پاشاشریفی  و دیگران.تهران: بی نا.
 
Abzari, M.  & Kermani Alghoreishi. (2005). Feasibility of establishing knowledge management in Iran steel industry. Journal of Ministerial Sciences and Economy. 17(3): 121-132.
 
Alwis, R. S. & Hartmann, E. (2008). The use of tacit knowledge within innovative companies: Knowledge management in innovative enterprises. Journal of Knowledge Management; 12(1): 33-47.
 
Fred, A. & Kecheng, L. (2011). Knowledge discovery, knowledge engineering and knowledge management. First International Joint Conference- IC3 2009.
 
Jashpara, A. (2004). Knowledge management. Financial Times Limited.
 
Hasgall, A. & Shoham S. (2008). Knowledge processes: From managing people to managing processes. Journal of Knowledge Management; 12(1): 51-62.
 
Malhotra. (2002). From information managementtoknowledgemanagement:  53(1):49-61.
 
Mcinerney, Claire, R. & Koening, M. (2011). Knowledge management (KM) processes in organizations: Theoretical foundations and practice. Cambridge University Press.