طراحی مدل اشتغال‌پذیری فارغ‌التحصیلان دانشگاه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار مدیریت بازرگانی، گروه مدیریت، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

2 استادیار مدیریت بازرگانی، گروه مدیریت، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

3 استاد مدیریت آموزشی، گروه علوم تربیتی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

4 کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، گروه مدیریت، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

چکیده

هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اشتغال‌پذیری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است. به این منظور از پژوهش کیفی، روش داده‌بنیاد و مصاحبه‌های عمیق استفاده شد. جامعۀ پژوهشی، اعضای هیئت‌علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند و با استفاده از نمونه‌گیری نظری 15 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. متن مصاحبه پس از پیاده‌سازی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. مؤلفه‌های شناسایی‌شده از نتایج تحلیل داده‌ها در قالب مدل پارادایمی عبارت‌اند از: شرایط علی (دانشجو، استاد، برنامۀ ‌درسی و عوامل آموزشی)، پدیده‌ محوری (مهارت‌ها)، بستر حاکم (سیاست‌های آموزش عالی، سیاست‌های دولت، فلسفۀ دانشگاه، عوامل سازمانی و فراسازمانی، عوامل سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و قوانین و مقررات)، شرایط مداخله‌گر (عوامل اجتماعی- فرهنگی)، راهبردها (بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، ارتقای سطح تعاملات، ارتقای جایگاه بین‌المللی دانشگاه، بهبود فعالیت‌های آموزشی و ارتقای وضعیت آموزشی)، پیامد (اشتغال‌پذیری و نتایج حاصل از آن در سه سطح فرد، سازمان و اجتماع) است. در کدگذاری گزینشی شکل‌گیری اشتغال‌پذیری به‌عنوان هسته و مرکز بحث مطرح و براساس آن نظریۀ اشتغال‌پذیری ارائه شد. مهم‌ترین وجه شباهت الگوی طراحی‌شده مربوط به طبقه‌های مهارت و برنامۀ درسی است. جامعیت مدل و در نظر گرفتن تمامی مؤلفه‌های مؤثر بر اشتغال‌پذیری مهم‌ترین وجه تمایز آن با تمام مدل‌هایی است که تاکنون طراحی شده است.
 
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Designing the employability model of university graduates

نویسندگان [English]

  • Farajallah Rahimi 1
  • Abdolhadi Darzian Azizi 2
  • yadollah Mehrali Zadeh 3
  • Aliyeh Maleki 4
1 Associate Professor, Department of Management, Faculty of Economic and Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran.
2 Assistant Professor of management, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
3 Professor, Faculty of Education and Psychology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
4 M.A in Business Administration, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
چکیده [English]

the major goal of this research is to design the employability model of university graduates. To this end, qualitative research, grounded theory method and in-depth interview have been applied. The statistical population of the study was faculty members of Shahid Chamran university of Ahvaz. 15 people were selected as research samples, using theoretical sampling method. The content of interviews was analyzed using open coding, axial coding and selective coding, after being logged. The components identified from the results of data analysis in the form of paradigmatic model are: casual conditions (student, professor, curriculum, educational factors), axial phenomenon (skills), contextual conditions (higher education policies, government policies, university philosophy, condition political organizational and meta organizational factors, regulations, management factors, condition economical), interfering conditions (socio-cultural factors), strategies (improving the quality of university performance, the level of interactions, international position of university, educational activities and educational situation), consequences (employability and its results at three levels: individual, organization and society). In selective coding, formation of “employability” was proposed as the core and center of the discussion and the employability theory was presented, based on that. The most important common feature of the designed model with others is related to the classes of skills and curriculum, and considering all the components affecting employability, is the most important difference from all previously designed models.
 
 
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Designing the model
  • employability
  • university graduates

مسئلۀ بیکاری جوانان برای بسیاری از کشورهای صنعتی اهمیت فراوانی دارد (مک دونالد[1] و همکاران، 2019). نرخ بیکاری به‌عنوان وسیله‌ای برای سنجش میزان سلامت اقتصادی یک کشور در نظر گرفته می‌شود (مویتا[2]، 2018). بر این اساس، کاهش بیکاری و افزایش اشتغال از اهداف کلان توسعه در کشورهای مختلف است. بیکاری، بحرانی است که برای کل جامعه تهدید محسوب می‌شود. به‌خصوص بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی که پیامدهای جبران‌ناپذیری را در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی به‌ وجود می‌آورد (کیپر[3] و همکاران، 2019). دانشجویان پیش از ورود به قرن جدید و مواجهه با تغییرات گستردۀ دنیای کار تصور می‌کردند، پس از فارغ‌التحصیلی به کاری مادام‌العمر اشتغال خواهند داشت و دغدغۀ مشاوران شغلی هم کمک به دانشجویان برای یافتن شغلی مشخص و آماده‌شدن برای اشتغال بود؛ اما با ظهور تغییرات اساسی در دنیای کار قرن جدید و تغییر قواعد، اشتغال و حفظ شغل دیدگاه متداول امروزی بیان می‌کند که دانشجویان در یک طرح مداوم و پیوسته باید آمادگی مواجهه با دنیای کار را کسب کنند (گل پیچ و همکاران، 1398). بسیاری از فارغ‌التحصیلان جدید یا بیکارند یا یافتن شغل در بخش‌هایی که در آن آموزش دیده‌اند و به آن علاقه‌مند هستند، برایشان دشوار است. اهمیت مفهوم اشتغال در آموزش عالی با گذشت زمان بسیار افزایش یافته است (کیپر و همکاران، 2019). امروزه دیگر داشتن مدرک تحصیلی تضمین‌کنندۀ اشتغال در بازار رقابتی کار نیست (پینگ[4] و همکاران، 2018). مویتا (2018) معتقد است که ضعف مهارتی دانش‌آموختگان به بیکاری منجر می‌شود. در اقتصاد دانش و رقابتی دنیای ما که تغییر، واقعیتی روزمره است، اهمیت اشتغال‌پذیری موضوعی است که همۀ سیاست‌گذاران و دانشمندان دربارۀ آن اتفاق‌نظر دارند (رومگنز[5] و همکاران، 2019). اشتغال‌پذیری فارغ‌التحصیلان به هدفی تبدیل شده است که دولت‌ها در سراسر جهان تا حد زیادی آن را به سیستم‌های آموزش عالی تحمیل می‌کنند (یورک[6]، 2017). افزایش فشار برای پاسخ‌گویی به انتظارات ذی‌نفعان در سراسر دنیا موجب شده است که مؤسسات آموزش عالی اشتغال‌پذیری را به‌عنوان اولویتی برای قرن 21 بپذیرند؛ بنابراین سیاست‌های آموزش عالی در سطح جهانی حاکی از نوعی توجه و دغدغه نسبت‌به موضوع اشتغال‌پذیری است (یاسون[7] و همکاران، 2020).

سراجی (1397) چنین بیان می‌کند که در گذشته وظیفۀ اصلی دانشگاه محدود به آموزش نیروی کار و پژوهش دربارۀ مسائل مختلف جامعه بود؛ اما امروزه آموزش عالی باید از طریق آموزش و پژوهش به‌‌دنبال حل مشکلات جامعه و رسیدگی به بخشی از مسائل اشتغال و کسب مهارت‌های شغلی جدید باشد. آموزش عالی به‌‌طور پیوسته با نیازهای اقتصادی و نیروی انسانی در ارتباط است؛ درنتیجه فشار برای تربیت دانش‌آموختگانی اشتغال‌پذیر را تجربه می‌کند (لورنز و مالهربه[8]، 2016). یوریکو[9] و همکاران (2015) معتقدند، یکی از اهداف دانشگاه‌ها برای پاسخ‌گویی به تقاضای بازار کار، زیادکردن کیفیت منابع انسانی است؛ از این ‌رو، تلاش دانشگاه‌ها اجرای سیاست‌ها و مسائل آموزشی برای اشتغال‌پذیر کردن افراد است. اشتغال‌پذیری، توانایی فرد برای به دست آوردن شغل اولیه، حفظ این شغل و در صورت لزوم شغل جدید است. این مفهوم مربوط به قابلیت‌ها، دانش و مهارت‌های فرد است و وی را قادر می‌‌کند، شغلی را بیابد که رضایت خاطرش را فراهم کند و به‌عنوان عاملی تسهیل‌کننده هم برای افراد و هم برای سازمان‌ها عمل می‌کند (دوبی و تیواری[10]، 2020). اشتغال‌پذیری در دهۀ گذشته به‌عنوان مفهومی اصلی در سیاست‌های بازار کار بین‌المللی شناخته شده است و یکی از چهار ستون راهبردی اشتغال در اروپا را تشکیل می‌دهد. این مفهوم به‌عنوان راهکار سازگاری فعال در یک شغل ویژه شکل گرفته است که افراد را در شناسایی و تشخیص فرصت‌های شغلی توانمند می‌‌کند (روشنی و همکاران، 1398). اگرچه اشتغال‌پذیری دانشجویان متأثر از طیف وسیعی از عوامل و ذی‌نفعان است، دانشگاه در ارتقای اشتغال‌پذیری فارغ‌التحصیلان و آماده‌سازی آنها برای کار و اجتماع، تجهیز فارغ‌التحصیلان به دانش، مهارت، ارزش‌ها و اعتمادبه‌نفس برای شناسایی و نهایت استفاده از فرصت‌های ایجاد شغل برای آنها نقشی حیاتی ایفا می‌کند (واکر و فونگوا[11]، 2017).  تیرناوکاراسو و همکاران[12] (2020) بیان کرده‌اند که مؤسسات آموزش عالی به دلیل فقدان مهارت‌های موردنیاز در فارغ‌التحصیلانی که به‌دنبال شغل هستند، انتقاد می‌شوند. درحقیقت آنچه باعث کاهش اشتغال فارغ‌التحصیلان می‌شود، شکاف بین مهارت‌های فارغ‌التحصیلان و انتظارات بازار کار است. جامعۀ ایران نیز از این دست تحولات مستثنا نیست و بخشی از جمعیت در سن کار، بیکار و درنتیجه درگیر فرایند کاریابی هستند؛ بنابراین بررسی مسئلۀ اشتغال‌پذیری در شـرایط فعلـی دنیای کار و با توجه به تغییرات پیش‌آمده در مسیرهای شغلی ضروری به ‌نظر می‌رسـد (مقدس و نیلفروشان، 1399). بررسی سوابق پژوهش‌ها دربارۀ اشتغال دانش‌آموختگان نشان‌دهندۀ آن است که مسئلۀ اشتغال دانش‌آموختگان در ایران یکی از عمده‌ترین چالش‌های پیش روی نظام آموزش عالی کشور است (روشنی و همکاران، 1398).

 با نگاهی به برخی از آمارهای موجود درخصوص اشتغال دانش‌آموختگان و بررسی تعداد دانشجویان کشور مشخص می‌شود که وضعیت اشتغال دانش‌آموختگان دانشگاهی مناسب نیست. بهبود کیفی نیروی کار دانش‌آموختگان از وظایف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است؛ ولی بهبود فضای کسب‌وکار، کاهش تصدی‌گری دولت و نهادها، استفادۀ بهینه از بازار کار و نیازهای کشور، مدیریت همکاری‌های بین‌المللی متولیان دیگری دارد که در اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بسیار حائز اهمیت است و باید اقدامات مؤثر و جدی در آن حوزه‌ها صورت گیرد (سازمان برنامه و بودجۀ کشور، 1397). طبق آمار منتشرشدۀ مرکز آمار ایران در تیرماه 1398، سهم جمعیت بیکار ده‌سالۀ کشور را بیشتر فارغ‌التحصیلان آموزش عالی تشکیل می‌دهند. این رقم در حدود 3/40 درصد بوده که نسبت‌به سال قبل از آن 9/3 درصد افزایش یافته است. با توجه به اینکه نرخ بیکاری دانش‌آموختگان دانشگاهی در ایران به‌مراتب زیاد است، ایجاد اشتغال برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیازمند تدوین برنامه‌ای جامع برای ارتقای اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی است که کاری پیچیده و مشکل و نیازمند تعامل و همکاری تمامی ذی‌نفعان است؛ از این ‌رو، در پژوهش حاضر سعی در شناسایی عوامل مؤثر در اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان از طریق طراحی مدلی جامع شده است که تا جای امکان تمام عوامل و شرایط لازم را برای اشتغال‌پذیری شناسایی کند و چارچوبی اثربخش در زمینۀ مدنظر ارائه دهد.

پژوهش حاضر به «طراحی مدل اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاه» توجه می‌کند. به‌منظور درک بیشتر این مفهوم و دستیابی به هدف اصلی مقاله، مهم‌ترین سؤال‌های مطرح‌شده در این مطالعه عبارت‌اند از:

  1. شرایط علی اثرگذار بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاه کدام است؟
  2. بستر (شرایط زمینه‌ای) اثرگذار اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاه کدام است؟
  3. عوامل مداخله‌گر مؤثر بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاه کدام است؟
  4. راهبردهای افزایش اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاه کدام است؟

 

روش پژوهش                                                              

پژوهش حاضر از نوع کیفی است که در آن با استفاده از رویکرد نظریه‌پردازی داده‌بنیاد - طرح نظام‌مند[13] (اشتراوس و کوربین) به طراحی الگوی قابلیت اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی توجه شده است. مراحل انجام تئوری داده‌بنیاد در این مطالعه با استفاده از ابعاد مدل پارادایم شامل شرایط علی، پدیده محوری، بستر حاکم، شرایط مداخله‌گر، راهبردها و پیامدهاست. برای انجام مصاحبه و گردآوری داده‌ها اعضای هیئت‌علمی متخصص در رشته‌های مختلف دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 99- 1398 به‌عنوان جامعۀ آماری پژوهش در نظر گرفته شده است. تمامی این افراد پست مدیریتی یا برنامه‌ریزی در حوزۀ آموزش عالی دارند و در زمینۀ موضوع پژوهش دارای تخصص علمی و تجربه کاری و پژوهشی هستند. در این پژوهش معیارهایی برای یافتن نمونه‌های هدفمندی در نظر گرفته شد که اطلاعات مفیدی در اختیار پژوهش‌گر قرار دهد. ازجمله: 1. داشتن تجربۀ میدانی در حوزۀ موردمطالعه و همچنین طراحی الگوی آموزشی؛ 2. تألیف یا پژوهش در حوزه‌های نظام آموزش عالی، آموزش، تدریس و برنامه‌ریزی آموزشی؛ 3. داشتن پست مدیریتی یا برنامه‌ریزی در حوزۀ آموزش عالی.

همچنین از روش نمونه‌گیری نظری[14] با دو خصوصیت مهم هدفمندبودن و اشباع[15] نظری برای انتخاب مشارکت‌کنندگان استفاده شده است. درنهایت، 15 نفر از اعضای هیئت‌علمی به‌عنوان نمونۀ مدنظر انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها در این پژوهش از مصاحبۀ عمیق استفاده شد. با توجه به موضوع، ضرورت و هدف انجام پژوهش در هر مصاحبه اطلاعات فشرده‌ای به مصاحبه‌شونده ارائه شد. بعد از آن فرآیند مصاحبه با طرح پرسش اصلی شروع شد، گفت‌وگو با توجه به نوع پاسخ یا حتی پرسش‌های مصاحبه‌شوندگان برای رفع ابهام و روشن‌ترشدن مسئله ادامه ‌یافت و فرآیند مصاحبه برای فراهم‌کردن داده‌های مدنظر پژوهش‌گر با مطرح‌کردن پرسش‌های تکمیلی هدایت شد. تا زمانی ‌که پژوهشگر از بابت به دست آوردن داده‌های کامل از فرد اطمینان پیدا کرده یا مصاحبه‌شونده اعلام می‌کرد، اطلاعات بیشتری در اختیار ندارد که به پژوهشگر ارائه دهد، گفت‌وگو ادامه می‌یافت؛ درنتیجه زمان انجام مصاحبه‌ها با توجه به سطح اطلاعات مصاحبه‌شوندگان و تمایل آنها برای ادامۀ مصاحبه بین 65 تا 110 دقیقه متغیر بود. در طول فرآیند مصاحبه، تلاش بر این بود که مصاحبه با تمرکز بر موضوع و پرسش‌های اصلی پژوهش انجام شود؛ از این ‌رو، جریان مصاحبه با وجود انعطاف‌پذیری و بیان آزاد مصاحبه‌شوندگان در ارائۀ داده‌ها و با طرح پرسش‌های کمک‌کننده در مواقع ضروری هدایت می‌شد. تمامی مصاحبه‌ها به‌طور کامل ضبط و بعد از اتمام، هر مصاحبه به‌صورت کامل و کلمه به کلمه پیاده‌سازی و درنهایت، تحلیل شد. وقتی پژوهشگر بعد از هر مصاحبه به پیاده‌سازی و تحلیل مصاحبه می‌پردازد، پرسش‌ها و فرآیند مصاحبه‌های بعدی را بهبود می‌دهد و دربارۀ رسیدن به اشباع نظری بهتر تصمیم‌گیری کند. تمامی مصاحبه‌ها به‌طور کامل ضبط و بعد از اتمام، هر مصاحبه به‌صورت کامل و کلمه به کلمه پیاده‌سازی و تحلیل شد. در طول فرآیند پژوهش، داده‌های کیفی حاصل از مصاحبه‌ها با استفاده از روش کدگذاری در سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه‌و‌تحلیل شدند و براساس آن الگوی اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی طراحی شد. در فرآیند سه مرحله‌ای کدگذاری، متون مصاحبه به‌دقت بررسی و کدهای باز استخراج شد. در این مرحله تعداد زیادی از کدها به‌ شیوه‌های مختلف تکرار شدند یا با هدف پژوهش غیر مرتبط هستند؛ از این ‌رو، نیاز است، پژوهشگر کدهای باز را ارزیابی کند و تعداد کدها را از طریق پالایش کاهش دهد. در مرحلۀ کدگذاری محوری براساس شباهت‌های معنایی، کدهای باز دسته‌بندی و برای هر دسته یک مفهوم در نظر گرفته شد. سپس مجموعه‌ای از مفاهیم زیر عنوان یک طبقۀ فرعی قرار گرفتند و درنهایت، طبقۀ محوری به دست آمد. بنابر گفته‌های اشتراوس و کوربین[16] (2008) شباهت مفاهیم به‌عنوان یک فعالیت، پدیده یا رویداد ملاک دسته‌بندی‌هاست. این دسته‌بندی‌ها روابط میان کدهای تولیدشده را کشف می‌کند و سبب سهولت فرآیند نظریه‌پردازی و طراحی الگوی پارادایمی برای نظریه‌پرداز می‌شود. بر این اساس، کدگذاری محوری دارای دو گام اصلی است که عبارت‌اند از طبقه‌بندی کدهای باز در طبقه‌های اصلی و تعیین روابط بین مفاهیم. طبقۀ محوری در این پژوهش مهارت‌ها (فردی، آکادمیک و کسب‌وکار) بود که تحت‌تأثیر شرایط علی ایجاد و درنهایت به اتخاذ راهبرد و شکل‌‌گیری پیامد نهایی منجر شد. راهبردهای اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی تحت‌تأثیر بستر حاکم و شرایط مداخله‌گر اشتغال‌پذیری دانشگاهی قرار دارد. بازۀ زمانی مربوط به جمع‌آوری و رسیدن به نظریۀ پژوهش در حدود ده ماه بوده است. نتایج پژوهش برای چند نفر از شرکت‌کنندگان ارسال شد که پس از مطالعۀ نظریه، نظرات و پیشنهادهای آنها اعمال شد؛ همچنین این پژوهش توسط سه نفر از اساتید موردمطالعه و بازبینی قرار گرفت.

در این پژوهش برای رسیدن به توافق جمعی دربارۀ چگونگی انجام مصاحبه‌ها و مراحل کدگذاری، فرآیندهای مذکور به‌وسیلۀ اساتید راهنما و مشاور بررسی شد؛ همچنین به‌جز پژوهشگر از یک فرد باتجربه در زمینۀ انجام پژوهش‌های کیفی، کدگذاری و آشنا با ادبیات پژوهش درخواست شد تا فرآیند کدگذاری را انجام دهد. با مقایسۀ نتایج به‌دست‌آمده تناسب زیادی بین دو کدگذار وجود داشت که نشان‌دهندۀ پایایی در کدگذاری بود.

 

یافته‌های پژوهش

در طول فرآیند کدگذاری باز در پانزده مصاحبۀ انجام‌شده حدود 400 کد اولیه حاصل شد که پس از پالایش کدهای باز و انتخاب کدهای مشابه و انتخاب کدهای مرتبط با اهداف این پژوهش تعداد کدها به 240 عدد کاهش یافت. در مرحله کدگذاری محوری پس از پالایش و دسته‌بندی کدها براساس متن مصاحبه‌ها و نیز مراجعۀ مکرر به پیشینۀ‌ پژوهشی برای هر دسته مفهوم مشخصی در نظر گرفته شد. سپس مفاهیم به‌‌دست‌آمده براساس محتوا و مفهوم مشترک مجدد دسته‌بندی شدند و زیر عنوان طبقه‌ای فرعی قرار گرفتند. در این مرحله، پس از کدگذاری باز مهارت‌ها به‌عنوان پدیدۀ محوری شناسایی شد. علل ایجاد مهارت‌ها 7 طبقۀ فرعی استاد، دانشجو، قوانین و مقررات، برنامۀ درسی، عوامل آموزشی، مدیریتی و اقتصادی است. بستر حاکم نیز در برگیرندۀ پنج طبقۀ فرعی، سیاست‌های آموزش عالی و دولت، فلسفۀ دانشگاه، عوامل سازمانی و فراسازمانی و عوامل سیاسی و شرایط مداخله‌گر در برگیرندۀ یک طبقۀ فرعی و اجتماعی- فرهنگی است. راهبردهای این پژوهش شامل پنج طبقۀ فرعی، بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، ارتقای سطح تعاملات، ارتقای جایگاه بین‌المللی، بهبود فعالیت‌های پژوهشی و ارتقای وضعیت آموزشی است. درنهایت، پیامد ایجاد انواع مهارت‌ها، اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی و آثار آن در سه سطح فرد، سازمان و جامعه است. در این مرحله درمجموع 62 مفهوم در غالب 22 طبقۀ فرعی قرار گرفتند. در ادامه، تمامی طبقات با مقوله‌های اصلی و فرعی توضیح داده می‌شوند:

الف) شرایط علی

نتایج پژوهش نشان‌دهندۀ آن بود که استاد، دانشجو، برنامۀ درسی، عوامل آموزشی به‌عنوان شرایط علی بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی اثرگذار است. در ادامه، توضیحاتی پیرامون هرکدام ارائه می‌‌شود:

1- اساتید:

 یکی از مهم‌ترین ارکان آموزش عالی محسوب می‌شوند. اساتید، مهم‌ترین عامل در تربیت نیروی انسانی هستند. کدهای باز مرتبط با طبقۀ اصلی استاد در سه طبقۀ مفاهیم با عناوین ارتقای سطح کیفی اعضای هیئت‌علمی، حضور فعال اساتید در بازار کار برای کسب تجربۀ میدانی، هدایت فکری، اخلاقی و مشاوره به دانشجویان قرار گرفتند. یکی از عواملی که سبب افزایش سطح کیفی اساتید می‌‌شود، به‌روز بودن و تسلط به محتوای درسی و شیوه‌های نوین تدریس است. نظر یکی از مصاحبه‌شوندگان در این خصوص چنین بود:

«با توجه به رشد علم و فناوری که نتیجه‌اش تخصصی و پیچیده‌ترشدن دانشه، سؤالات فراوانی برای دانشجوها ایجاد میشه. اساتید باید به علم روز دنیا مجهز [به‌روز بودن] باشن و بتونن به‌طور منطقی به سؤال‌های دانشجوهای پرسشگر پاسخ بدن. اساتید باید به شیوه‌های نوین تدریس آگاهی و اشراف داشته باشن [تسلط به شیوه‌های نوین تدریس] و از ارائۀ یکسری مطالب تکراری در تدریس و جزوه محوری دوری کنن. نیازه که اساتید با این کارها بتونن مرجعیت علمی و اخلاقی خودشون رو حفظ کنن.»

2- دانشجو:

در میان عوامل فردی، نقش دانشجو برای رسیدن به اشتغال‌پذیری اهمیت بیشتری دارد. کدهای باز در این طبقه در سه طبقه مفاهیم قرار گرفتند. هدف‌گذاری یکی از عوامل بسیار مهم و سرنوشت‌ساز در زندگی شخصی هر فردی ازجمله دانشجویان به‌ شمار می‌رود. یکی از صاحب‌نظران در این خصوص چنین اظهار داشت: «تعیین اهداف از اون جهت مهمه که باعث ایجاد آرامش، نظم و سامان‌دهی زندگی میشه. کسی که هدف نداره، سردرگمه و برنامه‌ریزی براش ممکن نیست و به‌احتمال دچار افسردگی، ناامیدی و آسیب‌های زیادی میشه. تعیین اهداف یکی از عوامل مهم آرامش و شاد زندگی کردنه».

3- برنامۀ درسی:

در کنار عوامل فردی استاد و دانشجو، برنامۀ درسی یکی از مؤلفه‌های بسیار مهم برای افزایش کارایی دانشگاه و ابزاری قوی برای پیشبرد اهداف و رسالت‌های دانشگاه است. کدهای باز مرتبط با طبقۀ برنامۀ درسی در چهار طبقه از مفاهیم قرار گرفتند. درخصوص برنامۀ درسی یکی از مصاحبه‌شوندگان معتقد بود:

«برنامۀ درسی یکی از ابزارهای مهم هر دانشگاهی برای رسیدن به اهدافش محسوب میشه. با توجه به تحولات مختلف اقتصادی، اجتماعی و دگرگونی دانش باید بازنگری برنامۀ درسی هم با توجه به تحولات روز انجام بشه. در بازنگری برنامۀ درسی نیازهای دانشجو و جامعه، انعطاف‌پذیری برنامۀ درسی و بومی‌سازی با توجه به نیازها و اولویت‌های فرهنگی کشور در اولویت هستن. اگر در تدوین و بازنگری برنامۀ درسی این موارد رعایت بشه و در فرآیند تدوین برنامۀ درسی، محتوا براساس نیازهایی که در بازار کار وجود داره، تنظیم بشه، میشه یک برنامۀ درسی منعطف و کارآمد داشت که دانشگاه رو به‌سمت پیشبرد اهدافش سوق میده».

4- عوامل آموزشی:

عوامل آموزشی از دیگر عوامل ذکرشده به‌عنوان شرایط علی است. در این قسمت نیز کدهای باز در قالب دو طبقه از مفاهیم قرار گرفتند.

نظر یکی از مصاحبه‌شوندگان درخصوص تناسب آموزش‌ها با بازار کار به این شکل بود:

«بازار کار به‎دنبال نیروی زبده و مسلط به دانش روز و مهارت محوره. نیرویی که بتونه کارآمدی تولید و کسب‌وکار رو افزایش بده و از ایجاد مشکلات جدید و کاهش بهره‌وری جلوگیری کنه. این در صورتی امکان‌پذیره که نیروها آموزش صحیح و متناسب دیده باشن. بهتره که با نیازسنجی درست از بازار، برنامه‌ریزی دقیقی برای تناسب آموزش‌ها و سرفصل دروس با نیازهای بازار کار انجام بشه. در این صورت به علت آموزش‌های مرتبط‌تر و متناسب، امکان موفقیت دانش‌آموخته افزایش پیدا می‌کنه».

 

جدول 1: مراحل چندگانۀ کدگذاری داده‌ها (شرایط علی)

 

طبقۀ اصلی: شرایط علی

 

کدهای باز (اولیه)

مفاهیم

طبقۀ فرعی

 

بالابودن روحیۀ مطالبه‌گری و فعال‌بودن، زیادبودن سرانۀ مطالعۀ درسی، شناخت آیندۀ شغلی، تلاش برای کسب مهارت، اهمیت تعیین اهداف توسط دانشجویان

 لزوم توجه به هدف‌گذاری، تلاش، کسب دانش و مهارت برای نیل به اهداف

دانشجو

 

داشتن امید، خوش‌بینی و کارآمدی، اهمیت سرزندگی و نشاط دانشجو، مسئولیت‌پذیری، پاسخ‌گویی، نظم و انضباط، بلوغ فکری و روانی، داشتن اعتمادبه‌نفس، علاقه و پایبندی به هدف

تقویت ویژگی‌های فردی و شخصیتی

 

انتخاب شغل و مسیر شغلی، کسب مزیت رقابتی از طریق ارتباط با رهبران کسب‌وکار

 اهمیت شبکۀ اجتماعی و ارتباطی دانشجویان

 

به‌روز بودن و تسلط به محتوای درسی و شیوه‌های نوین تدریس، افزایش کیفیت کارهای پژوهشی، افزایش کیفیت زندگی اساتید

ارتقای سطح کیفی اعضای هیئت‌علمی

            استاد

 

آشناسازی هیئت‌علمی با فرآیندها، نحوۀ انجام امور در واحدهای تولیدی و خدمات، اهمیت‌داشتن تجربۀ میدانی اساتید

حضور فعال اساتید در بازار کار برای کسب تجربۀ میدانی

 

تقویت روحیۀ علمی دانشجویان، توانایی اساتید در مشاوره‌دادن به دانشجویان

هدایت فکری، اخلاقی و مشاوره به دانشجویان

 

اصلاح و بازنگری در متون و برنامه‌ها با توجه به علوم جدید، به‌روزرسانی برنامۀ درسی براساس نیازهای بازار با رویکرد میدانی

بازنگری و روزآمدسازی برنامۀ‌ درسی

برنامۀ درسی

 

استفاده از کارشناسان خبره برای برنامه‌ریزی‌های آموزشی، به‌روز بودن متخصصان برنامۀ درسی، سلیقه‌ای عمل‌نکردن طراحان و برنامه‌ریزان درسی

اهمیت تعهد و تخصص و به‌روز بودن طراحان برنامۀ درسی

 

بازتعریف دروس دانشگاهی از منظر کاربرد، کارآفرینی و مهارت‌افزایی، تنظیم محتوای درسی براساس نیازهای آموزشی، کاربردی‌کردن و افزایش جنبه‌های عملی محتوای آموزشی از طریق ارتباط با بازار کار، بازتاب دقیق جنبه‌های عملی و کاربردی در برنامۀ درسی، لزوم تمرکز برنامۀ درسی بر مهارت‌ها، لزوم ارتباط برنامه‌ریزان با ذی‌نفعان دانشگاه

بهبود کارایی و انعطاف برنامۀ درسی و محتوای آموزشی

 

توجه به تنوع و فرهنگ جامعه در برنامۀ درسی، انعطاف و انطباق‌پذیری با شرایط محیطی، بین‌‌المللی‌کردن برنامۀ درسی، تعامل علم و فناوری با سایر کشورها و نهادینه‌سازی روش‌های قابلیت‌های عمومی در برنامۀ درسی

در نظر گرفتن اولویت‌های محلی، منطقه‌ای و ملی، سازوکار کسب‌وکارها در برنامۀ درسی، بومی‌سازی برنامۀ درسی براساس امکانات و شرایط جغرافیایی

تحول و بومی‌سازی برنامۀ درسی متناسب با فرهنگ و شرایط کشور

 

هماهنگی آموزش‌ها با اصول و تحولات روز دنیا، تناسب روش‌های آموزشی مورداستفاده با علائق و شرایط شخصی، توسعۀ آموزش‌های مهارتی مبتنی بر خلاقیت، برگزاری دوره‌های مهارتی از طریق شبکه‌های ارتباطی آموزشی،

 

برنامه‌ریزی و جهت‌گیری‌ توسعه‌ای آموزشی

عوامل آموزشی

برنامه‌ریزی و تناسب آموزش‌های درسی با نیازهای بازار کار، برنامه‌ریزی برای اضافه‌شدن واحدهای کارآفرینی در همۀ رشته‌ها، ضرورت وجود آزادی در انتخاب واحدهای درسی به‌ویژه در سطح تحصیلات تکمیلی، بومی‌سازی رشته‌ها و آموزش‌ها با توجه به شرایط جغرافیایی و فرهنگی

ارائۀ دروس اختیاری تقاضامحور، بومی‌سازی رشته‌ها و آموزش‌ها متناسب با فرهنگ

 

       

 

ب) بستر (شرایط زمینه‌ای)

در این پژوهش بستر شامل هشت طبقۀ اصلی سیاست‌های آموزش عالی، فلسفۀ دانشگاه، عوامل سازمانی و فراسازمانی، سیاست‌های دولت، عوامل سیاسی و اقتصادی و قوانین و مقررات است. در ادامه، توضیحاتی پیرامون هرکدام ارائه می‌شود:

1- سیاست‌های آموزش عالی:

کدهای باز مربوط به طبقۀ اصلی سیاست‌های آموزش عالی در شش طبقه از مفاهیم دسته‌بندی شدند. ازجمله سیاست‌های آموزش عالی که باید برای کاهش بیکاری دانش‌آموختگان به آن توجه کند، تقاضا محوری نظام آموزش عالی است. یکی از صاحب‌نظران در این خصوص چنین ابراز داشت: «نظام آموزش عالی باید تقاضامحور باشه؛ یعنی در ازای تحویل دانش‌آموخته یا محصولات پژوهشی مشتری روشنی داشته باشه. وجود مشتری برای محصولات دانشگاه باعث زیادشدن کیفیت کار دانشگاه میشه و مؤسسات آموزش عالی رو مجبور به رقابت می‌کنه».

2- فلسفۀ دانشگاه:

کدهای باز در طبقۀ فرعی فلسفۀ دانشگاه در دو طبقه از مفاهیم دسته‌بندی شدند. تأسیس دانشگاه‌ها برای مرتفع‌کردن مشکلات جامعه است؛ اما باید پذیرفت که دانشگاه در محیطی فعالیت می‌کند که نیروهای فراوانی عملکرد دانشگاه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. نظر یکی از صاحب‌نظران در این خصوص چنین بود:

«دانشگاه وظیفه داره، با آموزش‌های درست و اصولی دانش‌آموخته‌هایی تربیت کنه که توانایی‌های لازم رو برای حضور در اجتماع و کسب‌وکار داشته باشن؛ اما به این معنی نیست که ایجاد شغل فقط وظیفۀ دانشگاهه. دانشگاه هم مثل خیلی از سازمان‌های دیگه در محیطی بزرگ فعالیت می‌کنه و عملکردش تحت‌تأثیر عوامل محیطی و فشارهای ناشی از این مسائل قرار می‌گیره [متأثربودن آموزش عالی از عوامل محیطی و فشارهای بازار]. در یک کلام باید بدونیم که مسئلۀ اشتغال دانش‌آموختگان یک مسئلۀ فرادانشگاهیه [فرادانشگاهی بودن مسئلۀ اشتغال]».

3- عوامل سازمانی و فراسازمانی:

از دیگر عوامل موجود در بستر حاکم، سازمانی و فراسازمانی است. کدهای باز در این طبقه در دو طبقه از مفاهیم با عناوین برقراری ارتباط نظام‌مند و پایدار بین بدنه‌های علمی و مدیریت و تشکیل مؤسسات دارای راهبری بهتر، پاسخ‌گوتر و مسئول‌تر قرار گرفتند. برای افزایش عملکرد نظام آموزش عالی و تصمیم‌های بهینه بهتر است، ارتباط پایداری بین بدنه‌های علمی و مدیریتی برقرار شود. یکی از مصاحبه‌شوندگان در این زمینه چنین بیان کرد:

«از اونجایی که دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی بر مبنای مصوبات هیئت امنا اداره میشن، لازمه که مدیران آموزش عالی نسبت‌به این ضوابط و مقررات آشنایی و اشراف کامل داشته باشن. در دانشگاه با افرادی برجسته و نخبه سروکار داریم. پس با مشارکت بدنۀ علمی دانشگاه در تصمیم‌گیری‌ها و جلب نظر افراد، برگزاری جلسات و دیدار و گفت‌وگوها با اعضای هیئت‌علمی میشه بهتر تصمیم‌گیری کرد».

4- سیاست‌های دولت:

کدهای باز در این قسمت نیز در چهار طبقه از مفاهیم قرار گرفتند. درخصوص سیاست دولت برای افزایش اختیارات و استقلال دانشگاه‌ها یکی از مصاحبه‌شوندگان چنین بیان کرده است:

«دولت باید استقلال و سطح اختیارات دانشگاه رو افزایش [افزایش استقلال و سطح اختیارات دانشگاه] بده و از این طریق باعث افزایش پاسخ‌گویی به رقابت و مسئولیت‌پذیری بشه. یعنی دانشگاه‌ها در جذب منابع مالی، کسب درآمد، گزینش و استخدام هیئت‌علمی و دانشجو، تصمیم‌گیری و ... آزادی و اختیار داشته باشه. البته مسئلۀ استقلال دانشگاه به این منظور نیست که دولت به‌طور کل حمایتش رو در جهت توسعۀ دانشگاه سلب کنه. درواقع، به این معنیه که دولت با افزایش سطح اختیارات دانشگاه‌ها باعث تقویت سیاست‌گذاری دانشگاه و کیفیت عملکرد و میزان پاسخ‌گویی نظام آموزش عالی بشه».

5- عوامل سیاسی:

عوامل سیاسی از دیگر عوامل مربوط به بستر در مدل ارائه‌شده هستند. در این خصوص طبقات مفاهیم شامل لزوم توسعه‌یافتگی سیاسی، افزایش ثبات داخلی و سیاسی و روابطی بدون تنش حائز اهمیت فراوانی هستند.

 

6- عوامل مدیریتی:

یکی دیگر از عوامل مربوط به بستر در مدل، مدیریتی است. درخصوص عوامل مدیریتی شش طبقه از مفاهیم حاصل از دسته‌بندی کدهای باز شناسایی شد. نظر یکی از مصاحبه‌شوندگان درخصوص طراحی فضای آموزشی چنین بود:

«به‌خاطر اینکه فضا و محیطی که آموزش در اون انجام میشه، تأثیر زیادی توی یادگیری داره، باید دقت زیادی در طراحی و ساخت این فضاها انجام بشه [طراحی فضای آموزشی]. یکی از اصول مهم برای طراحی فضاهای آموزشی و پژوهشی علاوه بر جنسیت افراد استفاده‌کننده و نوع استفاده، اینه که باید به مسائل فرهنگی و تمدن مناسب با اجتماع و محیط توجه کرد [در نظر گرفتن فرهنگ و وضعیت بومی در طراحی]».

منابع مالی و تأمین اعتبارات، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های نظام آموزش عالی است. درخصوص تنوع‌بخشیدن به منابع مالی و افزایش بودجه یکی از مصاحبه‌شوندگان معتقد بود:

«امروزه در سراسر جهان و به‌خصوص کشور خودمون شاهد رشد کمی دانشگاه‌ها هستیم. با رشد تقاضا برای آموزش انتظارات از دانشگاه هم برای رفع نیازهای جامعه بیشتر شده. هزینه‌های مربوط به فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی دانشگاه زیاد شده؛ درنتیجه باید منابع مالی لازم برای تأمین مالی دانشگاه افزایش و تنوع داده بشه [افزایش و تنوع‌بخشیدن به منابع تأمین مالی]».

7- قوانین و مقررات:

در طبقۀ اصلی قوانین و مقررات سه طبقه از مفاهیم وجود دارد. درخصوص قوانین و مقررات یکی از مصاحبه‌شوندگان این‌گونه بیان کرد:

«قوانین و مقررات در نظام آموزش عالی باید در راستای پیشبرد اهداف این نظام باشه، نه در مقابلش. قوانین و مقررات باید شفاف باشه [شفافیت قوانین و مقررات] و بین مبانی فکری و مقررات در عمل نوعی سازگاری وجود داشته باشه [سازگاری مبانی فکری و مقررات در عمل]».

8 - عوامل اقتصادی:

کدهای باز مربوط به عوامل اقتصادی در دو طبقه از مفاهیم دسته‌بندی شدند. یکی از مصاحبه‌شوندگان دربارۀ شرایط اقتصادی معتقد بود: «نظام اقتصادی کشور باید تولیدگرا و توسعه‌گرا باشه و باید این نگرش فکری در تمام اجزای جامعه حاکم باشه. وقتی فضا، فضای توسعه و تولید میشه، میشه گفت که پیشرفت‌ها امری تصادفی نیستن».

یکی دیگر از مصاحبه‌شوندگان درخصوص ظهور اقتصاد دانش‌محور چنین اظهار داشت: «ساختار اقتصادی هر کشوری عامل مهمی در ایجاد شغل محسوب میشه. وقتی تولیدات صنعتی کشوری دچار تحول میشه، سلیقه‌های مصرف‌کننده‌ها تغییر پیدا می‌کنه، رقابت جهانی زیاد و اقتصاد به‌سمت جهانی‌شدن پیش میره و باعث شکل‌گیری اقتصاد دانش‌محور میشه».

 

 

 

 

 

جدول 2: مراحل چندگانۀ کدگذاری داده‌ها (بستر)

طبقۀ اصلی: بستر

کدهای باز (اولیه)

مفاهیم

طبقۀ فرعی

ضرورت ایجاد پیوند بین آموزش و پژوهش، توجه به درس‌های عملی و مهارت‌افزایی، ایجاد نشاط علمی و توانمندسازی بدنۀ علمی و تهیۀ منشور اخلاقی، هماهنگی بین اهداف و رسالت‌های آموزش عالی، تدوین برنامه‌ها برای پرکردن خلأ آموزش نظری و عملی

افزایش توسعۀ کیفی دانشگاه‌ها

سیاست‌های آموزش عالی

رصد نیازهای جامعه توسط کارگروه‌های تخصصی، تعیین ظرفیت پذیرش در رشته‌های مختلف براساس نیازهای بازار کار

 تقاضامحور بودن نظام آموزش عالی

رصد وضعیت اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان و برنامه‌ریزی آموزشی متناسب با آن، وجود سیستم دقیق برای نظارت و ارزشیابی مستمر، تدوین و اجرای برنامه‌های آموزشی و بازنگری مداوم محتوا براساس آخرین دستاوردهای علمی هر رشته در جهان

 ارزیابی مستمر برنامه‌ها، فعالیت‌ها و جهت‌گیری دانشگاه

تعیین شاخص‌های ارزیابی دانشگاه‌ها و اعضای هیئت‌علمی، توسعۀ فیزیکی زیرساخت‌ها و فضاهای یادگیری عملی، برخورداری از سیستم اطلاعات مدیریتی قوی (MIS)، ایجاد، انتقال، جذب و بومی‌سازی فناوری

 تدارک زیرساخت‌های لازم برای جنبه‌های علمی و عملی

وجود استانداردهای علمی در پذیرش دانشجویان، لزوم تعریف و تبیین رشته‌های تحصیلی در بدو ورود دانشجویان، ایجاد معیارهای استاندارد برای مشخص‌کردن توانمندی دانشجویان

 هدفمندکردن رشته‌های تحصیلی

متأثربودن آموزش عالی از فشارهای بازار و نیروهای محیطی

عدم فعالیت دانشگاه در خلأ

فلسفۀ دانشگاه

فرادانشگاهی بودن مسئلۀ اشتغال دانش‌آموختگان، چند بعدی بودن آموزش عالی

تعیین رسالت‌ها و مأموریت‌های دانشگاه و مرجعیت علمی آن

فراهم‌کردن امکان مشارکت اعضا، بدنه‌های هیئت‌علمی در تصمیم‌گیری‌های آموزشی

ارتباط نظام‌مند و پایدار بین بدنه‌های علمی و مدیریتی

عوامل سازمانی و فراسازمانی

ضرورت وجود ساختارها یا نهادی تعریف‌شده برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری
همکاری بخش خصوصی با دانشگاه برای ارائۀ آموزش‌های تکمیلی و ضمن خدمت

تشکیل مؤسسات دارای راهبری بهتر، پاسخ‌گوتر و مسئول‌تر

لزوم استقلال اصلاحات و نظام آموزش عالی از سیاست‌های کلان، افزایش اختیارات دانشگاه‌ها در حوزه‌های مربوطه (استاد، دانشجو، برنامۀ درسی، استاندارهای علمی و ...)

افزایش استقلال و سطح اختیارات دانشگاه‌ها

سیاست‌های دولت

سیاست‌ها در زمینۀ نحوۀ مشارکت فعالان و نقش‌آفرینان، لزوم کاهش بروکراسی‌های موجود در ایران، لزوم روابط سازمان‌یافته بین نظام علمی و سایر نظام‌های کشور، ایجاد شرایط و تسهیلات برای جذب متخصصان دانشگاهی، نقش تسهیل‌گر دولت در زمینۀ تخصیص اعتبار و تضمین کیفیت و پشتیبانی

افزایش کارایی و ارتباطات کارآمد و تخصیص بهینۀ منابع و اعتبارات

تقویت فضای تفاهم، گفت‌وگو بین دولت‌، کارگر و کارفرما

بهبود تعامل و ارتباط میان دولت، کارگر و کارفرما

برنامه‌ریزی دقیق برای جلوگیری از اجرای سلیقه‌ای و سوءاستفادۀ مجریان، اهمیت تعیین مأموریت‌های وزارت علوم، ایجاد بستر و فضای مناسب برای تولید و رشد اقتصادی، گسترش کارآفرینی از طریق پایدارسازی سیاست‌های کلان اقتصادی و سیاسی

نظارت بر اجرای دقیق برنامه‌ها و بسترسازی برای تولید و کارآفرینی

سیاست‌های دولت

لزوم حذف رابطه‌گرایی در اعطای تسهیلات و رعایت عدالت، اعمال نظرات علمی و عادلانۀ کارشناسان بانکی

قانون‌مندی و رعایت عدالت در ارائۀ تسهیلات

کاهش فرآیند بررسی طرح‌ها و دریافت وام و اعتبارات بانکی، ارتقای سیستم نظارت و بازرسی دقیق بر عملکرد خرده‌نظام‌های بانکی

بهبود خدمات و حمایت بانکی مناسب

توانمندی در سیاست خارجی، اعتقاد و تعهد مجریان به برنامه‌های دولت، سیاست تمرکززدایی و تکثرگرایی، ارادۀ سیاسی دولت در اجرای برنامه‌ها

لزوم توسعه‌یافتگی سیاسی

عوامل سیاسی

 

ثبات داخلی و دارابودن محیطی آرام و بدون تلاطم، وجود ثبات در تصمیم‌گیری‌های دولتی در قوانین، امنیت و ثبات سیاسی حاکم بر جامعه، داشتن روابط بدون تنش در سطح جهانی

افزایش ثبات داخلی و سیاسی و روابطی بدون تنش

هماهنگی آموزش‌ها با اصول و تحولات روز دنیا، تناسب روش‌های آموزشی مورداستفاده با علائق و شرایط شخصی، توسعۀ آموزش‌های مهارتی مبتنی بر خلاقیت، برگزاری دوره‌های مهارتی از طریق شبکه‌های ارتباطی آموزشی

برنامه‌ریزی و جهت‌گیری‌ توسعه‌ای آموزشی

عوامل آموزشی

برنامه‌ریزی و تناسب آموزش‌های درسی با نیازهای بازار کار، برنامه‌ریزی برای اضافه‌شدن واحدهای کارآفرینی در همۀ رشته‌ها، ضرورت وجود آزادی در انتخاب واحدهای درسی به‌ویژه در سطح تحصیلات تکمیلی، بومی‌سازی رشته‌ها و آموزش‌ها با توجه به شرایط جغرافیایی و فرهنگی

ارائۀ دروس اختیاری تقاضامحور، بومی‌سازی رشته‌ها و آموزش‌ها متناسب با فرهنگ

شفافیت حدود وظایف فعالان و اثرگذاران آموزش عالی، سازگاری مبانی فکری و مقررات در عمل، تسهیل قوانین و مقررات اقتصادی، بازار کار، روابط بین کارگر و کارفرما،روان‌سازی قوانین و مقررات زائد به‌وسیلۀ فعالان و هیئت امنا

   افزایش وضوح و شفافیت و تسهیل قوانین و مقررات

قوانین و مقررات

تدوین قوانین مربوط به مالکیت فکری،  تدوین و رعایت اصل استقلال دانشگاه در قوانین، وضع قوانین و مقررات داخلی برای ارتقا اجرای جنبه‌های عملی برنامه درسی، گزینش و ارتقا اعضای هیئت‌علمی براساس توان علمی و شخصیتی

تدوین قوانین مربوط به اصل استقلال، مالکیت فکری و ارتقا جنبه‌های عملی برنامه درسی

اجتناب از نأثیر معیارهای سیاسی و عقیدتی در استخدام اعضای هیئت‌علمی، تدوین قوانینی با رویکرد غیر سیاسی در ادارۀ دانشگاه

حذف روابط و جایگزینی ضوابط در قوانین و مقررات

تعادل و توازن جنسیتی در بازار کار، داشتن فرصت برابر برای انجام کارها، وجود امنیت و اطمینان شغلی در بازار کار، افزایش نرخ مشارکت در بازار کار

وجود انعطاف، تعادل، ثبات و امنیت شغلی در بازار

      عوامل اقتصادی

پایدارسازی کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، توجه به ظرفیت نامحدود بازار کار، کامل‌بودن جریان اطلاعات در بازار کار

بهبود نظام اطلاعات و تسهیل شرایط بازار

دانش‌بنیان و دانش‌محور بودن اقتصاد، تولیدی‌بودن صنایع کشور، تولیدی و توسعه‌گرابودن اقتصاد، توانمندی سیاست‌های اقتصادی کشور در بازار کار بین‌الملل

زیادبودن رشد و توسعۀ اقتصادی

استفاده از تکنولوژی‌های دانش‌بر، حمایت دولت از دستاوردهای داخلی، افزایش سرمایه‌گذاری‌ها، افزایش خصوصی‌سازی‌ها، افزایش میزان اعتماد مردم به بازار پول و سرمایه

بسترسازی مناسب برای فعالیت‌های اقتصادی توسعه‌گرایانه

برنامه‌ریزی برای بهره‌مندی بهینه از فضای آموزشی، طراحی فضاهای متناسب با ویژگی‌های بومی

تناسب الگوی آموزش عالی با نیاز بازار کار، شناسایی نیازهای جدید آموزش عالی در سطح محلی، منطقه‌ای، ملی و جهانی، به‌کارگیری افراد براساس شایسته‌سالاری و صلاحیت، توجه به نیازهای ذی‌نفعان درونی دانشگاه

 طراحی بهینه فضای آموزشی و بهبود کیفی الگوی آموزش                                                                                                                                                                              از طریق توجه به نیازهای بازار و ذی‌نفعان دانشگاه

                                       عوامل مدیریتی

ارتقای ظرفیت اجرایی از طریق بسترسازی مدیریتی برای همکاری حوزه‎‌های اصلی دانشگاه، اهمیت تعامل و مشارکت مدیریت دانشگاه با برنامه‌ریزان، حضور و مشارکت ذی‌نفعان به‌خصوص بدنۀ علمی در تصمیم‌گیری‌های کلان

برنامه‌ریزی مشارکتی برای ارتقای ظرفیت اجرایی

کسب منابع و اعتبارات بیشتر از منابع دولتی برای افزایش پاسخ‌گویی به طرح‌های عمرانی، تنوع‌بخشیدن به منابع مالی، اختصاص بودجۀ کافی برای عملی‌کردن رشته‌ها و مهارت‌افزایی، ایجاد زمینه و بستر مناسب برای حمایت‌ها و فعالیت‌های مالی و اعتباری رفاه

تأمین اعتبارات وتنوع‌بخشیدن به منابع مالی

تسلط مدیران وزارت علوم و تحقیقات بر مبانی نظری آموزش عالی، لزوم آشنایی فعالان آموزش عالی با الگوهای آموزشی خاص هر دانشگاه، لزوم برخورداری مدیران از تفکر سیستمی، مدیریتی و توسعه‌ای، لزوم برخورداری مدیران از فکر و سواد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی

لزوم توجه به تخصص، تجارب و پیشینۀ مدیریتی

انسجام و هماهنگی میان نهادهای بالادستی، نظارتی و تأمین‌کنندۀ منابع دانشگاه، تقویت نظارت و ارزشیابی بیرونی و درونی برنامه‌ها، ایجاد سیستم نظارتی دقیق برای بررسی عملکرد آموزش عالی،انسجام و هماهنگی دستگاه‌های اجرایی، هم‌خوانی و انسجام میان عمل، قانون و عملکرد، ایجاد پایگاه اطلاعات آموزش عالی، طراحی راهبردهایی برای کنترل ورودی و خروجی نظام آموزش عالی و تقاضای اجتماعی

نظارت دقیق بر عملکرد سیستم آموزشی

انسجام در تصمیم‌گیری‌ها بین نظام آموزش عالی با سایر بخش‌ها، عضویت در مجامع حرفه‌ای بنگاه‌های اقتصادی، تناسب ساختار و راهبری دانشگاه با انتظارات دانشگاهیان، اصلاح کارکردهای آموزشی، پژوهشی و خدماتی، یکپارچه‌سازی سیستم‌های اطلاعاتی، آموزشی و پژوهشی، تدوین استاندارد برای نظارت بر عملکرد و هماهنگی و انسجام در تصمیم‌گیری‌ها

افزایش انسجام و هماهنگی و بهبود کارکرد‌های آموزش عالی

 

پ) پدیده محوری

در این پژوهش با توجه به فرآیند اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی و ویژگی‌های بررسی‌شده، مهارت‌ها (فردی، آکادمیک و کسب‌وکار) به‌عنوان طبقۀ محوری انتخاب شدند. یکی از مصاحبه‌شوندگان درخصوص مهارت‌های فردی این‌گونه بیان کرده است:

 «مهارت‌های فردی هم مانند بقیۀ مهارت‌ها اکتسابی هستن. به ‌دست آوردن این مهارت‌ها، انگیزه و اعتمادبه‌نفس رو بالا می‌بره. یادگیری مهارت‌های فردی هم در زندگی شخصی و هم در زندگی شغلی کاربرد زیادی دارن و می‌تونن باعث موفقیت در همۀ مراحل زندگی بشن. مهارت‌های فردی به نوعی باعث بهبود مهارت‌های دیگه و رشد و توسعه اونها میشن».

 

جدول 3: مراحل چندگانۀ کدگذاری داده‌ها (پدیده محوری)

طبقۀ اصلی: پدیده محوری

کدهای باز

مفاهیم

طبقۀ فرعی

تعیین و تنظیم چشم‌اندازهای فردی، لزوم سازگاری و انطباق‌پذیری، خودارزیابی، صبر و تحمل و کار در شرایط تحت فشار

مهارت‌های توسعۀ فردی

مهارت‌ها

قابلیت‌های تخصصی مرتبط با رشته‌ها، توانایی تحقیق، خواندن و نوشتن، تجزیه‌وتحلیل و استفاده از تکنولوژی

مهارت‌های آکادمیک

مهارت‌های ارتباطی، کارگروهی، برنامه‌ریزی، محاسباتی و حل مسئله، مهارت‌های مدیریتی و اجرایی

مهارت‌های کسب‌وکار

       

 

ج) شرایط مداخله‌گر

شرایط مداخله‌گر در این پژوهش شامل عوامل اجتماعی فرهنگی است. کدهای باز در این بخش در سه طبقه از مفاهیم قرار گرفتند.

جدول 4:  مراحل چندگانۀ کدگذاری داده‌ها (شرایط مداخله‌گر)

طبقۀ اصلی: شرایط مداخله‌گر

 

کدهای باز

مفاهیم

طبقۀ فرعی

 

نهادینه‌کردن مدیریت دانش، تقویت روحیه، اخلاق و پرسش‌گری، تقویت برخوردهای نقادانه و پرسش‌گرانه، نهادینه‌کردن پژوهش‌محوری و نوآوری در افراد و سازمان‌ها، شایسته‌سالاری در علم و فناوری، برنامه‌ریزی برای شناسایی علائق و استعدادهای دانشجویان، برخورداری از تفکر و نگرش سرمایه‌ای به رشته‌های دانشگاهی، از بین بردن فرهنگ کارمند پروری، نهادینه‌کردن فرهنگ خوداشتغالی و کارآفرینی، تقویت و آگاهی دانشجویان و جامعه برای خوداشتغالی

ایجاد و تقویت فرهنگ تخصصی در دانشگاه، فرهنگ کارآفرینی و خوداشتغالی

 

 

لزوم حمایت از نخبگان، حمایت از طرح‌ها و راهکارهای ابداعی دانشجویان دربارۀ رونق اشتغال، تقویت روابط دانشجویان با افراد فراهم‌کننده خواستۀ شغلی، رشد و توسعۀ شخصی از طریق برخورداری از شبکه‌های ارتباط غیر رسمی و روابط اجتماعی قوی

حمایت ازنخبگان و ایده‌های نوآورانه و تقویت شبکه‌های ارتباطی دانشجویان

 

 

توجه به مسئولیت‌های اخلاقی و اجتماعی افراد و اساتید در زمینۀ اشتغال، توسعۀ فرهنگ ارزشیابی مانند شفافیت، مسئولیت‌پذیری، انتقادپذیری و پاسخ‌گویی

توسعۀ فرهنگ ارزشیابی و توجه به مسئولیت‌های اخلاقی و اجتماعی استاد و دانشجو

 

 

         

 

د) راهبردها

راهبردها در این پژوهش شامل ارتقای وضعیت آموزشی، بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، ارتقای جایگاه بین‌المللی، بهبود فعالیت‌های پژوهشی و ارتقای سطح تعاملات است.

1- ارتقای وضعیت آموزشی:

کدهای باز در این بخش در سه طبقه از مفاهیم دسته‌بندی شدند. یکی از مصاحبه‌شوندگان درخصوص حضور دانشجویان در میدان کار و برگزاری بازدیدهای هدفمند چنین بیان کرده است: «نیازه که دانشجوها وارد میدان عمل بشن تا ذهنشون تحریک بشه [حضور دانشجویان در میدان کار]. این‌طوری با چالش‌هایی روبه‌رو میشن که می‌تونن توی کلاس‌های درس دنبال جوابشون باشن که به این پدیده وارونگی در برنامۀ درسی گفته میشه».

2- بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه:

کدهای باز در این قسمت نیز در دو طبقه از مفاهیم قرار گرفتند. یکی از راه‌های افزایش کیفیت در نظام آموزش عالی استفاده از نظرات کارفرماها و مدیران موفق در تدوین برنامۀ درسی است. در این خصوص یکی از مصاحبه‌شوندگان چنین بیان کرده است:

«مدیران صنایع و کارفرماها ازجمله کسانی هستن که با اینکه میشه از نظراتشون در تدوین برنامۀ درسی استفادۀ مطلوبی کرد، کمتر موردتوجه قرار گرفتن. یکی از اهداف آموزش عالی اینه که دانشجویی تربیت کنه که آمادگی اشتغال داشته باشه. از طرفی، متقاضی و مشتری دانش‌آموخته‌ها در آینده همین کارفرماها و مدیران هستن و استفاده از نظرات و خواسته‌های اونا در تدوین برنامۀ درسی بسیار اثرگذاره [استفاده از نظرات مدیران و کارفرمایان در تدوین برنامۀ درسی] می‌تونه به افزایش پاسخ‌گویی دانشگاه به نیازهای بازار کار منجر بشه».

3- ارتقای جایگاه بین‌المللی:

برای ارتقای جایگاه بین‌المللی باید بستر لازم برای تعامل فعال با سایر کشورها در زمینۀ آموزش، پژوهش و فناوری ایجاد شود. درخصوص افزایش همکاری دانشگاه با مراکز علمی کشورها یکی از مصاحبه‌شوندگان معتقد بود: «یکی از راه‌هایی که باعث رسیدن به رشد و توسعۀ دانش و علوم مختلف برای اساتید و دانشجوها میشه، افزایش میزان همکاری دانشگاه با مراکز علمی معتبر سایر کشورهاست».

4- بهبود فعالیت‌های پژوهشی:

کدهای باز در این قسمت در طبقۀ مفاهیم با عنوان کاربردی و تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی قرار گرفتند. یکی از مصاحبه‌شوندگان درخصوص تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی چنین بیان کرد:

«در حال حاضر موضوع تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی از دغدغه‌های وزارت علوم به ‌حساب میاد. دانشگاه‌ها باید بتونن از طریق تجاری‌کردن پژوهش‌های نوآورانۀ خودشون، هزینه‌های مالی‌شون رو تأمین کنن. فراهم‌کردن بستری برای تجاری‌سازی دستاوردهای دانشگاهی و عرضۀ اون به بازار برای دانشگاه ارزش اقتصادی داره و از طریق تأثیر در کیفیت آموزش عالی باعث رشد و رفاه جامعه میشه».

5- ارتقای سطح تعاملات:

در این بخش، کدهای باز در دو طبقه از مفاهیم دسته‌بندی شدند. یکی از مصاحبه‌شوندگان درخصوص فراهم‌آوردن زمینه‌ای برای شبکه‌سازی دانشجویان با جامعۀ کارآفرینان این‌گونه اظهار داشت:

«دانشگاه به‌لحاظ موقعیت و ارتباط‌هایی که با کارفرماها و افراد کارآفرین داره، باید با دعوت از این افراد برای حضور در دانشگاه دانشجوها رو به نوعی به این افراد وصل کنه [فراهم‌کردن زمینۀ ارتباط با کارآفرینان و کارفرماها]. وقتی دانشجوها با این افراد تعامل داشته باشن، خواه ناخواه می‌تونن از فرصت‌های شغلی و خواسته و نیاز متقابل بازار از دانش‌آموخته اطلاعاتی به‌ دست بیارن. از طرفی، می‌تونه باعث ایجاد علاقه و انگیزه برای کارآفرینی بشه».

 

جدول 5: مراحل چندگانۀ کدگذاری داده‌ها (راهبردها)

طبقۀ اصلی: راهبردها

کدهای باز

مفاهیم

طبقۀ فرعی

حضور دانشجویان در میدان کار برای تحریک ذهن و دریافت چالش‌های علمی، استفاده از تکنولوژی و هوشمندسازی کلاس‌های درس برای شبیه‌سازی کسب‌وکار، برگزاری بازدیدهای هدفمند برای دانشجویان

بسترسازی مناسب برای اجرای برنامه‌های آموزش عملی و تجربه‌محور

ارتقای وضعیت آموزشی

استفاده از روش‌های تدریس تعاملی و مبتنی بر حل مسئله به‌جای روش توصیفی، استفاده از رویکردهایSPL, LPL, …  به‌جای رویکرد سخنرانی، بررسی دوره‌های مشابه و موفق دارای قابلیت انطباق در نظام‌های آموزشی دیگر کشورها

استفاده از روش‌های تدریس تعاملی و مبتنی بر حل مسئله به‌جای روش توصیفی، استفاده از رویکردهایSPL, LPL, …  به‌جای رویکرد سخنرانی، بررسی دوره‌های مشابه و موفق دارای قابلیت انطباق در نظام‌های آموزشی دیگر کشورها

 

اخذ مستمر نظرات صاحب‌نظران در مورد برنامه درسی، شناسایی و جذب نخبگان و دانشمندان برای جذب هیئت‌علمی، مشارکت کارفرمایان در تدوین، اجرا و بازنگری برنامه درسی، حضور مدیران متخصص و مرتبط در تدوین محتوا، ارتقای کیفی دوره‌های کارورزی، توجه به آموزش‌های میان‌رشته‌ای و چند رشته‌ای

افزایش کیفیت آموزش، برنامه درسی و دوره‌های کارورزی

بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه

آشناسازی دانشجویان با فرصت‌های شغلی از طریق گروه‌های آموزشی، راه‌اندازی کلوپ‌ها و گروه‌های شغلی در دانشگاه به‌منظور افزایش مهارت کاریابی، تشکیل بانک اطلاعات شغلی در سیستم آموزش عالی، دعوت از صاحبان کسب‌وکارهای موفق در زمینۀ رشتۀ تحصیلی برای سخنرانی و تدریس

افزایش اطلاع‌رسانی و آشنایی دانشجوها با فرصت‌های شغلی، نرخ اشتغال و بیکاری رشته‌ها

 

افزایش میزان مأموریت‌های علمی و فرصت‌های مطالعاتی اساتید و دانشجویان، رشد تبادلات استاد و دانشجو با سایر کشورها، اجرای پروژه‌ها و دوره‌های آموزشی مشترک با مراکز علمی خارج از کشور، حمایت از برگزاری کارگاه‌های آموزشی و پژوهشی و همایش‌های علمی در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی

بسترسازی برای تعامل فعال با سایر کشورها در زمینۀ آموزش و پژوهش و فناوری

ارتقای جایگاه بین‌المللی دانشگاه

جهت‌دهی پایان‌نامه‌ها به‌سمت تحقیقات کاربردی و میدانی با نگاه به نیاز بازار کار، توسعۀ قطب‌ها علمی - پژوهشی برای پژوهش‌های گروهی هدفمند، تعریف و پایه‌گذاری پژوهش‌ها در قالب نیاز بازار و کارهای هدایت‌شدۀ صنایع، حمایت از کارهای پژوهشی با محوریت دانشگاه و بازار کار

کاربردی و تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی

بهبود فعالیت‌های

 پژوهشی

فراهم‌کردن زمینه‌ای برای شبکه‌سازی دانشجویان با جامعۀ کارآفرینان، ارتقای روحیۀ کار گروهی و وجود فعالیت‌های گروهی در کلاس درس

بهبود ارتباطات فردی

ارتقای سطح

 تعاملات

9) پیامدها

پیامدهای پژوهش در سه طبقۀ فرعی سطح فرد، سازمان، و اجتماعی و کلان دسته‌بندی شدند.

 

جدول6: مراحل چندگانۀ کدگذاری داده‌ها (پیامدها)

طبقۀ اصلی: پیامدها

کدهای باز

مفاهیم

طبقۀ فرعی

افزایش میزان خبرگی و تخصص فردی

افزایش میزان نشاط و انگیزۀ اساتید و دانشجویان

افزایش منزلت اجتماعی

افزایش میزان مهارت‌های کاری و فراشناختی

افزایش تعداد دانش‌آموختگان کارآمد در جامعه

رشد و شکوفایی فردی

سطح فرد

بهبود عملکرد و افزایش کارایی و اثربخشی

افزایش کیفیت آموزش عالی و کیفیت نیروی کار دانش‌آموخته

افزایش بهره‌وری منابع انسانی

سطح سازمان

کاهش نرخ بیکاری دانش‌آموختگان آموزش عالی

تأمین نیروی کار لازم از میان دانش‌آموختگان

افزایش میزان خوداتکایی

استفادۀ بهینه از سرمایۀ انسانی و مالی

سطح اجتماعی و کلان

توسعۀ کارآفرینی و خوداشتغالی

افزایش تحرک و عدالت اجتماعی

توسعۀ پایداری اقتصادی

 

افزایش پاسخ‌گویی به دولت، تقاضای اقتصادی، اجتماعی، میزان انتظارات اجتماعی

افزایش میزان اعتماد مردم به آموزش عالی و ادامه تحصیل

افزایش پاسخ‌گویی به نیازها و تقاضاهای جامعه

 

 

نتایج کدگذاری انتخابی

این بخش از تحلیل الگوی اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی که مرحلۀ اصلی پژوهش است، براساس نتایج مراحل کدگذاری باز و محوری استخراج شد. پدیدۀ محوری به‌صورت نظام‌مند با دیگر طبقه‌ها ارتباط برقرار کرد و به این ‌ترتیب الگوی اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی ترسیم شد. پس از گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، مهارت‌ها (فردی، آکادمیک و کسب‌وکار) به‌عنوان پدیده‌ محوری انتخاب شد. در قدم اول، علت ایجاد مهارت‌ها مربوط به نقش استاد، دانشجو، برنامۀ درسی و عوامل آموزشی است. مهارت‌ها در بستری از شرایط شامل سیاست‌های آموزش عالی، سیاست‌های دولت، عوامل سازمانی و فراسازمانی، عوامل مدیریتی، فلسفۀ دانشگاه، شرایط سیاسی و اقتصادی، قوانین و مقررات شکل می‌گیرند. زمینه‌های موجود ازجمله ‌اجتماعی- فرهنگی به ایجاد راهبردهای اشتغال‌پذیری کمک می‌کنند تا آثار و نتایج اشتغال‌پذیری در شرایط مناسب عملیاتی شوند. در این مرحله از طریق بحث و بررسی دقیق نتایج حاصل از کدگذاری‌های باز و محوری، هم‌اندیشی با متخصصان و صاحب‌نظران دربارۀ پژوهش و بررسی‌های پی در پی درحضوص مفاهیم و طبقه‎های فرعی و اصلی، الگوی اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی به‌صورت شکل (1) استخراج شد.

 

شکل 1: مدل اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی (مدل نهایی)

 

بحث و نتیجه‌گیری

همان‌گونه که کیایی‌جمالی و همکاران (1397) بیان کرده‌اند، یکی از زیرساخت‌های نظام آموزشی هر کشوری، نظام آموزش عالی است که وظیفۀ آن تربیت نیروی متخصص در بخش‌های مختلف، پژوهش و عرضۀ خدمات تخصصی در حیطه‌های مختلف علم و فناوری جامعه است. آموزش عالی در جهان با خدمات فزاینده‌ای در بازار و خصوصی‌سازی به‌منظور پاسخگویی به تقاضای فزاینده جامعه برای آموزش رشد چشمگیری داشته است (لاساکوا[17] و همکاران، 2017). نقش اصلی آموزش عالی، تبدیل دانش‌آموختگان به یادگیرندگان همیشگی، انتقادی و بازتابنده از طریق بهبود آشنایی، مهارت‌ها، رویکردها و توانایی‌های آنهاست (تانگ[18]، 2019). بنابر گفتۀ موحدی و سامیان (1396) از آنجایی که دانشگاه از مراکز عمدۀ تربیت نیروی انسانی ماهر است و با توجه به افزایش تعداد مؤسسات آموزش عالی و دانشگاه‌ها و به تبع آن افزایش تعداد پذیرفته‌شدگان دانشگاه، یکی از وظایف اصلی دولت‌ها بسترسازی مناسب برای اشتغال فارغ‌التحصیلان در بخش‌های گوناگون است. داده‌های کیفی پژوهش نشان‌دهندۀ آن بود که عوامل متعددی در شکل‌گیری اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی مؤثر هستند. این عوامل در ادامه، در قالب شرایط علی، پدیده محوری، بستر حاکم، شرایط مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها تشریح می‌شود.

شرایط علی:

نتایج پژوهش نشان‌دهندۀ آن بود که استاد، دانشجو، برنامۀ درسی، عوامل آموزشی، مدیریتی و اقتصادی و قوانین و مقررات به‌عنوان شرایط علی بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی اثرگذار است. بنابر گفته‌های دانایی‌فرد و اسلامی (1390) شرایط علی مجموعه‌ای از طبقات است که سبب ایجاد و توسعۀ پدیده محوری می‌شود. اساتید یکی از مهم‌ترین ارکان آموزش عالی محسوب می‌شوند. اساتید مهم‌ترین عامل در تربیت نیروی انسانی است. تانگ معتقد است که داشتن تجربۀ میدانی برای اساتید اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا اساتید از طریق حضور در میدان کسب‌وکار نکات ارزشمندی در اختیار دانشجوها قرار می‌دهند و آنها را با مسائل دنیای واقعی آشنا و از این طریق فرآیند یادگیری را تسهیل می‌کنند (تانگ، 2019). آکوا و آنتی پارتا[19] (2014) توسعۀ مهارت‌های آموزشی و بهبود محتوای دانش و توسعۀ‌ مهارت‌های اجتماعی و تجربۀ کسب‌وکار را ازجمله مزیت‌های تجربۀ میدانی اساتید می‌دانند. نقش فعال دانشجو برای رسیدن به اشتغال‌پذیری اهمیت زیادی دارد. سو و ژانگ ویژگی‌های شخصیتی شامل (اعتمادبه‌نفس، مسئولیت‌پذیری، توانایی تحمل فشار و مقاومت در برابر ناامیدی را ازجمله صلاحیت‌های مربوط به اشتغال‌پذیری می‌دانند (سو و ژانگ[20]، 2015). برخورداری دانشجو از شبکۀ روابط اجتماعی باعث فراهم‌کردن فرصت‌های بی‌شماری به‌خصوص در زمینۀ پیداکردن شغل می‌شود. چن معتقد است که شبکه‌های اجتماعی یکی از بسترهای مهم برای اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان است (چن[21]، 2017).

در کنار عوامل فردی استاد و دانشجو، برنامۀ درسی یکی از مؤلفه‌های بسیار مهم برای افزایش کارایی دانشگاه و ابزاری قوی برای پیشبرد اهداف و رسالت‌های دانشگاه است؛ بنابراین باید بازنگری و روزآمدسازی برنامۀ درسی، بهبود کارایی و انعطاف برنامۀ درسی و محتوای آموزشی متناسب با فرهنگ و شرایط کشور موردتوجه قرار گیرد. پور آتشی (1397) معتقد است، بازبینی و به‌روزرسانی محتوای درس‌ها از راهکارهای سازگاری دروس دانشگاهی با نیازهای شغلی است. یکی از ایرادهایی که این روزها به برنامه‌های درسی وارد می‌شود، تأکید بیش‌ازحد به مسائل تئوری است. اورنلا و همکاران یکی از مشکلات دانش‌آموختگان را هنگام ورود به بازار کار مرتبط با تئوری‌پرداز بودن دروس و فاقد جنبۀ عملی‌بودن دانسته‌اند (اورنلاس[22] و همکاران، 2018)؛ از این رو، به نظر باید جنبه‌های عملی و کاربردی علوم به‌درستی در برنامۀ درسی منعکس شود. عوامل آموزشی از دیگر عامل مهم اثرگذار در ایجاد مهارت است. پورآتشی (1397) عملکرد نظام آموزشی (نبودِ تمرکز بر مهارت‌ها و هماهنگی با بازار) را سبب کاهش سطح اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانسته است.

پدیده محوری:

پدیده محوری یکی دیگر از عناصر مدل طراحی‌ شده است. دانایی‌فرد و اسلامی (1390) طبقۀ محوری را همان ایدۀ اصلی می‌دانند که اساس فرآیند تئوری‌پردازی را شکل می‌دهد. در این پژوهش، با توجه به فرآیند اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی و ویژگی‌های بررسی‌شده، مهارت‌ها (فردی، آکادمیک و کسب‌و‌کار) به‌عنوان طبقۀ محوری انتخاب شدند. همان‌گونه که اکبری (1397) بیان می‌کند، رشد و موفقیت در دنیا به مجموعه‌ای ارزشمند از مهارت‌های مختلف مرتبط است. شرفی و عباسپور (1394)، سو و ژانگ (2015)، آلیفرا و راجو[23] (2019)، وارتون و هوراکس[24] (2018) و لیزا[25] و همکاران (2019)، برخورداری از مهارت‌های مختلف را از عوامل مؤثر در اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی معرفی کرده‌اند.

شرایط مداخله‌گر:

ازجمله مهم‌ترین عوامل مداخله‌گر پس از انجام مصاحبه‌ها در این پژوهش، اجتماعی-فرهنگی گزارش شد. عوامل اجتماعی-فرهنگی شرایطی هستند که راهبردها از آنها متأثر می‌شوند و بنابر گفته‌های دانایی‌فرد و اسلامی (1390)، سبب تسهیل یا محدودکردن مداخلۀ سایر عوامل می‌شوند. ایجاد و تقویت فرهنگ تخصصی در دانشگاه، فرهنگ کارآفرینی و خوداشتغالی، حمایت از نخبگان، ایده‌های نوآورانه و تقویت شبکه‌های ارتباطی دانشجویان، توسعۀ فرهنگ ارزشیابی و توجه به مسئولیت‌های اخلاقی و اجتماعی استاد و دانشجو ازجمله مهم‌ترین مسائل مربوط به عوامل اجتماعی-فرهنگی هستند.

بستر:

بستر حاکم یا شرایط زمینه‌ای، یکی دیگر از عناصر مدل طراحی شده است. بنابر گفته‌های دانایی‌فرد و اسلامی (1390)، این شرایط شامل گروهی از مقوله‌ها و متغیرهای زمینه‌ای است که تشخیص آن از شرایط علی دشوار است و بعضی از مواقع، متغیرهایی را که ارتباط بیشتری دارند، در شرایط علی و متغیرهای با ارتباط کمتر را در شرایط بستر قرار می‌دهند. ازنظر خبرگان شرایط زمینه‌ای لازم برای اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی عبارت‌اند از: سیاست‌های آموزش عالی و دولت، عوامل سازمانی و فرا سازمانی و فلسفۀ آموزش عالی و عوامل سیاسی. ازجمله سیاست‌های آموزش عالی که برای کاهش بیکاری دانش‌آموختگان باید به آن توجه کند، تقاضامحوری نظام آموزش عالی است. آموزش عالی باید اهداف خود را متناسب با تقاضاهای علمی روزافزون و جدید تعریف کند و همگام با این تحولات به‌دنبال بهبود کیفیت خود باشد. ملکی‌نیا و همکاران (1397) توسعۀ کیفی را به موازات گسترش کمی ازجمله استراتژی‌های آموزش عالی در عصر جهانی می‌دانند. شاکری و همکاران (1398) معتقد هستند که نیازسنجی براساس نیاز بازار کار از راه‌های تناسب آموزش‌ها با بازار کار است.

سیاست‌های دولت یکی از شرایط زمینه‌ای مؤثر بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی است. بدون شک دولت با سیاست‌ها و پشتیبانی‌های خود به‌عنوان اصلی‌ترین ذی‌نفع درخصوص عملکرد آموزش‌ عالی باید بستر مناسب را برای فعالیت و بهبود عملکرد آموزش عالی فراهم کند. مزینی (1397) مشکلات تأمین مالی، نبودِ ثبات در تصمیم‌گیری‌های دولتی و بروکراسی‌های موجود را ازجمله چالش‌های جذب دانش‌آموختگان می‌داند. از دیگر شرایط زمینه‌ای لازم بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی، عوامل سازمانی و فراسازمانی است. عوامل سازمانی و فراسازمانی اشاره به مواردی همچون فراهم‌کردن امکان مشارکت اعضا و بدنه‌های هیئت‌علمی در تصمیم‌گیری‌های آموزشی، وجود ساختارها یا نهادی تعریف‌‌شده برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری و همچنین همکاری بخش خصوصی با دانشگاه برای ارائۀ آموزش‌های تکمیلی، ارتباط نظام‌مند و پایدار بدنه‌های علمی و مدیریتی و مؤسساتی پاسخ‌گوتر و مسئول‌تر است.

فلسفۀ آموزش عالی یکی دیگر از شرایط زمینه‌ای لازم برای اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی است. به‌‌طور کلی فلسفۀ وجودی دانشگاه‌ها آگاهی‌بخشیدن به انسان‌ها به‌خصوص نسل جوان است. با در نظر گرفتن نقش شایان آموزش عالی در هر جامعه باید پذیرفت که آموزش عالی تنها بخشی از یک محیط به‌شدت پویاست. به‌عبارتی، آموزش عالی همانند سایر نهادها متأثر از فشارهای بازار و نیروی محیط پیرامون خود قرار دارد؛ به ‌همین دلیل برای داشتن تحلیلی جامع و همه‌جانبه از عملکرد آموزش عالی ضمن توجه به این مسئله باید به فلسفۀ وجودی و ماهیت چند بعدی آن نیز تمرکز شود.

عوامل مدیریتی یکی دیگر از شرایط زمینه‌ای لازم در ایجاد اشتغال‌پذیری است. شاکری و همکاران (1398) معتقد هستند، از طریق مشارکت با ذی‌نفعان می‌توان آموزش‌ها را با بازار متناسب کرد. قوانین و مقررات یکی دیگر از شرایط زمینه‌ای مؤثر بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی است. نظام آموزش عالی همانند سایر نظام‌ها به‌‌منظور برنامه‌ریزی، مدیریت، اجرای صحیح وظایف در راستای اهداف و رسالت و پاسخ‌گویی به نیازهای جامعه در سطوح مختلف نیازمند افزایش وضوح، شفافیت و تسهیل قوانین ‌و مقررات است. قادری و همکاران (1397) اصلاح قوانین (آموزشی، پژوهشی، جذب اساتید) را ازجمله سیاست‌گذاری‌های عمودی مبتنی بر بازار آموزش عالی دانسته‌اند. درخصوص عوامل اقتصادی می‌توان به اهمیت زیادبودن رشد و توسعۀ اقتصادی، وجود انعطاف، تعادل، ثبات و امنیت شغلی در بازار، بهبود نظام اطلاعات، تسهیل شرایط بازار و بسترسازی مناسب برای فعالیت‌های اقتصادی توسعه‌گرایانه اشاره کرد. ایاکو[26] و همکاران (2018) محدودیت‌های اقتصادی و نابرابرهای‌ موجود در توزیع درآمد را ازجمله علت‌های کاهش استخدام دانش‌آموختگان می‌دانند.

عوامل سیاسی، یکی دیگر از عوامل مربوط به بستر هستند. در این خصوص موضوعاتی چون لزوم توسعه‌یافتگی سیاسی، افزایش ثبات داخلی و سیاسی و روابطی بدون تنش حائز اهمیت فراوانی هستند. لزوم توسعه‌یافتگی سیاسی به معنای توانمندی در سیاست‌های خارجی، اعتقاد و تعهد مجریان به برنامه‌های دولت و ارادۀ سیاسی دولت در اجرای این برنامه‌ها، در کنار افزایش امنیت و ثبات سیاسی حاکم بر جامعه و داشتن روابطی بدون تنش در سطح جهان ازجمله عوامل سیاسی مؤثر بر عملکرد نظام آموزش عالی است. در این خصوص موثقی و کرم‌زادی (1390) چنین بیان کرده‌اند: برای تحقق توسعه در ابعاد مختلف ازجمله اقتصادی و اجتماعی باید محیط داخلی و شرایط خارجی دارای میزانی از ثبات باشند.

راهبردها (کنش‌ها و تعاملات):

راهبردها (کنش‌ها و تعاملات)، یکی دیگر از عناصر مدل هستند. دانایی‌فرد و اسلامی (1390) کنش‌ها و تعاملات را بیانگر رفتارها و تعاملات هدف‌داری می‌دانند که در پاسخ به طبقۀ محوری و تحت‌تأثیر شرایط مداخله‌گر و بستر حاکم ایجاد می‌شوند. مهم‌ترین راهبردهای پژوهش حاضر عبارت‌اند از: بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، ارتقای جایگاه بین‌الملل دانشگاه، ارتقای وضعیت آموزشی، بهبود فعالیت‌های پژوهشی و ارتقای سطح تعاملات. افزایش کیفیت در آموزش عالی موضوعی است که از گذشته تاکنون همواره موردتوجه بوده است. در این میان افزایش کیفیت آموزش، برنامۀ درسی و دوره‌های کارورزی، افزایش اطلاع‌رسانی و آشنایی دانشجوها با فرصت‌های شغلی، نرخ اشتغال و بیکاری از اهمیت فراوانی برخوردار هستند. یکی دیگر از راه‌های افزایش کیفیت، ارتقای دوره‌های کارورزی است. ازجمله اقدامات مربوط به بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، اخذ مستمر نظرات صاحب‌نظران و مشارکت کارفرمایان و مدیران در تدوین، اجرا و بازنگری برنامۀ ‌درسی، ارتقای دوره‌های کارورزی، توجه به آموزش‌های میان‌رشته‌ای و چند رشته‌ای، تشکیل بانک اطلاعات شغلی و افزایش اطلاع‌رسانی و آشنایی دانشجوها با فرصت‌های شغلی، نرخ بیکاری و اشتغال رشته‌ها و دعوت از صاحبان کسب‌وکارهای موفق در زمینۀ رشتۀ تحصیلی برای سخنرانی و تدریس است. پور آتشی (1397)، پاترسون[27] (2017)، فنتا[28] (2019) و همکاران معتقد هستند که کارورزی از عوامل مؤثر بر اشتغال‌پذیری است.

راهبرد دیگر مؤثر بر اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی ارتقای جایگاه بین‌الملل دانشگاه است. برای ارتقای جایگاه بین‌المللی باید بستر لازم برای تعامل فعال با سایر کشورها در زمینۀ آموزش، پژوهش و فناوری ایجاد شود؛ از این ‌رو، با افزایش میزان مأموریت‌های علمی و فرصت‌های مطالعاتی، رشد تبادلات استاد و دانشجو با سایر کشورها، اجرای پروژه‌های آموزشی مشترک با مراکز علمی خارج از کشور و حمایت از برگزاری کارگاه‌های آموزشی و پژوهشی و همایش‌های علمی در سطح ملی، منطقه و بین‌المللی می‌توان به این مهم دست یافت. ملکی نیا و همکاران (1397) افزایش مبادلات علمی و دانشگاهی را در سطح بین‌المللی یکی از استراتژی‌های آموزش عالی در عصر جهانی‌شدن می‌دانند.

 یکی دیگر از راهبردهای پژوهش حاضر، ارتقای وضعیت آموزشی است. به‌منظور ارتقای وضعیت آموزشی باید بستر مناسب برای اجرای برنامه‌های آموزش عملی و تجربه‌محور از طریق حضور دانشجوها در میدان کار برای تحریک ذهن و دریافت چالش‌های علمی، استفاده از تکنولوژی و هوشمندسازی کلاس‌های درس برای شبیه‌سازی کسب‌وکارها ایجاد شود. وارتون و هوراکس به حضور در میدان کار و کلاس‌های عملی برای مهارت‌های اشتغال‌پذیری تأکید می‌کنند (وارتون و هوراکس، 2018). بهبود فعالیت‌های پژوهشی از دیگر عواملی است که به‌عنوان راهبرد در نظر گرفته شده است.

کاربردی و تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی یکی از راهبردهای مهم پژوهشی در نظر گرفته می‌شود. با جهت‌دهی پایان‌نامه‌ها به‌سمت تحقیقات کاربردی و میدانی و کارهای هدایت‌شده از سوی صنایع، حمایت از کارهای پژوهشی با محوریت دانشگاه و بازار کار، توسعۀ قطب‌های علمی- پژوهشی برای پژوهش‌های گروهی هدفمند پژوهش‌های دانشگاهی کاربردی و تجاری می‌شود و فعالیت‌های پژوهشی بهبود می‌یابد. بهبود ارتباطات فردی و سازمانی ازجمله اقدامات مهم در راستای راهبرد ارتقای سطح تعاملات هستند. فراهم‌کردن زمینه برای شبکه‌سازی دانشجوها با جامعۀ کارآفرینان و ارتقای روحیۀ‌ کار گروهی در کلاس درس به بهبود ارتباطات فردی منجر می‌شود؛ همچنین از طریق گسترش و تقویت هماهنگی بین بخش‌های مختلف صنعت، دانشگاه و دولت، ایجاد ارتباط میان مجریان و برنامه‌ریزان آموزشی برای رفع ایراد دوره‌ها می‌توان ارتباطات سازمانی را نیز بهبود بخشید. بهبود ارتباطات فردی و سازمانی سبب ارتقای سطح تعاملات می‌شود. پاردو-گارسیا و باراک[29] معتقدند که ایجاد شبکۀ ارتباطی با کارفرماها از ابتکارات لازم برای آموزش کارآفرینی و یادگیری تجربی و تجربۀ استاد- دانشجو و انجام پروژه‌های گروهی سبب بهبود اشتغال‌پذیری می‌شود.

پیامدها:

با توجه به گفته‌های دانایی‌فرد و اسلامی (1390)، مقوله‌هایی که در اثر استفاده از راهبردها به ‌وجود می‌آیند، نشان‌دهندۀ نتایج و پیامدها هستند. با توجه به نبودِ ثبات و اطمینان موجود در بازار کار، بدون شک اشتغال‌پذیری یکی از عوامل اصلی در موفقیت شغلی دانش‌آموختگان در نظر گرفته می‌شود. اشتغال‌پذیری از طریق شکل‌گیری مهارت و توانایی‌ها سبب تسهیل فرآیند اشتغال دانش‌آموختگان می‌شود و نقش مهمی در کاهش بیکاری و رشد و توسعۀ اقتصادی ایفا می‌کند. پیامدهای ناشی از اشتغال‌پذیری در سطح فرد، سازمان و کلان طبقه‌بندی می‌شود. در سطح فرد، اشتغال‌پذیری سبب رشد و شکوفایی فردی ازجمله افزایش میزان خبرگی و تخصص فردی، نشاط و انگیزۀ اساتید و دانشجویان، منزلت اجتماعی، میزان مهارت‌های کاری و فراشناختی و تعداد دانش‌آموختگان کارآمد در جامعه می‌‌شود. در سطح سازمان اشتغال‌پذیری باعث افزایش بهره‌وری منابع انسانی می‌شود. برخی از پیامدهای شناسایی‌شده در این سطح عبارت‌اند از: بهبود عملکرد و افزایش کارایی و اثربخشی، افزایش کیفیت آموزش عالی و نیروی کار دانش‌آموخته. اشتغال‌پذیری در سطح کلان سبب استفادۀ بهینه از سرمایه‌های انسانی و مالی، توسعۀ اقتصادی پایدار و افزایش پاسخ‌گویی به نیازها و تقاضاهای جامعه می‌‌شود. برخی از پیامدهای شناسایی‌شده در این حوزه عبارت‌اند از: کاهش نرخ بیکاری دانش‌آموختگان آموزش عالی، توسعۀ کارآفرینی و خوداشتغالی، افزایش تحرک و عدالت اجتماعی، افزایش پاسخ‌گویی به دولت، تقاضای اقتصادی، اجتماعی، میزان انتظارات اجتماعی، افزایش میزان اعتماد مردم به آموزش عالی و ادامۀ تحصیل.

با توجه به یافته‌های پژوهش پیشنهاد می‌شود، دانشگاه‌ها موقعیت‌هایی برای تجربۀ مبتنی بر کار و مکان‌های مناسب کارآموزی را برای دانشجوها فراهم کنند تا از این طریق تجربۀ دانشجوها برای فعالیت در بازار کار بهبود یابد. مجموعۀ اساتید با ایجاد شبکه‌ای فعال و گسترده این موقعیت را برای دانشجوها ایجاد می‌کنند. دانشگاه‌ها باید از طریق تشکیل مراکز توسعۀ شغلی، افزایش ارتباط با مراکز شغلی و بنگاه‌ها و طراحی برنامه‌های متنوع برای آشنایی کارآموزان با بازار کار پیوند مناسبی میان آموزش‌ها و نیازهای بازار کار ایجاد کنند. در دانشگاه باید در کنار آموزش‌های دانشگاهی توجه ویژه‌ای به مشاوره و هدایت صحیح شغلی معطوف شود. در این خصوص بهتر است، دانشگاه به‌منظور حضور کارفرماها و کارآفرینان برای ارائۀ سخنرانی یا برگزاری دوره و کارگاه‌های آموزشی و همچنین مشارکت و همکاری در طراحی و بازنویسی دوره‌های درسی برنامه‌های منظمی طراحی کند. دانشگاه با راه‌اندازی سیستم جامع اطلاعاتی از نیازهای بازار و کارفرمایان اطلاعات لازم را درخصوص میزان انتظارات بازار کار در اختیار دانشجوها قرار دهد؛ همچنین لازم است، فرهنگ کارآفرینی و تربیت نیروی کارآفرین از طریق اصلاح نارسایی‌ها و آموزش‌های اصولی (ترکیب آموزش نظری و عملی) مدنظر قرار گیرد؛ از این رو، نیاز است، اساتید در تدریس خود هم‌زمان تئوری و عمل را باهم تدریس کرده و از ارائۀ آموزش‌ها به‌صورت تئوری‌وار و بدون توجه به زمینه‌های عملیاتی خودداری کنند.

ازجمله محدودیت‌های پژوهش، بهره‌مندنشــدن از نظرات دانش‌آموختگان است. از آنجــا کــه مدل اشتغال‌پذیری برای دانش‌آموختگان و کمک به آنها طراحی شده است، پیشنهاد می‌شود، از نظرات آنها نیز در این خصوص استفاده شود. محــدودیت دیگــر ایــن پــژوهش، اســتفاده از جامعــۀ آمــاری کوچــک در ســطح دانشــگاه شــهید چمــران اهــواز است. بــا توجــه بــه اهمیــت و حساســیت موضــوع پیشــنهاد می‌شــود، یــک پایگــاه داده بــا جزئیــات بیشــتر جمــع‌آوری شده و بــا تمــام افــراد متخصــص ایــن حــوزه در سراســر کشــور ازجملــه طراحــان برنامــۀ درســی، مــدیران آمــوزش عــالی و متولیــان دولــت در این زمینه مصاحبه‌های عمیق انجام شود. از دیگر محدودیت‌های این پژوهش، در نظر نگرفتن سهم متفاوت رشته‌های مختلف در اشتغال‌پذیری است؛ از این‌ رو، پیشنهاد می‌شود، مدلی کلی برای اشتغال‌پذیری رشته‌های مختلف طراحی و در مراحل بعدی مدل‌ها با تمرکز به نام تجاری و سهم دانشگاه در اشتغال‌پذیری رشته‌های مختلف طراحی شده و میزان موفقیت هر دانشگاه در این زمینه بررسی شود. با توجه به محدودیت‌های ذکرشده، پیشنهادهای پژوهش به طراحان آینده عبارت‌اند از:

  • طراحی مدل‌های اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان به‌صورت خرد در سطح رشته‌های تحصیلی
  • طراحی مدل اشتغال‌پذیری با نظرخواهی یا مصاحبه از دانشجویان
  • طراحی مدل اشتغال‌پذیری برخاسته از واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی موجود
  • طراحی مدل اشتغال‌پذیری با تمرکز بر دانشگاه‌های موفق

 

[1]. McDonald

[2]. Muvita

[3]. Keiper

[4]. Ping

[5]. Romgens

[6]. Yorke

[7]. Yawson

[8]. Lourens & Malherbe

[9]. Eurico

[10]. Dubey & Tiwari

[11]. Walker & Fongwa

[12]. Thirunavukarasu

[13]. Grounded theory- Systematic plan

[14]. Theoretical sampling

[15]. Saturation

[16]. Strauss & Corbin

[17] Lasakova

[18] Tang

[19] Acquah & Anti Partey

[20] Su & Zhang

[21] Chen

[22]Ornellas, Falkner & Stalbrandt

[23] Alrifa & Raju

[24] Wharton & Horrocks

[25] Lisa

[26] Iaco

[27] Paterson

[28] Fenta

[29] Pardo-Garcia & Barac

اکبری، زهرا. (1397). ضرورت تهیه و تدوین و گنجاندن واحد درسی مهارت‌های نرم یا عمومی لازم برای دانشجویان علوم پزشکی در برنامۀ درسی آنها. مجلۀ مرکز مطالعات و توسعۀ آموزش علوم پزشکی یزد، 13(2) 139-114.
بازرگان هرندی، عباس. (1398). مقدمه‌ای بر روش‌های تحقیق کیفی و آمیخته: رویکردهای متداول در علوم رفتاری، تهران: انتشارات دیدار.
پور آتشی، مهتاب. (1397). ارزیابی نقاط قوت و راهکارهای ارتقای اشتغال‌پذیری دانشجویان کشاورزی. پژوهش مدیریت آموزش کشاورزی، 10، 31-18.
غلامی، حسام‌الدین، حجازی، یوسف، حسینی، محمود و رضوانفر، احمد. (1397). نقش سرمایۀ اجتماعی در اشتغال‌پذیری دانشجویان رشته‌های کشاورزی: موردمطالعه: پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران. تحقیقات اقتصاد و توسعۀ کشاورزی ایران، 49(3)، 558-545.
دانایی‌فر، حسن و اسلامی، آذر. (1390). کاربرد استراتژی پژوهشی نظریۀ داده‌بنیاد در عمل ساخت نظریۀ بی‌تفاوتی سازمانی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.
درویشان، علی، تسلیمی، محمد سعید و حکیم‌زاده، رضوان. (1398). طراحی مدل مهارت‌های اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان آموزش عالی کشور؛ نمونۀ موردی بنگاه‌های کوچک و متوسط استان تهران. مطالعات برنامۀ درسی آموزش عالی، 19،10-7.
رحیمی، ثریا و محمدزاده، جواد. (1395). مسئولیت نهادهای علمی و دانشگاه‌ها در مواجه با چالش‌های معاصر. فصلنامۀ حبل‌المتین، 5، 34-49.
رحیمی، بهروز. (1397). فراتحلیل چالش‌های محیط آموزش عالی در قرن بیست و یکم به‌عنوان الگوی جهت‌گیری برنامه‌های درسی. مطالعات برنامۀ درسی آموزش عالی، 9، 166-115.
روشنی، فاطمه، امیرحسینی، احسان و حمیدی، مهرزاد. (1399). شناسایی قابلیت‌های اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان تربیت بدنی با استفاده از رویکرد داده بنیاد. فصلنامۀ مطالعات برنامۀ درسی آموزش عالی، 11، 334-291.
 سراجی، فرهاد. (1397). راه‌های ترویج و توسعۀ صلاحیت‌های کارآفرینی در دانشجویان. آموزش مهندسی ایران، 20، 56-37.
شاکری، محسن، برزگر بفرویی، کاظم و جمشیدی، محمد علی. (1398). ارائۀ الگوی تناسب آموزش‌های فنی ‌و حرفه‌ای با نیازهای بازار کار از دیدگاه صاحبان صنایع شهر یزد براساس نظریۀ داده بنیاد. نوآوری‌های آموزشی، 18، 59-39.
شریفی اسدی ملفه، فاطمه، خراسانی، اباصلت، فتحی واجارگاه، کوروش و صالحی عمران، ابراهیم. (1398). تعیین مؤلفه‌های اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاهی با رویکرد آمیختۀ اکتشافی. نظریه و عمل در برنامۀ درسی،7، 52-29.
شرفی، محمد و عباس‌پور، عباس. (1394). شناسایی قابلیت‌های اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها براساس نظریۀ داده‌بنیاد. نوآوری و ارزش‌آفرینی، 7 (4)، 48-33.
قادری، مصطفی، محمدیان، کویستان، کشاورز زاده، علی، قاسمی، مجید، ریگی، عاطفه و ساعد لطف‌الله. (1397). شناسایی مؤلفه‌های اثرگذار در سیاست‌گذاری مبتنی بر بازار کار در آموزش عالی ایران: ارائۀ یک مدل مفهومی. علمی پژوهشی آموزش عالی ایران، 10 (3)، 138-111.
کیایی جمالی، مهدی، موسی‌پور، نعمت‌الله؛ فتحی واجارگاه، کوروش و خراسانی، اباصلت. (1397). سیر تحول برنامه‌های درسی در نظام آموزش عالی ایران. اندیشه‌های نوین تربیتی، 14(2)، 76-41.
گل پیچ، زینب، سلیمانیان، علی اکبر و امانی، زکیه. (1398). نقش اعضای هیئت‌علمی در فرآیند کاریابی فارغ‌التحصیلان دانشگاه: یک مطالعۀ کیفی. فصلنامۀ علمی پژوهشی آموزش عالی ایران، 11(2)، 58-27.
گودرزوند چگینی، مهرداد. (1397). رویکرد دانشگاه‌های نسل چهارم کار و عمل (موردمطالعه: دانشگاه‌های کمبریج، استنفورد و هاروارد). آموزش مهندسی ایران، 20، 16-1.
مزینی، امیرحسین. (1397). آسیب‌شناسی جذب فارغ‌التحصیلان دانشگاهی کشور به بازار کار (با تأکید به نقش پارک‌های علم و فناوری). فصلنامۀ علمی پژوهشی آموزش عالی ایران، 9 (2)،50-19.
مقدس، سپیده و پریسا، نیلفروشان. (1399). رابطۀ مسیر شغلی بی‌مرز و استخدام‌پذیری: نقش صلاحیت‌های مسیر شغلی. فصلنامۀ مشاورۀ شغلی و انسانی، 12، 138-121.
موثقی، احمد و کرم‌زادی، مسلم. (1390). بررسی تأثیر ثبات سیاسی بر توسعه. فصلنامۀ سیاست، 41(3) ،340- 321.
ملکی‌نیا، عماد، ملکی‌نیا، زهرا و فیضی، صدیقه. (1397). راهبردهای موردنیاز نظام آموزش عالی ایران در عصر جهانی‌شدن. فصلنامۀ سیاست‌های راهبردی و کلان، 40، 545-518.
موحدی، رضا و سامیان، مسعود. (1396). تحلیل عوامل مؤثر بر جذب دانش‌آموختگان دانشگاهی در بخش تعاون. تعاون و کشاورزی، 22،180-151.
Acquah, B.Y., Anti Partey, P. (2014). The Importance of Field Experience in Teacher Preparation: Perspectives of Trainee Economics Teachers in The University of Cape Coast. International Journal of Research in Social Sciences, 4(4), 58-63.
Alrifa, A. A., Raju, V. (2019). A framework for employability skills of graduate in Malaysian interior design. International Advanced Research Journal in Science, Engineering and Technology, 6(6),19-28. https://www.researchgate.net/publication/335608713.
Brent, G., Sanger, G., John, R. (2017). A framework to embed employability initiatives in undergraduate Science, Technology, Engineering and Maths programs. curriculum transformation, 40, 38-49.
Chen, Y. (2017). Graduate employability: the perspective of social network learning. EURASIA Journal of Mathematics Science and Technology Education, 13(6), 2567-2580.
Dubey, R.S. & Tiwari, V. (2020). Operationalisation of soft skill attributes and determining the existing gap in novice ICT professionals. International Journal of Information Managemen, https://doi.org/10.1016/j.ijinfomgt.2019.09.006.
Eurico, S. T., Da Silva, J. A. M., Do Vlle, P. (2015). A model of graduates' satisfaction and loyalty in tourism higher education: The role of employability. Journal of Hospitality, Leisure, Sport & Tourism Education, 16:30-42.
Fenta, H. M., Asnakew, Z. S., Debele, P. K., Nigatu, S. T., Muhaba, A. M. (2019). Analysis of supply side factors influencing employability of new graduates: A tracer study of Bahir Dar University graduates. Journal of Teaching and Learning for Graduate Employability, 10(2), 67-85. https://ojs.deakin.edu.au/index.php/jtlge/.
Finch, D. J., Peacock, M., Levallet, N., & Foster, W. (2016). A dynamic capabilities view of employability. Education+ Training, 58, 61-81.
Harry, T., Chinyamurindi, W.T., Mjoli, T. (2018). Perceptions of factors that affect employability amongst a sample of final-year students at a rural south African university. SA Journal of Industrial Psychology, 44(0), 1-10.
‏Iaco, S.d., Maggio, S., Posa, D. (2018). A Multilevel multinomial model for the dynamics of graduates employment in Italy. Soc Indic Res, https://doi.org/10.1007/s11205-018-1884-5.
Keiper, M. C., Sieszputowski, J., Morgan, T., Mackey, M. J. (2019). Employability skills a case study on a business-oriented sport management program. Journal of Business Education & Scholarship of Teaching, 13(1), 59-68.

Kiaee Jamali, S.M., Moosapour, N., Fathi Vajargah, K., Khorasani, A. (2018). The evolution of curriculum in Iran's higher education system. New thoughts on educational, 14(2), 41-76.

Lasakova, A., Bajzíková, Ľ., Dedze, I. (2017). Barriers and drivers of innovation in higher education: Case study-based evidence across ten European universities. International Journal of Educational Development, 55, 69-79.
Lisa, E., Hennelova, K., Newman, D. (2019).  Comparison between employers’ and students’ expectations in respect of employability skills of university graduates. International Journal of Work-Integrated Learning, 20(1): 71-82.
Lourens, E., Fourie-Malherbe, M. (2016). The employability of higher education graduates: are qualifications enough. Journal of Graduate Market Trends, 10-11. http://hdl.handle.net/10545/621626.
Maripaz, C, A., Ombra, A, I. (2016). Graduates’ competence on employability skills and job performance. Evaluation and Research in Education, 5(2), 119-125.
McDonald, M., Smith, D.G. Moore, K., Marston, G. (2019). Navigating employability from the bottom up. Journal Of Youth, https://doi.org/10.1080/13676261.2019.1620925.
Misnia, F., Nik Mahmooda, N.H., Jamil, R. (2020). The effect of curriculum design on the employability competency of Malaysian graduates. Management Science Letters, 10, 909-914.
Monteiro, S., Almeida, L., Gomes, C., Sinval, G. (2020). Employability profiles of higher education graduates: a person-oriented approach. doi:10.1080/03075079.2020.1761785.
Muvita, K., (2018). Tanzania graduate employability: perception of human Resource management practitioners. International Journal of Human Resource Studies, 8(2): 263-273.
Ornellas, A., Falkner, K., Stalbrandt, E.E. (2018). Enhancing graduates’ employability skills through authentic learning approaches. Higher Education, Skills and Work-Based Learning Emerald Publishing. doi: 10.1108/HESWBL-04-2018-0049.
Pardo-Garcia, C., Barac, M. (2020). Promoting employability in higher education: a case study on boosting entrepreneurship skills. Journal of Sustainability, 12: 1-23. http://dx.doi.org/10.3390/su12104004.
Paterson, R. (2017). Because sometimes your failures can also teach you certain skills’: lecturer and student perceptions of employability skills at a transnational university. Qualitative Research in Education, 6(3), 241-275. http://dx.doi.org/10.17583/qre.2017.2583.
Pitan, O. S. (2017) Towards enhancing university graduate employability in Nigeria. Journal of Sociology and Social Anthropology, 7(1), 1-11.
Ping, W. S., Roslan, S., Yan-Li, S., Sulaiman, T., Ab Jalil, J. (2018).  employability of undergraduate students in a Malaysian higher educational. Institution. Educational Leader (Pemimpin Pendidikan), 6,165-182.
Romgens, I. Scoupe, R. & Beausaert, S. (2019). Unraveling the concept of employability, bringing together research on employability in higher education and the workplace. Journal homepage: https://doi.org/10.1080/03075079.2019.1623770.
Sharma, H. (2020). The nexus between future of work and higher education: redefining employability in the 21st century. https://doi.org/10.21243/mi-01-20-7.
Su, W., Zhang, M. (2015). An integrative model for measuring graduates’ employability skills—a study in China. Cogent Business & Management, 2, 1-11. http://dx.doi.org/10.1080/23311975.2015.1060729.
Strauss, A., Corbin, J. (2008). Basics of qualitative research: techniques and procedures for developing grounded theory. Thousand Oaks, CA: Sage.
Tang, k. N. (2019). Innovate higher education to enhance graduate employability. Pertanika J. Soc. Sci. & Hum, 27(3), 1727-1738.
Thirunavukarasu, G., Chandrasekaran, S., Betageri, V.S., Long, J. (2020). Assessing learners’ perceptions of graduate employability. Journal Sustainability, 1-17. doi: 10.3390/su12020460.
Wharton, Y. & Horrocks, J. (2018). Students’ perceptions of employability within their degree programme: highlighting the disparity between what academics believe is included and the student experienceConference: Enhancement and Innovation in Higher Education. https://www.researchgate.net/publication/323628997.
Walker, M. & Fongwa, S. (2017).  Human development, capabilities and graduate employability, Journal homepage: https://doi.org/10.1057%2F978-1-137-58452-6_9.
Yawson, D.E. Yamoah, F. M. Sarpong, F.O. & Abban-Ampiah, G. (2020). Inculcating employability skill sets in undergraduates through employability embedded courses: students experience Anatomisation. Archives of Business Research, 8(6), 156-179.
Yorke, M. (2017). Employability in higher education: what it is – what it is not. https://www.researchgate.net/publication/225083582.